سلام آتوسا خانوم. من چند وقت پیش با یکی از دوستان درباره برنامه شخصی خودم و اینکه آیا باید کلاس برن یا خیر صحبت کردیم.
به این موضوع منابع فرعی هم اشاره شد.
حیفم اومد با شما هم به اشتراک نزارم. معمولا از من یه نفر درباره برنامم میپرسه یکم احساسی میشم
با سلام خدمت خانوم … عزیز.
ممنون شما هم خسته نباشید
شرمنده من مدتی دور از کامپیوتر بودم نمیشد پاسختون رو بدم، زدیم به دل طبیعت
خب
همونطور که قبلا گفتم برای رسیدن به تسلط انگلیسی هیچ نیازی به کلاس رفتن نیست.( مگر اینکه معلم، معلمی متفاوت باشه) در این باره مقالاتی هم نوشتم که مطمئنم خوندید.
دقیقا مثل طراحی میمونه.
من کل تابستون خودم طراحی کردم خیلی پیشرفت کردم ولی وقتی رفتم کلاس نه تنها افت کردم بلکه الان دیگه طرح نمیزنم. ( دلیلش هم همین موضوع بود که من با خودم گفتم با کلاس طراحی مجبور میشم که ادامه بدم. سر آخرم به این شکل شد که طراحی رو یه هفتست گذاشتم کنار)
پس قدم اول : به کل این نگرش که من باید کلاس برم تا وادار بشم انگلیسی بخونم رو به کل بزارید کنار. چون هیچ وقت این اتفاق رخ نمیده.
چون که رسیدن به موفقیت زوری نیست. شما نمیتونی به زور به سمتی بری. برای رسیدن به موفقیت ( بخصوص در یک مهارت مثلا انگلیسی) شما باید ذهنی تشنه و به شدت با ظرفیت برای تمرین داشته باشید.
که خب من این موضوع رو دارم ( لا اقل برای انگلیسی)
پس اول از همه نگرشتون رو عوض کنید. وقتی عوض شه کلی پول و زمان برای خودتون ذخیره خواهید کرد.
قدم دوم: برنامه بچینید.
بشینید حساب کتاب کنید ببینید چقدر زمان دارید. یک ساعت؟ دو ساعت ؟ چقدر؟
بازم تاکید میکنم زور نکنید که من باید 5 ساعت بخونم باید اینقد بخونم چون بازده میاد پایین. شده نیم ساعت بخونید ولی با ذهنی آسوده و آروم.
وقتی زمان انگلیسی رو برای خودتون تعیین کردید ( بجز زمان مرده) حالا ببینید چه منبعی براتون مناسب هست.
منبعی رو انتخاب نکنید که کامبیز میگه. منبعی رو انتخاب کنید که دلتون بگه. ( و صد البته پر بازده باشه). چرا ؟چون قراره براش وقت بزارید و خیلی هم این کارو انجام بدید. پس اهمیت بسیار بسیار بالایی داره که منبعتون مناسب باشه.
وقتی این کارو کردید. ببینید چجور یادگیرنده ای هستید؟
آیا تکنیک سایه رو دوست دارید ؟ اگه نه حذفش کنید از برنامتون. اگه آره بزنید.
آیا دوست دارید pause بزنید موقع جواب دادن به سوالات ای جی ؟ یا نه؟
تکنیک و روش یادگیری خودتون رو شناسایی کنید. بعد روند یادگیریتون رو پیش بگیرید. یاد گیری فقط گوش بده گوش بده گوش بده نیست. درست انجام دادنه یه سری کاراست.
منابع رو انباشت نکنید ( کاری که تا الان انجام میدادید ( کلاس، ای جی، کتاب و…)
حداکثر دو منبع. یکی اصلی باشه یکی فرعی.
خیلی ها منظور منو از اصلی و فرعی بد متوجه میشن. منظورم این نیست قدرت + هر چی عشقتون کشید.
منظورم اینه هر چی که براتون جذاب تره + چیزی که براتون الهام بخشه.
فرض میگیریم. شما انگلیسی قدرت رو انتخاب می کنید. چجوری اون الهام بخش رو پیدا کنیم؟
ببینید چجور یاد گیرنده ای هستید؟
آیا کتاب خوان قهاری هستید ؟ ( یادگیرنده چشمی) پس کتاب بخونید. تا میتونید تایم های desk time رو برای کتاب بزارید.
آیا شنونده قهاری هستید؟ ( یادگیرنده شنوایی ) ( من یه یادگیرنده شنوایی هستم) تا میتونید گوش بدید. پادکست،فیلم، هر چی که دمه دسته.
آیا یادگیرنده لمسی یا حسی هستید؟ من نمیتونم کمکتون کنم
پس تا اینجا متوجه شدید که تک تک قسمت های برنامه ریزی با اهمیته. تک تکش. اینجوری نیست که بگید خب من روزی دو ساعت میخونم. نه.
باید بدونید چی بخونید، چجوری بخونید، با چی بخونید، با کی بخونید، چرا بخونید و…
خب برنامه من چیه ؟ چجوری من اینقدر راحت میخونم؟
من حکم یه آرتیست رو دارم که برای دلش نقاشی میکنه نه برای رقابت با سایرین. هیچوقت به انگلیسی هیچکی حسودیم نشده، هیچوقت نخواستم از کسی ( جز خودم) بهتر شم و همیشه با انگلیسی بازی کردم ( به جای اینکه یاد بگیرمش).
من از مهر ماه پارسال دقیقا شروع به یادگیری با قاطعیت و اراده کردم. یه روزم تا الان از دست ندادم. شده 30 دقیقه بخونم شده 5 ساعت بخونم. اهمیتی داشت؟ نه. من فقط داشتم دونه دونه نقطه های انگلیسی رو به هم دیگه می چسبوندم. میدونستم اگه 1 دقیقه امروز انگلیسی بخونم بهتر از اینه که هیچی نخونم. پس میخوندم و فقط با انگلیسی لذت میبردم. مثل یه معشوقه که برای عشقش هر روز وقت میزاره.
منابع من هم که شما میشناسید و مطمئن باشید هیچی خارج از اونا نخوندم. هیچوقت بیش از دو منبع تو برنامم نیاورم. نگفتم خب پس امروز این فردا اون پس فردا اون یکی…
چون میدونستم یه کوه نورد برای بالا رفتن از یه صخره نیاز داره سنگ درست رو چنگ بزنه نه هر سنگی رو، چون اون سنگ قرار بود منو بالا ببره نه هر سنگی…
در کل سوالی بود در خدمتم.