سلام دوستان
در این تاپیک با معرفی چهل و هشت قانون قدرت همراه شما هستم
این کتاب رو میتونید تو اپلیکیشن Zbook در بخش کتاب های غیر داستانی پیدا کنید. یا در لینک زیر ببینید:
نام کتاب: The 48 Laws of Power
نویسنده این کتاب: Robert Greene
سال انتشار اولیه: 1998
صفحه ی Goodreads کتاب: لینک
سایت نویسنده: لینک
عکس روی جلد کتاب
در مورد کتاب
The 48 Laws of Power (1998) is the first book by American author Robert Greene. The book is a bestseller, selling over 1.2 million copies in the United States, and is popular with prison inmates and celebrities.
Greene initially formulated some of the ideas in The 48 Laws of Power while working as a writer in Hollywood and concluding that today’s power elite shared similar traits with powerful figures throughout history.In 1995, Greene worked as a writer at Fabrica, an art and media school, and met a book packager named Joost Elffers. Greene pitched a book about power to Elffers and six months later, Elffers requested that Greene write a treatment.
Although Greene was unhappy in his current job, he was comfortable and saw the time needed to write a proper book proposal as too risky. However, at the time Greene was rereading his favorite biography about Julius Caesar and took inspiration from Caesar’s decision to cross the Rubicon River and fight Pompey, thus inciting the Great Roman Civil War. Greene wrote the treatment, which later became The 48 Laws of Power. He would note this as the turning point of his life.
کتاب 48 قانون قدرت پرفروشترین اثر برای کسانی است که خواهان قدرت هستند یا میخواهند خود را در برابر قدرت دیگران تجهیز کنند. رابرت گرین در این کتاب به شما میآموزد چگونه در تمام عرصههای زندگی قدرتمند شوید.
رابرت گرین (Robert Green) این اثر را سال ۱۹۹۸ منتشر کرد که پس از مدتی کوتاه جزء آثار پرفروش در عرصه بینالمللی شد. او حدود بیست سال درباره قدرت، تحقیقات گسترده کرد و تمام نتایج آن را در قالب چندین کتاب منتشر کرد.
گرین در تمام تحقیقات خود دنبال پاسخ این سؤال بود که چرا برخی افراد در طول تاریخ به قدرت میرسند و سرنوشت خود و دیگران را دگرگون میکنند. او در کتاب 48 قانون قدرت (The 48 Laws Of Power) خلاصهای از تاریخ سه هزار ساله قدرت چهرههای تاریخی بزرگ مانند نیکولا ماکیاولی، سان تزو، ملکه الیزابت اول، هنری کسینجر و دیگر شخصیتهای مشهور را در قالب 48 فصل بیان کرده و هر فصل را به یک قانون اختصاص داده است.
قدرت یک بازی اجتماعی است و برای آموختن و تسلط بر آن باید توانایی خود را در مطالعه و شناخت مردم تقویت کنید. اندیشمند و درباری بزرگ قرن هفدهم، بالتازار گراسیان در این باره مینویسد: «بسیاری از ما وقتمان را برای مطالعه خواص گیاهان دارویی یا خصوصیات حیوانات سپری میکنیم. آیا مطالعه و شناخت ویژگیهای انسانهایی که با آنها زندگی میکنیم و با آنها میمیریم، به این اندازه مهم نیست؟» کسی در این عرصه بازیکن ماهری میشود که روانشناس قابلی باشد، انگیزهها را تشخیص دهید و در پس غبار مهآلودی که افراد، اطراف کارهایشان ایجاد کردهاند، خود واقعیشان را ببینید. بهترین دانشی که میتوانید برای دستیابی به قدرت داشته باشید، شناخت انگیزههای پنهان افراد است زیرا این شناخت، فرصتهای خوبی برای فریب و اعمال نفوذ ایجاد میکند.
آدمی پیچیدهترین موجود است و میتوان او را یک عمر نظاره کرد بیآنکه به شناخت کاملی از او دست یافت. پس بسیار مهم است که از همین حالا کسب مهارت در این زمینه را شروع کنید. قبل از هر چیز این اصل را به خاطر بسپارید: هرگز بین کسی که بررسی میکنید و کسی که به او اعتماد میکنید، تفاوتی قائل نشوید. هرگز به طور کامل به کسی اطمینان نکنید و همواره همه افراد را از جمله دوستان و کسانی که عاشقشان هستید، زیر نظر بگیرید.
باید بیاموزید همیشه مسیر غیرمستقیم دستیابی به قدرت را در پیش بگیرید. فریبکاریهایتان را زیر نقاب مهربانی پنهان کنید. مثل توپ بیلیارد باشید که قبل از رسیدن به هدف، چندین بار به توپهای دیگر و کنارههای میز برخورد میکند. حرکات شما نیز باید طوری باشند که طرف مقابل نتواند آنها را تشخیص دهد. در دربار امروزی تنها میتوانید با تمرین غیرمستقیم در شرایطی که مجری اصلی بازی هستید، به پیروزی برسید و الگوی اصالت باشید.
کتاب ۴۸ قانون قدرت را نوعی کتاب راهنما در مورد هنر عملکرد غیرمستقیم بدانید. این قوانین بر اساس نوشتههای مردان و زنانی است که بازی قدرت را بررسی کردهاند و بر آن تسلط یافتهاند. محدوده زمانی این نوشتهها به بیش از سیصد سال پیش بازمیگردد و در تمدنهای مختلفی همچون چین باستان و رنسانس ایتالیا پدید آمده است. با وجود این، تمام این حکایات، درونمایههایی مشترک دارند که بر ماهیت قدرت اشاره میکنند و باید به طور مفصل در مورد آنها صحبت کرد.
این قوانین فرضیه سادهای دارد: انجام برخی کارها قدرت افراد را افزایش میدهد (رعایت قانون) و انجام برخی دیگر موجب کاهش قدرت یا حتی نابودیتان میشود (سرپیچی از قانون). تمامی این سرپیچیها و رعایتها با مثالهایی تاریخی توضیح داده شدهاند. این قوانین قطعی است و تاریخ انقضا ندارد.
با خواندن این ۴۸ قانون قدرت، شناختی کلی به دست میآورید و اگر کمی باهوش باشید، میتوانید آنها را در موقعیتهای مختلف به کار گیرید. هرچند شاید برخی از این قوانین با زندگی شما ارتباط مستقیمی نداشته باشد اما به مرور زمان کاربردهای ظریف آنها را میفهمید. با مروری بر کلیات موضوع، ارزیابی بهتر نسبت به کارهای گذشته و مهار بهتر در مورد لحظههای آتی خواهید داشت. پس از مطالعه کامل این کتاب، نسبت به تمامی قوانین تأمل کنید. این کتاب طوری طراحی شده تا بتوانید قانونی که در یک لحظه خاص برایتان مناسبتر است، تشخیص دهید. برای مثال، اگر با مقام ارشد خود مشکل دارید و نمیفهمید چرا تلاشهای شما را نمیبیند و از شما قدردانی نمیکند، چندین قانون وجود دارد که به طور خاص به رابطه زیردست با بالادست اشاره میکند. پس شک نکنید که یکی از این قوانین را زیر پا گذاشتهاید. با خواندن بندهای اول ۴۸ قانون در فهرست کتاب، میتوانید قانون مربوطه را بیابید.
جملات برگزیده کتاب 48 قانون قدرت:
- کسی که خود را پنهان میکند، خوب زندگی میکند.
- ارزش پول به داشتنش نیست، بلکه به مصرف آن است.
- پروردگارا! مرا در مقابل دوستانم محافظت نما، من خود مراقب دشمنانم هستم.
- در رویارویی با شمشیر زن، شمشیر بکشید و برای کسی که شاعر نیست، شعر نخوانید.
- اگر میخواهید دروغهایی بگویید که باور شود، نباید واقعیتی را بگویید که باورش سخت است.
- از میان تمام اختلالهای روحی، حسادت تنها اختلالی است که کسی نمیتواند به آن اعتراف کند.
- انسانها آنقدر کوته فکر و تحت کنترل نیازهای آنی خود هستند که شخص فریبکار، همیشه افراد زیادی را برای فریب دادن مییابد.
در بخشی از کتاب 48 قانون قدرت میخوانیم:
شکارچیان ماری را تعقیب میکردند. مار از کشاورزی خواست تا زندگیاش را نجات دهد. کشاورز برای پنهان کردن مار، چمباتمه زد و اجازه داد، مار داخل شکمش برود اما وقتی خطر رفع شد و کشاورز از مار خواست تا بیرون بیاید، مار نپذیرفت زیرا درون شکم کشاورز گرم و امن بود. در راه بازگشت به خانه، کشاورز، مرغ ماهیخواری را دید و پیش او رفت و ماجرا را در گوشش گفت. ماهیخوار گفت که چمباتمه بزند و به خودش فشار بیاورد تا مار خارج شود. وقتی مار سرش را بیرون آورد، ماهیخوار آن را گرفت و بیرون کشید و کشت. کشاورز بیم داشت که سم مار هنوز در بدنش باشد. مرغ ماهیخوار هم به او گفت برای درمان سم مار، باید شش پرنده سفید بخوری، کشاورز با خودش گفت که این مرغ ماهیخوار هم پرنده سفید است پس با خودش شروع میکنم. او ماهیخوار را به سرعت گرفت و آن را داخل کیسه انداخت و به خانه برد و به دیوار آویزان کرد. وقتی ماجرا را برای همسرش تعریف کرد، او گفت: «تعجب میکنم. پرنده به تو محبت کرده و تو را از شر دشمنی که در شکم داشتی، خلاص کرده است، حال تو به دامش انداختهای و از کشتنش حرف میزنی؟» سپس بیدرنگ مرغ ماهی خوار را آزاد کرد و ماهیخوار پرواز کرد و دور شد اما چشمهای همسر کشاورز را هم با منقار از کاسه در آورد و با خود برد.
فهرست مطالب
قانون 1: هرگز بیشتر از رئیستان ندرخشید
قانون 2: هرگز بیش از حد لازم به دوستان خود اعتماد نکنید و بیاموزید که از دشمنانتان بهره برید
قانون 3: قصد و نیت خود را پنهان کنید
قانون 4: همیشه کمتر از نیاز صحبت کنید
قانون 5: اعتبار و شهرت، سهم مهمی در موفقیت دارد، آن را با چنگ و دندان حفظ کنید
قانون 6: به هر شکلی که شده، توجه همه را به خود جلب کنید
قانون 7: از دیگران کمک بگیرید و هدف خود را پیش ببرید اما آن را به نام خودتان تمام کنید
قانون 8: دیگران را جذب خود کنید و اگر لازم دیدید از آنها به عنوان طعمه استفاده کنید
قانون 9: هرگز با بحث و مجادله، پیروزی خود را به رخ نکشید بلکه آن را با عمل نشان دهید
قانون 10: سرایت عفونت: از افرادی که زانوی غم بغل میکنند و بداقبال هستند، اجتناب کنید
قانون 11: دیگران را به خودتان وابسته و متکی کنید
قانون 12: برای خلع سلاح قربانی خود از صداقت و بخشندگی گزینشی استفاده کنید
قانون 13: وقتی از کسی درخواست کمک دارید، روی منافعی که از این کمک نصیبش میشود، تأکید کنید و زیاد به قدرشناسی و مهربانی او اهمیت ندهید.
قانون 14: مثل دوست تظاهر کنید اما مانند جاسوس رفتار کنید
قانون 15: دشمن خود را قلع و قمع کنید
قانون 16: از نبود خود برای بالا بردن احترام و عزت نفس استفاده کنید
قانون 17: دیگران را در تردید و ترس نگه دارید و فضایی غیرقابل پیشبینی ایجاد کنید
قانون 18: برای مراقبت از خود به دیوار کشیدن نیازی نیست انزوا خطرناک است
قانون 19: رقیب یا دشمن خود را بشناسید و به اشتباه، مزاحم فرد دیگری نشوید
قانون 20: به هیچ کس متعهد نباشید
قانون 21: برای فریب دادن آدمهای احمق، احمقانه رفتار کنید
قانون 22: از تاکتیک تسلیم بهره بگیرید: ضعف را به قدرت تبدیل کنید
قانون 23: تمام توان خود را متمرکز کنید
قانون 24: همچو یک درباری رفتار کنید
قانون 25: خود را از نو خلق کنید
قانون 26: دستهایتان را آلوده نکنید
قانون 27: از نیازها و نقاط ضعف دیگران نهایت بهره را ببرید تا بیچون و چرا از شما پیروی کنند
قانون 28: متهورانه وارد عمل شوید
قانون 29: تمام مسیر را از ابتدا تا انتها برنامهریزی کنید
قانون 30: دستاوردهایتان را ساده و سهل نشان دهید
قانون 31: گزینهها را تحت کنترل درآورید دیگران را وادار کنید که همان کارتهای انتخابی شما را بازی کنند
قانون 32: تخیل مردم را به بازی بگیرید
قانون 33: نقطه ضعف دیگران را بیابید
قانون 34: به سبک خود مقید باشید، شاهانه رفتار کنید تا ملوکانه با شما رفتار شود
قانون 35: مدیریت زمان یک هنر است، آن را ماهرانه بیاموزید
قانون 36: هرآنچه را نمیتوانید از آن خود کنید، حقیر بشمارید زیرا نادیده گرفتن، بهترین انتقام است
قانون 37: نمایشی تمام عیار به راه بیندازید
قانون 38: هر جور دوست دارید، بیندیشید اما مانند دیگران رفتار کنید
قانون 39: از آب گل آلود ماهی بگیرید
قانون 40: ناهار مجانی را نپذیرید
قانون 41: پایتان را در کفش بزرگان نکنید
قانون 42: چوپان را بترسانید تا گوسفندان فرار کنند
قانون 43: قلب و ذهن افراد را تسخیر کنید
قانون 44: با استفاده از اثر آینه، دیگران را خلع سلاح و خشمگین کنید
قانون 45: درباره نیاز به تغییر، سخن برانید اما یکباره تغییر ناگهانی ایجاد نکنید
قانون 46: هرگز خیلی کامل و بینقص به نظر نرسید
قانون 47: از هدفی که تعیین کردهاید، فراتر پا نگذارید و بیاموزید کجا ترمز کنید
قانون 48: خود را به هیچ فرم و قالبی محدود نکنید
خلاصه فارسی از سایت کتابراه
https://www.dideo.ir/v/yt/SJE3w04zdwk