سلام دوستان شب بخیر
آفرین یادتونه قبلاً لغات لاینترتون چقدر زیاد بود؟
اینه نتیجه ی استمرار در راه رسیدن به هدف
دقیقا
چرا اینقدر کلمه اضافه کرده بودم ؟
از یه طرف
اون همه بدبختی ها باعث شد ، که سطحم به A1 برسه
برا همین همیشه میگم
بجنگ ، تلاش کن ، بدبختی بکش ، اما همه ی اون زحمت ها ، بی نتیجه نیستن و تو رو به نتیجه خوبی میرسونن
الان خودم تجربه کردم
میدانستم که آدم میتواند نومید باشد، اما نمیدانستم این واژه چه مفهومی دارد. مانند همهٔ مردم گمان میکردم گونهای بیماری روحی است. اما نه، جسم است که رنج میبرد. پوستم اذیتم میکند، سینهام و همهٔ اعضای بدنم درد میکنند. احساس میکنم در سرم خلأ ایجاد شده و حالم دارد بههم میخورد. از همه بدتر این طعم ناخوشایندی است که در دهان دارم. نه از خون خبری هست، نه از مرگ و نه از تب، ولی درعین حال هر سه در دهانم هستند. کافی است زبانم را توی دهانم بچرخانم تا همهچیز در نظرم تیرهوتار شود و از همهٔ مردم متنفر شوم. آدمبودن چه دشوار و چه تلخ است.
امیدوارم هرچه زودتر خوب بشید و تمام مشکلاتون برطرف بشه
با منی؟
بریدهای از کتابامو میذارم پای پستام اینا رو جناب کامو نوشته نه من؛ اونم از زبان کاراکتر نمایشنامهش نه از جانب خودش
خودم خوبم نگرانم نباش
عه
خب امیدوارم هرچه زودتر تمام مشکلاتون حل بشه
-کالیگولا: حقیقتی است کاملا ساده و کاملا روشن؛ درست است، کمی احمقانه، اما پیبردن به آن دشوار و تحملکردنش سنگین.
-هلیکون: خب، این حقیقت چیست، کائیوس؟
-کالیگولا (سرش را به سویی میچرخاند و با لحنی بیتفاوت): آدمها میمیرند و خوشبخت هم نیستند.
-هلیکون (پس از کمی سکوت): بس کن، کائیوس، این حقیقتی است که همه بهخوبی با آن کنار میآیند. نگاهی به دوروبرت بکن. این موضوع مانع ناهارخوردنشان نمیشود.
-کالیگولا (با از جادررفتنی ناگهانی.): علتش این است که همهچیز دوروبر من دروغین است و من میخواهم آدمها با حقیقت زندگی کنند!
بسیار عالیه
خیلی بیشتر از من خوندید
Of course I do
I’m not that dark
Am I