یک فنجان کتاب/ خلاصه ای از نکات کاربردی کتاب تسلط📚 Mastery by Robert Greene

[fdoosti]

سلام دوستان پر انرژی
امیدوارم حال همگی عالی باشه
طبق صحبت های پیش اومده حول محور چالش کتاب خوانی به نظر میاد ایجاد ی تاپیک برای بحث و گفت و گو و شنیدن نظرات دوستان لازم باشه.
خب من اولین تاپیک رو با اجازه همگی زدم
کتاب انتخاب شده برای این ماه کتاب تسلط هست از آقای رابرت گرین
اطلاعات بیشتر کتاب رو میتونید از لینک زیر مطالعه بفرمائید:

تسلط - رابرت گرین - «زیبوک»

فقط ی سری قوانین برا خودمون بزاریم که همه افراد بتونن خیلی راحت از مباحث استفاده کنن

• این تاپیک فقط برای تبادل نظر و یا سوالات راجع به کتاب منتخب هر ماه باشه و امار دهی طبق روال سابق در تاپیک مربوطه ارسال بشه
  *شرکت برای عموم اعضا آزاده
  چون ممکنه سوال پیش بیاد از برخی قسمت های کتاب

• اگر سعی بشه کتاب هایی که انتخاب میشه رو اکثر اعضا هماهنگ پیش ببرن که فوق العادست و تنور بحثمون داغ میمونه اگه نشد هم هیچ موردی نیست

• در آخرم اینکه دوستانی که محبت دارن به بنده یا سایر عزیزانی که تاپیک بحث رو ایجاد میکنن فقط با لایک کردن ابراز بفرمایند که مطالب مفید دیده بشن

ممنون از همگی

---

بروزرسانی:

فایل صوتی حاضر چکیده ای از نکات مهم مطرح شده در کتاب تسط (Mastery) از آقای رابرت گرین هست که تقدیم حضور شما عزیزان میشه. بی شک این کتاب جزء منابعی هست که میتونه تاثیر عمیقی در نحوه نگرش شما در مواجه با مسائل مختلف ایجاد کنه، پس توصیه میکنم این کتاب رو از دست ندین.
از این رو فایل pdf خلاصه نکات کتاب تسلط به همراه فایل صوتی اون تقدیمتون میشه. امیدوارم از خوندن کتاب لذت ببرید

دانلود فایل PdF
mastery.pdf (2.7 مگابایت)

همچنین برای رفاه حال شما عزیزان فایل صوتی این مجموعه رو در دو بخش یکی به صورت کامل و دیگری در قالب 14 پارت ارائه دادیم تا به راحتی بهره مند شوید.
ممنون از دوست خوبم نسیم جان برای تهیه فایل صوتی

ضبط صدا و میکس: @a.bayani

با تشکر

فایل صوتی به صورت کامل

http://www.mediafire.com/file/6y34xvftigzwt4b/Merge.mp3/file

پارت اول

پارت دوم

پارت سوم

پارت چهارم

پارت پنجم

پارت ششم

پارت هفتم

پارت هشتم

پارت نهم

پارت دهم

پارت یازدهم

پارت دوازدهم

پارت سیزدهم

پارت چهاردهم

[fdoosti]

خلاصه ای از قسمت (تسلیم واقعیت شو۲) خدمت دوستان عزیز
این یک قانون ساده است ذهن شما به سمت همان چیزی میرود که برایش ارزش قائلید:
اگر پول باشد چرخش ذهن به سمت پول بیشتر خواهد بود برای پول بیشتر باید شایسته تر به نظر برسید حتی خیلی قبل تر از اینکه واقعا باشید.
پس طبیعیه که هر چه زمان بگذره شما به پول بیشتر معتاد بشین و نهایتا
پول تعیین میکند که شما کجا باشید، چطور فکر کنید و چه باشید
در نهایت زمانی که شما برای یادگیری مهارت اختصاص نداده اید شما را گیر می اندازد و سقوط چه دردناک است.
راه حل : یادگیری در مورد هر چیزی را با ارزش بدانید این به شما در انتخاب های خوب کمک می کند.
موقعیتی را انتخاب کنید که به شما فرصت یادگیری بیشتری می دهد.
جایی را انتخاب کنید که یک مربی دارد که الهام بخش است و آموزشتان می دهد.
خط فکریتان را گسترش دهید.
اگر احساس کنیم که همه چیز میدانیم ذهنمان را بر روی احتمالات دیگر میبندیم.
ما انعکاس حقایقی را میبینیم که قبلا تصور میکردیم.
وقتی به محیط جدیدی وارد می شوید تا جایی که میتوانید یاد بگیرید و جذب کنید.
تلاش کنید که به حس دوران کودکی برگردید. حس رتبه پایین بودن، حس اینکه دیگران از شما بیشتر می دانند و یادگیری شما وابسته به آنهاست
همه تعصبات فکری خود را در مورد محیط و زمینه دور بریزید و پر از کنجکاوی باشید
در زمان یادگیری هر مهارتی همه ما به نقطه مشترکی از نا امیدی می رسیم
اهمیت دادن به چنین حسی باعث می شود که ما به صورت ناخود آگاه از انجام آن کار دست بکشیم قبل از اینکه به طور واقعی دست کشیده باشیم
بزرگترین مانع برای انجام کارها خودتان هستید : احساسات، خستگی ها، ترس ها و نامیدی هایتان
شما نمی توانید این احساسات را سرکوب کنید چون اینها کاملا طبیعی هستند.
وقتی وارد چرخه خواسته هایتان شوید این خستگی ها کنار میروند

اجازه دهید پروسه یادگیریتان طبیعی به سمت جلو حرکت کند و هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد

[a.bayani]

[fdoosti]

ایم جمله فوق العاده الهام بخش بود برام
چقد تعبیر زیبایی داشت. ایمان به منحصر به فرد بودن عامل تغییره

[fdoosti]

تسلیم واقعیت شو–بخش سوم

به طور طبیعی ما انسان ها از انجام کارهای سخت و دردناک شانه خالی می کنیم و کارهایی انجام میدهیم که برایمان آسان است و ما این کار ها را بار ها و بارها تکرار می کنیم و این روش افراد آماتور است.
اشاره مستقیم به comfort zone که همگی رو شامل میشه

برای رسیدن به تسلط باید تمرین های مقاومتی انجام بدهیم.
عملکرد ساده است: کارهایی را انجام دهید که خلاف کارهای روتین و روزمره تان است. مقاومت کنید در برابر وسوسه ها
راهکار های رسیدن به تسلط:

1. بدترین منتقد خود باشید و کار هایتان را از دیدگاه مردم ببینید
   این کار به شما در شناخت ضعف هایتان کمک میکند و شما میتوانید آن نقص ها را اولویت زندگیتان قرار دهید
2. در برابر چیز هایی که تمرکزتان را به هم میریزد مقاومت کنید. این کار کمک میکند تا تمرکزتان روی کار 2 برابر شدت پیدا کند. بنابراین با این روش کاری که در 5 ساعت انجام می دهید معادل 10 ساعت کار افراد معمولی است.
   با انجام این کارها محدودیت هایتان را شناسایی میکنید و استاندارد هایتان برای رسیدن به درجه عالی شدن پیش میبرید
   خودتان را با شکست هایتان امتحان کنید.
   اشتباه و شکست روشی برای آموزش است
   اینها به شما میگویند که در کجا نقص دارید چون فهمیدن چنین چیزی از دیدگاه مردم بسیار سخت است.
   شکست به شما اجازه دیدن نواقص ایده هایتان را نیز می دهد. شما واقعا متوجه می شوید که مخاطبانتان چه چیزی می خواهند و چطور ایده هایتان روی عموم تاثیر میگذارد.
   دو نوع شکست وجود دارد:
3. اولین نوع شکست از عدم تلاش برای بروز ایده ها به خاطر نگرانی و یا انتظار برای فرا رسیدن زمان مناسب ایجاد می شود.
   از این نوع شکست هیچ چیزی یاد نمیگیرید و ترستان نابودتان خواهد کرد.
4. نوع دوم شکست حاصل یک روحیه مخاطره آمیز است.
   چه و چگونه را با هم ترکیب کنید و این دو سوال را در بخش های مختلف زندگی از خودتان بپرسید. دانستن پاسخ این سوالات درک عمیقی از واقعیت را به ما می دهد.
   درک و مطالعه عمیق از رشته تان، اقتصاد، تکنولوژی مورد استفادتان و حتی گروهی که در آن کار می کنید باعث می شود که به چگونگی کارکرد این ها پی ببرید و در نهایت بتواند تاثیر گذار باشید.
   شبتون بخیر
   پ. ن: دوستان این بخش ی اشاره به دوره شکست و موفقیت هنری فورد شده بود که به نظرم صبر و اعتماد ایشون به خودشون مثال زدنیه
   این هم لینک ویکی پدیا برای اشنایی با زندگی نامه شون

هنری فورد

[fdoosti]

سلام به دوستان گرامی
خلاصه ای از قدرت استاد را جذب کن بخش اول
زمان محدود است و فرصت شما برای یادگیری و خلاقیت محدود…
شما برای پیش برد اهدافتان به یک راهنما نیاز دارید.
بدون راهنما شما سال های زیادی از عمرتان را هدر می دهید تا به کسب اطلاعات بپردازید و منابع مختلف را امتحان کنید.
شما باید کارهایی را که توسط یک استاد تنظیم شده است را دنبال کنید.
استاد واقعی میداند که چگونه شما را به چالش بکشد وچگونه به شما فیدبک بدهد.
با یک راهنما شما میتوانید ** سریع پیشرفت کنید‌.**
برای یادگیری تواضع و فروتنی لازم است.
ما باید اقرار کنیم که افرادی وجود دارند که در حوزه ما تخصص و تبحر بیشتری دارند و بیشتر از ما میدانند.
این بخش ادامه دارد…

[fdoosti]

سلام دوستان عزیز
بعد از کلی تاخیر من کتاب خوندن رو از سر گرفتم
با خلاصه ی کتاب تسلط بخش اول قدرت استاد را جذب کن ادامه میدیم

این یک ضرورت است که همیشه به این فکر کنیم که افرادی هستند که در زمینه رشته ما از ما بیشتر میدانند
برتری این افراد صرفا به خاطر استعداد طبیعی و برتر اینها نیست بلکه به خاطر زمانی که اختصاص داده اند و تجربه کسب کرده اند می باشد

قدرت این افراد صرفا بر اساس سیاست و نیرنگ نیست
اگر ما با این واقعیت کنار نیاییم که موفقیت افراد به خاطر تلاش و زمانی است که صرف کردند و راه بدگمانی به هر نوع قدرت و سلطه ای را پیش بگیریم از پای در می آییم و تسلیم می شویم
ما برای پیشرفت در مسیر زندگی به مربی نیاز داریم
دلیل این کار مشخص است: زندگی کوتاه است و زمان ما اندک
شما باید چیزهایی که نیاز دارید را از کتاب ها ، تمرین شخصی و هر ازگاهی نصیحت های دیگران و از همه مهم تر ازمون و خطا کسب کنید.
با استفاده از یک مربی شما به راحتی تجربیات چندین ساله ی او را از آن خود میکنید.
مربی مثل سنگ فیلسوف است از طریق ارتباط با افراد با تجربه می توانید به سرعت و به طور کارآمد اطلاعات این افراد را حرارت و شکل بدهید و چیزی همانند طلا به دست بیاورید . درست همانند کاری که در کیمیاگران به دنبال آن هستند
اگر شما روی خودتان کار کنید در نهایت در زندگیتان یک معلم حضور پیدا خواهد کرد که به شما جهت میدهد‌.
به خاطر داشته باشید که یک مربی هم ضعف ها و قوت های خاص خود را دارد. از نقاط قوت مربی استفاده کنید، شخصیت خود را بسازید و در زمان مناسب از مربی جدا شوید و راه خودتان را ادامه دهید
درست همانند مایکل فارادی

مایکل فارادی

[fdoosti]

قدرت استاد را جذب کن_ قسمت دوم

بر اساس نیاز و تمایلاتتان یک مربی انتخاب کنید.
درست است که شما نمیتوانید خانواده ای که در آن به دنیا امده اید را تغییر دهید ولی مربی خود را میتوانید

با انتخاب یک مربی مناسب شما میتوانید آنچه را که خانواده تان به شما نداده است از قبیل حمایت،اعتماد به نفس ، جهت دهی و فضایی برای کشف چیزها را به دست اوردید.

به دنبال مربی ای باشید که بتواند این حمایت ها را برای شما انجام دهد و دوری کنید از گیر افتادن در تله ی مخالف:
یعنی انتخاب یک مربی که شبیه والدینتان است و صفات منفی آن ها را دارد.

به طور دائم خود را به چالش بکشید‌‌ .
بدون شک بدون رنج و زحمت ذهن شما به سمت نقطه راحتی خواهد رفت و تا زمان مرگ روح آنجا خواهد ماند.

برای یادگیری از یک مربی ما باید به صورت کامل عقاید آن را پذیرا باشیم ولی اگر این کار را برای طولانی مدت انجام دهیم تحت نفوذ این عقاید قرار میگیریم به طوریکه هیچ فضایی برای توسعه مهارت شخصی خود باقی نمیگذاریم و زندگی مان را متکی به عقایدی میکنیم که از ما نیستند.
راه حل این کار زیرکی است :
مادامی که ما به مربی گوش می دهیم و عقاید مربی را ثبت می کنیم باید به آرامی از این عقاید یک فاصله ایجاد کنیم.
ما به آرامی خودمان را با عقاید مربی وفق می دهیم و باید این عقاید را تغییر دهیم تا با شرایط و تمایلاتمان متناسب شوند.
همان طور که ما پیشرفت می کنیم جسور تر می شویم و حتی می توانیم بر روی رفع نقص ها و ضعف آن عقاید متمرکز شویم
ما به آرامی اطلاعاتمان را شکل می دهیم و همانطور که اعتماد به نفس ما رشد میکند و استقلالمان شکل میگیرد می توانیم با مربی به رقابت بپردازیم.

طبق گفته لئوناردوداوینچی بیچاره آن شاگردی است که نتواند از استادش پیشی بگیرد
ادامه دارد …

[fdoosti]

مردم را آنگونه که هستند ببین- قسمت اول

هوش اجتماعی به معنی توانایی دیدن مردم به صورت واقع بینانه است.

با داشتن هوش اجتماعی ما میتوانیم زمان و انرژی بیشتری را برای تمرکز روی یادگیری و کسب مهارت های اجتماعی اختصاص دهیم.

موفقیت هایی که بدون داشتن هوش اجتماعی به دست می آیند واقعی نیستند و دوامی نخواهند داشت.

به مردم همانطور که هستند اجازه حضور بدهید.
) مردم را همانگونه که هستند بخواهید)
این جمله مصداق بارز این پند است:

زندگی کن و بگذار زندگی کنند

انسان اشرف مخلوقات است و از صدها هزار سال پیش نیاکان ما گروه های اجتماعی پیچیده ای گسترش داده اند.

در مقایسه با حیوانات، ما انسان ها به صورت قابل توجهی نا امید و ضعیف به دنیا آمده ایم و سالها قبل از اینکه روی خودمان کار کنیم ضعیف می مانیم.
در طی دوران ضعف و وابستگی ما نیاز به ایده آل سازی والدینمان را تجربه میکنیم و بقای ما وابسته به قدرت و اعتبار آنهاست.
این ایده آل سازی باعث می شود که ما والدینمان را قوی تر، تواناتر و از خود گذشته تر از چیزی که هستند تصور کنیم.
در طی دوران بی تجربگی این ایده آل سازی را به دوستان و معلمانمان نیز انتقال می دهیم و نگرش ما به این افراد با احساسات مختلفی مثل عشق، نیاز، خشم و پرستش اشباع می شود.
در دوران نوجوانی ما در مورد اختلاف بین چیزی که تصور میکردیم و چیزی که در واقعیت می بینیم شروع به آشفتگی میکنیم
در این حالت نا امیدی ما تمایل داریم که خصوصیت منفی این افراد را بزرگتر جلوه دهیم.

این رویکرد جنبه بی تجربگی نام دارد که اگر چه طبیعی است ولی می تواند خطرناک باشد چون می تواند ما را با یک دید بچگانه در مورد افراد محاصره کند.

این نگرش تا بزرگسالی و تا زمان کار آموزی با ما باقی می ماند …
ادامه دارد…

[fdoosti]

مردم را آنگونه که هستند ببین… ادامه بخش اول:

رویکرد بی تجربگی ما را حساس و آسیب پذیر میکند.

ما انسان ها به خاطر اشتباهات جبران ناپذیری که انجام میدهیم خودمان را در جنگی قرار میدهیم که ذهن ما را از پای در می آورد و ما را از یادگیری منصرف میکند.

اگر دقت نکنیم رویکرد بی تجربگی را به دیگر مراحل زندگی ، که مرحله فعال و خلاقانه است میبریم.در این مرحله ما در موقعیت های عمومی و اجتماعی تری هستیم.

افرادی که نگرش بچگانه خود را حفظ میکنند به ندرت می توانند موفقیت های ناشی از استعدادشان را حفظ کنند‌.

هوش اجتماعی چیزی جز دور انداختن رویکرد بی تجربگی و نزدیکی به واقعیت نیست.

این کار شامل تمرکز به بیرون به جای درون است.

برای تاثیر اجتماعی باید بتوانیم مردم را درک کنیم و برای درک مردم هم باید به بیرون از خود توجه کنیم و ذهنمان را در جهان اطراف غوطه ور سازیم.

عملکرد مردم خیلی بیشتر از شخصیتشان را نشان میدهد. در واقع با عملکرد افراد میتوانید متوجه عمق موجود در زیر سطح ظاهریشان شوید
به عمل کار براید
اگر فردی در مقابل شما رفتار بی آزاری دارد و در چندین موقعیت رفتار پرخاشگرانه از او دیدید این رویکرد پرخاشگرانه اطلاعات بیشتری از شخصیت او را بیان میکند نه آن رفتار ظاهری …

برای جلوگیری از قضاوت در مورد مردم به خودتان زمان بدهید تا حقایق بیشتری را کشف کنید.

بعد نوشت
در این بخش اشاره ای به زندگی بنجامین فرانکلین شده بود
من الان از ویکی پدیا ی مقدار بیشتر در مورد ایشون خوندم. اشنایی با زندگی پر فراز و نشیب این فرد موفق خالی از لطف نیست
خصوصا اصول ۱۳ گانه ی معرفتی که مطرح کردن
شما هم ی چند دقیقه ای همین جا مهمان یک فنجان کتاب باشین و از ایشون بیشتر بدونید

بنجامین فرانکلین

[fdoosti]

# مردم را آن گونه که هستند ببین- قسمت دوم

۷ حقیقت کشنده:🛇
حسادت
سخت گیری
سازگار شدن
وسواس شخصی
تنبلی
بوالهوسی
تجاوز غیر فعال
این موارد ۷ حقیقت کشنده اند که اکثر ما انسان ها در مقادیر نسبتا ملایم داریم. اما ممکن است در یک گروه افرادی حضور داشته باشند که یک یا دو خصوصیت را به صورت برجسته تری داشته باشند و به همین خاطر حضور آنها میتواند تبعات مخربی داشته باشد.

مشکل اینجاست که چون مردم میدانند با نشان دادن این خصوصیات در نظر بقیه افراد زشت و نامطلوب به نظر میرسند این خصوصیات را پنهان میکنند.

اما سرانجام واقعیتشان را از طریق عملی غافلگیرانه نشان خواهند داد که اینکار به ما ضربه میزند.
در این مواقع ما احساساتی برخورد میکنیم و با این کار شدت آسیب را بیشتر میکنیم.

از طریق مطالعه و مشاهده ما باید با این ۷ حقیقت کشنده آشنا شویم و از وقوع آن آگاه باشیم و در همان مرحله نخست آنها را شناسایی کنیم
🛇 حسادت:

این طبیعت ماست که به صورت دائم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. اگر ما فردی را ببینیم که از ما بیشتر میداند به او حسادت میکنیم، ولی اغلب راههایی برای به حداقل رساندن آن پیدا میکنیم چون این یک حس ناخوشایند برای ماست‌.

مثلا میگوییم موفقیت آن فرد به خاطر شانس یا ارتباط با دیگران است و این فرد در پایان برنده نیست

حس حسادت در برخی افراد قوی تر است و این معمولا به خاطر اعتماد به نفس پایین آنهاست.

به طور کلی تشخیص حسادت بسیار دشوار است. شما باید بسیار دقت کنید که مردم در حضور شما احساس حماقت نکنند چون هوش حساس ترین نقطه محرک برای حسادت است.
ادامه دارد…

[fdoosti]

سلام دوستان عزیز
امروز حدود ۱۰ دقیقه از کتاب رو پیش بردم.
بخش زیر ادامه بخش مردم را آنگونه که هستند ببین-قسمت دوم هست:

سازگاری:
مربوط به زمانی است که افراد یک گروه از هر نوعی که هستند ، خودشان را با خط فکری این گروه به صورت اجتناب ناپذیری هماهنگ کنند.

اگر چه در یک گروه ممکن است افراد ساز خودشان را بزنند و از تفاوت های بین فردی تجلیل کنند ولی در واقع افرادی که به صورت برجسته با دیگران تفاوت دارند باعث ایجاد حس ناراحتی در بین دیگر افراد می شوند.

اگر شما از فردی که به عنوان استاد شناخته می شود سرپیچی کنید باید از نشان دادن تفاوت های خودتان به صورت عادی ، خصوصا در مرحله کار آموزی، جلوگیری کنید.
اجازه بدهید کارتان به صورت هوشمندانه جرات فردی شما را نشان بدهد و زمانی که صحبت از ماهیت های سیاسی، اخلاقی و ارزشی به میان میاید وفاداری خود به استاندار های پذیرفته شده در مخیط خود را نشان دهید.
محیط کاریتان را به عنوان نوعی تئاتر در نظر بگیرید که همیشه در آن ماسک به صورت دارید.
( فکرهای رنگی و جذابتان را با دوستان و افرادی که به آنها اعتماد دارید در میان بگذارید☺)
اگر مردم احساس کنند که شما عامل نارضایتی انها هستید به دنبال دلیل میگردند که شما را خراب کار نشان دهند به آن ها فرصت چنین حمله ای ندهید

سر سختی:
وقتی ما انسان ها با موقعیت های سخت و پیچیده مواجه می شویم آنقدر دنبال پاسخ میگردیم تا به یک ساده سازی مصنوعی برسیم و آن کار سخت را به یک کار روتین تبدیل کنیم، کاری که تحت کنترل ما باشد.
ما چیزی که آشناست را ترجیح میدهیم چون به ما آرامش میدهد
افراد معمولا سرسختی خود را نشان نمیدهند ولی ممکن است در شرایط سخت در مقابل هر تغییری سر سختی نشان دهند
اگر بخواهید در چنین مواقعی با دلیل و منطق آنها را قانع کنید فقط وقت تلف کرده اید چون جنگیدن با این افراد بی فایده است
بهترین استراتژی تسلیم ظاهری در برابر سر سختی این افراد است
ادامه دارد ‌‌‌‌‌‌…

[fdoosti]

مردم را آنگونه که هستند ببین-- قسمت دوم:

حساسیت شخصی:

جهان محیطی سخت و رقابتی است و ما باید به دنبال سلایق و علایقمان باشیم.
هنگامی که زمان آن رسیده است که از کسی کمک بگیرید در درجه اول به حساسیت شخصی آن فرد توجه کنید. چون در محیط کاری همه ما در درجه اول به خودمان فکر میکنیم و این یک رویکرد مشترک در بین افراد است.
گاهی لازم است دنیا را از چشم این افراد بنگریم.
برای کاهش حساسیت های شخصی شما باید به ازای کمک دیگران به آن ها یک چیز با ارزش بدهید چون این به شما کمک میکند تا از میزان این حساسیت ها کم کنید.
تنبلی:

همه ما انسان ها به دنبال پیدا کردن راهی ساده و سریع برای دست بابی به اهدافمان هستیم.
ما در اغلب موارد عجله خود را کنترل میکنیم چون میدانیم اهداف والا نیاز به تلاش سخت دارند.
تنبلی برای برخی افراد ریشه ای عمیق دارد و فکر به این که برای رسیدن به اهدافشان نیاز به ماهها یا سال ها تلاش است آن ها را دلسرد میکند.
راهبرد این افراد برای پیشرفت دزدین ایده ی دیگران است. این افراد سعی میکنند که به عنوان همکار شما را درگیر پروژه هایی کنند که تلاش زیاد نیاز دارد و در پایان در پاداش کار سهیم می شوند.
بهترین دفاع برای شما احتیاط است.
ایده هایتان را برای خودتان نگه دارید و جزئیات آن را مخفی کنید و سعی کنید از اعتبار خود محافظت کنید.
دمدمی مزاج بودن:
ما انسان ها تمایل داریم که نشان بدهیم که تصمیماتمان تا چه حدودی بر اساس ملاحظات عقلانی است اما واقعیت این است که:
ما به مقدار زیادی تحت کنترل احساساتمان هستیم که به صورت دائم به درک ما رنگ می دهد
افراد اطراف شما تحت کنترل احساساتشان هستند و عقاید آن ها ساعتی، روزانه و لحظه ای تغییر میکند و این بستگی به حال آن ها دارد.
هرگز تصور نکنید که آنچه مردم در یک زمان مشخص می گویند یا انجام می دهند شرحی از وضعیت همیشگی آنهاست.
برخی افراد هستند که دیروز عاشق عقاید شما هستند و امروز بی اشتیاق به آنها
برخورد با چنین افرادی شما را سر درگم میکند و اگر دقت نکنید این افراد بخش زیادی از فضای ذهنیتان را که تلاش میکردید احساسات واقعی تان را درآن شکل بدهید هدر میدهند
خیلی جدی روی قول مردم و تب و تاب آنها برای انتظار کمک به شما حساب نکنید و همیشه منتظر تغییرات مکرر در آدمها باشید.
اتکا به خودتان باعث می شود که در آینده نا امید نشوید.

پی نوشت: خوب بود میشد برخی جملات این کتاب رو از طلا گرفت

[atineh1967]

@fdoosti

همیشه منتظر تغییرات مکرر در آدمها باشید

ممنون و خدا قوت فاطمه جون, عااالی بود, من جمله بالا رو قبول داشتم و واقعا همینطوره,
در واقع به قول خودت خیلی از مطالب این کتاب رو باید طلا گرفت. ممنون از تلاشت.

[a.bayani]

@fdoosti

هرگز تصور نکنید که آنچه مردم در یک زمان مشخص می گویند یا انجام می دهند شرحی از وضعیت همیشگی آنهاست.

@fdoosti

افراد اطراف شما تحت کنترل احساساتشان هستند و عقاید آن ها ساعتی، روزانه و لحظه ای تغییر میکند و این بستگی به حال آن ها دارد.

@fdoosti

خیلی جدی روی قول مردم و تب و تاب آنها برای انتظار کمک به شما حساب نکنید و همیشه منتظر تغییرات مکرر در آدمها باشید .

اصلا نمیشد فقط به لایک خالی بسنده کرد. طلا گفته واقعا

[fdoosti]

@atineh1967

ممنون و خدا قوت فاطمه جون, عااالی بود, من جمله بالا رو قبول داشتم و واقعا همینطوره,

خواهش میکنم اتوسای عزیز❤
من خیلی از جملات این فصل کتاب رو تو زندگی واقعی به کار میبرم ولی خب هراز گاهی آدم غافل میشه و ضربه شو هم میخوره
خوبه برای یاد اوری

[fdoosti]

بخش پایانی فصل مردم را آن گونه که هستند ببین-2

حمله غیر فعال:
علت اصلی این عامل ترس انسان از مقابله مستقیم با احساسات است که میتواند ایجاد یک کشمکش کند و عامل دیگر از دست رفتن کنترل است.
به خاطر این گونه ترس ها مردم سعی میکنند به دنبال یک روش غیر مستقیم باشند تا منظورشان را بیان کنند.
تعویق یک پروژه، کامنت های بدون مقدمه و … رایج ترین شکل از تهاجم غیر مستقیم است که مردم برای بیان این گونه احساساتشان طراحی کرده اند.
تجویز کاربردی:
وقتی چنین رفتاری را در فردی مشاهده میکنید 2 راه کار دارید:
1- با آن ها صحبت کنید و از آن ها دلیل رفتارشان را بخواهید.
2- اگر رفتارشان خیلی شمار را آزرده میکند به سادگی آنها را نادیده بگیرید.

بهترین راه شناسایی چنین افرادی قبل از ورود به جنگ و دعوا است و در نهایت دوری کردن از چنین افرادی مثل دوری کردن از بیماری طاعون است.
توجه به ظاهر بیرونی را کنار بگذارید و فقط به رفتار آنها توجه کنید تا بتوانید تصویری شفاف از آنها به دست آوردید.
اگر این افراد از انجام کارها طفره می روند و یا در یک کاری که برای شما ضروری است تاخیر ایجاد میکنند و این کار را اتفاقی جلوه میدهند بدانید و آگاه باشید که شما تحت یک تهاجم غیر مستقیم هستید.
2 راه حل پیش رو:
1- از رابطه با آنها خارج شوید و حضور در کنارشان را ترک کنید.
2- حمله آنها را با یک روش مساوی به خودشان بر گردانید
راهکار دوم باعث نا امیدی آنها از شما می شود و باعث می شود آنها به دنبال یک قربانی دیگر بروند.
توسعه هوش اجتماعی به سادگی در مدیریت روابطتان با دیگران کمک نمیکند بلکه یک تاثیر مفید بر روی روش شما در خلاقیت و نحوه فکر کردن دارد.

پ. نوشت: 2 مورد از 4 استراتژی مربوط به کسب هوش اجتماعی در پایان این بخش گفته شده بود. من همگی رو به صورت یک جا در روزهای آینده همزمان با خوندن قسمت جدید خدمتتون عرض میکنم
موفق باشید

[fdoosti]

سلام دوستان عزیز
با بخش 11 از کتاب جذاب مستری خدمت شما هستم
مردم را آنگونه که هستند ببین- بخش سوم
استراتژی هایی برای به دست آوردن هوش اجتماعی:

با عملکردتان صحبت کنید
نحوه عملکرد شما تنها وسیله برای نشان دادن هوش اجتماعی شماست. با کار آمدی و جهت دار بودن کار خود نشان دهید که به گروه فکر میکنید و اهداف گروه را پیش می برید
با متمرکز ماندن روی اهدافتان شما هم مهارت خود را نشان می دهید و هم از کارهایی که بازده ای ندارند دوری میکنید.

شخص مناسب را بسازید
مردم تمایل دارند که شما را بر اساس ظاهر بیرونی تان قضاوت کنند
اگر دقت نکنید ممکن است مردم هر گونه صفتی را که در ذهن خود میپندارند به شما نسبت دهند
وارد شدن به این پیش داوری ها باعث می شود که شما نتوانید روی کارتان متمرکز شوید.
یک تصویر مناسب از خودتان بسازید و قضاوت مردم در مورد خودتان را کنترل کنید
شخصیت سازی یک ابزار کلیدی در هوش اجتماعی است نه یک چیز شیطانی و پلید
همه ما در صحنه های متفاوت اجتماعی نقاب بر چهره داریم و نقش بازی میکنیم تا خودمان را محیطی که در آن هستیم وفق دهیم.
با ایجاد کردن یک شخصیت مرموز، کنجکاورگر و استاد یک نقش عمومی بازی میکنید و باعث می شوید مردم شخصیت لذت بخشی از شما تصور کنند.
در زندگی خصوصی تان خودتان باشید.
در این جهان متفاوت و چند فرهنگ بهترین کار این است که یاد بگیرید چگونه با همه محیط ها آمیخته شوید و به خودتان حداکثر انعطاف پذیری را بدهید
خودتان را از دید دیگران ببینید:
تقریبا همه ما عیوب اجتماعی خودمان را داریم که برخی مضر هستند و می توانند ما را به درد سر بیندازد.
یکی از این عیوب این است که ما در مورد عیوب دیگران و سرزنش آنها بسیار رک هستیم ولی دربرابر افرادی که به ایده های ما نظر مثبت نمیدهند حمله میکنیم
این رفتار ها دو دلیل دارند:

1. ما در تشخیص عیوب دیگران سریع هستیم ولی وقتی نوبت به خودمان می رسد بسیار احساساتی و متزلزل می شویم
2. مردم به ندرت حقیقت را در مورد آنچه اشتباه انجام میدهیم میگویند چون نگران اند که این کار باعث ایجاد کشمکش شود و به عنوان فردی بدجنس شناخته شوند.
   این که ما بتوانیم خودمان را از دید دیگران ببینیم یک نفع عالی برای هوش اجتماعی ما خواهد داشت.
   احمق ها را با خوشحالی تحمل کنید
   شما در طول زندگی با ادم های احمق زیادی مواجه می شوید و تعدادشان به حدی است که قابل اجتناب نیستند.
   رویکرد احمق ها این است که شما را تا سطح خودشان پایین بیاورند و در شما نفوذ کنند و شما را به مبارزه دعوت کنند.
   شما هیچ وقت نمیتوانید از یک احمق ببرید یا رویکرد او را عوض کنید چون منطق و نتیجه برای آنها بی فایده است
   در رویا رویی با یک احمق شما زمان و انرژی احساسی خود را هدر می دهید
   در هنگام مواجه با یک احمق این رویکرد را دنبال کنید:
   بدانید احمق ها جزئی از زندگی اند مثل یک تکه سنگ یا اثاث زندگی
   بدانید همه ما یک جنبه احمقانه در زندگی مان داریم و آن زمانی است که فکر نمیکنیم و بیش تر از نفسمان به جای فکرمان تبعیت میکنیم
   با دانستن این مورد راحت تر میتوانید حضور احمق ها را تحمل کنید
   شبتون پر از شادی

[hadi110]

@fdoosti

بدانید همه ما یک جنبه احمقانه در زندگی مان داریم و آن زمانی است که فکر نمیکنیم و بیش تر از نفسمان به جای فکرمان تبعیت میکنیم

واقعا همینطوره

[atineh1967]

عاااالی بود فاطمه جان, عالی و شیوا ترجمه کردی, و بسیار لذت بردم.