مشارکت در ترجمه پیشنهادی داستان ماهی جادویی

ماهی جادویی

پدربزرگ رابرت هر روز به ماهیگیری می رفت. یه روز، رابرت هم خواهش کرد که بره.

"خوب، من می خوام یه ماهی جادویی بگیرم،
اولین کسیکه اونو بخوره،

میشه باهوش ترین آدم دنیا.

a20faa1a-5045-4476-912f-77ba0724941c

میتونی کمکم کنی؟ "
رابرت گفت : “بله” و اونا رفتن ماهیگیری.
اولش اونا یه ماهی زرد با خال های بنفش گرفتن.

رابرت پرسید : “واو، آیا اون ماهی جادوییه؟
پدربزرگش گفت : “نه”
بعدش ، اونا یه ماهی آبی با خط های راه راه قرمز گرفتن. رابرت پرسید ؟ " اون ماهی جادوییه؟”

پدربزرگش گفت : “نه”
ناگهان، اونا یه ماهی بزرگ و زیبای نقره ای با خال های لوزی شکل صورتی و سبز گرفتن. پدربزرگ رابرت از خوشحالی پرید! . اون ماهی جادویی بود.

dc687512-901b-467d-a4b9-fffce5d973a8

اونا شروع به پختن ماهی کردن و پدربزرگش رفت تا یه مقدار بیشتری چوب بیاره. او از رابرت خواست هواسش به ماهی باشه اما از اون چیزی نخوره.

رابرت به دقت به ماهی نگاه میکرد. یه حباب کوچیک روی دم ماهی دید.

با انگشتش لمسش کرد. پوپ! حباب ترکید. ماهی خیلی داغ بودو انگشتش رو سوزوند.
اووچ! انگشتش رو توی دهانش گذاشت.
وقتی پدربزرگش برگشت، دید یه چیزهایی تغییر کرده. پدربزرگش پرسید: " آیا به ماهی دست زدی؟"
رابرت گفت : “بله، آ…، متاسفم” .
پدربزرگش آهی کشید، یه آه خوشحالی و محکم رابرت رو بغل کرد.

" ماهی جادویی تو رو انتخاب کرده، تو باهوش ترین پسر دنیا هستی و منم سربلندترین پدربزرگم."

پ.ن : دوستان عزیزم لطفا با نظرات اصلاحی خودتون در بهتر و روان شدن این ترجمه سهمی ارزشمند در پربار کردن نرم افزار خودتان داشته باشید.:blush:

==================
این تاپیک مربوط به درس« ماهی جادویی » در نرم‌افزار «زبانشناس» است.
دوره: « داستان های بچه گانه » فصل: « بسته ی چهارم »

12 پسندیده

ترجمه خیلی خیلی نسبت به قبل بهتر شده :clap::clap:. اگر قبلی ها رو هم ادیت کردین و تموم شده اونها رو هم دوباره برای بررسی بفرستین. ممنون :blush:

3 پسندیده

سپااااااااااسگذارم از تشویق و دلگرمی شما جناب ناصری عزیز.:blush::smiling_face_with_three_hearts::heart_eyes::sunglasses:

حتما . اونها را دوباره ادیت میکنم.
جهت ارسال دوباره که فرمودین، در همین تالار گفتگوی مربوطه ادیت کنم کفایت میکنه و یا اینکه باید در بخش ارسال ترجمه ، ارسال کنم؟

2 پسندیده

در نهایت در بخش ترجمه ارسال بشه. سپاسگذارم :pray:

3 پسندیده

سلام اقا منصور عزیز
ترجمتون رفته رفته بهتر از قبل میشه،چرا که رفته رفته تجربتون نسبت به قبل بیشتر و بیشتر میشه :clap:،عالیه :clap:
موفق باشین قربان :clap: :tulip: :raised_back_of_hand:

3 پسندیده

سپاسگزارم آقا هادی عزیز و بزرگوار :heart_eyes::smiling_face_with_three_hearts:
با راهنمایی های دوستان و مطالعه و تلاش بیشتر سعی میکنم بهتر بشم.
همچنان محتاج نظرات ارزشمند و اصلاحی شما دوستان هستم.
موفق باشید.

2 پسندیده

سلام. ترجمه‌تون خوبه. احسنت به شما.
یک نکته رو لازم دونستم بگم که وقتی کل ترجمه رو بصورت محاوره انجام می‌دین، باید یه سری مسائل محاوره رو رعایت کنید که با نوشته‌های کتابی و رسمی تفاوت دارن. مثلا شما از حرف مفعولی “را” توی ترجمه استفاده کردین. در صورتی که اگر بجاش از “رو” استفاده می‌کردین، ترجمه یک‌دست می‌شد. کما اینکه یک جاهایی هم از “رو” استفاده کردین که به نظر بنده به‌جا بوده.

3 پسندیده

به نظرم این موضوع سلیقه ای هست. من خودم “را” در محاوره ی نوشتاری یک ترجمه رو بیشتر از “رو” میپسندم. چون متن قشنگتر میشه.

3 پسندیده

می‌تونستن از یکی از اینها استفاده کنن. ایشون از دوتاشون استفاده کردن که یک‌دست بودن ترجمه و متن به هم خورده. درسته که سلیقه‌ای هست اما نویسنده/مترجم باید مخاطب
و رده‌ی سنیش رو مدنظر قرار بده.

3 پسندیده

متوجه نشدم. میفرمایید هم از “را” استفاده شده هم از “رو” ؟

3 پسندیده

درسته. در آخرهای قصه از دوتا شکل استفاده شده.

2 پسندیده

بله بهتره از یک شکل در کل متن استفاده بشه. :ok_hand:

4 پسندیده

سلام دوست من. از بیان نقطه نظر شما سپاسگزارم :sunglasses:

3 پسندیده

تلاش میکنم این نکته را در ترجمه های بعدی رعایت کنم.

3 پسندیده

امیدوارم شاهد ترجمه‌های بیشتری از شما باشیم دوست عزیز :slight_smile:

3 پسندیده

عالی…واقعا ادم وقتی شماهارو که انقد تلاش میکنید و انقدر پیشرفت میکنید میبینه انگیزش دو چندان میشه…ارزوی پیشرفت بیشتر دارم براتون…موفق باشید

4 پسندیده

ممنوووووون :sunglasses:
امیدوارم شما هم همچنان با نظرات خود، همراهی ام کنید.

3 پسندیده

محبت دارید.
سپاسگزارم.
راستش از وقتی پست ها را توی تالار مطالعه کردم و تلاش بقیه دوستان را دیدم، انگیزه بیشتری برای بهتر شدن پیدا کردم.

3 پسندیده

سلام به شما دوست گرامی
واقعا کارتون قابل تقدیره :clap::clap::clap::clap:
ترجمه خوبی دارین و همین که سعی میکنید با زبان عامیانه باشه جالبش میکنه
فقط من با اجازه ی نظر در مورد همین عامیانه نوشتن بدم

اینجا بهتره اینطور بشه
پدربزرگ رابرت هرروز به ماهیگیری میرفت

[quote=“mansour1978, post:1, topic:18470, full:true”]

اونا بهتر تلفظ میشه تا اونها

اون ماهیِ جادوییه؟

تو باهوش ترین پسر دنیا هستی

این موارد هیچ کدوم دلیل بر نقص ترجمه نبودن و فقط بیشتر جهت روان تر شدن متن بود.ترجمه شما بسیار عالی بود :ok_hand::clap::clap::clap:

6 پسندیده

خیلی خیلی ممنونم. حتما ادیت می کنم. حق با شماست. سپاسگزارم از حسن نظر شما :blush:
.
.
.
@fdoosti
الان ادیت کردم. امیدوارم خوب شده باشه. :yum:

3 پسندیده