چالش کتاب کاغذی 📜

:joy::rofl: خیلی خوب بود…
خب وقتی کتاب ارزش خوندن نداره. نخونینش! خوب آزاری میکنی:smiling_face_with_tear:

2 پسندیده

آخه توصیفاتش رو دوست دارم مثلا درباره بیابان میگه غروب …

ولی خیلی زیاده یعنی میشه تا آخربخونیمش؟؟

بیا باهم قرار بزاریم روزی ۲۰تا۳۰ صفحه بخونیم تا تموم بشه؟؟
پایه هستی؟؟؟

2 پسندیده

دست رو دلم نزار که منم همینجور شدم :sweat_smile:

به لطف نوشین جان دارم همه نوعش رو هم میخونم :sweat_smile::face_with_peeking_eye:
روانشناسی رمان زندگینامه انقلابی …
آخرشم میترسم ازم بپرسن بگم مدیار رو عراقیها گرفتند و بخاطر استرس زیاد و تفکرات منفیش به سد بستند و… :grin::grin:

3 پسندیده

نظرت چیه در موردش؟ من تو نوجوانی خوندمش وخیلییی متاثر شدم :slightly_frowning_face: فکر کنم برای اون سن مناسب نبود

3 پسندیده

خیلی خوب بود زینب :rofl::rofl::rofl::rofl:
آقا مثل من باشید فقط کتاب های دلپذیر میخونم :joy::joy::joy: البته بجز زنان قاتل سریالی که اونم دلپذیری خاصی داشت :smiling_imp::ghost::rofl:
راستی زینب این کتابخانه لمونچلو رو تا اخر خوندی؟

3 پسندیده

اصلا خرابم کردی رفت رفیق اینقدر قاطی پاتی دارم میخونم که خودم خندم گرفته :sweat_smile:

دوتای اول رو کامل خوندم
کتاب سومش رو نصفه خوندم

3 پسندیده

ولی من توصیفات چیزیشو خیلی دوست دارم:face_with_diagonal_mouth::joy::joy::joy:

شما در وجنات من چیزی به اسم برنامه ریزی و یا حتی پایبند بودن به آن را میبینید؟! نه خداوکیل میبینید؟!

:joy: پس من تنها نیستم…

:frowning:تمومش کنم نظرمو میدم… الان احتمالا پایانبندیم مثل پایان بندی زینب جون میشه:grimacing:

دلم میخواد به همه یه ناخُنَکی زده باشم. :upside_down_face:

2 پسندیده

اونا رو که گفتید دیگه تو جلد سوم به بعد نیست :face_with_monocle:

ولی من شدیدا خودم رو پایبند کردم که دوشنبه برم کتاب رو تحویل بدم کتاب جدید بگیرم.

به نظرم یکی از کتابهایی که داری میخونی رو تمام کن بعد رو روال میفتی :hugs:

1 پسندیده

اصن فکنم همینِ که خیلی دلسرد شدم نسبت بهش:joy::joy:
محمود خیلی آتشین شروع کرد… اما… :face_exhaling:
:face_with_monocle: اگر به موردی بر خوردم با ذکر آدرس دقیق به محل مورد نظر راهنماییتون میکنم:joy:

بله درست میگین. الان دراکولا رو از نصف رد کردم. تمومش کنم. بعد مقداری کلیدر… چون دلم واسه توصیفات قشنگش تنگ شده.خیلی قلم قشنگی داره. میدونی خیلی واسم جالبه این حجم از واژه رو این بشر از کجاش اروده واسه نوشته این کتاب! یعنی ادم اصلا احساس نمیکنه یک کلمه تکراری باشه. یک توصیف تکراری باشه. حدود ۳۰۰۰ صفحه بنویسی ولی همش نو و بکر و خاص باشه! الحق که اعجوبه ای میباشد جناب دولت آبادی.

2 پسندیده

دختر کشیش موضوعش جالب بود،خوب از قال در میاورد نویسنده .
موضوع کسی که تو رنجه ولی نمی دونه. بعد که می فهمه باز رنج رو انتخاب می کنه!!! من تو کتم نمی ره .
اونجاهاشم که مشخق نشد چرا حافظه اش رو از دست داد رو هم فکر کنم سانسور کردن. چون شب قبلش با یه اقایی حرف می زد!!!

البته دو سه تا فصلش رو تند تند رد کردم ببینم ته اش چی می خاد بگه.

کتاب آس و پاس رو که کلا چند فصل اولش رو خوندم و پرش زدم فصل آخر ببینم پولدار میشه یا باز فقیره.
نخوندمش کامل .
ولی فهمیدم چه چرت و پرتی بود :face_with_peeking_eye:

4 پسندیده

خوب خداروشکر دومین کتابی رو که در دستم داشتم تموم کردم.

جلد اول و دوم کلیدر که ۶۲۰صفحه داشت.

کتاب عالی بیان ساده و روان .
به نظرم همه باید حداقل این دو جلد رو بخونن چون واقعا بیان آقای دولت آبادی زیباست
یکجا میبینی یه پاراگراف نوشته و جملات اکثرا دو یاسه کلمه.اما همونم اینقدر قشنگه که بفکر میری
واقعا با لذت خوندم و دلم نمیخواست سریع رد بشم از کلمات ازبس زیبا بودند :hugs:

5 پسندیده

من کلا ریسک نمیکنم. اول سرچی میزنم نظرات و اینارو میخونم اوکی بود… بعد کتابی رو شروع میکنم …
تازه همینطوریشم خیلی از کتاب ها با وجود اینکه محبوبن اما باب سلیقه من نیستن!

4 پسندیده

من وقتی خوندم ،می رم نقد هارو می خونم ببینم چ نکاتی داشته که من نفهمیدم:sweat_smile:

4 پسندیده

سلام دوستان کتابخون
امیدوارم حال همگی خوب باشه،خوب من کتاب سووشون را با ولع ولذت فراوان خوندم وتمومش کردم،کتابای فارسی زیادی خوندم که خیلی دوسشون داشتم وباین ترتیب یک کتاب عالی دیگه به لیست خیلی قشنگهاودوست داشتنیهام اضافه شد،چندروزپیش تموم شدوحذفش کردم،فرصت عکس گرفتن و…باشتراک گذاشتن هیچ صفحه ای رانداشتم،اما تواین کتاب نمونه ی واقعی مرد،جوانمرد، جوانمردی وشجاعت واقعی را میتونیدپیداکنید.اونهایی که فقط مذکر نیستند،بلکه مردواقعی هستند،چیزیکه بندرت پیدامیشه همیشه ودرهمه ی دورانها…تاحدیکه آدم دلش تنگ میشه واسه شخصیتهای کتابها،چون توواقعیت بسختی پیدامیشن.
بشدت پیشنهاد میکنم،گرچه میدونم کاملاسلیقه ایه…
تاقبل خوندن این کتاب اصلانمیدونستم معنای سووشون چی هست،وقلم زیبای خانم دانشور هم که خب معرف حضوردوستان کتابخوان هست،خیلی تعبیرات زیباونابی درمورد زن،زن بودن،زندگی بخشیدن،وخالق بودن تواین کتاب برای اولینبار دیدم وچقدرهم عالی بودن،راستش تونمونه های کتابهای زن نویسنده ی خارجی تاحالاازین دست تعبیرات ندیده بودم،شاید چون اونا اکثرا غرق فمینیستم هستند واین موضوع بازن واقعی بودن وزندگی بخشیدن تفاوت زیادی داره.نه هرکسی قدرت تشخيص چنین مسائلي رامیتونه داشته باشه.:heart_eyes::heart_eyes::blush:
موفق باشیدهمگی.:wilted_flower::rose:

5 پسندیده

منم معمولا اینکاروترجیح میدم،گرچه گاهی نقدهاروقبل خوندن یه دیدی میزنم:heart_eyes:

3 پسندیده

من کاغذیشو چندسال پیش خریدم،اون موقعاکه یواشکی کتاب انگلیسی میخریدم،کسی نبینه بخوادبپرسه،مگه زبانت درحدخوندن این کتاباهست که میخریشون:joy::joy:ولی الان که فکرشومیکنم چه کارخوبی کردم،شایدچون توناخودآگاهم میدونستم یروزی بالاخره میتونم بخونمشون
باوجودیکه شمابهش علاقه نداشتی ولی من حتمامیخونم این کتابوببینم جریان چی بوده،وواقعاممنونم نظرتو گفتی
دوستان خوبم @zeinabi23 و @uncoo با توصیفاتی که شما از خوندن **کلیدر ** دارید،دارم فکرمیکنم اگه منم تو نوجوونی ام نخونده بودمش،الان احتمالاهمینجور بودم؟:thinking::thinking:

4 پسندیده

سلام صبا جان

من کلا معتقدم کتاب خوندن در هر سن و در هر شرایطی فرق میکنه و خیلی این دو عامل تاثیرگذار هست تو برداشت شخص از کتاب و اینکه چقدر لذت ببره.

من خودم شاید اگر تو نوجونی میخوندم این چیزهایی که الان برام بولد شدن مطمئنم اونموقع مهم نمیشدن برام یااینکه زیاد توجه نمیکردم.

مثلا آنکو جان یه قسمتهایی براش فان هست من یه قسمتهای دیگر .

من قلمش رو خیلی دوست دارم.یهو میبینی یه پاراگراف خوندی همش جملات یه کلمه یادو یا سه کلمه و اینقدر زیبا کنار هم گذاشته که من لذت میبرم.

3 پسندیده

منم متاسفانه این کتاب رو نخوندم و هنوز جز لیستهام هست .

ممنون از اشتراک گذاری

2 پسندیده

می دونین وسطش یهو می پرید یه جای دیگه ،من فکر می کنم جاهاییش سانسور شده بود مخصوصا دلیل از دست دادن حافظه دوروتی ،چون شب قبلش با آقای واربوتون حرف می زد:sweat_smile:
حالا شما بدون سانسورش رو خوندین ،به منم بگین نظرتونو.
واقعا دوست دارم بدونم نظرات متفاوت از نظر خودم رو.

5 پسندیده

سلام خانم های عزیز… همچنین دیگر دوستان محترم

والا زینب جون نمیدونم از حرفای من چی برداشت کردی:joy:
یا چی در موردم فکر میکنی…!
اما لازم دیدم یه شفاف سازی ریز بزنم.
مطالبی که من روش مانورو میدم و میگم و میخندم صرفا روشیه که واسه تخلیه کردن استرس و حاله بدم انجام میدم.
( نه اینکه بنده خیلی آدم خوشی باشم و یا ادم جلف و یا سبک سر و یا حتی لوده! “اینجارو با شما نبودم زینب جون:grimacing:” کلی گفتم)
زینب جان میدونی کدوم قسمتش از جلد اول خیلی تو ذهنم حک شده!؟ همون تیکه ای که ماه درویش میره پیش شیدا و رفیقش… - یه تیکه کوتاهیشو اینجا نوشتم شر کردم -
یا اون قسمت که احساسات زن اول گل محمد رو میگفت:smiling_face_with_tear:
عجیب قدرتی در بیان احساسات در قالب استعاره ها داره… و اون بازی و طوفان احساسیی که به وجود میاره واسه من خارق العاده اس… وقتی حال و روان شخصی رو اینجور به زیبایی میتونه با کلمات به تصویر بکشه و قابل لمس کنه… دیگه توصیفات مناظر و طبیعت بی جان عددی نیست واسش!

گرنی جون متوجه منظورتون نشدم!
اما…

قلم اقای دولت آبادی خیلی قشنگِ من خیلی دوسِش دارم و کل کتاب واسم جذابِ، نه تکه ای خاص!!!

من خیلی کتاب نخوندم ولی تا به اینجا میتونم بگم تا به الان اینجور قلم فصیح و در این حال روان و خارق العاده ای رو تجربه نکرده بودم.
و اینکه خیلی به سلیقه و نوع نوشتارم نزدیکه! ( البته اوشون استادن و من پیش دبستانی) شاید همینه که خیلی حال کردم باهاش.

3 پسندیده