سلام دوستان.من کلمه اف رو زیاد شنیدم توی داستان ها امروز دیگ گفتم با بقیه به اشتراک بزارم ببینم نظرشون.مثلا Head off یعنی قطع کردن سر ولی توی fought off کم برام نا مفهوم بود.خواستم بدونم چه جاهایی استفاده میشه و معنی های مختلفش چیه.یعنی چطوری تفسیر میشه.
نمیشه گفت معنی off رو همه جا بدونیم. مثلا سوال مشابهی اینجا شد که off معنی فعل رو عوض کرده. هر کجا بایستی جداگونه بررسی بشه.
حالا در مورد شما fight میشه جنگیدن. fight off اما یه حالت تدافعی داره. یعنی یکی میاد با شما میجنگه (fight) و شما مجبور میشی مقابله بکنی (fight off)
یعنی موقعی که جنگیدن بهش تحمیل میشه باید اف به کار بره
Fought off
میشه بگی مثلا ی چیز تحمیلی؟
الان اگ اینجا توی داستان Fought خالی به کار بره چه معنی میده
اگر fought بکار میرفت یعنی جنگیدن خالی. یعنی مثلا ممکنه خود دختره جنگ رو شروع کرده. اما با بکار بردن fought off مشخص میشه که اول تمساح حمله کرده و دختر هم مجبور شده مقابله بکنه.
فکر کنم بشه گفت منجر شدن
شما اینو چطوری ترجمه میکنید.اینو برام ترجمه کنید.
her attemps to cool off came to a sudden end when an aligator attemped to kkill annd eat her.
و همچنین از wading تا اونجایی که نقطه هست
معنی جمله اول اینه :
تلاشش برای آروم کردن، منجر به پایان ناگهانی شد وقتی یک تمساح اقدام به کشتن و خوردن او ، کرد.
معنی جمله دوم:
جوان وحشت زده، در حالی که فشرده میشد ، در یک فوت آب، بین پای یک تمساح نه فوتی گرفته شده بود.