مشارکت داوطلبانه در ترجمه دوره‌ها

سلام وقتتون بخیر من ترجمه کتاب the magic of thinking big رو از طریق سایت اون لینک ارسال ترجمه گذاشتم ترجمه های اونجا رو چک نمیکنید؟

لطف میکنین عکسی بفرستین که از کجا ارسال کردین دقیق. و اینجا بفرستین درکل بهتر هست

1 پسندیده

از این لینک

1 پسندیده

امکان بررسی از این بخش وجود نداره ممنون میشم توی همین لینک ارسال کنین تا همکاران چک کنن و خدمتتون اطلاع بدن

1 پسندیده

ترجمه کتاب داخل اینترنت برای دانلود هست فقط باید ویراستاری بشه و روی درس گذاشته بشه
Jadouye-Fekre-Bozorg.pdf (5.1 مگابایت)
Jadouye-Fekre-Bozorg.docx (407.3 کیلوبایت)

2 پسندیده

نمای بهتری وجود ندارد

به جای تماشای اینکه شما بعد از بحث و جدل بیرون می روید

ارزش بخشیدن به دردی که از آن رنج می بریم

آن لبخند روی صورت شما چون کسی شما را نمی شناسد

(سلام!

مثل من

هنوز آن را تصویر می‌کنم، چند ماه است

من در سرم قسم خوردم که این چیزی است که برای ما درست است

اما این دارد قلبم را می‌شکند، در حال شکستن آن است

و من می‌ترسم بگویم (هی)

من همچنان انجام میدهم

دوستت دارم، ازت متنفرم

من همچنان انجام میدهم

از دوست داشتن شما متنفرم

من هنوز می‌خواهم من را بخواهی

مثل اینکه من تو را می‌خواهم، آه، هنوز هم می‌خواهم

وقتی می‌گویم نمی‌خواهم تو را برگردی، به حرفم پایبند باش

اما اگر انجام می‌دادم چه می‌شد؟

آن را روی من نگیر (گوش کن، هی)

چون اکنون که من تنها هستم، دست بالا را گرفتی (آره)

و من احساس می‌کنم گذشته بدنم را می‌کشد (کشش)

برای اینکه به شما بگویم متاسفم، آه

هنوز آن را تصویر می‌کنم، چند ماه است

من در ذهنم قسم خوردم که این چیزی است که برای ما درست است (هی)

اما این دارد قلبم را می‌شکند، در حال شکستن آن است

و اکنون می‌ترسم بگویم (هی)

هنوز انجام می‌دهم (انجام می‌دهم، انجام می‌دهم)

دوستت دارم، ازت متنفرم

هنوز انجام می‌دهم (انجام می‌دهم، انجام می‌دهم)

از دوست داشتن شما متنفرم

من هنوز می‌خواهم من را بخواهی

مثل اینکه من تو را می‌خواهم، آه، هنوز هم می‌خواهم

اوه، هنوز انجام می‌دهم

من هنوز نمی‌توانم به خودم کمک کنم

من هیچ کس دیگری را نمی‌خواهم

طولانی‌ترین زمان بوده است

شما هنوز در ذهن من هستید

من هنوز نمی‌توانم به خودم کمک کنم

من هیچ کس دیگری را نمی‌خواهم

طولانی‌ترین زمان بوده است

شما هنوز در ذهن من هستید

من همچنان انجام میدهم

دوستت دارم، ازت متنفرم

من همچنان انجام میدهم

از دوست داشتن شما متنفرم

من هنوز می‌خواهم من را بخواهی

مثل اینکه من تو را می‌خواهم، آه، هنوز هم می‌خواهم

اوه، هنوز انجام می‌دهم

آیا سوال دارید؟


این تاپیک مربوط به «من هنوز انجام میدم» در اپلیکیشن «زبانشناس» است. موسیقی «Why Don’t We»

ممنون بابت پیشنهادتون اما نیاز به ادیت این ترجمه زیاده… چون باید جمله به جمله مطابق با اپ بشه و یک جورایی دوباره کاریه.

1 پسندیده

سلام
دوست دارم مشارکت داشته باشم تو ترجمه دوره ها ولی نمیدونستم که کدوم بخش رو ترجمه کنم اگه ترجمه خوب بود بهم بگین که ادامه بدم حالا یک دوره دیگه یا همین دوره

پادکست All Ears English قسمت دوم بعد از اینترو هست قسمت اول ترجمه داشت

خب.
ما اینجاییم.
در برنامه امروز، شما قراره یاد بگیرین که چجوری به رایج‌ترین سؤالات مصاحبه در ایالات متحده پاسخ بدین.
و بیشتر.
سلام بچه ها.
ما در این قسمت، می‌خوایم برخی از عبارات و برخی بخش‌های مکالمه خودمون رو از «جلسه دوشنبه »، قسمت قبلی، قسمت 1، تجزیه و تحلیل کنیم.
و بنابراین می‌تونین همیشه به عقب برگردین و به اون مکالمه گوش بدین و بشنوین که چجوری از این عبارات استفاده کردیم.

1 پسندیده

سلام دوست خوبم
ترجمه‌تون برای آپلود مناسبه. در صورت تمایل می‌تونید ادامه بدید.

4 پسندیده

سلام دوست خوبم.
این ترجمه نیاز به ادیت داره. بعضی جاهاش درست معنی نشده.
فکر می‌کنم به تمرین بیشتری توی ترجمه نیاز باشه

2 پسندیده

سلام… دوره ای که انتخاب کردین خوبه برای ترجمه… دوره های Voa یا انگلیسی شش دقیقه ای هم مناسب هستن.

2 پسندیده

ممنونم از راهنماییتون:heart:

2 پسندیده

All ears English مصاحبه کردن در ایالات متحده کاملش.

مصاحبه کردن در ایالات متحده.docx (10.8 کیلوبایت)

1 پسندیده

آمورش انگلیسی voa - واژگان اخبار - مجموعه اول
Blob
لکه.docx (7.5 کیلوبایت)

2 پسندیده

آمورش انگلیسی voa - واژگان اخبار - مجموعه اول
Contraband
قاچاق.docx (7.4 کیلوبایت)

2 پسندیده

سلام دوست خوبم. سه نکته توجه من رو جلب کردن و خواستم اون‌ها رو با شما در میان بگذارم.
لطفاً برای نوشتن ترجمه از پرانتز استفاده نکنید. نیاز نیست معنی اسم دوره رو بنویسید.
نکته‌ی دیگه اینکه اسم و فامیل میزبانان رو لطفاً آوانویسی کنید و به فارسی بنویسید.
و در آخر، لطفاً سعی کنید اصطلاحاتی مثل «نیتیوزبان» یا «اپیزود» رو به فارسی برگردونید (بومی‌زبان - قسمت) تا برای خواننده قابل‌فهم‌تر باشه.
خیلی ممنونیم از مشارکتتون. :sunflower:
بعد از اینکه اصلاحشون کردید لطفاً بهمون اطلاع بدید :sunflower:

2 پسندیده

سلام
این ایراداتی که گفتین همه مربوط به پاراگراف اول هست که توی قسمت اول زبان شناس بارگزاری شده و من برای همین تغییرش ندادم
اگه میشه اون هم درست کنین
اشکال دیگه ای هم اگه پیدا کردین ویرایشش می‌کنم
چون در ادامه نه از پرانتز استفاده کردم نه واژه انگلسی رو نوشتم و نیتیو رو محلی ترجمه کردم

AEE مصاحبه کردن در ایالات متحده.docx (10.5 کیلوبایت)

ویرایش شده


1 پسندیده

سلام… ترجمه ای که از مجموعه all ears english ارسال کردین بارگذاری شد… زمان میبره روی اپ بشینه.
اما در مورد دروس واژگان اخبار لطف میکنین زمانی که یک مجموعه اش به پایان رسید همه رو یکجا ارسال کنین… ممنون :tulip:

2 پسندیده

سلام ممنون از شما :pray:t2::heart:
بله چشم مجموعه رو کامل میفرستم

2 پسندیده

قصه های گوسبامپس - دوستانم مرا هیولا صدا می زنند!

فصل اول
دوستم دیزی ادواردز زیر لب زمزمه کرد:« مایکل، این خریّته! ما نباید اینجا باشیم.»

من هم در جوابش زیر لب گفتم:« دیر گفتی! ما دیگه اینجاییم.»

حق با او بود. احتمالاً یواشکی وارد خانه ی معلم مان شدن ایده ی خوبی نبود. با این وجود، من، دیزی و دی وین واکر هر سه تایی مان آنجا در آشپزخانه ی خانه ی خانم هاردستی ایستاده بودیم. با چشمانم در نور کم اتاق اطراف را نظاره کردم. همه ی پرده ها کشیده شده بودند.

دی وین گفت:« عجیبه، خونه ش رو مثه کلاسمون تاریک نگه می داره!»

آشپزخانه بوی دارچین میداد. خانم هاردستی تعداد زیادی عکس روی در یخچالش داشت. با نگاهی کوتاه به آنها متوجه شدم که همه ی چهره ها تار به نظر می رسیدند. یک جعبه ی خالی باز شده تخم مرغ روی سینک ظرفشویی بود. دوستانم را به طرف اتاق جلویی هدایت کردم. پرده های آنجا نیز کشیده شده بودند. کاناپه و چهار صندلی کنارش باهم مچ بودند؛ همگی از جنس چرم مشکی بودند. روی میز کنار کاناپه چند تا میل بافندگی را دیدم که از یک توپ پشمی بیرون زده بودند. یک ساعت چوبی بلند روی طاقچه ی بالای شومینه با صدای بلند تیک تاک می کرد.

دیزی زمزمه کرد:« حس خوبی ندارم. اگه بیاد و پیدامون کنه چی؟ تیکه بزرگمون گوشمونه!»

گفتم:« نگران نباش! اون هنوز تو مدرسه ست.»

دی وین گفت:« بیاید گربه رو همینجا رها کنیم و بریم.»

قفس را بلند کرد. می توانستم چشمان آبی گربه ی سیاه را که به من دوخته بود ببینم. احتمالاً با خودتان فکر می کنید که چرا ما با یک گربه ی سیاه یواشکی وارد خانه ی خانم هاردستی شدیم. نقشه ما ساده است. خانم هاردستی خیلی خرافاتی است. خب…

2 پسندیده