جشن یک سالگی زنجیره ی زبانشناس پرواز😍

به نام خدای نور…

سلااام
بالاخره منم زنجیرم یک ساله شد… :sob:

همیشه می گفتم دیگه برای من دیر شده، هم سن و سالام این راهو رفتن حالا خیلی مونده تا من به اونا برسم…
ولی با خودم گفتم الان که 18 سالته، تو دیگه ته ته ته اش 25 سالگی می تونی زبانو ببوسی بذاری کنار، پس همچین دیر نبود…
من حتی کسایی دیدم با سن 50-70 ساله در تالار که ماشاالله انرژیشون از ما هم خیلی بالاتره دارن زبان انگلیسی می خونن و رویای مهاجرت در سرشون جولان می ده…

یک سال اول،خیلی تفریحی بدون هیچ نظمی چند روز یه بار زبان می خوندم ولی پارسال:

یادمه دقیقا تو همین روزا بود که با اصرار دوستم برنامه ی زبانشناس رو نصب کردم و اینطوری شد که وارد دنیای زبان به طور جدی شدم. ولی جالبه همین دوستم خودش دیگه از برنامه استفاده نمی کنه و انگار که رسالتش این بوده که منو با این برنامه آشنا کنه و بره:sweat_smile:

اولین باری که اومدم تالار، با تاپیک شورشو در بیار و یک سالگی الیناز خانوم و یک سالگی ایشون برخورد کردم…

نمی دونید چه انگیزه ای در من فوران کرد و چه شور و شوقی داشتم که منم این مسیر رو ادامه بدم…

اینکه مثلا یه پسر 15 ساله انقد موفق بوده و تونسته رویاشو زندگی کنه یا مثلا الیناز خانم که یادش بخیر قبلا تالار بودن با وجود بیماری ای که داشتن خیلی برای من الهام بخش بودن…

بعد از اون رفتم سراغ تاپیک های آقای کشاورز، و از اینکه می دیدم چقد تلاش کردن و زحمت کشیدن و بدون اینکه کلاس زبان برن چقد خوب صحبت می کنن، خیلی ذوق زده می شدم…

اولین دوره ای که باهاش شروع کردم، دوره ی انگلیسی قدرت بود.دوره ی قدرت برای منی که فقط یه دوره قبلش گذرونده بودم یعنی خیلی مناسب بود و تونستم کلی اعتماد به نفسم رو با این دوره افزایش بدم
و فکر کنم به سطحِ B1 رسیدم

البته در کنارش دوره های دیگه ای رو هم استفاده می کردم.ولی مهم ترین بحث این بود که بتونم از دوره ها استفاده ی کافی و لازم رو ببرم. یکمی اون اوایل سردرگم بودم که بهترین روش برای خوندن درسا چجوریه؟چجوری بتونم به خوبی انگلیسی حرف بزنم؟ که با روش های شدویینگ و فشرده شوی آشنا شدم

البته تجربه های فوق العاده ای هم در این حین بدست آوردم، مثل اینکه:

استمرار و نظم لازمه ی موفق شدنه. یه روزی ممکنه حوصله ی درس خوندن و حتی حوصله ی خودت رو نداشته باشی ولی فقط و فقط و فقط به خاطر ارزش هات ادامه میدی و بعد می بینی که حالت هم خوب شد!

یکی یادمه می گفت نمیشه دوروز آدم خوبی باشی یه روز بد… انتخاب کن بالاخره کدومی؟

نظم به نظرم اصل اساسی زبان انگلیسی و اصولا هرکاری که نیاز داره شما درش عمیق بشید منوط به نظمِ.

حالا منظورم از نظم چیه؟
یعنی اگر روزی 30 دقیقه در روز زبان می خونید اون رو ثابت نگه دارید… بیشتر بشه عیب نداره ولی کمتر نباید بشه(میزان ثابت رو بعدها هی می تونید بیشترش کنید). منبعتون و زمان تموم شدنش مشخص باشه به قول خودمون dead line براش تعریف کنید و در نهایت نظم یعنی از یه روشِ ثابتی و منابع محدودی برای زبان انگلیسی استفاده کنید… انقد مقاله نخونید و خودتون رو درگیر روش ها و متود های مختلف نکنید!
با اون چیزی جلو برین که شما باهاش راحتید … متوجه اید؟
این شمایید که قراره زبان انگلیسی حرف بزنید،بنویسید، به زبان انگلیسی گوش بدین…!

متاسفانه من مدت زمان طولانی ای درگیر روش ها و متود و مقاله های مختلف راجب زبان انگلیسی بودم که آخرش هم در همین تالار پیدا کردما، ولی کلی انرژی از من گرفت.

یه تشکر ویژه هم بکنم از دوستانی که در این مسیر همراه من بودند و هروقت یکمی پکر می شدم با پیام های الهام بخششون تاثیر بژرگی داشتن برای اینکه دوباره ادامه بدم:balloon::balloon::balloon::balloon::balloon::rose:

@farnamjbb
@fateme67
@fateme7799
@mran
@cacti.sole
@mostafa264
@nayere1996

و بقیه دوستان اگر اینجا تگ نکردم حتما یادم رفته:cloud_with_snow:

راستی انگیزه ی اصلی من برای نوشتن این تاپیک این بوده که شاید کسی مثل پروازِ یک سال قبل، به اینجا بیاد و با خوندن این تاپیک کلی انرژی بگیره و بدونِ قبل ها کسایی بودند که این مسیر رو رفتن و اونقدر ها هم سخت و مشکل نیست:innocent:

ولی واقعا ها… چقد زود گذشت، انگار همین دیروز بود!
چقد واقعا لذت داره آدم از کارایی که انجام داده می نویسه:heart_eyes:
قربون خدا برم من…

اینم نمونه ای از اسپیکینگم:

در نهایت با همه ی تجربه ی خوش و شیرین باید بگم که تازه مسیر من شروع شده و حالا حالااااااااااااا ها خیلی کار دارم با زبان…

شما بگید چه تجربه ای داشتید که می تونه برای بقیه و نوآموزان مفید باشه؟

16 پسندیده

سلام عزیزم تبریک میگم بهت و عمیقا برات آرزوی موفقیت دارم:heavy_heart_exclamation:

انتخاب یک منبع به عنوان منبع اصلی و کنارش گسترده خوانی ، از این شاخه به اون شاخه نپریدن و تکرار رمز موفقیت هست
به نظر من چیزی که از نظم مهمتره اینه که سعی کنیم هر روز حتی یه ذره هم شده بهتر از دیروزمون باشیم

عالی:clap:

خواهش میکنم کاری نکردم:sweat_smile:

7 پسندیده

:heart_eyes::heart_eyes::heart_eyes:جشن یک سالگیت مبارک:kissing::baby_bottle::baby:
حواسم هست منو نفر آخر تگ کردی:smirk::grin:
عززییزمم:heart_eyes:
پر انرژی تر ادامه بده ،،، :heart_eyes:

6 پسندیده

سلام درود

تبریک میگم

( شیرینی زور وَده:joy: )

جدا از ۱۵ ساله ، داشتیم طرف کوچیک تر از ۱۵ سال بوده زبانو یاد گرفته ، نتیجه میگیریم قدرت اراده مهمه و انسان قادر به انجام هرکاری هست .

برای نوآموزان … والا تجربه که قبلا گفتم ، بیشتر نکته هست ، که از یادگیری لذت ببرن و به تعداد زنجیره اهمیت ندن.

پیروز و پاینده باشید.‌

5 پسندیده

سلام خیلی ممنونم انشاالله همیشه شاد باشین:cloud_with_snow::rose:

مرسی:smiling_face_with_tear::joy::joy::joy:ایموجی شیشه شیر فقط

وای آره :face_with_peeking_eye::face_with_peeking_eye::face_with_peeking_eye::face_with_peeking_eye:خیلی ببخشید… شما تاج سری

تموم بیده…

درسته:+1:

ممنون از شما

5 پسندیده

جیگرمی:grin::face_with_hand_over_mouth::smile::heart_eyes:

3 پسندیده

سلام عزیزم خیلی خوشحالم که از نتیجه ی پیشرفتتون راضی بودین و توی اوج موفقیت ببینمتون :heart_eyes::1st_place_medal::confetti_ball::tada:

7 پسندیده

سلااام خانم رشید خیلی خیلی سپاسگزارم و ممنون از توجهتون:cloud_with_snow:🩵با وجود شما و عوامل محترم زباشناس بوده که تونستیم :rose:

6 پسندیده

سلام خانم حسینی
جشن یک سالگی زبان آموزی بر شما و همه عزیزان همراه مبارک
واقعا عالی صحبت کردی مسلط و روان
جدیت ، تلاش و پشتکار رمز موفقیت در هر کاریه که شما اینو به اثبات رسوندی و حقیقتا اراده ی خودت را به همه ی ما نشون دادی
موفق باشی

3 پسندیده

سلام عزیزم :heart:
اول از همه تبریک میگم بابت زنجیره یکسالتون واقعا من ب شخصه شاهد استمرارتون بودم توی تاپیک شدت

و دوم واقعا براوو بابت اسپیکینگ عالیتون فلوئنسی عالی تلفظ تمیز و کاملا ریلکس و بدون استرس:+1:

اگر میشه راز این مورد رو هم بگید آیا صرف شنیدن تونستید صحبت کنید یا تمرین خاصی داشتید؟

5 پسندیده

ادما انقدر راه های مختلف رو امتحان میکنن تا به روشی که واسشون جواب میده برسن.
و صد البته که امتحتن کردن خمین راه ها هم خودش باعث میشه ادما بتونن کم کم کمبودهاشون رو پُر کنن…
پس بگید خوشبختانه:melting_face:

خوشحالم که تونستم ذره ای هم که شده موثر واقع شَم:wave:

ایولا:ok_hand::clap::clap:
پیشرفتِ خیلی خوبی داشتید:v:

در اخر ارزوی موفقیتِ روز افزون برای شما دارم:saluting_face:
و به مناسبت این رویدادِ مبارک، یکی از نوشته هامو تقدیمتون میکنم.:rose::rose:

هر نوع نوشتن را توان است، اتش فشان فعال را دریابید.
حس های سرشار از روزنه بیرون زده
همچنین و همچنان دیدارِ فقدانِ لایحه هایِ از دست رفته
ای ناله های بی صدای یاسمن
فرزانگیِ فرزاد به ایل قربیلک های تَوَهُم یا برزگرانِ کشاورز در اسمان خراش های بلغور شده با عقاب های بادیه خوان در عشقِ فرزانه یا فرازی در بین نظریه های مختلف
خاموشیِ چراغ های بالای سر
خستگیِ انگشتانِ بارون دیده و گلایه ی ساز و صدایی فالش
خراب کردن سنگکوب های شایسته خرچنگِ تالاب اندیش قصه و غصه و همگام و هنگام و سیل و سیلی از دنیای دین مداران
هیبتِ کارسازِ آسمان جل ها در لجن زارِ جلیقه های ناکارآمد و انداختن تقصر گردنِ آب های سرگردانِ سر گردنه
تو خواستی صدایم خش دار شود،لاجَرَم مجبوری به چسب زدن به لب های خود و فقط گوش فرا دهی و مرگ با عقده های انباشته شده در دِلت مراحل اداری تو را انجام میدَن
نمیدانم همان بهتر ولی کم دانستم و حال تو زیاد
جمع اعداد و تقسیم هایی دلربا و رباینده و سادیسم های به وجود آمده از شکنجه های ریشه ایهِ تلقین یا تلفیق هر دوی ما در دو به دو های سازمان یافته موج میزنیم و هر چه زور میزنم اشک هایم از اشک دونی بیرون نمیان، چرا باید له شَوَم وقتی داستان مورچه های غول پیکر به یادمان آورده شده
گسسته یا گسیخته انتخاب من بین تونل های ارتجالی بود
افترا زدید و دروغ را باب کردید
منظوری که مبهوت مونده
بت ها ساخته ی دست خودشان بود ولی خود ساخته را ستایش کردند تا به چه برسند؟
الف ب پ ت ث ج چ ح خ، دال بر اینکه به زال هم ارادتی ارائه کنیم و به مو های سفیدش احترام گزاریم چراکه از همان کوچکی بزرگ جمع بود، اما چه ساده فروخته شد.
عاطفه عایشه و عجبم از بیل های گورکَن
به این خلوت خاتمه دهید تا در جلسه ی ختمتان ختم کلامم را بر دل نگار های جاساز شده در رِیلِ خاستگاه میخ کوب کنم.
جفا یا ستم یا ظلم یا عوض کردن یا تعویض نام کلمات همه یک رو دارند بعضی ها ساده و دیگری ساده کش
ای سیه بالِ مهربانِ گوشنواز ِپر ادعایِ دلسیر
حاضر به آماده بودن، چیدمانی از دکوراسیدن، کلماتی بس اکازیون
عتیقه هایی ناب، فسیل و استخوان های پلاسیده
به دنبال اجساد و اموات و ارواح، منم یکی از آنها، مرا دریاب
شیحه ی اسب و نوشخوار شتر
حل جدول و ترسیم زندگی، یافتن رمز و علاج دردی بی درمان
خامیِ خامه و مزه ای خوش، مُبَرا از پخته شدن
تراوشات و پرتاب ها، پاچیدن ها و شلیک ها
گرمای بخاری و سرمای کولر، همه را چشیدم
اسم را بد برداشت کردند تا کشت و داشت هم به مشکل خور
شاهی، شاهی بود، چگونه نام سبزی بر آن نهادند.
تاعون و حکومت موش ها
تا حالا قلبت از جاش دراومده؟
تو در اغوش خودم رام شده ای
تو در این تن بی روح من
تو در دجله گاه هنرم
ناز و فرطوط و جلاد شده ای
تو زدی و کندی این تنه ی درخت را
نابود کردی و سوزاندی
از پِیِ این شاد شده ای؟
میدانستی من و تو
همزمان مضحکه ی عام و خاص شده ایم؟
به من میگفتی سوالت را بپرس
جوابی نداشتی و باز پُر از بی محلی های تفریط گونه و خاص شده ای
فکر میکردی هوایت را ندارم
شب و روز فکر و خیالت را ندارم
در خوابم نیستی و حسی به تو را ندارم
فکر میکردی تو اولین نیستی
ولی رفتی و اخرین انتخابم شده ای
این بود ان کشش به سمت یار
به سمت معشوقه ی ادم خوارِ خود
به سمت گنجی پنهان که فاسد شده بود
اخر هم نفهمید که
همه ی جان من شده بود
رفت و منم تا اخر عمر
گلایه میکنم ازین زمانه ای که
عشق راهی برای بازی با دل عاشق من شده بود.
جهش در فنایی و دیوانه گانِ شخم زن، زمین را سوراخ کرده، اوزون و یک لایه از دود و غبار در سیرِ نزولی، هجوم حاملگی مادرِ قربانی، زیر دست عاقبت دسیسه، قالب در باطن، گم شدن ظاهر در چشم های سگ و گربه دار من و دعوای ادامه دار در نواحی گردی صورتِ من یا زمینِ مغز و سلول هایم یک زندان، لاجرم شیر یا خط میشه یه نجاتِ شانس آور و سرانجام فالِ سرنوشت شد داستانِ رونوشت، صدمه دیدگان در شکارِ روحی گسیخته از جسمی بی روحِ از هم گسسته تا به آبادی در دل نگارِ خراب که توسطِ سائقه سابیده شده.
به فرجام یک ماهی لیز خورده و تجربه ی زندگی پس از مرگ و پی بردن به بی پِی بودنش در آب اون همه سال با وانمود کردنِ بی عقلی خویش در عاقلانه ترین حالت رفت خودشو تسلیمِ کوسه کرد.
اینا همه پیوسته شد حالا زیپ جملات رو بکش بالا و دهنتو ببند.
عاطفه مُرد.
به وقت الفبا
صدام کرد، اومدم پای تخته
مُعَلِمه گفت:((حروف الفبارو به ترتیب بگو.))
منم در آن واحد، یه شوک دادم و احیاشون کردم.

آهنگِ بِدرود. پروانه تا ثروت جَست. چاهِ حریصِ خالی، در ذیلِ راهِ
زرآباد، ژولیده سر، شیدایی صحرایی، ضخیمِ طویلِ ظریفِ
عریان غایت، فراقِ قریب، کشنده، گشاینده، لقبِ مادرِ نازیسمِ وراج، هارمونیکِ یاغی

اخر داستان…
عقلش نرسید و یه دایره ی خوشگل، شد سهمِ بیش از حد دانستن و کشیدن س.ی.گ.ا.رِ روزگار و دودی در چشمان حسودان
ممنون شاگرد خوبم:sunflower:
چه بسیار، روز و شب هایی، که با نوشته هایم جان گرفتند و ساخته شدند.
کبریت رو کبریت و یه خونه از خاطرات
تو هم خود را بسوزان و منم از آخر به اول نقش میبندم و در نتیجه
(نَمِ گرمات)؛ میشه پُلی (تا مرگِ من)

5 پسندیده

درود به بانوی پرتلاش و زیبارو

به‌به، این یک‌سالگی‌ واقعا تبریک داره:clap:t2::sparkles:
یک سال پر از زحمتِ جدی و مستمر که نتیجه‌اش شده چنین اسپیکینگ قشنگ و تسلط خوبی که تا اینجا به زبان انگلیسی پیدا کردید :100:
امیدوارم که همینطور قوی و منظم توی این مسیر پیش برید و به بهترین و رضایت‌بخش‌ترین نتیجه برسید

این یادمان بسی خوشحالم کرد و بابتش ممنونم⁦
ଘ⁠(⁠ ⁠ˊ⁠ᵕ⁠ˋ⁠ ⁠)⁠ଓ

سخت‌ترین اراده و پُرنور ترین انگیزه رو براتون آرزو میکنم:yellow_heart:

4 پسندیده

سلام و ادب
خیلی خیلی ممنونم، لطف شماست… :rose::rose::rose:

سلام فاطمه خانوم… سپاسگزارم سپاسگزارم

اسپیکینگم خیلی خوب نیست، ممنون از نظرتون، قوت قلبید:light_blue_heart:

واقعیتش اون اوایل فقط گوش می دادم، بعد که گوشم به زبان عادت کرد، شروع کردم حرف زدن.کلا فشرده شنوی خیلی کمکم کرد. به چیزی که گوش می دم سعی می کنم خودم رو درگیرش کنم، یعنی تکرارش می کنم… نقطه نظرمو بعد یه پادکست میگم.. همینطوری صدامو ضبط می کنم

و کلا می تونم بگم اینکه تکنیک شدویینگ خیلی کمکم می کنه، مخصوصا که با تکرار باشه …
یجورایی چالش ایجاد می کنم که صحبت می کنم:rose:

سلام
خیلی ممنون از نقطه نظرتون.

مچکرم

واقعا انتظار همچین چیزی نداشتم… احسنت
با اینکه خیلی جاهاشو متوجه نشدم ولی خیلی خوب نوشته بودید
خیلی ازتون ممنونم:rose:قلمتون مانا

3 پسندیده

سلام کاکتوس جان
چند وقته اینجا نیستید ولی همیشه به یادتون هستم:rose:
خیلی خیلی ممنونم از اظهار محبتتون، قوت قلبید🩵

4 پسندیده

سلام
صبحتون بخیر:star_struck:

لطف دارید:pray::rose::pray::rose:

راس میگه، منم موافقم:melting_face::wave::rose:

4 پسندیده

سلام عزیزم.
بهت تبریک می گم دختر :star_struck::star_struck::star_struck::star_struck:
موفقیت های بیشتری ازت ببینیم.
با همین فرمون برو تا دو سالگی رو هم تیک بزنی:innocent::smiling_face:

6 پسندیده

سلام سلااام
به قول زبانشناس: چند وقته دیگه نیستی و هیچی مثل قبل نیست…

خیلی ممنونم، انشاالله باهم :slightly_smiling_face:🩵

6 پسندیده

وقت نبود خدایی :face_with_peeking_eye:
ولی می خوام از انرژیتون بهره ببرم و با هم پیش بریم:innocent:

6 پسندیده

انشاالله

می دونید؟ منم فکر می کردم وقت نداشتم درصورتی که این منم که وقت اختصاص میدم
making time

6 پسندیده

درسته، برمی گرده به اولویت های هر فرد. فکر می کنم دیگه وقتش شده:melting_face::wink:از امشب گزارش می دم:innocent:

4 پسندیده