چالش کتاب کاغذی 📜

آنکوی عزیز،
از کتاب خوندن دور شدم.
تو برنامه ی امروزم نوشتم فقط ۵ ص بخون تا استارت بخوره دوباره.
نمی دونم چطور ولی امیدوارم بتونم باز برگردم به روتین قبلم.

و همین طور زبان خوندنم.
زنجیره ی یک ساله زبانم هم شکست و من سمیرا رو تا بحال اینجوری بی انگیزه و خسته ندیده بودم.

امیدوارم به جفتش برگردم.
چون ازشون انرژی می گرفتم.
پیشنهادی داشتی ،به قول خودت به جز کلمات زرد انگیزشی، با جون دل خریدارم:saluting_face:
عزت زیاد رفیق.
صرفا جهت سبک شدن:face_with_peeking_eye:

6 پسندیده

از آنکوی مریض به سمیرای عزیز… :people_hugging::blue_heart:

ای جانم به قربانت چه زود سبک شدی! :astonished:
چرا آخه تو اینقدر قانعی… :woman_facepalming:
من اگه بودم ۱۰ صفحه آه و ناله میکردم…!
انگیزه که بلد نیستم…:joy:
بزار یکم شماتتت کنم:imp::laughing:

آخه عزیز من، جان من، ربات هم دیگه یه وقتی کم میاره… شارژ تموم میکنه روغن کاری میخواد!

شما هی صبح کله سحر پاشو برو پیاده روی… بیا اینکار کن، اون کار کن… غذا بپز، خونه تمیز کن، رخت بشور، سه چارتا بچه رو از رو ببر… پدر بچه ها رو ساپورت کن… نَنه بابا های دوطرفو راضی نگه دار… مهمونداری کن… آبرو داری کن…(مسائل اقتصادی فاکتور گرفتم، جوش قسط این ماه و اون وام و و )با همه هم که باید مهربون باشی! آخه اینا که محبت نیست اینا همه وظایف!!! توِ مادر،توِ همسر، توِ دختر و توِ عروس و حتی توِ همکارِ و تو لِیبل خورده اس!

بله دیگه اینجاس که آدم کم میاره… تا کی پاسخگو نیاز دیگران بودن!!!

از خود زدن و به دیگران افزودن…؟!

(والا بخدا… من خودم به عنوان یه مادر که ۱۰ شکم دوقلو زاییده یه وقتایی دیگه میخوام کله همشونو بکنم، باباشونم به صورت امانی بدم دست ننه باباش! (که پلنگا نخورنش:joy::joy:) بشینم تو چاردیواریمو خیره بشم به افق در سکوت مطلق و به کارای زشتم فکر کنم…:neutral_face::joy: )

چند وقت مامان بدی باش، همسر بدی باش(البته با همسرت خیلی بد نباش پلنگا زیادن :joy: میبرنش) دختر و عروس خوبی نباش…

بعد یه نفس راحت بکش اون سمیرای بدون لِیبِل باش…
سمیرایی که میخواد خودش بره سینما، بلکه تنهایی…
میخواد الان بخوابه چون خوابش میاد … اول میخواد بخوابه نه لباسای شوهرشو اتو کنه!
میخواد زنگ بزنه رفیقش حرف بزنه ظرفای تو ظرفشویی هم کثیف رو هم سوار… بلاخره وقتی بو کردن کپک زدن! یکی به جز تو میره میشورتشون. وظیفه شما نیست…
لیبل ظرفشور خونه به شما تنها نباید بچسبد.

الان روح شما نیاز های دیگه ای داره… کتاب و زبان بهانه اس خانمم…
اون نیاز ها برطرف بشه اوتوماتیک کتاب و زبان میان تو برنامه…
اگر بیای بگی نه آنکو اینطوری نیست… سرمو میکوبم تو دیوار فقط چون خیلی تایپ کردم:joy::joy::joy::joy: پس به دروغم که شده بگو حق با توِ… خفتم نده:smiling_face_with_tear:

(آنکو عصبیِ بی انگیزه شکست خورده داغون:joy::joy::joy: بازم خواستین بیاین سبکتون کنم:neutral_face::grimacing::joy:)

4 پسندیده

ای خدا نکشدددددت
دقیقااااااااااااا
دختر زدی تو خال
چقدرم خوب گفتی !
یعنیا من واقعا خندیدمممم
شوهرمم می گه چیه!!!
حالا چجور براش بگم:rofl::rofl::rofl::rofl:

پس ی مدت استراحت ، ها، چطوره؟
کلی کیف کردم از جوابت.
می خواستم ۵ ص خوندنمو تیک بزنم برم بخوابم.اونم بی خیال:sweat_smile:
تلویزیون ارباب حلقه ها پخش می کرد ، ظرفا تلنبار شده بخاطر قطعی آب، نشستم کامل بدون اینکه خوابم ببره، به یاد چند سال پیش تماشاش کردم.

دیگه خوابم، شبت خوش با جواب دلچسبی که دادی‌
روحت شاد خواهر:kissing_closed_eyes:

3 پسندیده

:joy::rofl::joy: خداروووو شکر
(بعدش پشیمون شدم از پیامم ولی ریسک کردمو پاکش نکردم:neutral_face: گفتم شاید ناراحت بشی - که در اون صورت یه نامه بلند بالای عذر خواهی مینوشتم:grimacing: - اما پاکش نکردم:see_no_evil:)

احسنت استراحت … به خودت استراحت بده.

شما در حال حاضر فقط مسئول حال خوب خودتونید نه دیگران…
یه اوردنگی به وظایف خود ساخته و یه آغوش باز برای خواسته ها و نیاز های نادیده گرفته شده سمیرا …

همین را تو بس، رفیق…
ماچ بوس بغل :kiss::kissing_heart::hugs:

4 پسندیده

آنکو جان ،من دوباره عشقم کشید اینو بخونم:sweat_smile:
می گما کتاب که ولش کن،نمی نویسی ،علاقه ام نداری .
تو اینستا گاهی چیزی نمی نویسی ،من دوست دارم بخونم:grimacing:

3 پسندیده

سلام بر دوستان عزیز کتابخوان.

مطالعه دیوان غزلیات حافظ سرانجام به پایان رسید. از روزهای ابتدایی خرداد ماه بود که خوندن غزلهای حافظ رو با کانال یوتیوب Persian Poetry شروع کردم و خوشحالم که در این سه ماه این توفیق رو داشتم تا از سروده های حافظ عزیز بهره مند بشم. تابستون ۱۴۰۲ همواره برام خاطره انگیز خواهد ماند. تابستونی که در محضر و همنشینی حافظ سپری شد. وه که چقدر از اشعار او لذت بردم و حتا میتونم ادعا کنم که گاهی به حالت خلسه هم میرفتم.

52421

انگیزه روی آوردن من به جناب حافظ این بود که در جایی خوندم که حافظ بیشترین شباهت فکری به خیام رو در میان شاعران ما داره و از اونجا که اندیشه و جهان بینی خیامی رو بشخصه قابل دفاع ترین فلسفه زندگی میدونم، گفتم که خوبه دمی هم با حافظ همنشین بشم. البته جهان بینی حافظ گسترده تره و مضامین عاشقانه و گاه عارفانه هم داره که در خیام نیست. مزیت حافظ در همین جهان بینی گسترده و فراگیر اوست که هر شخصی با هر عقیده و مسلکی رو میتونه جذب خودش کنه. در مقام مقایسه میشه گفت که فلسفه خیام عمیقتره، ولی فلسفه حافظ به خاطر همین چاشنی عشق و معنویت بیشتر به دل آدم میشینه.

همونطور که زنده یاد صادق هدایت در “مقدمه بر ترانه های خیام” گفته، حافظ یکی از بهترین پیروان خیامه. مضامین خیامی مانند شک گرایی و ندانم گرایی، شکوه و شکایت از بی وفایی روزگار و توصیه به شادباشی و شادخواری و غنیمت شمردن وقت در جای جای دیوان حافظ به وضوح قابل مشاهده است. بویژه خوشدلی و شاد زیستی که حافظ در این زمینه مطالب ناب و نغز و دلنواز فراوانی سروده. اگه بگم که خوندن غزل های حافظ درمانی برای افسردگیه هرگز سخنی به گزافه نگفتم، چرا که واقعا همینطوره. این همه تأکید بر شراب و ساقی و لذت از طبیعت و موسیقی و دف و نی و چنگ، همه و همه نشانگر آری گویی حافظ به زندگی با وجود تمام رنج و غمهای اونه.

رِندی حافظ در اینه که به دنیا میتونه بخنده:

با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام

نی گَرَت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش

ذوق و قریحه طنزپردازی و شوخ طبعی از دیگر ویژگی های سروده های اوست. به طنز نهفته در این بیت دقت کنید:

اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز

پیاله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن!

مکتب رندی حافظ عاری از خودبینی و ریاست و درست از همینجاست که حافظ به زاهدان و صوفیان ریاکار حمله می کند. خاصیت شراب او علاوه بر غم زدایی، از میان بردن همین منیّت و دورویی و ریاست:

در بحر مایی و منی افتاده‌ام بیار

می تا خلاص بخشدم از مایی و منی

من در مطالعه غزلیات حافظ از اپلیکیشن عالی شاعرانه گویا استفاده کردم که فوق العاده ست. فهم و درک غزلهای حافظ آسان نیست و خوبی این اپ اینه که شرح آقای جلالیان (معروف به شرح جلالی) رو در زیر هر غزل آورده که هم معنای لغات دشوار رو داره، هم ابیات رو یک به یک توضیح داده و هم به خاستگاه تاریخی غزل پرداخته. مطالعه غزلیات حافظ رو با این اپ عالی پیشنهاد میکنم. در اینجا اپ شاعرانه گویا رو معرفی کرده ام.

همچنین در لینک زیر ۱۵ تا از بهترین و زیباترین غزلهای حافظ رو به اشتراک گذاشتم:

با غور در غزل های حافظ، شما با انسانی وارسته و آزاداندیش مواجه میشید که تمام تفکراتش رو با نهایت هنرمندی در قالب شعر ریخته و با تواضع و خیرخواهی، راه زندگی خوب و خوش و اخلاقی رو به انسانها نشون میده.

در دوران پیری شاعر وطن دوست ما، وقتی تیمور لنگ به ایران لشکرکشی کرد و کشتار وسیعی راه انداخت، حافظ غزلی سوزناک سرود و در پایان آن از خود پرسید که کجاست انسانی شایسته که ایران را نجات بدهد:

مِزاجِ دَهْرْ تَبَهْ شد در این بلا حافظ

کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

و پس از گذشت سده ها هنوز هم که هنوزه ما مردم ایران با این امید و آرزو همزادپنداری میکنیم و دلیل جاودانگی حافظ هم در همین نکته است.

سه شنبه، ۲۴ مرداد ۱۴۰۲

6 پسندیده

سلام خانمِ هشتک نَ بِ لیبل:grinning:
اوضاع احوال روحی چطوریاس؟
مشتی محکم بر دهان استکبار خانواده زدین، آیا؟
دستی به سوی خود من باب رهایی از قید و بندهای چنبره زده بر پندار خویش دراز کرده اید، آیا؟
آن طعم شیرین رهایی را بر خود چشانده اید، آیا؟

جونم واستون بگه … نه والا تو اینستام دست نوشته ای ندارم… اصلا شماها منو کشف کردین:joy: من قرار بود اینجا زبان بخونم، اسپکینگ رایتینگ :woman_facepalming: … ولی نمیدون چطو شد رایتینک فارسیم شو شد!

او کمال بی ادبیم بود…عارضم که :
خیلی خیلی ممنونم از لطف و محبت و حسن نظری که در خصوص نوشته هاس بنده حقیر دارید… :pray:

(تو این زمونه کم کسی پیدا میشه که از کسی تعریف کنه بدون چشم داشت و حس خوبشو نسبت به شخصی بروز بده. و مثلا تو جمعیت زبانشناس مثلا من شاید ۶ نفرو با این خصلت زیبا دیده باشم… که البته جای خوشحالی داره و ایضا جای تاسف… چرا که … چرا که شو نمیگم… همه مون میدونم…)

3 پسندیده

آنکو حیفه ،بنویس .
بعدا پشیمون می شی .
من که چند ساله می نویسم و مثل دفترچه خاطرات مصور می مونه برام.
بعضی وقتا که برمی گردم برای سه چهار ساله پیش رو می خونم ،از بعضی طرز فکرام خنده ام می گیره . ب بعضی هاشون افتخار می کنم، بعضی کارایی که براش ترس داشتم رو می بینم و می بینم که الان ردشون کردم و چه حس باحالی داره .
بنویس .
حیفه
استعدادش رو داری .
حداقل برای خودت :kissing_heart:

3 پسندیده

سمیرا جان ممنون از توجه و لطفی که نسبت بهم داری.
ممنون از اینکه تجربه نوشتنتون رو با من شر کردین.
چشم خانمم
حتما شروع میکنم :slightly_smiling_face::heart::kiss:

4 پسندیده



بعد مدت ها کتابی رو تموم کردم.می تونم بگم کتاب فوق العاده ای بود.
فهرستش رو نگاه کنید به سه حوزه موفقیت فردی، در شغل و زندگی و خانواده پرداخته.
می شه گفت خلاصه ای چند کتاب موفقیت رو فشرده کرده توی یه کتاب .
مثلا من وقتی داشتم حوزه ی دوست داشتنی پس انداز رو می خوندم که همیشه با این تیکه عشق می کنم،یاد کتاب " ثروتمندترین مرد بابل " افتادم.
می تونم از توش کلی نکته بگم ولی دوست دارم اگه به این حوزه علاقمندین،خودتون برین وکتاب رو بخونین و از هر قسمتش که برای خودتون برجسته تر بود کلی نکته برای زندگیتون برداشت کنید.
راستش من فصل دومش رو بیشتر دوست داشتم چون حوزه مورد علاقمه. شاید شما سومی رو دوست داشته باشی .
از خوندنش لذت ببرین همون طور که من کیف کردم. :crossed_fingers:

4 پسندیده

خیلی خیلی ممنون آقا مصطفی، من خیلی وقت بود دلم میخواست این کتاب رو بخونم. :rose:

2 پسندیده

خواهش میکنم. :hibiscus: :rose:

2 پسندیده

اصلا نمیتونم این سبک کتابارو بخونم.
نمیدونم چرا؟!
جمیعا … چرا بنظرتون…؟!؟

4 پسندیده

منم همینطور.
فکرکنم بستگی به شخصیت هامون داره.
ازطرف دیگم گرچه قویا معتقدم بعضی کتابها رو حتماباید یکبارخوند، شدیدا مخالفم که همه ی کتابها ارزش یکبار خوندن رو دارند.
کتابهای زیادی هستند که ابداارزش وقت تلف کردن واسه خوندن یاحتی تورق کردن رو ندارند.
البته ابنجامنظورم کتاب موردنظر سمیراجان نیست،نظرموکلی گفتم.

4 پسندیده

متن کامل این غزل که یکی از غزل های مورد علاقمه:

صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی
برگ صبوح ساز و بده جام یک منی

در بحر مایی و منی افتاده‌ام بیار
می تا خلاص بخشدم از مایی و منی

خون پیاله خور که حلال است خون او
در کار یار باش که کاریست کردنی

ساقی به دست باش که غم در کمین ماست
مطرب نگاه دار همین ره که می‌زنی

می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت
خوش بگذران و بشنو از این پیر منحنی

ساقی به بی‌نیازی رندان که می بده
تا بشنوی ز صوت مغنی هوالغنی

3 پسندیده

۱۵۰ غزل برتر دیوان حافظ (به انتخاب خودم):

۳، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۳، ۲۰، ۲۲، ۲۵، ۲۹، ۳۷، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۶۴، ۶۵، ۷۱، ۷۴، ۷۹، ۸۰، ۸۴، ۱۰۰، ۱۰۱، ۱۱۵، ۱۲۹، ۱۴۲، ۱۴۵، ۱۴۹، ۱۵۰، ۱۵۱، ۱۵۴، ۱۵۸، ۱۵۹، ۱۶۱، ۱۶۲، ۱۶۳، ۱۶۴، ۱۶۵، ۱۶۹، ۱۷۵، ۱۷۹، ۱۸۲، ۱۸۶، ۱۸۸، ۲۰۰، ۲۰۱، ۲۰۲، ۲۰۳، ۲۰۵، ۲۰۶، ۲۰۷، ۲۱۴، ۲۱۵، ۲۱۸، ۲۱۹، ۲۲۵، ۲۳۰، ۲۳۹، ۲۴۰، ۲۴۴، ۲۴۵، ۲۴۶، ۲۵۴، ۲۵۵، ۲۵۶، ۲۵۷، ۲۶۲، ۲۶۳، ۲۶۴، ۲۶۸، ۲۷۱، ۲۷۴، ۲۷۵، ۲۷۶، ۲۷۸، ۲۸۴، ۲۸۵، ۲۸۶، ۲۸۸، ۲۹۵، ۲۹۸، ۲۹۹، ۳۰۹، ۳۲۰، ۳۳۸، ۳۴۰، ۳۴۱، ۳۴۶، ۳۴۸، ۳۵۰، ۳۵۱، ۳۵۳، ۳۵۴، ۳۵۵، ۳۵۸، ۳۶۲، ۳۷۲، ۳۷۳، ۳۷۴، ۳۷۵، ۳۷۶، ۳۷۸، ۳۷۹، ۳۸۶، ۳۸۷، ۳۸۸، ۳۹۱، ۳۹۳، ۳۹۶، ۳۹۸، ۴۰۳، ۴۰۵، ۴۱۴، ۴۱۷، ۴۱۸، ۴۲۸، ۴۲۹، ۴۳۰، ۴۳۱، ۴۳۴، ۴۳۵، ۴۳۶، ۴۴۰، ۴۴۴، ۴۵۰، ۴۵۱، ۴۵۲، ۴۵۴، ۴۵۶، ۴۵۸، ۴۶۰، ۴۶۲، ۴۶۵، ۴۶۶، ۴۷۰، ۴۷۱، ۴۷۳، ۴۷۷، ۴۷۸، ۴۷۹، ۴۸۱، ۴۸۳، ۴۸۵، ۴۸۶، ۴۹۰

۵۰ غزل برتر دیوان حافظ (به انتخاب خودم):

۸، ۱۳، ۲۵، ۲۹، ۴۱، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۶۵، ۷۴، ۷۹، ۸۴، ۱۰۱، ۱۱۵، ۱۴۵، ۱۵۸، ۱۶۲، ۱۶۴، ۱۷۵، ۱۷۹، ۲۱۸، ۲۱۹، ۲۳۹، ۲۵۶، ۲۵۷، ۲۶۴، ۲۶۸، ۲۷۸، ۲۸۸، ۲۹۸، ۲۹۹، ۳۰۹، ۳۲۰، ۳۴۶، ۳۵۰، ۳۵۳، ۳۷۴، ۳۷۶، ۳۹۱، ۳۹۶، ۴۲۹، ۴۳۰، ۴۵۴، ۴۵۶، ۴۶۶، ۴۷۷، ۴۷۸، ۴۷۹، ۴۸۵

(شماره غزل ها براساس نسخه مشهور و متعارف علامه قزوینی است.)

https://ganjoor.net/hafez/ghazal

3 پسندیده

سلام گرنی :face_holding_back_tears: خوبین؟
به به هایلایتتونو دوست داشتم…
اون که البته هر کسی سلیقه خودش رو داره… ییهو دیدم سمیرا جان این کتاب معرفی کردن.
یادم افتاد تا الان دو سه بار سعی کردم این سبک کتابا رو بخونم… ولی هر دفعه بی فایده بوده و جذب نشدم!
نمیدونم احساس میکنم شاید روی من تاثیر گذار نیستن!
یعنی روی بقیه تاثیر گذارن؟!؟!!؟!
این تاثیر گذاری مقطعی نیست!؟!؟
منظور اینکه لحظه ای آدم جو گیر بشه!
واقعا مفیدن؟!

نمیدونم! نمیفهمم…

3 پسندیده

نه بابا ، عجیب نیست که دوست ندارین.
عجیب هم نیست که من دوست دارم.
من یه مدته خیلی به رونق کسب و کار و پس اندازو سرمایه گذاری و این چیزا علاقه مند شدم . قبلا هرکه از پول حرف می زد فکر دیگه در موردش می کردم ولی الان با توجه به شرایط کارم و زندگیمو آینده بچه هام ،فکر کنم به این سمت کشیده شدم.

قبلا کتاب های هدف گذاری و رمان های خاص که توش یه ایده ی جدید بود رو دوست داشتم.
الانم در حال خوندن کتاب دختر کشیش ام.
و جالبیش اینه که خیلی سخت تو اطرافیانم کسی رو پیدا می کنم که سلیقه ی کتابی منو داشته باشه.
من کتاب سمفونی مردگان رو دادم دست دختر عمه ام، از کتاب خوندن سیر شد:sweat_smile:
الان هم که اینجا می زارم می گم شاید یه نفر بین همه دوست داشته باشه.:face_with_peeking_eye:

4 پسندیده

سلام به همه عزیزان
بعد از مدتها کتاب دستم گرفتم.

چشمهایش از بزرگ علوی

اینقدر تعریفش رو شنیدم و علاقه مند شدم که بخونمش ولی واقعیت اونقدا برام جالب نبود شاید چون میتونستم حدس بزنم آخرش چی میشه و…

البته این به این معنی نیست که کتابش خوب نیست و‌‌‌‌‌…
آخر کتاب نوشته خود علوی هست که یه بیوگرافی از زندگیش میده و ابراز پشیمونی میکنه که چرا یه سری فعالیتهایی رو انجام داد که باعث شد زیاد نتونه رو نویسندگی تمرکز کنه و…





4 پسندیده

چرا عکس ها اینجور میاد؟؟ :sweat_smile::crazy_face:

نمیشه هم پاکش کرد اصلاح کنم ای بابا :roll_eyes::expressionless:

3 پسندیده