منظورتو از گرامر نفهمیدم. (ساختار جمله؟ نهاد و گزاره؟ زمان فعل؟)
ولی معنیش اینه:
ما از این ماشین قراضههای قدیمی داشتیم و همه توی محله ماشینای جدید داشتن. برای همین خیلی تابلو بودیم، انگار، وقتی از کنار ملت رد میشدیم، همه برّ و بر نگاهمون میکردن. (ادبیات متنت عامیانه و خودمونیه، از ترجمه تعجب نکن)
خواهش!
البته یه نکته جالبم درباره این جملهها بگم. (برای خودم خیلی جالبه، شما رو نمی دونم)
کلمهی these توی این جمله ها به چیزی اشاره نمیکنه، یا به اسم ماشینی که قبلاً گفته شده ارجاع نمیده.
مثلاً میگن:
I’m reading this book
It’s called (e.g.) Asshole No More
وقتی میگه this هنوز نه حرفی از کتاب زده، نه با دست به چیزی اشاره میکنه.
منظورش اینه که یه کتابی (که الان میخوام بگم)
معنی توی دیکشنری:
used in stories, jokes etc when you mention a person or thing for the first time:
I met this really weird guy last night.
Suddenly, there was this tremendous bang.
همیشه مبهم حرفمو میزنم. ببخشید. بذارید اینجوری بگم:
this وقتی قبل از یه اسم میاد، اسم رو معرفه میکنه.
ولی اینجا این کارو نمیکنه، this book توی مثال بالا هنوز هم نکرهاس. وقتی asshole no more گفته میشه، حالا معرفی میشه.
ولی توی جملههای پست اول (سوال) با اینکه this قبل از ماشین قراضه میاد، بازم ماشینش نکرهاس، به مدلش هم ارجاع نمیده. بعد از اون هم چیزی نمیگه. بازم چندتا ماشین قدیمی بدون نام و نشون و کلیه.
سلام دوست عزیز.
فکر نمیکنم اشاره داشتن به موضوعی حتما با اشاره دست باید همراه بشه تا اون مطلب برای شنونده کاملا جا بیفته که داره به چی اشاره میشه مثله اینکه ما تو فارسی به طرف مقابل بگیم من اون کتابو خوندم حالا چون من اسمه کتابو یا جنسه کتابو مشخص نکردم پس اون توی جمله من به هیچی اشاره نداره.
اگه کسی بخواد انگلیسی حرف بزنه و قبلش بیاد تو ذهنش به نکره و . . تجزیه تحلیل کنه که دیگه هیچی باید فاتحه صحبت کردن خونده بشه اینقد موضوعات رو برای خودمون پییچیده نکنیم.
امیدوارم واقعاً از پستام این برداشت رو نکرده باشی! ولی اتفاقاً معرفه و نکره بودن خیلی مهمه. اگه به شما بگم من کتابه رو خوندم، (به معنی نکره استفاده کنم) اولاً جملهام اشتباهه، ثانیاً مخاطب (چشاشو نیمهباز میکنه) میگه چی؟ کدوم کتاب؟
آخ آخ! این اتفاقیه که میافته و باید بیفته. باید به معرفه نکره هم موقع حرف زدن فکر کنیم. اصن کلمه the برای همینه، اگه به معرفه و نکره فکر نکنی، نمیتونی از the درست استفاده کنی.
خلاصه اینکه: گفتم these برام جالبه، چون بر عکس حالت عادی که کلمهی بعد از خودش رو معرفه میکنه، اینجا اون کارو نمیکنه. (این برای من جالبه)
در رایطه با جمله من من کتابرو خوندم یا من اون کتاب رو خوندم فرض کنید من کتابی رو از کسی قرض میگیرم بعد به همون طرف میگم من کتابرو خوندم به نظر من جمله کاملا صحیحه چون مخاطب من قطعا میدونه من راجع به چی حرف میزنم اگه هم نفهمه باید به ذهن مخاطب من شک کرد نه به جمله.
در رابطه با این موضوع که کلمه the کجا استفاده میشه فکر مبکنم حداقل 3 4 صفحه توضیحات وجود داره که کجا باید استفاده بشه اگه بخواید تو ذهنتون به این فکر کنید که اسمه بعدی که تو ذهنتون میخواید بیاد the بیارید با نه و اون همه مواردو + نکره رو تجزیه تحلیل کنید فکر نمیکنم ی جمله هم بتونید بسازید.
بابا بخدا زبان ریاضیات یا فیزیک نیست که نشسته باشن قانون براش تعریف کرده باشن اینا همش در طول زمان تکامل پیدا کرده.
من اینو مطمن هستم اگه از هر نیتیوی بپرسی the کجا استفاده میشه 98 درصدشون نمیتونن توضیح بدن .
در کل این نظر بنده هست نظر شما هم کاملا محترمه.
چقدر این درس رو من دوست دارم
در اینجا driving past people به نظرم بدل باشه؛ اسم یا گروه اسمی که اسم کنار خودش رو باز تعریف می کند و توضیح بیشتری از آن می دهد.
البته در ساختار نوشتاری باید بعد قاعده ی کاما رعایت بشه که در خصوص دوره ی انگلیسی واقعی به علت محاوره بودن رعایت نشده
گروه اسمی driving past people دارند کلمه ی heads رو توصیف می کند
ماشین قراضه باعث جلب توجه شده که با اصطلاح turn a lot of heads بیان شده و بعد توصیف کرده که چه افرادی، کسانی که در حین رانندگی از کنارشان گذر می کردند.
عجیبه که اینو میگید.
دائم دارم میگم اینجا به چیزی که از قبل بوده و مخاطب از اطلاع داره اشاره نمیکنه.
تعریفش رو بخونید:
used in stories, jokes etc when you mention a person or thing for the first time
وقتی چیزی برای اولین بار میخواد برای کسی تعریف بشه، مخاطب نمیدونه، منظور دقیقاً کدوم و چیه؟ این ینی نکره.
درسته this برای اشاره به نزدیکه، that برای اشاره به دور، وقتی به چیزی اشاره میشه، ینی مخاطب دقیقاً میدونه داره چی میبینه، پس معرفهاس.
منم نگفتم معرفه فقط اونه که بهش اشاره شده. (واقعاً چنین چیزی گفتم؟)
معرفه چیزیه که مخاطب به هر دلیلی میدونه چه چیزیه.
نکره اونه که مخاطب نمیدونه دقیقاً منظور چیه. (بازم اشتباهه؟)
وقتی میگم:
I was reading the book
مخاطب میدونه کدوم کتابه
اگه بگم
I read this book (بهش با دست اشاره میکنم)
بازم مخاطب میفهمه دارم چه کتابی رو میگم.
ولی وقتی میگم:
I was reading this book…(جمله ناقصه، بقیهاش رو نگفتم)
در حالی که اشاره نمیکنم، و بحثی هم از قبل دربارهی هیچ کتابی نبوده، کتاب نکرهاست و مخاطب منتظر میمونه تا بگم چه کتابی بوده.
(ترجمه: یه کتابیه داشتم میخوندم…(بعد درباره اینکه چه کتابیه توضیح میدم) یا این کتابی که میخوام بگم رو داشتم میخوندم)
دوست عزیز کل حرف من جمله بالاست حالا اینکه یه نفر بخواد زبانشناسی بخونه اون بحثش جداست اون مقوله کاملا جداست حالا یکی بیاد بگه دست توش باشه دست نباشه نکره باشه نباشه بعد نمیدونم بدل باشه رکب باشه و الا ماشالله . .
منظور بنده اینه برای صحبت کردن نیازی به هیچ کدوم از اینا نیست با این کار مساله رو برای ما نوآموزا سخت تر میکنید.
تمام.
اگه تازه زبان رو شروع کردید، ازتون عذر میخوام، قصد گیج کردن کسی رو ندارم.
در واقع من بیشتر از ده ساله که تفننی دارم انگلیسی کار میکنم، (31 سالمه). دنبال یه جا میگشتم که یه مقدار از تجربیات بقیه استفاده کنم. و چقدر هم استفاده کردم، اگه میخواستم پای تمام پستهایی که از دوستان خوندم و چیز یاد گرفتم تشکر کنم، فروم رو قبضه کرده بودم.
ولی در آخر میگم نگران گیج شدن نباشید، یه زمانی میرسه که معرفه و نکره رو بدون فکر و ناخودآگاه درست استفاده میکنید. شتریه که در خونهی شما حتماً میخوابه.
وقتی چیزی قابل اشاره نباشه چرا گوینده میخواد this رو بیاره.
این دو تا جمله از نظر معنایی و اشارهای هیچ تفاوتی با هم ندارن. من نمیدونم چرا همچین فکری میکنید؟
مخاطب میگه داشتم این کتاب رو میخوندم. معلومه که میخواد بهش اشاره کنه. از خودش که this رو در نیاورده.