کدوم چالش به پایان رسید؟
همین هدف ؟
نه …
دیدم این اواخر همه آیه یاس میارن، گفتم صداشون نکنم ، برای اونایی که انگیزه دارن بهتره.
ولی کلا خوشحالم بابت راه اندازی این تاپیک، یه چیز خیلی جالب دستم اومد. یه بار می گم اینجا
3 پسندیده
چالش رقابت 
امتیاز ها منظورم بود
1 پسندیده
عجب! چالش جالبی بود واقعا انگیزه ی خوبی بود
3 پسندیده
بچه ها بهتون پیشنهاد میکنم حتما اپیزود زیر رو گوش بدید:
3 پسندیده
آخر اسفند ۱۴۰۳
.
.
.
هدفم تو سه چهار سالی که با زبانشناس آشنا شدم و دارم باهاش زبان می خونم، به جز سال اول - تا اونجایی که به زبان مربوط میشه - این بوده که مترجم کتاب بشم،
بتونم کتابایی که دوست دارم که بعضیاشونم سختن (هر چند ادبی هم نیستن) رو راحت و با کیفیت ترجمه کنم.
(معیار دقیقم برای رسیدن به این هدف اینه که بتونم کتاب ایده خطرناک داروین نوشته دنیل دنت رو راحت بخونم و بفهمم)
اینجور نبوده که تو این سه سال مدام به این هدف فکر کنم.
اغراق نمی کنم ولی دلم هر چند روز یه بار پی یه هدفی می رفت،
اما در عمل دیگه به زبانشناس خوندن عادت کردم و فکر نکنم حالا حالاها کنارش بزارم،
و اینکه هدف مترجم کتاب شدن چقدر برام راسته وقتی که به زبان مسلط شدم معلوم میشه…
.
یه چیز دیگه که تو این چهار سال بوده و من فقط اخیرا بهش توجه کردم اینه که دلیل ثباتم تو زبانشناس صرف نظر از اهداف، این بوده که زبانشناس تونسته برام به یه سبک زندگی تبدیل بشه،
یعنی خیلی وقتا به خاطر خود زبانشناس و اینکه بهش عادت کردم زبان می خونم و به هدف فکر نمی کنم.
.
.
.
دوست دارم سالای آینده هم به اینجا سر بزنم ببینم با خودم چند چندم …
4 پسندیده
سلام.
مرسی که با سر زدن به این تاپیک ، خاطراتمو زنده کردی.
تو ایمیشن پاندای کنگ فو کار یک ، یه دونه ملخ هست که خیلی برای همه چی عجله داشت.
تا اینکه می افته تو قفس .
و روزها میاد و میره و این هی خودش رو می زد به این دیوار اون دیوار تا نجات پیدا کنه و نمی شد .
تا اینکه فهمید باید دست از تقلا برداره.
من امسالی که گذشت دست از تقلا برداشته بودم.
یه گوشه نشستم و فقط تماشا کردم.
خودم رو به هیچ در و دیواری نزدم.
نمی دونم خوب بود یا نه.
الان که تقلا کردنم تو سال ۴۰۲ رو دیدم ، دیدم که اون تلاش کردن و بدو بدو رو دوست داشتم و آروم بودن و ریلکش شدنم تو سالی که گذشت رو هم دوست داشتم.
که هر کدومش بسته به شرایط زندگیم ، لازم بود.
جایی باید اون چنین شتابان، جایی هم این چنین سکون.
و باز متشکر که خودم و دو سال پیشم رو یادم آوردی .
به چنین یادآوری ،نزدیک سال نو نیاز داشتم
4 پسندیده
سلامم
دلم براهمگیتون خیلی تنگ شده بود
فکر کنم یک سال بود تالار نیومده بودم الان دیدم اینجا منسن کردین من رو واقعا مرسی از لطف توجهتون 
حقیقتا تو اخرین لحظات کنکورم استرس وحشتناک
هدفم فقط این کنکور لعنتی تموم شه
2 پسندیده
انشالله که همونی میشه که می خوای و مارو به شیرینی دعوت می کنی.
چقدر دلم شیرینی یه موفقیت رو می خواد
2 پسندیده
مرسیی ان شاءالله 
لطفا خیلی برام دعا کنید واقعا محتاجم
2 پسندیده
سلام همگی
خوبین
عجیب دل تنگ این فضا و ادماش شدم امروز
1 پسندیده
به به ببین کی اینجاست!
چطوری تو؟
واقعا منم.
ولی انگار خیلی زیادی خلوت شده و کسی نیست
نمیدونم شایدم جای دیگه رفتن ما خبر نداریم
من بعد یکسال برگشتم توقع اینشکلی شدن اینجارو نداشتم!
سلام دختر خوبی تو
خیلییی زیادی خلوت شده واقعا..
منم فکر کنم بعد دوسال بشه.. برمیگردم..
خیلی از بچه هارو نمیبینم.
دلم یهو خواست فعالیتو دوباره شروع کنیم اینجا
1 پسندیده
منمممم
دیروز کنکور دادم
1 پسندیده
به به خسته نباشیییی
امروز ی نفس راحت میکشی
از بچه های قدیم کسی نیست؟.
اقای باقری.. اقا مصطفی. ی کاربری بودن من بهشون میگفتم مامی.. خانم احمدی.. سمیرا.. یوسف..
وای چقدر دلم برا تک به تک بچه ها تنگ شده
2 پسندیده
سلام عزیزم،زرگل جان
حالت چطوره؟
من دلم برای خود دوسال پیشم تنگ شده.
نمی تونم پیداش کنم، تو دنبال بقیه هستی؟
خوشحالم باز اینجا می بینمتون.
@baroon1400
کنکور تموم شد بالاخره. چطور بود؟ نفس راحت می کشی دیگه.
2 پسندیده
سلام سمیرای قشنگم 
خوبییییی نینیت خوبه.. اخرین بار که اینجا بودم یادمه
باردار بودی
جونم برات بگه منم دلم برا قدیمه خودم تنگ شده.. برا همین اومدم اینجا دنباش،
همچنان با زبان همراهی یا مثل من تنهاش گذاشتی 
@melodie
@yousof1111 @bagheri596
فقط تونستم این دوستانو منشن کنم..
1 پسندیده
بله شکر خدا فعلا نوبت اول رو دادم
دارم برای امتحانای نهایی و نوبت دوم میخونم
نه والا هنوز راحت نشدیم
ایشالا تیر دیگه تیر نهایی رو بزنیم
من ملودی رو دیدم چند بار پیامامو لایک کرد
2 پسندیده
موفق باشی عزیزم
کاش بازم بیان
2 پسندیده