سلام به همه دوستان عزیز
امروز با شما هستیم با چالشی جدید.
این چالش هفتگیه. هر هفته یه داستان کوتاه رو اینجا می زاریم و همه با هم اون رو گوش می دیم و در آخر اون رو بازگو می کنیم و ارائه می دیم.
مدت ارائه یک هفتست و تعداد ارائه نامحدود، می تونید هر چقدر که دوست دارید، صدا ضبط کنید و ارائه بدید.
هدف اینه یه کلاس اینترنتی تشکیل بدیم که دور هم انگلیسی کار کنیم.
از اونجایی که همه قادر نیستند در چالش Let’s talk شرکت کنند تصمیم گرفتم یه چالش ساده تر راه بندازم که داستان رو بازگو کنیم.
این داستان رو من یا حالا بعضاً دوستان دیگه که با شرایط آشنا شدن میزارن.
اولین داستان رو از مجموعه وی آی پی ای جی انتخاب کردم که عنوانش Roll the dice هست.
متن داستان رو ارائه می دم، لغات و اصطلاحاتی که سخت هستند رو معنی می کنم.
با بازگویی و گوش دادن به این متون و فایل صوتی هم اصطلاحات جدید یاد می گیرید و هم تو یه دورهمی خوش می گذرونیم.
متن داستان:
But I didn’t worry about finding a job, no. I didn’t worry about finding a job because I was the best student in my law school. Well, three weeks after I finished law school, I had my first job interview. I had a job interview with the Texas Law Group. And I was the best lawyer to interview for the position. But guess what? I didn’t get the job.
I didn’t get the job because I didn’t wear a suit for the job interview. Well, I was disappointed that I didn’t get the job but the following week I had four more job interviews. But guess what? I didn’t get any of those jobs either. I didn’t get those jobs because I didn’t dress up for the job interview. I dressed casually for those job interviews. And after the last of those four job interviews, my wallet was pickpocketed.
Well, I was down on my luck but I remained positive. I remained positive because I still had one more job interview. And before that job interview, my mother told me that I needed to wear a suit for the job interview. Well, I knew that my mother was right but I rolled the dice. I did not wear a suit for the job interview. Instead, I dressed casually. And I had the job interview and after it was finished, I was offered the job. And the person who offered me the job told me that she didn’t care what clothes I wore as long as I was a good lawyer and I was also a good person.
فایل صوتی:
لغات مشکل و اصطلاحات این هفته:
to dress up: (اصطلاح) لباس رسمی پوشیدن ( کت شلوار یا کت دامن)
I liked to dress casually : دوست داشتم لباس عامیانه بپوشم ( لباس غیر رسمی مثله شلوار جین و تی شرت)
I racked up a lot of debt: (اصطلاح) کلی بدهی بالا آوردم.
job interview: مصاحبه شغلی
Texas Law Group: اسم یه ارگان حرفه ای وکالت در آمریکاست. ( که مهم نیست زیاد درگیرش نشید )
my wallet was pickpocketed: (اصطلاح) یعنی جیبمو زدن. pickpocket یعنی هر چی تو جیبتون باشه یا همراهتون باشه رو زده باشن. هر دزدی ای pickpocket نیست.
I was down on my luck:(اصطلاح) بد شانسی به من رو کرده بود.
remain: (در اینجا معنیش میشه) موندن
I rolled the dice: (اصطلاح) اسمش روشه یعنی تاس رو چرخوندم. یعنی گفتم هر چی شد، شد. شانسه دیگه میگیره یا نمیگیره.
I was offered the job: بهم شغل رو پیشنهاد دادن.
خیلی خب حالا چرا اسم این چالش My POV شده؟ چون قرار داستان رو از زبون خودتون بگید پس هر جا اسم جف هست شما اسم خودتون رو می گید.
این داستان رو می تونید هر جور که دوست دارید تغییر بدید، بازگو کنید و هر جور که میخواید تعریفش کنید.
شاید برای بعضیا سخت باشه ولی مشکلی نیست بارها و بارها به داستان گوش بدید لغات جدید رو یاد بگیرید. اگه بازگو سخته از رو بخونید.
مهم دورهم بودن و خوش گذروندنه که صد البته اصطلاحات جدید یاد میگیرید و انگلیسیتون هم تمرین می دید.
این یه نمونه رو خونی منه که بدونید منظور از POV چیه:
همه بچه ها حداقل یه دور روخونی کنید و یه دور بازگو.
تا هفته بعد دوشنبه فرصت دارید در این چالش شرکت کنید.
دیگه این چالش هیچی نیست که انصافا بزاریدش واسه یه مدت دیگه. خیلی سادست.
از اشتباه کردن نترسید. اشتباه شد فدا سرتون، بد خوندید مهم نباشه. یا اگه موقع بازگویی مکس دارید خجالت نکشید.
همه چی اولش سختی های خودش رو داره و سعی کنید لذت ببرید. به این فک کنید که قرار چیز جدید یاد بگیرید و تو یه گروه با انگیزه هستید.
فایل هاتونم تو همین تاپیک آپ کنید.
ایشالا که استقبال میشه
kambiz_mbi
sam79
KH.GH64
fatemeh_Winchester
nasim_yas
mohadese
F.doosti
Reza.m.1001
ala
HODA-S
Farzadalishah
soror