با سلام
یادگیری زبان انگلیسی دغدغهی بسیاری از ماست. بسیار پیش آمده که از من میپرسند زبان را چگونه بیاموزیم؟
قبل از اینکه توضیحات آموزشی بدهم چند نکته لازم است:
۱) من تا کنون نتوانستهام کلاس آموزش زبان انگیسی شرکت کنم. زمانی پولش نبود و این روزها وقتش. البته همیشه از همکارانم برای شرکت در این کلاسها حمایت کردهام. بنابراین، اگر از یادگیری زبان بدون کلاس حرف میزنم، چیزی است که حداقل خودم در زندگی تجربهاش کردهام.
۲) مهارت من در زبان انگلیسی هنوز هم خوب نیست. بنابراین شاید توصیههای من بهترین نباشد. البته یک بار از هم از روی بیکاری تافل دادم که تا آنجا که به خاطر دارم از ۱۲۰ نمره حدود ده نمره کم آوردم که ظاهراً میگویند خیلی بد نیست. اما در حرف زدن لهجهی مزخرف مخصوص خودم را دارم! (نه آمریکایی نه بریتیش) و در نوشتن گاهی خطاهای گرامری دارم. اگر چه واقعیت این است که در خواندن متون انگلیسی از فارسی سریعتر هستم.
۳) روشی که من اینجا مطرح میکنم کاملاً شخصی است. نمیدانم برای دیگران هم مفید است یا نه. اما من از راهنمایی با این روش شروع کردم و از زمانی که در حدود ۲۰ سالگی با گروههای مختلف از کشورهای دیگر مواجه شدم تا امروز، همیشه جلساتم را خودم مدیریت کردهام و بسیاری از اوقات نیز نقش مترجم همزمان را داشته ام. بنابراین در مکالمه زبان انگلیسی هم، حداقل کارم در جلسات مذاکره بینالمللی راه میافتد.
با همهی این مقدمات و ذهنیتها، گفتم در اینجا نکتهها و روش هایی را توضیح دهم که فکر میکنم برای هر کسی که علاقهمند به یادگیری خودآموز زبان انگلیسی است مفید باشد.
گام صفر: در یادگیری زبان انگلیسی وسواس را کنار بگذارید.
افراد زیادی آمادهاند تا برای شما در یادگیری زبان انگلیسی (آگاهانه یا ناخودآگاه) مشکل ایجاد کنند!
سریع از شما میپرسند: از روی کدام کتاب میخوانی؟ کدام کلاس میروی؟
لهجهی آمریکایی را ترجیح میدهی یا بریتیش را؟ وااااای! لهجهات فاجعه است! لحنت خراب است. Big با Large فرق دارد! کاربرد Between و Among متفاوت است و …
شاید حرفهای این دوستان درست باشد.
اما یک مشکل وجود دارد. ما در زبان خودمان هم هزار جور غلط و اشتباه داریم.
کلمات فارسی را با پسوند عربی جمع میبندیم. تلفظهای متفاوت داریم. کنایهها و ضربالمثلهایی داریم که صد کیلومتر آن طرف تر کسی متوجه نمیشود. لهجههای اقوام دیگر را مورد شوخی قرار میدهیم! پس اینها نمیتواند مانع یادگیری باشد. دوستی داشتم که یک بار به من گفت: در تلفظ کلمات راحت باش. هر چقدر که پرت و پلا هم تلفظ کنی میتوانی روستایی را در آمریکا یا انگلیس بیابی که آن واژه را مثل تو تلفظ کنند!
ضمناً اگر مصاحبههای بی بی سی و سی ان ان و شبکههای بزرگ جهان را ببینید خواهید دید که بسیاری از افراد با اعتماد به نفس کامل و با نادرست ترین و غیر قابل فهم ترین لهجه صحبت میکنند. پس اعتماد به نفس داشته باشید! به من هر وقت میگویند آمریکن صحبت میکنی یا بریتیش؟ میگویم: ایرانیش!
اگر هنوز این مسئله به باور درونی شما تبدیل نشده، یک راهکار ساده اما اثربخش برای شما دارم.
نام نسیم طالب را در وب جستجو کنید.
نسیم طالب یکی از بزرگترین نویسندگان و نظریه پردازان معاصر در حوزه اقتصاد است که کتابهایش (از جمله قوی سیاه) شهرت جهانی دارند و در وال استریت و بسیاری از مراکز بزرگ اقتصادی جهان سخنرانی دارد و دستمزد سخنرانی او در هر ساعت چند دههزار هزار دلار است.
حالا ده دقیقه وقت بگذارید و یک مصاحبه به زبان انگلیسی از نسیم طالب را که برای شما انتخاب کردهام گوش بدهید (مفهوم مهم نیست. فقط به تسلط کلامی او توجه کنید):
سوال کننده انگلیسی زبان Native است و نسیم طالب هم طرف مقابل اوست.
این سطحی از سخنوری است که برای دنیا مطلوب است و پادکست آن هم عرضه میشود و شنیده میشود.
فکر نمیکنید بسیاری از ما انتظار بیشتری از خود داریم و واقعاً گرفتار کمال طلبی شدهایم؟
گام اول: نقش کلمات در مکالمه به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر
به هر حال بدون شناخت کلمات نمیتوان به زبان دیگری حرف زد! اما اینجا آن قانون معروف ۸۰-۲۰ وجود دارد. با ۲۰٪ تلاش نسبت به حرفهای ترین کسانی که به زبان خارجی مسلط هستند، میتوانیم ۸۰٪ توانمندی آنها را کسب نماییم. پیشنهاد من قبل از هر کاری، مراجعه به لیست ۱۰۰۰ کلمهی پرکاربرد زبان انگلیسی است.
فایل PDF هزار کلمه پرکاربرد در آموزش زبان انگلیسی را میتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:
یک سوم کل نوشتههای انگلیسی جهان فقط با همان ۲۵ کلمهی اول لیست اشغال شده است!
اگر ۱۰۰ کلمهی اول را بدانید نیمی از کل متون انگلیسی جهان را میفهمید! و ۳۰۰ کلمهی اول ۶۵٪ از کل نوشتههای مکتوب زبان انگلیسی را به خود اختصاص میدهند.
پیشنهاد میکنم ترجمهی تک تک این لغتها را پیدا کنید و به تدریج آنها را حفظ کنید.
اگر لیست هزار کلمهای فوق، به نظر شما ابتدایی و ساده است و یک لیست حرفهای تر را برای یادگیری زبان انگلیسی ترجیح میدهید، پیشنهاد میکنم لیست زیر را دانلود و مطالعه کنید:
در این لیست، کنار هر کلمه، علامتهای S1 و S2 وS3 و W1 و W2 و W3 را مشاهده میکنید. S اول کلمه Spoken و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی شفاهی است و W مربوط به کلمه Written و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی مکتوب است. بنابراین مثلاً S1 در کنار یک کلمه، یعنی این کلمه در هزار کلمه پرکاربرد زبان انگلیسی است و W2 در کنار یک کلمه، یعنی آن کلمه از نظر کاربرد مکتوب در زبان انگلیسی، رتبهای بین هزار و دو هزار دارد.
گام دوم: یادگیری زبان انگلیسی از طریق دفتر خاطرات روزانه
یکی از مشکلاتی که در آموزش زبان انگلیسی و سایر زبانها به شکل رسمی وجود دارد این است که نخستین درسهای آموزش زبان انگلیسی در اکثر کتابها با مراجعه به فرودگاه و هتل و تاکسی و پاس کنترل و … آغاز میشود.
این درحالی است که ما به ندرت به این مکالمات نیاز داریم. به همین دلیل، این مکالمات خیلی زود به فراموشی سپرده میشوند.
اگر گام اول را انجام دادهاید (حالا نمیگویم هر هزار کلمه اما لااقل ۳۰۰ کلمهی اول را حفظ هستید) هر روز یک پاراگراف گزارش کار روزانهی خودتان را به زبان انگلیسی بنویسید.
اینکه از صبح چه کار کردهاید. کجا رفتهاید. چه اتفاقهای خوب یا بدی افتاده و …
هر جا هم که لغت خاصی را نمیدانستید آن را فارسی بنویسید. مثلاً میخواهید بنویسید فکر میکنم خیلی بیادب بودم… اما معادلی برای بی ادب نمیشناسید. بنویسید:
بی ادب I think I was so
شاید به نظرتان این کار مسخره باشد. اما اثر مهمی دارد:
شما به تدریج میفهمید که در زندگی روزانهی خود به کدام واژهها بیشتر نیاز دارید.
ضمن اینکه ممکن است فرصت کنید و از داخل دیکشنریهای فارسی به انگلیسی واژهی مناسب را پیدا کنید. اگر هم نشد مهم نیست. همیشه جایی در مغز شما باز میماند که: «من معادل انگلیسی بی ادب را نمیدانم!».
اولین بار که یک جا در یک متن با این واژه برخورد کنید به دلیل اینکه مغز شما مدت طولانی در ناخودآگاه منتظر این واژه بوده، بلافاصله آن را میبیند و به خاطر میسپارد و بعید است به زودی آن واژه را فراموش کنید.
البته این توصیه، برای شروع کار و مراحل اولیه یادگیری زبان انگلیسی است. اما بهتر است به محض اینکه کمی پیشرفت کردید، برای یادگیری کالوکیشنها وقت بگذارید.
این کار، سرعت و کیفیت یادگیری زبان را افزایش خواهد داد.
پیشنهاد جدی من این است که اگر در یادگیری زبان انگلیسی کمی پیشرفت کردید و احساس کردید که حتی میتوانید در حد چند جمله هم بنویسید، یک وبلاگ انگلیسی کوچک راه اندازی کنید.
این کار چند خاصیت دارد.
مهمترین آن این است که شما را وادار به نوشتن میکند. مطمئن باشید دیر یا زود گوگل در برخی جستجوها نوشتههای شما را معرفی خواهد کرد و وبلاگ شما پس از ده یا بیست مطلب، بازدیدکنندگان غریبه هم خواهد داشت. دیدن تعداد بازدیدکنندههای روزانه به یک بازی تبدیل میشود و احساس میکنید که باید بیشتر بنویسید.
اجازه بدهید که صادقانه بگویم که من هم چنین کاری کردهام. چند وقت پیش وبلاگ http://webmindset.net را راه اندازی کردم.
شاید برایتان جالب باشد که با وجودی که خواندن و درک مطلب من خوب بود، برای نوشتن اولین مطلب که بسیار ساده و کوتاه است، چند ساعت وقت گذاشتم. تازه میدیدم که چقدر به واژهها بیتفاوت بودهام. چقدر کلمهها را همیشه خواندهام اما برای به کار بردن آنها در جملات مشکل دارم. این روزها هنوز برای بهتر شدن زبانم هفتهای دو یا سه مطلب در آنجا مینویسم. هنوز هم میدانم که اشتباهات مختلف در انتخاب کلمات و گرامر دارم. اما برایم مهم نیست. اگر نتوانم بدون خجالت و با غلط در مقابل دیگرانی که نمیبینم حرف بزنم، چگونه میخواهم بعداً در مقابل کسانی که میبینم، حرف بزنم و صحبت کنم؟
گام سوم: نقش گرامر در یادگیری زبان انگلیسی
کمتر فارسی زبانی را میبینید که بتواند گرامر زبان خودش را توضیح دهد. هنوز هم تفاوت ماضی استمراری و حال ساده و ماضی بعید و … را خیلیها نمیدانند.
به نظر میرسد یادگیری گرامر به صورت مجموعهای از فرمولها، کاری زمانبر و کم خاصیت باشد. ضمن اینکه به شدت فرّار محسوب میشود.
ما در زبان مادری خودمان، گرامر را از روی زشتی و زیبایی جملات میفهمیم: «دلم خواهد خواست برویم ساندویچ میخوردیم!» جملهی نادرستی است. نه فقط به دلیل عدم تطبیق زمان افعال. بلکه به دلیل اینکه این جمله «زشت» است و ما تا کنون آن را ندیدهایم.
من برای یادگیری گرامر زبان انگلیسی از اول راهنمایی تا امروز، روزانه یک پاراگراف متن انگلیسی را از روی کتاب یا مجله یا اینترنت، بازنویسی میکنم. با این کار به تدریج ذهنم قضاوتی در مورد زشت و زیبا بودن جملات پیدا میکند که میتواند در درستتر حرف زدن کمکم کند.
اگر هم برای یادگیری زبان انگلیسی و گرامر آن حوصلهی بیشتری دارید، گزینهی جالبی هم دارم:
در سایت BestAnswer فهرستی از سرویس های رایگان آنلاین اصلاح گرامر نوشته های زبان انگلیسی شما ارائه شده است:
http://bestanswer.info/نرم-افزارهای-اصلاح-گرامر-انگلیسی
هر کدام از آن پنج سرویس، ویژگی های خود را دارند. اما برای آموزش زبان انگلیسی به نظرم گزینه های اول و دوم (Paperrate و Grammarly) بهتر هستند.
گرامرلی، نسخهی پولی هم دارد که میگوید نکات پیشرفته تری را به شما خواهد گفت. من دو سال است که نسخه پولی آن را هم امتحان کردهام. در حدی نیست که بخواهید پولش را بدهید یا اگر از نسخهی رایگان استفاده میکنید، احساس بدی داشته باشید. به نظرم نسخهی رایگان کاملاً کافی است.
گام چهارم: ایجاد انگیزه در یادگیری زبان انگلیسی
خواندن متنهای طولانی خیلی انرژی و حوصله میخواهد.
به نظر من برای یادگیری زبان انگلیسی از متنهای کوتاه شروع کنید. در آموزش زبان انگلیسی نقل قولها عالی هستند. اگر موضوع خاصی مورد علاقهی شماست یا فرد خاصی مورد علاقهتان است در سایتهای نقل قول، جملاتی مربوط به آن فرد یا موضوع را پیدا کنید و یادداشت کنید. ممکن است بعضی جملات را متوجه نشوید. مهم نیست. بدون نگرانی به سراغ جملات دیگر بروید.
من برای نقل قول انگلیسی معمولاً سراغ یکی از این سایتها میروم:
BrainyQuote GoodReads WikiQuote QuoteGarden
در یک مطلب جداگانه چند مورد از این سایتها و ویژگیهای هر کدام را معرفی کردهام که اگر قصد دارید برای زبان انگلیسی وقت بگذارید، پیشنهاد میکنم برخی از آنها را در برنامه ریزی روزانه برای یادگیری زبان بگنجانید:
http://mrshabanali.com/سایت-جمله-های-کوتاه-انگلیسی
نکتهای درباره یادگیری زبان انگلیسی در منزل
نکتهی کوچک دیگری هم مانده که به نظرم برای تقویت زبان انگلیسی خوب است به آن توجه کنیم.
بخش قابل توجهی از وقت ما در منزل میگذرد و منطقی است برای یادگیری زبان انگلیسی در منزل هم برنامه داشته باشیم.
البته احتمالاً میگویید که این وقت، یا به خواب میگذرد یا به مسائل خانوادگی. در غیر این صورت هم، میخواهیم به خودمان استراحت بدهیم و فشار یادگیری زبان را در این حداقل ساعتهای استراحت تحمل نکنیم.
اما یک کار خوب که میتوانید با کمترین فشار انجام دهید، پخش کردن پادکست های انگلیسی در خانه است.
اگر تنها هستید، یا بقیهی اعضای خانواده هم علاقهمند به یادگیری زبان هستند، میتوانید پادکستها را با صدای بلند پخش کنید.
اگر هم میخواهید مزاحم بقیه نباشید، میتوانید یک هدفون بلوتوث ارزان قیمت بخرید و یکی از گوشیهایش را در گوشتان بگذارید تا دائماً به موبایلتان وصل باشد و بخشی از وقت خود را خانه، با یک گوشی در گوش بگذرانید (اگر سایر اعضای خانواده، فضایی ایجاد کنند که هر دو گوشی را در گوش بگذارید، عالی است. اما یک گوشی در گوش و یک گوشی برای خانواده، واقعاً قابل تحمل است و اعتراض جدی ایجاد نمیکند).
میدانم که بسیاری از ما فیلم دیدن را به عنوان روشی برای یادگیری سریع زبان بهکار میگیریم. قطعاً فیلم دیدن ارزشمند است. اما پادکست ویژگیهای منحصر به فرد خودش را دارد.
از جمله اینکه در فیلم، مجبورید تمام وقت تصویر را هم نگاه کنید. ضمناً گاهی اوقات داستان فیلم باعث میشود از کلمات و یادگیری غافل شوید.
گوش دادن پادکست (اگر با هدفون بلوتوث یا موبایل در جیب باشد) فرصت حرکت کردن و کارهای عادی را از شما نمیگیرد و این خود مزیتی بزرگ است.
ضمناً اصلاً خودتان را مقید نکنید که همهی واژهها و جملهها را بفهمید. حتی اگر در یک پادکست بیست دقیقهای، یک جمله هم متوجه نشدید، مهم نیست. همین که گوشتان با تلفظ کلمات آشنا شود، دستاورد بزرگی است. اگر عادت کنید پادکست ها را چند بار گوش بدهید، به تدریج با جملهها و ساختار آنها هم آشناتر میشوید.
انتظار خودتان را تعدیل کنید. هدفتان از گوش دادن، فهمیدن نباشد. هدف این است که مدت زمان معینی در روز، صدای پادکست در گوشتان باشد. همین.
این نمونه ها به نظرم میتواند نقطه شروع خوبی برای گوش دادن به پادکست زبان انگلیسی در خانه باشد:
منبع:نویسنده محمد رضا شعبانعلی
در پایان هم عذر خواهم اگه مطالب یکمی طولانی شد.
با تشکر