با سلام خدمت تمامی دوستان و زبان آموزان گرامی.
برای شروع این مقاله از شما چند تا سوال می پرسم.
تا الان شده برای شغلی مصاحبه بدید؟ یا اگه نه، مصاحبه رو تصور کردید؟ چه حسی تو مصاحبه ها دارید؟ با چه مشکلاتی در مصاحبه رو به رو می شید؟ دوست دارید بدونید، بهترین راه برای مصاحبه چیه؟ دوست دارید بدونید چرا مصاحبه دادن اینقدر پر استرس و سخت پیش میره؟
در این مقاله (دست نوشت من) که الهام گرفته شده از صحبت های ای جی هوگ در سه تا کلیپ متفاوت هستش به این موضوع می پردازیم.
برای دیدن این کلیپ ها از لینک های زیر استفاده کنید.
بحث روانشناسی مصاحبه شغلی
همیشه به این تاکید شده که برای موفقیت در هر چیزی، شما نیاز به نگرش، ایده، انگیزه و روحیه ای قوی دارید. همونطور که آنتونی رابینز بهش اشاره کرده 90 درصد پیشرفت و موفقیت از ذهن و قدرت روانشناسی شما میاد باقیش چیز های دیگست.
حالا این بحث پیش میاد که تو مصاحبه شغلی چه مشکلات استرس زا و چالش هایی رو به رومون قرار داره. به سوالات زیر توجه کنید:
چرا در مصاحبه شغلی شرکت می کنید؟
چرا از دست دادن فرصت شغلی برای شما عذاب آور میشه؟
چرا کنترل احساسات در مصاحبه اینقدر سخته؟
برای جواب دادن به سوال ها کمی فکر کنید.
“کمی” تنها واژه ایه که نیاز بهش دارید. نیازی ندارید ساعت ها به این ها برای باز کردن این قضیه فکر کنید.
" به مصاحبه شغلی میرم، چون به شغلش نیاز دارم" (که این استرس شغل رو بیشتر می کنه نه؟)
“از دست دادن فرصت شغلی که دوستش دارم برام عذاب آوره چون اگه این نشه شاید مجبور شم برم به شغلی که دوستش ندارم بپردازم” ( استرسه بیشتر)
" کنترل احساسات برام سخته دلیلش رو نمیدونم ولی تن و بدنم می لرزه، اصلا نمیدونم چمه؟" ( اثرات آدرنالین، فشار و استرس رو بیشتر می کنن)
از همه بدتر، مصاحبه شغلی یه نوع رقابته پس استرس روی استرس میاد.
فرض کنید به یه مصاحبه رفتید. یه سری جواب از پیش تعیین شده حفظ کردید و قبلا جلوی آیینه تمرین کردیدش ولی وقت عمل، آدرنالین ترشح میشه و شما عملکردتون به شدت تحت شعاع این هورمون قرار می گیره. در نتیجه نمی تونید اون مصمم بودن و انگیزتون رو به مصاحبه گیرنده نشون بدید.
نگران نباشید، با تمرین درست می تونید بر این شرایط سخت غلبه کنید.
راه حل ؟
از خیلی جهات اتفاقاتی که برای روحیه و شرایط بدنی ما در مصاحبه میوفته، شبیه به سخنرانی برای یه گروهه.
تکنیک آنکراژ بهترین راه حل برای کنترل و تبدیل استرس به هیجانه.
از این به بعد به جای معمولی رفتن جلوی آیینه و تمرین مصاحبه، آهنگ هیجان انگیزتون رو بزارید و بپرید و ضربان قلبتون رو بالا ببرید، وقتی شروع به نفس نفس زدن کردید، حالا تمرین کنید، به سوالاتی که احساس می کنید ازتون قرار پرسید شه، پاسخ بدید. با این کار شما یاد می گیرید در شرایط سخت بهترین عملکرد احساسی رو داشته باشید.
دو حالت رو فرض کنید:
- با استرس به مصاحبه می رید و کم انرژی، با ترس، با استرس جواب سوالاتو میدید
- با اعتماد بنفسی که از تکنیک آنکراژ کردن، بدست میارید به سراغ مصاحبه می رید و صدا، زبان بدن، صورت رو به مصاحبه کننده مصمم نشون میدید
کدوم برندست؟ قضاوت با خودتون.
خاطره ای از ای جی هوگ
"بعد از اتمام دانشگاه، یه سری فرم ها از طرف دانشگاه بهم ارائه شد که برای مصاحبه شغلی شرکت های بزرگی مثله IBM از طرف دانشگاه شرکت کنم. نیاز شدید به کار داشتم پس تو همه مصاحبه ها ثبت نام کردم. چند هفته بعد، مصاحبه ها شروع شدن.
من خیلی مصمم بودم و خودم رو برای این مصاحبه ها آماده کرده بودم. تعدادی کتاب درباره سوالات مرسوم خونده بودم. مثلا می دونستم همچین سوالاتی ازم میشه:
- مهترین تواناییت چیه؟
- بزرگترین نقطه ضعفت چیه؟
از قضا این سوالات رو تو مصاحبه ازم پرسیدن. پرسیدن که بزرگترین نقطه ضعفت چیه؟ جوابی که دادم این بود:
" گاهی وقتا زیاد کار می کنم و کم استراحت می کنم."
به نظر خیلی خوبه نه؟ جوابی دادم که بگم عاشق کار کردنم.
ولی واقعا اینطوری نبود. چون همه مصاحبه کننده ها یه جوابی مثله جواب من داده بودند.
در آن واحد، داشتم چرت و پرت می گفتم چون من سابقه کار آنچنانی ای نداشتم."
خودتون رو بزارید جای مصاحبه کننده. اگه یکی باهاتون به این شکل صحبت کنه چه حسی پیدا می کنید؟
مصاحبه همانند فروشندگی است.
شاید بگید چه ربطی داره؟ شاید هیچوقت به این شکل به قضیه نگاه نکردید. ولی حقیقت اینه شما باید مثله یه فروشنده عمل کنید. شما قراره خودتون رو به مصاحبه گیرنده ارائه بدید. یه فروشنده برای فروش جنسش چی کار می کنه؟
خریدار رو می فهمه: این یعنی نیاز های طرف رو متوجه می شید و مشکلش رو شناسایی می کنید و در مقابل بهش ایده، جنس یا هر چیز دیگه ارائه می دید.
پس ما چطور خریدارمون که آقا یا خانوم مصاحبه گیرنده هستش رو درک کنیم؟ یه پیشنهاد:
دو هفته قبل از مصاحبه با مصاحبه گیرنده تماس بگیرید ازش بپرسید مشکلشون چیه؟ چجوری می تونید مشکل شرکتشون رو حل کنید؟
تمامی مدیران مشکل دارند. خیلی ها از این کار می ترسند و هیچ کاری نمی کنن ولی اینو بدونید فروشنده خوب اول تحقیق می کنه. شخص و نیاز اون شخص رو می شناسه بعد جنس رو ارائه میده.
شما به یه بوتیک برید، فروشنده زرنگ چه فروشنده ای می تونه باشه؟ کسی که یه گوشه نشسته و با گوشیش بازی می کنه تا شما بهش یه چی بگید، که اگه گیریم گفتید، پاشه آروم آروم جنسارو بزاره جلوتون؟
یا کسی که وقتی وارد مغازشون شدید، بهتون خوش آمد بگه و سریع ازتون بپرسه چی میخواید؟ شلوار بفرمایید این شلوار، پیراهن، بفرمایید این پیراهن.
پس این یکی از راه هایی هستش که به مصاحبه گیرنده بفهمونید با بقیه متفاوت هستید. بهشون می گید من می خوام شما رو بفهمم، میخوام مشکلتون رو بدونم. بهشون زنگ بزنید و بگید:
" سلام، فلانی هستم، قرار یه هفته دیگه با شما مصاحبه داشته باشم، میخواستم اگه مشکلی نداره بدونم دقیقا چه شرایطی برای این جایگاه شغلی لازم دارید و دقیقاً دنبال چی هستید؟ چه مشکلی رو دوست دارید حل کنید؟ چه مشکلی در گذشته در این جایگاه شغلی داشتید؟"
مشخصه، که همه بهتون جواب نمیدن، ولی چه اهمیتی داره؟ یادتون باشه شما اول تماستون بهش اسمتون رو گفتید. پس اسمتون رو روز مصاحبه یادشون می مونه. وقتی می گید مثلا کامبیز هستم طرف میگه آها این همونیه که اون روز زنگ زد. پس تا اینجا شما از بقیه مصاحبه کننده ها 1 هیچ جلوئید.
این هم به یاد داشته باشید این کارو چند بار انجام بدید. یه فروشنده خوب کسیه که دائم جنسش رو ارائه بده و دائم به معرفی جنسش بپردازه.
مثلا اگه اولین بار برای طرف ایمیل زدید که این شرایط چیه و گفت نمیگم. بهش بگید:
“آها اوکی، مشکلی نیست، حقیقتش من میخواستم بدونم نیازتون چیه، چون هدفم این بود که اطمینان پیدا کنم برای کار مناسب هستم و می تونم بهتون به بهترین نحو کمک کنم.”
دائم باید خودتون رو نشون بدید. یا شاید طرف بهتون اطلاعات داد که دیگه چه بهتر. شما برگه برنده ای نسبت به بقیه دارید.
مشکل مصاحبه کننده ها تاکید بر کلمه “منه”
شما وقتی در مصاحبه حاضر می شید رو چی کار کردید؟ به چی فکر می کنید؟
" من شغل رو می خوام" “من پول می خوام” " من توی این کار خوب هستم" “من…” “من…” “من…”
برگردیم به مثال قبل، فروشنده خوب چی میگه؟
“شما چی نیاز دارید” " شما مشکلتون چیه" “شما…” “شما…”
بهترین مصاحبه کننده کسیه که متمرکز بر شرکت، همکاری، کمک کردن و حل مشکل باشه. شما باید مودبانه کارگردان اون مصاحبه باشید نه مصاحبه کننده خشک و خالی.
اگه پرسید مهم ترین تواناییت چیه؟
کورکورانه جواب ندید: من سخت کار می کنم!!! با قدرت بگید:
“هممم… سوال خیلی خوبیه… ولی اگه اجازه بدید، میخوام بدونم شما برای این فرصت شغلی دقیقا دنبال چی هستید؟ چه توانایی فکر می کنید ارجعیت داره؟”
با سوال، جواب بدید. بیشتر مصاحبه کننده ها معمولا جواب شما رو میدن. شاید بگن:
" ما دنبال کسی هستیم که بتونه سریع فکر کنه و تصمیم بگیره"
حالا نوبت شماست. حالا اطلاعات به دست آوردید، و با این اطلاعات بهترین جواب رو می تونید در اختیارشون بزارید:
" آها چه عالی… من تو شغل قبلیم مصمم و تصمیم گیرنده کارام بودم، مثلاً باید درباره بودجه شرکتمون برنامه ریزی میکردم که…"
تفاوت رو می بینید؟
“من…من…من” مثله همه؟ یا به جاش سوال کنید و چه توانایی شغلی بهتره؟
حتی اگه فقط نشون بدید دارید تلاش می کنید متفاوت باشید، از همه جلوتر خواهید بود. ذهنیت شماست که بهتون فرصت شغلی میده.
اجی…مجی…لا…ترجی مصاحبه ها ( دو کلمه جادویی)
چه سر تیتر جالبی! فکر می کنید چی باشه؟ می تونید حدس بزنید؟ دو کلمه که کل روند مصاحبه رو به سمتی مناسب خواهند برد.
ای جی هوگ بعد از فهمیدن این دو کلمه، تمامی مصاحبه هایی که شرکت کرد رو قبول شد.
چه هیجان انگیز… ولی اون چیه؟
معجزه کلمه " بطور مثال" در مصاحبه ها انکار ناپذیره. “بطور مثال” اون دو کلمه جادوییه. بزارید براتون یه مثال بزنم:
مصاحبه گیرنده: “درباره شغل گذشتت بگو”
مصاحبه کننده 1 : " من خیلی مصمم بودم، آدمی بودم که همیشه سر وقت می رفتم سر کار، هیچوقت دیر نمی کردم"
مصاحبه کننده 2: " من آدم مصممی هستم، همیشه سر وقت میرفتم سر کار و دیر نمی کردم، بطور مثال: تو کار قبلیم، یه روزم نبوده که از دست داده باشم، هیچوقت دیر نکردم، همیشه به موقع یا زودتر میرفتم سر کار. حقیقتش خوشحال میشم با رئیس سابقم تماس بگیرید، ایشون مطمئنم خوشحال میشن درباره وقت شناسی من به شما بگن. البته این همش نیست، همونطور که شما می دونید نیازه سر کار دائم فعال باشید، بطور مثال: ما تو کار قبلیمون یه پروژه سنگین داشتیم، وسط راه یکی از اعضا از کار جا زد و مجبور بودم به جای ایشون هم کار کنم، خداروشکر، پروژمون رو سر وقت دادیم و از این بابت به خودم و گروهمون افتخار می کنم."
بازی چند چنده؟
شما اگه مصاحبه گیرنده باشید کدومو انتخاب می کنید؟
به نظر من مصاحبه کننده دوم همین حالا هم شغلو گرفته، بدون اینکه به سوالات دیگه پاسخ بده. تو مصاحبه شغلی، کسی که مصاحبه می گیره نیاز به جزئی سازی داره و نیاز به سرنخ و کامل ترین جواب ها داره، نه جوابی که همه مردم بهش میدن.
هیچکس تو دنیا نمیگه من تنبلم، حوصله ندارم، دیر میام سرکار، از کار کردن حالم بد میشه، مهارتی ندارم و…
هیچکس این کارو نمیکنه حتی اگه واقعا همچنین آدمی باشن. همه برعکسشو می گن. پس گفتن این حرفا چه تاثیری تو روند مصاحبه می تونه داشته باشی؟ هیچی…
مصاحبه گیرنده ها آدم های باهوشین، احمق فرضشون نکنید.
اصلا بیاید فعلا از بحث مصاحبه بیایم بیرون، وارد یه موضوع دیگه بشیم. تو یادگیری هر چیزی، شما با کلیت، یه چیز رو بهتر یاد می گیرید یا با مثال؟
درسته! با مثال، هر چه مثال ها بازتر باشه، مطلب رو بهتر متوجه می شید. این باعث میشه تصویری تو ذهنتون درباره موضوع بسازید.
دقیقاً شما باید همین کارو با مصاحبه گیرنده انجام بدید. باید با مثال های ریز شده در ذهنش از خودتون تصویر سازی کنید.
اینه که شمارو از بقیه متفاوت می کنه. شما بر مصاحبه مسلطید. اگه قرار بگید چقد سخت کار کردید، نگید " من خیلی کار می کردم و سخت کوشم" بگید: " برای تکمیل پروژمون تا دیر وقت بیدار بودم، کم می خوابیدم. مجبور بودم شب ها 4 ساعت بخوابم تا پروژه رو به ثمر برسونم چون این پروژه واسه من حیاتی بود"
پس اگه قرار برای مصاحبه آماده شید 20 ، 30 تا از این مثال ها آماده کنید که نشون بده چقدر تو کارتون مصمم بودید و سخت کار می کردید. از مزایا شغل قبلتون مثال بزنید که نشون بده مشکلات رو برطرف کردید و نشون بده چطوری به شرکت پول تزریق کردید و چجوری پولارو ذخیره کردید، نشون بده سر وقت میومدید سر کار و…
هر چه مثال شما جزئی تر باشه، تصویر بهتری تو ذهن مصاحبه گیرنده می سازید. اینجوریه که ثابت می کنید با بقیه فرق دارید و باید استخدامتون کنند.
ولی من که سابقه کار ندارم
پس نیاز دارید به دست بیاریدش. برید بیرون و یه کار مفید رو شروع کنید. به جای اینکه تو دانشگاه ها وقتتون رو تلف کنید و جزوه هاتون رو پر کنید، برید دنبال یه کار مفید. اینجوری میشه که داستان برای تعریف کردن خواهید داشت.
چجوری؟ برید سراغ یه کار نیمه وقت. حتی کار تو یه فست فود براتون رزومه ای میشه که به مصاحبه گیرنده ارائه بدید. می تونید با همین شغل هم نشون بدید که سخت کار می کردید، سر وقت میومدید، کار تیمیتون خوب بوده، مشتری مدار بودید و…
یا می تونید به عنوان کار آموز کار کنید. برید تو جاهای مختلف به عنوان یه کار آموز کار یاد بگیرید و از اونها برای مثال استفاده کنید.
یادتون باشه بودن در مدارس و دانشگاه تضمینی برای برنده شدن در مصاحبه نیست. چرا؟ چون همه اشخاصی که برای مصاحبه اومدن دانشگاه رفتند. شما نیاز به متفاوت بودن دارید. چی دارید که نشون بدید؟
اگر در شغل قبلی سابقه ای عالی دارید و مطمئن هستید که می تونید ازش استفاده کنید، از اون مثال بزنید. به رئیس قبلیتون اشاره کنید و مصاحبه گیرنده رو مجبور کنید باهاشون تماس بگیرن. مثلا بگید:
“من پارسال تو شغلم باعث شدم، شغلمون 100 میلیون درآمد کسب کنه، رئیسم از این بابت خیلی خوشحال شده بود. خواهش می کنم با ایشون تماس بگیرید و از خودشون بپرسید.”
خیلی خب. این مقاله هم تموم شد. ولی این موضوع همچنان باز خواهد بود. نیازه که بیشتر در این باره صحبت کنیم. در آینده رو این موضوع به شخص تخصصی تر و ریز تر کار خواهیم کرد. امیدوارم ازش لذت برده باشید، در زندگیتون همیشه موفق باشید و به هر شغلی که آرزوتونه برسید.
برای همتون بهترین هارو آرزو دارم.
موفق باشید.