مثال‌هایی از اصطلاحات عامیانه انگلیسی مدرن 💎

Doctor: Sorry you waited so long, Paul; I’ve been tied up all afternoon. What seems to be the problem this time?

متاسفم که خیلی منتظر بودی پائول، تمام بعد از ظهر سرم شلوغ بود. این دفعه مشکل چیه؟

Paul: Doc, my toe’s killing me . I think it’s broken.

دکتر انگشت پام منو کشته… فکر کنم شکسته

Doctor: Hmm . . . Let’s have a look. Oh, yeah, that’s a beauty . You really did a number on that toe. How’d it happen?

بذار یه نگاهی بندازم… اوه بله، واضحه… شما به انگشت پاتون بدجور آسیب زدید. چه اتقاقی افتاده؟

Paul: I was helping my brother move. I dropped a desk on my foot.

من توی جابجایی به برادرم کمک میکردم. میز رو روی پام انداختم.

Doctor: Well, that’s a surefire way to break some bones. Paul, didn’t I see you last year for some sprained fingers?

خب اون حتما چندتا از استخوان هات رو شکسته. پائول من تورو پارسال برای پیچ خوردگی انگشتت ندیدم؟

Paul: Yeah . . . I was trying to fix the toilet and got my hand stuck. I yanked it out, and hurt myself. I’m still trying to live that one down .

بله… من سعی میکردم توالت رو درست کنم و دستم گیر کرد. من سریع اونو بیرون کشیدم و به خودم آسیب زدم. من هنوز دارم سعی میکنم فراموشش کنم.

Doctor: Well, Mr. Fix-it, you’ve really outdone yourself this time. You won’t be walking with this foot for eight weeks.

خب، آقای تعمیرکار این دفعه کارت بهتر بود! (با کنایه) . تو با این پا تا 8 هفته نمیتونی راه بری.

Paul: That’s impossible! I have a camping trip scheduled for six weeks from now. Can’t it be healed by then?

این غیر ممکنه! من یک سفر کمپینگ برای شش هفته دیگه برنامه ریزی کرده ام.

Doctor: That’s a tall order , Paul . . . But I suppose it’s not out of the question . With a lot of rest now . . . and intensive physical therapy, you just may be back in the saddle again in six weeks. But the therapy requires a lot of work, and time . . . and specifically, following the doctor’s orders . . . Can you handle that?

این نشدنیه، پائول… اما به گمونم غیرممکن نباشه. با کلی استراحت و فیزیوتراپی فشرده، شاید توی 6 هفته دوباره سرپا بشی. اما درمان نیاز به کار و زمان زیادی داره. . . و به خصوص ، پیروی از دستورات دکتر. میتونی از پسش بربیای؟

Paul: Piece of cake!

مثل آب خوردن!

Doctor: But listen, even if you are walking by then, you’ve got to take it easy during the trip. No climbing trees or jumping across streams or anything. You really need to baby this leg for a while!

اما گوش کن، حتی اگر تا اون موقع راه بری، توی سفر باید احتیاط کنی. نه بالارفتن از درخت یا پریدن از جوی آب یا هیچ چیز. تو واقعا یک مدت نباید روی پات فشار بیاری.

Paul: Sure thing.

حتما.

Doctor: Well, Paul . . . let’s get you bandaged up. We’ll have you hobbling out of here in no time. Now . . . I want you to keep an eye on the swelling in the rest of the leg and foot. And get in touch with Dr. Phillips . . . She’s the physical therapist.

خب پائول… بیا پاتو باندپیچی کنیم. … . من میخوام که تو یک چشمت به تورم در قسمت پا و ساق پات باشه و با دکتر فلیپس تماس بگیر. اون فیزیوتراپ هست.

Paul: Okay, Doc. Should I drop by here another day?

باشه دکتر. من روز دیگه ای هم باید به اینجا سر بزنم؟

Doctor: Yes. We’re going to want to follow up on this in about two weeks.

بله. ما میخوایم اونو دوهفته دیگه بررسی کنیم.

Paul: I’ll schedule an appointment with the receptionist. Thanks. Bye,Doc.

من یک قرار ملاقات با مسئول پذیرش می گذارم. ممنون. خداحافظ دکتر.

Doctor: You’re welcome. And Paul, take it easy, would you?

خواهش میکنم. و پائول، احتیاط کن، باشه؟

Paul: Yes, I will. I promise.

باشه قول میدم.
:slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face:
سلام دوستان
من این مکالمه رو ترجمه کردم به زبون عامیانه خودمون. یک قسمتش رو متوجه نشدم معنیش چی میشه. لطفا هر کی میدونه جای خالی رو پرکنه :sweat_smile:
واینکه اگر جایی معنیش اشتباه بود بگید… چون من همون چیزی که خودم متوجه شدم رو نوشتم. ممنون :innocent:

7 پسندیده

سلام،تاپیک خیلی خوبی گذاشتید.من الان دو اصطلاح یاد گرفتم که باهاتون به اشتراک میذارم.

Put yourself on my shoes=خودتو جای من بذار

Break a leg=موفق باشی

8 پسندیده

این جمله رو نتونستم متوجه منظورش بشم…

6 پسندیده

ممنون :innocent:
خوشحال میشم که اصطلاحاتتون رو اینجا به اشتراک بذارید.

6 پسندیده

خواهش میکنم:pray::hibiscus:
اصطلاح جالبی دیدم حتما،منم ممنونم از تاپیک خیلی خوبتون🌺

6 پسندیده

فکر میکنم منظورش اینه که وقتی از اینجا رفت بیرون با لنگ لنگان راه رفتن به پاش فشار نیاره.
انشالله که درست ترجمه کرده باشم🙂

7 پسندیده

نه فک کنم منظورش چیز دیگه است…
آقای @Mashreghi میشه یه کمک کوچیک بدید :pray:

7 پسندیده

درست گفتن (درباره‌ی معنی فعل)
hobble فعله (به سختی راه رفتن)؛ out of here هم ینی «به بیرون از اینجا» (اصطلاح خاصی نیست)
have you هم ینی «کاری کنیم برات که…»؛ in no time هم ینی در کمترین زمان ممکن
We’ll have you hobbling out of here in no time.
کاری برات می‌کنیم که توی کمترین زمان ممکن بتونی از اینجا بری.

9 پسندیده

یه اصطلاح جالب،البته بیشترانگلیسیش🙂

put a spoke in sb’s wheel=چوب لای چرخ کسی گذاشتن

12 پسندیده

از این خیلی خوشم اومد :smiley: بریتیش هم هست :smile:

8 پسندیده

:blue_heart::sunflower::purple_heart:


.
.
.

.
.
.

:sunflower::apple::sunflower:

10 پسندیده

i am a window
(اگه اصطلاح باشه) خیلی جاها دیدمش :sweat_smile:

مثلا میگن انگلیسیم در حد

i am a window

هست

8 پسندیده

بله اینم من زیاد شنیدم
IT is a fan :joy::joy::joy:

7 پسندیده

آقا مهراب :dizzy::dizzy::dizzy:
این، حالت خنده و شوخی داره. :joy:
یعنی من در حد این جمله ها رو فقط می تونم بگم.
یعنی انگلیسی من در این حده. :joy:
.
.
بابا، اصطلاح نیست که.
اصطلاح می سازید از خودتون. :joy:

:purple_heart::sunflower::blue_heart:

9 پسندیده

میدونستم ،منم برای خنده گفتم :sweat_smile:

9 پسندیده

خوشحالم که خوشتون اومد😀

7 پسندیده

Hey :rose::hibiscus::rose::cowboy_hat_face::cowboy_hat_face:
Wassup guys?
I hope you all doing well
Let’s begin with a new expression

People who care about the Corona pandemic are few and far between

They are few and far between in town because they mostly live a life untouched by modern times.

Good friends are few and far between, if you have one, it means you are richer than 95 percent of all the people

Toys were few and far between, but the children invented games and played together.

Opportunities for young parents to socialize with each other are few and far between these days.

9 پسندیده

اها ممنون… اون لنگ لنگان وسطش رو با بقیه جمله نمیتونم مچ کنم :smile::smile::smile::smile:

6 پسندیده

جالب بود… ممنون…
توی ایران که خیلی کاربرد داره :smile::ok_hand:

6 پسندیده

Thanks a lot my dear :heart::rose:

7 پسندیده