اره عزیزم صوتی جلد اول و دومش رو خریدم اما هنوز نتونستم ارتباط بگیرم.
اصلا کتاب دست گرفتن برای من حکم خود نویسنده کتاب بودن رو داره
انگار تو ابرا هستم و واقعا هیچ لذتی بالاتر از اینکه کتاب رو در دست بگیرم نیست.
در مورد هندزفری کاملا باهات موافقم.
سراین موضوع من همش با پسرم درگیری داریم که نکن بچه گوشت مشکل پیدا میکنه و… ولی خوب دهه ۶۰ کجا و دهه ۸۰ و۹۰ کجا.
اتفاقا من صوتی میذارم هرچقدرهم دقت کنم گویا برام پویا نیست تا وقتیکه خود کتاب رو تو دستم بگیرم. انگار کلمات برام هضم نمیشن.
من حتی کتابای تو آپ اول خودم یکبار میخونم بعد صوت رو میذارم .
هرکس یه جوره دیگه خلاصه که تنوع زیاده
هرکس خودش بهتر میتونه تصمیم بگیره کدومو انتخاب کنه.
شیوه ی من رو که می دونی صبا جان.
تو کار قرض گرفتنم…یا از کتابخونه یا از کتابخونا
جدیدا یکی پیدا شده گفت دخترش می خواد بره استرالیا فکر کنم و گفت که کلی کتاب داره و قراره بده بهش و ایشونم می ده من بخونم
ولی کلا بسته به فازم و مکانم داره ، یه بار کاغذی ،یه بار صوتی ، یه بار با اپ ها .
سه تا اپ کتاب دارم .
بسته به موقعیتم یکی رو انتخاب می کنم. مثلا وقت هایی که می رم بیرون و مدت طولانی باید اونجا باشم ،کتاب نمی برم ،از تو گوشی می خونم.
تو محیط کارمم که بیشتر پادکست گوش می دم،حوصله ام بود کتاب صوتی.
بله متوجه شدم سمیراجان
مرسییی که نظرتوگفتی
درمورداون موضوع هم امیدوارم به بهترین نحوی که دوست داری وخیره برات،پیش بره.
خسته نباشی دوست خوبم.شماهمیشه بایه عالمه برنامه تو ذهنم میاین
سرو ته یه کرباسن ( لطفا به آقایون بر بخوره… هستید به جان ده تا دوقلوهام هستید… یه تکون بدید به خودتون در راستای تغییر و نرم شدن مغزتون)
بله کتاب صوتی ۱۶۰ تومن خریدم ( البته الان ۱۲۰ ) به نوعی مجموع پنج جلد میشه ۶۰۰ تومن. در صورتی قبل تخفیف ۸۰۰ بود.
حالا دیجی کالا مجموع نسخه چایی رو بالای یک تومن میده! تازه معلوم نیست. آیا! با چه چاپ و کاغذ و کیفیتی؟
و نسخه الکتریکیش فکنم ۶۸ تومن بود. که میشه ۳۴۰ تومن!
و اینکه مجلد ۱،۲ سانسور متنی نداشت. اما راوی که صحبت میکرد فقط یک کلمه رو به جای شنیدن واژه… صدای بوووق گوش رو کر میکرد.
در خصوص جلد ۳،۴ هنوز به موردی بر نخوردم! و همین امر منو متعجب کرده مگه میشه محمود دولت آبادی چیره دست با اون تبحری که در بازی با کلمات داره هنوز هیجانات حیوانی را بر عقلانیت مغلوب نکرده باشه!
واقعا نمیدونم از محمود جان بعیده… اصن کم توقعیم شده…
آقا یادتونه صدا سیما فیلم پخش میکرد.ییهو ما فقط یه درخت رو میدیدیم! یا یه آباژور روی میز اتاقی که سقفش تمام صفحه تلویزیون رو پر کرده بود! گویی اتاق زمین نداشت! اما بر حسب اتفاق یه تختی تو اتاق بود که ما متاسفانه نمیدیدیمش… اما عجیب صداهای تنفس به گوش میخورد! نمیدونم تکنولوژی اینو نداشتن که صدای هس هس رو هم حذف کنن! یا مرض داشتن ما رو تو خماری بزارن! یا چی؟!
خلاصه اگر سانسور بشه آدم حسش میکنه… میفهمه یه جای کار میلنگه… اونی که باید باشه نیست.
من کلا توانایی حال کردنم بالاس با همه روشها حال میکنم ولی در حال حاضر صوتی رو ترجیح میدم…چرا؟ چونیکه مدتیه عینکمو گم کردم و حتی با عینک هم سر درد میشدم.
یعنی به تنها چیزی که فکر نکرده بودم همین بوداحسنت
بابا دیگه کتابش همچینم نیست!
بلا بدور… الان خوبید؟!
امیدوارم به بهترین شکل ممکن به همه کاراتون برسید. و رفع مشکل و گرفتاری تونم بشه 🩵
به به… کی مثل شما
… … … … … . . . . . . . .
در خصوص گوش دادن به فایل صوتی کتاب ها… تجربه شخصیم اینه!
من به شخصه آدمیم که میشنوم گوش نمیدم.
اصوات واسم قابل هضم نیست مِن باب فهم و درک
ذهنم میپره!
نمیتونم متمرکز صدایی بشم که در حال پخشِ.
اما نگاه که میکنم غیر ارادی بدون حتی توجهی، ریزترین ها رو میبینم. درک و حک میشه تو ذهنم.
خب بنظرم این یعنی قسمت شنیداری مغز من غیر فعالِ یا میشه گفت فعالیت چندانی نداره!
منم اولین کتاب های که به صورت صوتی گوش میدادم واقعا قابل درک نبودن واسم. میخواستم کلمات، جملات و حتی حروف رو ببینم.با دیدنم لمسشون کنم! و همین آزارم میداد…
چون با چشم خوندن، واسم عادت شده بود. نه با گوش خوندن!
الان واقعا دارم به گوش هام تمرین میدم که خوندن رو یاد بگیرن! چون ذهنم اینطوری فعالتره… خواندن شنیداری بیشتر مغزم رو به چالش میکشه تا خواندن بینایی! (خیلی مزخرف دارم میگم ولی جور دیگه ای بلد نیستم توضیح بدم.ببخشید.)
کلا مریضن اگه سالم بودن که اینکارای مسخره وعجیب غریبوانجام نمیدادن،صدای موسیقی میذارن ولی instruments رونشون نمیدن،یعنی مزخرفترین کارایی که هیچ جای دنیا نمونه اش دیده نشده
خیلی قشنگ توضیح دادید، هم خندیدم،هم فهمیدم منظورتونو
اتفاقا آقای ای جی خیلی تلاش میکنه بهمون بفهمونه که باگوشهامون یادبگیریم.البته که تفاوتهارونبایدازنظر دورداشت.ترجیح من دیدن وشنیدنه.
خیلی متشکرم نوه جانم گل زیاددوست دارم،درجریانیدحتما
اون دوتا جمله من توضیح مختصری از دو عکس شما.
بلد نیستم چطوری عکس نقل قول میزنن؟
کتاب قشنگی بود. و جز معدود کتابایی بود که واقعا از خوندنش لذت بردم. خوشحالم که مورد پسند شما هم قرار گرفت.
شاید این مقایسه اصلا درست نباشه!
حالا من انچنان کتابخوان نیستم ولی توی معدود کتابایی که خوندم اگر این کتاب رو مثلا بزارم کنار کتاب سه شنبه ها با موری. بنظر این کتاب خیلی لولش از هر لحاظ بالاترِ . # نه_ به_ مقایسه در صورتی سه شنبه ها با موری خیلی کتاب معروفتریه… شایدم هیچ ربطی به هم نداشته باشن ولی من دوستی داشتم مقایسه بنُمایم
خب من هردوکتابوخوندم،هم سه شنبه هاباموری و نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، دارم فکرمیکنم چرا سه شنبه هاباموری بایدمعروفترباشه،شاید چون گفتگوهای واقعی دو نفر رو بتصویرکشیده (معلم وشاگرد)و ازطرفیم حس وحال واقعی ودرونی یه فردیکه میدونه زیادزنده نمی مونه ودلش میخوادزمان باقیمانده روبه بهترین نحوی هم خودش ازش استفاده کنه وهم بدیگران یجورایی زندگی ببخشه وبیادشون بیاره که چه چیزهایی مهمترن وچه مسائلي کم اهمیتتر،البته که حرفهای کلیشه ایش هم کم نبودند
اما این یکی جدالها وچالشهای درونی یک زن را درباره ی داشتن یا نداشتن یه بچه به زیبایی درقالب کلمات دلنشینی که انگار ازاعماق قلب وروح یه مادر برمیاومده وباتوجه به زندگی وشخصیتش که تجربه لمس زندگی پرازخشونت زمان جنگ رو هم داشته…
شایدم حق باشماباشه،دومی بهش ظلم شده که کمتردیده شده وازمعروفیت کمتری برخورداره…نمیدونم…آنکوجان بنظرت بوی دنیای مردسالارانه نمیاد؟
الان که دارم فکرشومیکنم،کتاب اوریانا جملات ناب وقشنگش خیلی زیادتر ازجملات کلیشه ای سه شنبه هاباموری هست،من اولی روبفارسی خوندم ودومی روبانگلیسی.
نمیدونم میشه مقایسه اشون کرد یانه هردوتونوع خودشون خوبن ولی یکی میتونهوخوبترباشه.چقدرحرف زدم…امیدوارم دوستان دیگه هم نظرشونوبگن.
ممنونم
شاید یکی از دلایل شهرت کمتر این کتاب زبان ایتالیایی اونه که در برابر زبان انگلیسی سه شنبه ها با موری به هر حال مخاطبان کمتری داره، حتا اگر ترجمه هم شده باشه.
یکبار خودم میخونم یکبار هم صوتی میذارم
چقدر این کتاب قشنگه
چقدر قلمش عالی توصیفات انگار خودت داری اون تو زندگی میکنی
این از اون کتاباهایی هست که دلم میخواد در سکوت کامل بخونمش و تمام کلماتش رو چندبار زمزمه کنم
میچ و اوریانا هر دو به یک پدیده پرداختند اما از دو دیدگاه و تجربه متفاوت… (البته نه بطور صد، اما جاهایی جفتشون روی یک خط پیش میرن!) . اگر اون پدیده رو یک تونل تصور کنیم و میچ رو در انتها تونل و اوریانا رو نقطه شروع و حتی پیش از شروع- صفر- در نظر بگیریم. هر دو یک تونل با انتهایی تاریک یا روشن رو در پیش رو دارن. میچ در خصوص خط ممتد، علائم رانندگی و مواردی از این دست که در طول مسیر طی کرده شده اند حرف میزنه! که از نظر منِ نوعی دیگه الان کلیشه ان! شاید اون روز اولی که من رانندگی یاد گرفتم این موارد واسم مهم بود و بهشون اهمیت میدادم. ولی دیگه اتوماتیک وار میدونمشون و به صورت ناخودآگاه بهشون اهمیت میدم. شاید واسه همین هم اون چیزی رو که از کتاب میخواستم دریافت نکردم. چون تلنگر تازه ای نتونست بهم بزنه.
اوریانا هم همون تونل با نقطه ای روشن یا تاریک در انتها رو توصیف میکنه! اما نه با ابزار کلیشه ای که میچِ روایت کرده. بلکه او به فراتر از میچِ اندیشیده! او از اتمسفر حاکم بر تونلی حرف میزنه که در اون روزمرگی ها و کلیشه های میچِ گم شده…
اینه که بنظرم نوشته اوریانا یه سرو گردن بالاتر از میچ اس.
البته این کاملا سلیقه ی منِ و رابطه ای که بنحوی با دو کتاب برقرار کردم.نه رد و تایید بر دیگری. اصلا هم در جایگاهش نیستم.فقط حسم نسبت به کتب مذکور بود.
در خصوص مطرح شدن سه شنبه ها با موری… بنظرم شرایط معروف شدن واسش مهیا بوده! این خیلی مهمه که تو بتونی از کارت تبلیغ کنی! جدا از این که میچ خودش یه شخصیت رسانه ای بوده و به راحتی میتونسته از هر طریقی نوشته اشو در معرض نمایش بزاره… حالا به هر دلیل پشت صحنه ای یه برنامه ساز و تهیه کننده مثل اُپرا! هم فیلم کتاب رو بسازه.کن فیکون میکنه دیگه…
اینا جز زد و بند و بازار یابی و درامد چیز دیگه ایه؟ آیا!
همون کاری که مثلا برای هری پاتر کردن!!! من همیشه واسم سوال بود آخه رئیس جمهور یه مملکت چرا باید بشینه هری پاتری که منِ ۱۳ ساله مثلا لذت میبرم رو بخونه! و حالا بسته به سلیقه اش اگر هم دوست داره، چرا باید رسانه ایش کنه؟! این غیر تبلیغ و برند سازی و درآمد زایی چیز دیگه ایه؟!
نمیدونم شاید هم اشتباه میکنم.
عجب اطلاعات تخصصی ،من اصلااینارونمیدونستم وتااینجا هیچ رغبتی برای خوندن هری پاتر نداشته ام تاحالا،وخیلیم عصبانیم (شوخیه ها)که دهکده زبان فکرکنم ازپارسال تاحالا توقسمت کتابهای متن اصلی هیچ کتاب جدیدی اضافه نکردن چون دارن هرباریه قسمت جدید هری پاترو میذارن نمیدونم کی تموم بشه
یه سوال آنکوجان @uncoo سووشونو خوندین؟یه حسی بهم میگه احتمالا اولین کتاب فارسی خواهدبود که گرنی صوتیشو یابخره یافقط گوش کنه.یه دیدکلی ازین کتاب تو ذهنم هست ولی بیشترنیازدارم بدونم کسی مثل من میتونه باهاش ارتباط بگیره یانه