زیبوک 1401 📚

ما فقط تو بخش فوق متوسط چهل و هفت تا کتاب داریم
اگه برای همشون یک جا بخوان ثبت نظر کنن خبلی قاطی و طولانی میشه
درستش اینه که برای هر کتاب جدا باشه

5 پسندیده

Agreed

2 پسندیده

نظرتون رو برای همکاران مربوطه ارسال کردم… مرسی

1 پسندیده

متشکرم
:sunflower:

1 پسندیده

من حالا‌ بیشتر آدیوبوک باگ به حساب میام:sweat_smile::sweat_smile:

4 پسندیده

سلام به همه
امیدوارم حالتون خوب باشه
من این ماهی‌که گذشت حدود ۴ تا کتاب گوش دادم که ۳ تاشون از زیبوک بودن :slight_smile:
ریویوشونو اینجا‌ میذارم:

Beyond the Wand: The Magic and Mayhem of Growing Up a Wizard

امتیاز:4/5

همیشه با خودم فکر میکنم، بهترین زمان برای نوشتن یه زندگی نامه کِیه؟
جوابی که به نظرم میاد نزدیک ۷۰ سالگی و به طور کلی نزدیک مرگه. وقتی که میدونی دیگه اتفاق هیجان انگیز و قابل تعریفی تو زندگیت قرارنیست بیفته‌. یا حتی از اون بهتر! بعد از مرگ و تموم‌شدن داستان زندگیت و وقتی بقیه برات مینویسن.
برای همینه که وقتی میبینم کسی تو ۳۰ سالگی یا ۳۵ سالگی زندگینامه چاپ میکنه خیلی ناراحت میشم. انگار که با خودت فکر کنی ماجرای من همینجا تموم میشه و از اینجا‌ به بعدش دیگه چیزی ندارم که بگم.
نه فقط تام فلتون، بلکه هرکسی که حتی عضو کوچیکی از مجموعه‌ی بزرگ هر‌ی پاتر بوده و به مدت ۱۰ ۱۱ سال از زندگیشو تو هاگوارتز گذرونده، طبیعیه که بعد از تموم شدن اون دوره دیگه انتظار چیز بزرگی تو زندگیش نداشته باشه‌ و تو همین مرحله به نشر داستان خودش بپردازه.
این کتاب زندگی نامه‌ی تامه. از بچگیش شروع میشه، خانواده‌ی شلوغش، وارد هری پاتر و دریکو ملفوی شدنش، حجم عظیمی از اتفاقات پشت صحنه و روابطی که اونجا با بقیه داشته و معرفی کاراکترا و…، و نهایتا به اعتیادش به الکل، ریهب ناموفقش، ریهب نسبتا موفقش و تکریم و پذیرش تراپی و فهمیدن ارزش زندگیش ختم میشه.
برای کسایی که مثل من نه فقط بچگیشون، بلکه همه‌ی زندگیشون با کتابا و فیلمای هری پاتر گره خورده، قشنگ و شیرینه<نهایتا باعث شد شروع کنم و یبار دیگه کل مجموعه رو از اول ببینم :slight_smile: > اتفاق تکان دهنده‌ای توش نمیفته و همه همونطور قشنگن. فقط یه زندگی نامست، ولی از زبون کسی که حضور توی دنیای جادو رو تجربه کرده:)
اما خب…بعد از اون تجربه…
الان، توی ۳۵ سالگیش زندگی‌نامشو منتشر میکنه.

the only true currency we have in life is the effect we have on those around us

The Phantom Tollbooth

image

امتیاز:5/5

عجیبش اینه که این کتاب خییلی وقته که تو زبانشناس هست.
خیلی زیاد به چشمم خورده بود ولی هیچوقت انگار چکش نکرده بودم‌.
چک کردنش همانا و یکی از کتابای گوگولی محبوبم شدنش همانا:)

با شروع این کتاب وارد یه دنیا میشین و غرق میشین تو کلمه‌ها، عددا، شگفتی ها
واقعا نمیتونم توصیف کنم چقد خاص و جالبه این کتاب.

اول کتاب اینطوری شروع میشه:
There was once a boy named Milo who didn’t know what to do with himself-not just sometimes, but always.
When he was in school he longed to be out, and when he was out he longed to be in.
On the way he thought about coming home, and coming home he thought about going.
Wherever he was he wished he were somewhere else, and when he got there he wondered why he’d bothered. Nothing really interested him-least of all the things that should have.
“It seems to me that almost everything is a waste of time,” he remarked one day as he walked dejectedly home from school.
“I can’t see the point in learning to solve useless problems, or subtracting turnips from turnips, or knowing where Ethiopia is or how to spell February.” And, since no one bothered to explain otherwise, he regarded the process of seeking knowledge as the greatest waste of time of all."

The Girl on the Train
image

امتیاز: 3/5
اونروز به چت‌جی‌پی‌تی گفتم من از بیمار خاموش خیلی خوشم میاد، یه کتاب معرفی کن تو همون مایه‌ها که آدیوبوکشم خوب باشه و بهم دختری‌در قطار رو معرفی کرد.
انتظارم ازش خیلی بالا بود، شاید همین باعث شد اونطور که باید ازش لذت نبرم، شایدم از اون‌ کتابهای اولین بوده. اولین باری که روانشناسی قاطی تریلر و میستری میشه و میشه اون نقطه‌ی عطفی که ترکیب ژانرا لازم داره.
به هرحال…
داستان با یه خانم، ریچل، شروع میشه که هر روز حدود ساعت ۸ سوار قطار میشه و میره لندن و ساعت حدود ۵ برمیگرده. همین مسیر روتینش و اینکه کنار پنجره میشینه بهش یه دید از خونه های مسیر میده. و باعث شده تو ذهنش یه ماجرای کامل بسازه از یکی از خونه ها که بیش از حد باهاش آبسسده.
آدمای تو خونه تو ذهن ریچل شکل گرفتن‌. هر کدوم اسمای خودشونو دارن و زندگی مختص خودشونو و…
ما از گذشته‌ی ریچل چیزی نمیدونیم ولی مشخصه که با یه کاراکتر آشفته سر و کار داریم که اتفاقای بدی براش افتاده…
یه روز ریچل‌ متوجه‌ میشه که دختری که هر روز تو خونه‌ی مسیرش میدیده گم شده…
داستان چند تا پی او وی داره و کشش لازمو ایجاد میکنه که تا آخر باهاش همراه بشین.
نقش اصلی ماجرا ام الکله! و تاثیری که زیاده‌روی و بلک اوت کردن ممکنه روی مغز انسان بذاره.
من عاشق اینم که یه روانشناس تو کتابای تریلر و میستری نقش‌اصلی باشه. اینجا ام روانشناس داشت ولی نه اون مدلی که من دوست دارم؛)
در کل جالب بود و مشخص بود که نویسنده مطالعه‌ی خوبی روی خیلی از کیسای مشهور ترو کرایم و قتل های زنجیره‌ای داشته، دو در کنارش بار روانشناسی کمی ام به کتاب اضافه کرده بود.
سبک نوشتاریش خیلی منو یاد کتابای روث ور مینداخت و احساس میکنم بیشتر کتابای روث ور از همین کتاب الهام گرفتن.
خلاصه که ارزششو داره ولی با انتظار خیلی بالا نرین سراغش.

An Anonymous Girl

امتیاز: 4.5/5

خب! عالی عالی عالی!
همونطور که گفتم من عاشق اینم که یه روانشناس تو کتابای تریلر و میستری نقش اصلی باشه و تو این کتاب به بهترین شکل ممکن این اتفاق رخ میده‌.
قضیه از این قراره: یه اطلاعیه میبینین که خانم های بین ۱۸ تا ۳۲ سال رو برای شرکت تو یه آزمون برای یه کار تحقیقاتی در مورد اخلاقیات دعوت میکنه که توسط یکی از اساتید دانشگاه نیویورک، دکتر شیلدز، برگزار میشه. آزمون کاملا محرمانه‌ست و پول خوبی هم برای شرکت توش بهتون میدن، ۵۰۰ دلار فقط برای ۲ ساعت تست. شرکت میکنین؟ چرا که نه!
جِس (با صدای جولیا ویلن عزیزم) هم که به شدت به پول نیاز داره، از این فرصت استفاده میکنه و میره برای شرکت تو تست، ولی وقتی وارد کلاس میشه و پشت لپتاپ میشینه و ازش خواسته میشه که با صداقت کامل جواب بده و سرسری سوالی رو رد نکنه و تست رو شروع میکنه، با دیدن سوالا شوکه میشه…
سوالایی که وارد تاریک ترین نقطه های وجودش میشن:
+میتونین بدون اینکه احساس گناه کنین دروغ بگین؟
+تا حالا شده خیانت کنین؟
+آیا باید مجازات همیشه با جرم متناسب باشه؟
+و…
اما چیزی که جِس نمیدونه اینه که دکترشیلدز تک تک حرکاتشو زیر نظر داره، از جوابهایی که میده بیشتر و بیشتر میشناسدش و بیشتر و بیشتر بهش علاقه‌ پیدا میکنه و برای جِس نقش ویژه‌ای رو در نظر داره…

من واقعا از همون ثانیه‌ی اول مبهوت کتاب شدم، تو مطب دکتر و حین انتظار خیلی اتفاقی شروعش کردم و انقدر جذبش شدم که تا ثانیه‌ی آخرشو بدون توقف،چند ساعت خوابیدم‌ البته اون وسطا، گوش دادم.
خلاصه که خیلی جالب بود. از خیلی از تئوری های روانشماسی و تستای مشهور به بهترین شکل واسه شکل دادن به کتاب استفاده کرده بود و باعث شد خیلی جاها خودمم همگام با کتاب فکرکنم.
مثلا فکر کردن به اینکه دونستن اینکه شما‌ تو یه مطالعه هستین و همه‌ی کارتون داره توسط کس دیگه ای دیده میشه(هارثورن‌ افکت) چه تاثیری روی کاراتون میذاره و چقدددر از حرفایی که روزمره میزنیم و کارایی که انجام میدیم رو ممکنه تحت تاثیر قرار بده؟
و…

“It’s easy to judge other people’s choices.
The mother with a grocery cart full of Froot Loops and Double Stuf Oreos who yells at her child.
The driver of an expensive convertible who cuts off a slower vehicle.
The woman in the quiet coffee shop who yaks on her cell phone.

But what if you knew the mother had lost her job that day?
What if the driver had promised his son he’d make it to his school play, but his boss had insisted he attend a last-minute meeting?
What if the woman in the coffee shop had just received a phone call from the love of her life, a man who’d broken her heart?

We all have reasons for our actions.
Even if we hide the reason from those who think they know us best.
Even if the reasons are so deeply buried we can’t recognize them ourselves”

12 پسندیده

دقیقا :+1:منم این کتاب رو خیلی دوست داشتم :smile:

3 پسندیده

ممنون بابت معرفی خوبت
منم زندگی نامه ها و سفرنامه ها رو خیلی دوست دارم
بخصوص زندگی نامه های خود نوشت
زندگی نامه میشه
Biography
اگه خود فرد زندگی نامه اش رو نوشته باشه میشه
Autobiography
این دومی رو بیشتر دوست دارم
خوبه که افراد زودتر شروع کنن به نوشتن و با گذر زمان تکمیل و پخته اش کنن
دوستان اگه زندگی نامه تو زیبوک دیدین لطفا معرفی کنید ممنون
اتفاقا کتاب قبلی ام تمام شد و دنبال کتاب جدید می گشنم

4 پسندیده

داستان اینترنت
بخش کتاب های فوق متوسط
کتاب داستان نیست
یک کتاب علمی است با مروری گذرا بر تکامل کامپیوتر و اینترنت
جالبه
بخصوص تلاش و موفقیت اشخاصی مثل بیل گیتس و استیو جابز و غیره
کتاب قشنگی بود
پیشنهاد می کنم
طولانی و خسته کننده و غیره هم نبود
کلمات تخصصی قلمبه سلمبه هم نداشت تقریبا

5 پسندیده

Sink or swim
شنا کردن یا غرق شدن
بخش کتاب های فوق متوسط
یک کتاب کوتاه
صدای راوی خوبه
کلماتش هم خوبه
داستان خوبه و روان جلو میره
با فلش بک های متعدد به گذشته
اما داستان پرماجرایی نیست
یک داستان روان و معمولی
مرد ثروتمندی بنام ادی مونرو و همسرش لین برای یک سفر تفریحی سوار کشتی پاروینا شده اند. ادی شانزده سال گذشته رو سخت کار کرده و بعد از یک دوره مشکلات شدید مالی با این دوره کاری ثروتمند شده
اونها کسب و کارشون رو فروخته اند، حالا ثروتمند و با خیال راحت اومده اند سفر تفریحی مدتی استراحت کنن
اما ادی توی کشتی یک نفر رو می بینه، کسی که می شناسه

4 پسندیده

کتاب Educated رو خوندین؟ زندگینامه ی خودنوشت تارا وست اورِ. خوندنش خالی از لطف نیست. با این حال من وقتی داشتم می خوندمش گاهی اوقات از تعجب دهنم باز می موند. با خودم می گفتم آخه چطور ممکنه تا این اندازه این آدم ها ابله باشن؟

7 پسندیده

کتاب What I Talk About When I Talk About Running هم کتاب جالبیه. زندگینامه ی خودنوشت هاروکی موراکامیِ که همون طور که از اسم کتاب مشخصه و نویسنده هم خودش تو کتاب بهش اشاره می کنه حول محور دو ماراتن می چرخه و اینکه این ورزش چه تأثیراتی روی زندگی هنری این نویسنده داشته.

6 پسندیده

راستش این کتاب رو من خودم نخوندم ولی تو لیست کتاب هایی که می خوام بخونم هستش. فک کنم جالب باشه.

4 پسندیده

سلام
زندگی تارا وست اور رو نخوندم
اما امیدوارم جنبه های خردمندانه ای ازش پیدا کنم
هرچند احمقانه ترین زندگی ها هم چیزی برای یادگرفتن داره
برام جالبه که گاهی افراد چقدر صادقانه تو زندگی نامه هاشون از شرم آور ترین خاطرات شون هم ممکنه صحبت کنن
گاهی انگار با صمیمی ترین دوستشون تو مستی دارن درد دل می کنن
بهرحال بابت معرفی کتاب ها خیلی ممنونم
لطف کردین :pray:t4: :four_leaf_clover:

3 پسندیده

خواهش میکنم^-^
دقیقا
البته یه مدل دیگه‌ی زندگی نامه خودنوشت هم هست که کل زندگی فرد رو دربرنمیگیره عملا و میشه شبیه چیزی که گفتم.
مثلا مال یه دوره‌ی خاصه
بهش میگن مِموا (Memoir) نمیدونم فارسی مناسبی داره یا نه، شاید خاطره.
تو زندگی‌نامه های زبانشناس من اینارو خیلی دوست داشتم، هم کیفیت کتاب و آدیوشون خوب بود هم تجربه‌ی جالبی برای من بودن:

چراغ‌سبزها: زندگی‌نامه‌ی متیو مک کانهی با صدای خودش، خیلی شیرین و مثبت بود، حین کتاب عکس هم داشت که جذابتر میکرد. من تابستون و حین پیاده‌روی گوش میدادم حین گوش دادن بهش یادمه همه چی به نظرم‌ قشنگ میومد:)) بال زدن پرنده‌ها، صدای باد و… :دی
کلا کتاب خیلی مثبتیه.

سرگذشت یک تحصیلکرده: نریتورش جولیا ویلنه:) واقعا حرفی نمیذاره. زندگی‌نامه‌ی تارا وست و تجربه‌ی دختر بودن تو یه خانواده‌ی به شدت مذهبی و متعصب رو نشون میده. بدترین قسمتش این بود که تو خیلی از شهرای کوچکتر ایران همین الان هم خیلی از تعصبای بیجای مذهبی، باورهای اشتباه سنتی و… هنوز رواج دارن. من حین گوش دادنش خیلی اذیت شدم.
و یه مقدار زیادی منو یاد یکی از کتابهای کریستین هانا به اسم (تنهای بزرگ) که تو اپلیکیشن هم هست مینداخت

آن هنگام که نفس هوا میشود: این هم‌ زندگی نامه‌ی پال کالانیتی یه نوروسرجنه که خودش تو جوانی به سرطان مبتلا میشه. نیمه‌ی اول کتاب بیشتر جنبه‌ی پزشکی داره، از بچگیش شروع میکنه، وارد دانشگاه شدنشو میگه و از پرونده‌های مختلفی که داشته حرف میزنه‌. نیمه ی دوم ولی نزدیک شدنش به مرگه. میدونین خیلی آیرونیکه که کسی که کار خودش درمان بیماری های سرطانی بوده، به سرطان مبتلا میشه.
نیمه‌ی دوم این کتاب برای من خیلی عجیب و خاص بود. راستش احساس میکردم نه فقط خودم، بلکه همه ی آدما اگه بدونیم قراره بمیریم و زمان مشخصی هم براش بهمون بدن، مسیری که طی میکنیم خیلی شبیه پاله.
اولش منکر قضیه میشه آدم، بعد میخواد تا جای ممکن عزیزاشو ناراحت نکنه، بعد کم کم یاد خدا میفته، بعد انگار که مرگشو میپذیره…شروع میکنه تا جایی که بتونه از خودش اثرای مختلف به جا گذاشتن، یه جورایی تلاش برای بیهوده نمردن…

اینا هرسه‌تاشو به نظرم کتابای خیلی خوبین اگه‌از اتوبیوگرافی و مموا لذت میبرین

7 پسندیده

بابت معرفی ها خیلی ممنونم
لطف کردین
حتما نیخونم :pray:t4: :deciduous_tree:

2 پسندیده

یه کتاب دیگه هست که تو اپلیکیشن نیست متاسفانه، و احتمال میدم به خاطر ناراحت کننده بودن اضافه هم نکننش. من خودم هنوز تحمل خوندنشو پیدا نکردم ولی انقدر خاصه که واقعا مشتاقم یه روز بخونمش و اون مجموعه‌ی خاطرات سیلویا پلت عه.
سیلویا پلت یه شاعر و نویسنده‌ی آمریکایی بوده که به خاطر اثر Bell Jar خودش شهرت داره.
متاسفانه اگه درست بدونم تو همون هفته‌ای که بل‌جار چاپ میشه، سیلویا پلت خودکشی میکنه‌.
بعد از مرگش دفترخاطراتشو پیدا میکنن و با اجازه‌ی همسرش همونطور چاپش میکنن، بدون تغییر.
و همین باعث خاص شدن این کتاب میشه.
دفتر خاطرات یه آدم جزو شخصی‌ترین وسایلش به حساب میاد، و این کتاب انگار بدون هیچ پرده‌ای بین شما و نویسندشه. انگار که تو ذهنش نشستین و بدون هیچ فیلتری از دیدش دنیاشو میبینین.
خوندن همچین چیزی به نظرم به شدت هیجان انگیز و همونقدر هراس انگیزه.


4 پسندیده

خواهش میکنم^-^

2 پسندیده

بیشتر باورهایی که توسط پدر خونواده بهشون خورونده شده س که احمقانه ست نه لزوماً خود آدم ها. ولی درکل کتاب جالبیه.


خواهش می کنم. ⁦(ʘᴗʘ✿)⁩

2 پسندیده





آقابهزاد
بدون شرح:blush:
فقط اینکه عطرسنبل،عطرکاج روقبلاخونده بودم دوباره میخوام شروع کنم،دوسش داشتم.
کاملااتفاقی سه تاازین چهارکتاب راویهاشون خانم هستند.:blush:

9 پسندیده