بله درک میکنم ، مردها چون بیرون هم شاغل هستن ، زمان و انرژیشون خیلی محدودتره ، چون باید صرف کار و درآمد بشه ، اونم با این تورم
برادر من بیست سالشه و مجرده ، با اینکه برنامه نویسه و باید زبانش خیلی قوی باشه ، چند ساله میخواد زبان رو جدی شروع کنه هنوز نتونسته . روزی هشت ساعت کار ، درسم که میخونه ، غروب میرسه خونه شام خورده نخورده باید پروژه هاش رو تکمیل کنه میشه ساعت 11. اون موقع نه جون داره نه وقت برای خوندن
منم تازه شروع کرده بودم 10 دقیقه میخوندم انگار ده ساعت خوندم ، زود خسته میشدم ولی الان به قول شما از همه چی میزنیم تا وقت جور کنیم بیشتر بخونیم . الان آلمانی من هم در اول راهه و زود خسته میشم ولی مطمئنم به مرور راه میفتم
خود آلمانیا از بچه تا پیر انگلیسی رو کامل بلدن برای همین آلمانی رو نمیخوام مثل انگلیسی کامل حرفه ای بشم ، در حد معقول که بتونم ارتباط بگیرم فعلا بسه .
من قبلا به خواب شب خیلی حساس بودم ، تا هشت ساعت خوابم کامل نمیشد بمب هم نمیتونست از رختخواب جدام کنه
ولی الان به خاطر زبان غیر از روزها ، شبها هم تا میتونم بیدار میمونم و سعی میکنم بخونم . شبهایی که فرداش کارهام خیلی زیاده بیدار میمونم و بعد نماز چند ساعت میخوابم تا جبران بشه ، ولی بازم زمانم کمه
یاد گرفتن زبان سوم برای من بیشتر علاقه هست .
ولی کسی که نه نیاز داره و نه علاقه احتیاجی نیست یاد بگیره. ولی نامردم وقتی یاد گرفتم نیام اینجا پزشو بهتون بدم
ای جی هوگ رو بهش معرفی کن بنطر من ای جی برای تایم مرده ساخته شده هروقت من یک جا نشستم گوش کردم نتونستم کامل گوش کنم ولی هرموقع درحال راه رفتن گوش کردم خیلی مفید بود برام
برادرتون روزی یک ساعت رو توی رفت و امد یا … هست دیگه
امروز لغات درس یک بیاموز رو میخوندم ، یخورده هم مکالمه گوش دادم خیلی خوب بود
ولی الان قشنگ عمیقا حس اون مبتدیهایی که تازه میخوان انگلیسی رو یاد بگیرن و اینجا سوال میپرسن را درک کردم ، خیلی حس بدیه آدم یه چیزی رو بخونه و ازش سر در نیاره
اتفاقاً من نیاز به همچین تنوع زبانی ای، داشتم.
احساس می کنم دچار روزمرگی شدید انگلیسی شدم.
.
.
فقط دیگران هی می گن “آخه چطوری؟! بدون کلاس می خوای بخونی و یاد بگیری؟!”
یکی از برادرهام که بهم می گه “دیگه تو یه زبانشناس شدی رفت! واقعاً تو چطوری حوصله ات می کشه؟!”