یا خدا یعنی دست هر چی صندلی داغ بود از پشت بست. راستش من این مدل جملات رو معمولا تو شرایط طنز به کار بردم البته نه حالا دقیقا با این ادبیات میتونم با طنزگونه اش ویس بدم.
من آرامش قبل طوفانم
ولی نه جدای شوخی تو موقعیتایی که عصبی شدم این جملات کاربردی برام نداشته. معمولا هم عصبانی بشم ترجیح میدم برم بخابم دیگه. مگر اینکه موضوعی که عصبیم کرده خیلی برام مهم باشه که ترجیح میدم صحبت کنم تا به نتیجه برسم.
خود ستایی نیست اما بنده رتبه ی یک ارشد رو دارم ولی الآن فک میکتم که کلا مسیرمو اشتباه رفتم و جوونی نکردم به اندازه ی کافی. الآن تو همه چی شبهه دارم. دور و برت هم که کلا یا تهدید جنگه یا فقر و فساد.
ولی به هر حال من دارم به مسیرم ادمه میدم و باز ببخشید که فضا رو کمی منفی کردم.
باز هم از پلسخ تمام دوستان متشکرم.
در مورد احساس پوچی هم بگم همه برمیگرده به اون باورای غلطی که از بچگی تو ذهنمون جا دادن
الان مثلا شما میگی رشتم الهیاته و براش کار نیست، چرا چون همکلاسیاتون هم رشته ای هاتون سال بالایی های همین رشتتون و حتی گاها اطرافیانتون میگن الهیاتم شد رشته، نه شغلی میشه باهاش داشت نه امیدی به آیندش، میخوام بگم چرا اتفاقا خوبه، زمانی شما یک فرد موفق هستی که از محدودترین امکانات بهترین استفاده رو بکنی، من تخصصی در زمینه الهیات ندارم اما فکر کنم عربی یکی از درس های اصلی شون باشه، خب پس میتونید به کلاس خصوصی عربی فکر کنید، اما اینجا باز یکسری باورای منفی میاد سراغتون مثلا این همه استاد عربی خوب هست کی میاد پیش من، یا من نمیتونم شاگرد جمع کنم و … . اول از همه باید بتونی تمام افکار منفی که تو وجودت نهادینه شده رو به فراموشی بسپاری،
راهنمایی بیشتر خواستین بیان پی وی در خدمتتون هستم
از نظر من احساس پوچی برگرفته از عدم خود باوریه.
اینکه شاید در ظاهر همه کار کنیم و از دید همه بهترین باشیم ولی وقتی از درون حس رضایت از خود نباشه و یجورایی همش خودمونو بکوبیم میرسیم به حس خلا و پوچی.
من معتقدم تا باورهامون عوض نشه تغییری هم ایجاد نمیشه.
توی دوره ول بینگ خیلی قشنگ اشاره میکنه. مثلا همین بحث شاد بودن. همه ما میگیم بزار پولدار شیم بزار مزدوج شیم بزار بچه دار شیم بزار ماشین بخرم بزار خونه بخرم و هزارتا بزار دیگه که چی که بعدش خوشحال تر میشم. ولی تحقییقات ثابت کرده هیچ کدوم از اینا باعث شادی شما نخواهند شد بلکه اوج حس رضایتی که در شما ایجاد کنن یک الی 2 روزه.
یادتونه یه روز مفصل حرف زدیم راجبش. دقیقا بحثی که اون روز باهاتون داشتم درخصوص تصمیمتون برای ادامه دکتری به این خاطر بود. اینکه همه جوانب رو بسنجید که فرق یه پسر 22 ساله که الان میره دنبال علاقه و کسب و کار با یک پسر 26 ساله که دکتراشو گرفته ولی هدف نداره چیه. میخام خودتون دورنما داشته باشید و 5سال بعدتونو متصور شید
درسته
ولی منظور من کار نبود.البته کار خوبه حداقل اینکه آدم خسته میشه و بعضی احساسات و افکار منفی از آدم دور میشه.
منظور من در کل احساس پوچی و پوچ گرایی که همیشه بوده و ما آدمای معاصر بیشتر درگیریم با پوچ گرایی. شاید بشه با پول موفقیت کار موفق در کل زندگی ایده آل از لحاظ مادی شدت این احساسو کم کرد ولی پوچی همیشه هست.
درسته خودباوری بهترین چیزه که آدم میتونه بسازه. ولی با وجود خودباوری هم همیشه اون پوچی تاریک و ترسناک وجود داره. آدمایی که به بهترین حد خودباوری رسیده ان ترس از واقعیت، پوچی از اینا مطلقا در امان نیستند.
خالق بودن چیزیه که مقداری حس پوچی انسان رو از بین میبره. صرفا مخلوق بودن همیشه پوچیه
خیلی چیزا توی این دنیا نیست یا هست!
ولی صرفِ وجود داشتنشون باعثِ تاثیر توی زندگی همه ی ماها نیست!
مثلا یه مدل وزغ سمی توی تالابای ایران هست! چقدر توی زندگیای ما نقش داره؟ مثالِ پرتیه ولی جالب اینجاس که همین چیزای پرت زندگی خیلیامونو معطل می کنه!
سوال مهمتر اینه یه سری چیزا که از دست ما خارجه هیچ! …ولی واسه باقی چیزا، ما چی رو توی زندگیمون راه میدیم؟
منکه وقت ندارم به پوچی راه بدم دیگه! …یه نمی دونم میگم و رد میشم میرم!
دوستان کتابای انگیزشی روانشناسی اینا خوبن. من زمانی زیاد خوندم از اینا ولی بیشترشون میشه گفت تبلیغاتن
روی موضوعات دیگه هم باید وقت گذاشت. موفقیت رو روانشناسها بوجود نمیارن و روانشناسای امروزی (اکثرشون) مطالب و ذهنیات افراد رو دیکته میکنن و ما بی جهت بهشون پول میدیم.
برای باز شدن اندک نگاهی باید خیلی مطالعه کرد و مشکل ما همینه.
بیاید باهم دربارۀ این حرف بزنیم که موفقیت اصلا چیه؟
و کدوم راه ها، راه های دروغین اند و مارو فقط سر می گردونن! ؟
اگه موافق باشین برای موضوع lets_talk هم بد نیس!
من دیروز بازخورد بچه ها از ویس تون رو خوندم…تا آخرش…ولی هنوز، نشد ویس تون رو گوش بدم
دست مریزاد…پر از جنب و جوش
تو ادبیات رشته ی ما!، به این جور چیزای کوچک، که احتمالا منجر میشه به وقایع بزرگ، می گن اثر پروانه ای # Butterfly effect…نظریه آشوب و chaos
فکر کنم فیلمی هم در این مورد ساخته شده…
در هر حال، تنها هدیه من با شنیدن! (خوندن) جمله ی شما، " به عمقِ جونم فرو رفت! چون من از شیفتگانِ این ایده ام ! و همین معجزاتِ چیزهای کوچک داره زندگیمو به سمت رستگاری نجات میده!"
فقط یه "آمین"ه پیش به سوی رستگاری بزرگ.
مـــــرسی … exactly
توی این دنیا چقد چیــزها به چیــــزها راه دارند!
مثلا دل ها به هم! … دیروز بعد از مدتها داشتم همین نظریه رو برای یکی از دوستام توضیح می دادم … خیییلی مرسی از اشاره ی جالبتون