بیاین اصطلاحات انگلیسی رو قورت بدیم

You made my day
معنی: خیلی خوشحالم کردی

A:Congratulations!You got a promotion
B:Really?Thanks for the good news.You made my day

تبریک می گویم.ترفیع گرفتی.
راست می گویی؟ از خبر خوبت ممنونم.خیلی خوشحالم کردی.

3 پسندیده

عبارت
would you mind

برای خواهش کردن تو موقعیت های رسمی خیلی رایجه .

البته دقت داشته باشین که بعد از این عبارت فعل بصورت ing دار میاد :

Would you mind putting out your cigarette ?

بی زحمت سیگارتون رو خاموش کنید

2 پسندیده

خوش بین: optimistic
بدبین: pessimistic


مثال :

He’s quite pessimistic about his chances of getting another job.

او کاملا نسبت به شانس گرفتن شغل دیگه ای بسیار بدبینه

2 پسندیده

I’m stuck in this shit.
تو این لعنتی گیر کرده ام./ گرفتار شده ام.
.

I’m stuck in traffic.
تو ترافیک گیر کرده ام.

1 پسندیده

سلام روز بخیر :relaxed::cherry_blossom:‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

2 پسندیده

دوستای عزیز

سلام

ممکنه خودتون از قبل این مورد که میشه با استفاده از سایتهایی اصطلاحات سرچ کرد بعد فیلم هایی متعددی که این اصطلاح در اون سکانس ها استفاده شده براتون بالا میاد تا نحوه تلفظ و جایگاه استفادش دقیق تر تو ذهنتون بشینه دسترسی داشته باشید، یکی از این سایتا که کار کردن باهاش خیلیم راحت هست و از قضا توسط یکی از اعضای اصلی زبانشناس از قبل معرفی و اشتراک گذاشته شده بود داخل تالار و من اینجا براتون لینکش میزارم خیلی کمکه بنظرم.

3 پسندیده

سلام عزیزم

ممنون ،روز شما هم بخیر :orange_heart::dizzy:

2 پسندیده

:hibiscus: Be on the ball: هوشیار و سریع بودن

3 پسندیده

:hibiscus: Bite off more than you can chew:
لقمه‌ی بزرگتر از دهان برداشتن

2 پسندیده

:hibiscus: Fish in troubled waters:
از آب گل آلود ماهی گرفتن

2 پسندیده

:hibiscus: From A to Z: از سیر تا پیاز

2 پسندیده

How nice to bump into you

چه خوب شد که دیدمت

2 پسندیده

:hibiscus: The dust settles: آب ها از آسیاب افتاده

2 پسندیده

:hibiscus: Hit the nail on the head:
درست حدس زدن، به هدف زدن :dart:

2 پسندیده

:hibiscus: Scratch someone’s back: هوای کسی رو داشتن

2 پسندیده

:hibiscus: To chicken out: جا زدن، ترسیدن

2 پسندیده

:hibiscus: Rock the boat: سنگ جلوی پای کسی انداختن

2 پسندیده

:hibiscus: You shine like a new penny:
برای تعریف از افراد خوشتیپ

2 پسندیده

He was lucky.
شانس آورد/ خوش شانس بود
.
Luck was on his side.
بخت باهاش یار بود

4 پسندیده

Drop the act

نقش بازی نکن:unamused:

3 پسندیده