یکی از بهترین روشها برای یادگیری کلمات زبان انگلیسی و افزایش دامنهی لغات، یادگیری لغات انگلیسی با تکنیک ریشه یابی است. بسیاری از کلمههای زبان انگلیسی دارای ریشههای یکسان هستند و اگر بتوانید ریشهی آنها را پیدا کنید، با یاد گرفتن یک کلمه و اضافه کردن پسوندها و پیشوندهای مختلف میتوانید دهها کلمهی مشابه دیگر را هم یاد بگیرید یا معنی آنها را حدس بزنید.
با یاد گرفتن ۲۰ تا ۳۰ ریشهی کلمات در زبان انگلیسی، به راحتی صدها کلمهی دیگر را هم فرا خواهید گرفت. کافی است مدتی وقت بگذارید و پسوندها، پیشوندها و ریشهها را حفظ کنید و ریشه یابی کلمات انگلیسی را تمرین کنید.
ریشهی کلمه چیست؟
ریشهی کلمه بخشی از هر کلمه است که معنای اصلی آن را منتقل میکند. این ریشه میتواند در ابتدا، وسط یا انتهای کلمه قرار بگیرد. پیشوندها، پایهها و پسوندها از انواع ریشه کلمات در زبان انگلیسی هستند. پیشوندها در ابتدای یک کلمه قرار میگیرند، ریشه یا پایه در میان یک کلمه قرار دارد و پسوندها در انتهای آن قرار میگیرند.
بیشتر ریشهها در زبان انگلیسی از زبانهای یونانی و لاتین گرفته شدهاند.
ریشه یابی کلمات انگلیسی
یکی از مفیدترین روشها برای یادگیری کلمات جدید این است که ابتدا کلمهای که برای اولین بار میبینید به دقت بررسی کنید و قسمت پایه و اصلی کلمه یا همان قسمت معنادار کلمه را پیدا کنید. سپس به دنبال پسوندها یا پیشوندهای آشنا بگردید که در کنار این بخش پایه یا ریشه کلمات انگلیسی قرار میگیرند و یک کلمهی جدید میسازند.
برای اینکه بتوانید این بخش پایه و پسوندها و پیشوندها را در بان انگلیسی پیدا کنید، لازم است که با آنها از قبل آشنایی داشته باشید و معنی هر کدام را بدانید. البته لازم نیست همهی آنها را حفظ کنید. همین که بتوانید یک پسوند یا پیشوند را تشخیص دهید، بخش زیادی از مسیر را طی کردهاید.
بهتر است که این روش را در قالب یک مثال ببینیم.
کلمهی پایهی struct- را در نظر بگیرید. این کلمه از یک کلمهی لاتین گرفته شده و به معنای ساختن است. هر کلمهی انگلیسی که چنین بخشی را داخل خود داشته باشد، با «ساختن، ساختمان» و کلمههای مشابه، در ارتباط و هممعنی است. این قسمت یعنی struct بهتنهایی یک کلمه نیست اما بخش پایه در بیش از ۳۰ کلمهی انگلیسی است.
برای نمونه کلمهی construct را در نظر بگیرید که یک کلمهی پرکاربرد انگلیسی است و به معنای ساختن است. پیشوند con بهمعنای «با هم» یا «با» است در نتیجهی کلمهی construct یعنی چیزهایی را کنار هم قرار دادن برای ساختن و ایجاد کردن یک چیز.
با انجام این روش، با یاد گرفتن یک کلمهی ریشهای میتوانید چندین کلمهی دیگر را هم یاد بگیرید و دامنهی لغات خود را گسترش دهید.
با اضافه کردن پسوندهای متعدد به struct- میتوانید چندین کلمهی دیگر بسازید. مثلا:
در زبان انگلیسی وقتی ion به یک فعل اضافه میشود، از آن کلمه اسم میسازد. وقتی ion را به construct اضافه کنیم کلمهی construction ساخته میشود که بهمعنای فرایند یا فعالیت ساختن چیزی است.
با اضافه کردن ing به construct کلمهی constructing ساخته میشود که فرم اسم مصدر فعل را میسازد و معنای مشابهی مثل اسم construction دارد.
با اضافه کردن پسوند ive کلمهی constructive ساخته میشود که صفت است و یعنی چیزی که در بهبود یا ساخت و توسعهی یک چیز، کمککننده باشد و میتوان آن را «سازنده» معنی کرد.
لازم نیست همیشه فقط یک پسوند یا پیشوند به یک ریشه اضافه شود. میتوانید دو پسوند اضافه کنید و یک کلمهی جدید بسازید. مثلا همین صفت constructive را میتوانید با اضافه کردن ly به یک قید تبدیل کنید. یعنی انجام دادن یک کار به شیوهای که سازنده و مفید باشد.
کلمههای زیادی هستند که قسمت struct در آنها وجود دارد. مثلا destruction دقیقا کلمهی متضاد construction است. یعنی جدا کردن و خراب کردن چیزی که ساخته شده است.
کلمهی Instruction هم از همین ریشه میآید و یعنی «ایجاد و ساخت آگاهی در کسی و آموزش دادن» که در این صورت معادل خوبی برای teaching است.
درست مثل construct، به کلمههای destruct و instruct هم میتوانید پسوندها و پیشوندهایی اضافه کنید و کلمههای جدید دیگر بسازید. رایجترین و پرکاربردترین پسوندهای انگلیسی عبارتاند از:
ion, -ing, -ive, ing+ly or -ive+ly
با همین مثال متوجه شدید که با دانستن معنای یک کلمهی پایهی struct، با معنای حدودی حداقل ۱۵ کلمه در انگلیسی آشنا خواهید بود بدون اینکه لازم باشد تمام این کلمات را جداگانه حفظ کنید و به خاطر بسپارید.
در جدول زیر میتوانید تعدادی از ریشههای پرکاربرد در انگلیسی و معنی آنها را ببینید:
ریشه | معنا |
---|---|
bio- | زندگی |
auto- | خود |
phon- | صدا |
tele- | فاصله، دور |
geo- | زمین |
photo- | نور |
vac- | خالی |
scrib-, script- | نوشتن |
vis-, vid- | دیدن |
port- | حمل کردن |
sens-, sent- | احساس کردن |
پسوندها و پیشوندها در زبان انگلیسی
برای اینکه بتوانید کلمات انگلیسی را ریشهیابی کنید باید با پسوندها و پیشوندهای رایج در زبان انگلیسی آشنا باشید تا بتوانید با جدا کردن آنها از کلمه، ریشهی هر کلمه را یپدا کنید.
پیشوندها
پیشوند یک حرف یا مجموعهای از چند حرف است که به ابتدای یک کلمه اضافه شده است. پیشوندها میتوانند معنی کلمه را تغییر دهند و حتی آن را کاملا در تضاد با ریشهی کلمه قرار دهند. برای نمونه پیشوند un را در نظر بگیرید که معنی یک کلمه را کاملا معکوسی میکند. مثلا کلمهی happy به معنای خوشحال و کلمهی unhappy به معنای ناراحت است.
رایجترین پیشوندهای انگلیسی یکی همین un و دیگری re است. پیشوند re به معنای دوباره و برگشت است. مثلا think یعنی فکر کردن و rethink یعنی دوباره فکر کردن.
برای یادگیری پیشوندها به این چند نکته توجه کنید:
۱. ممکن است چند پیشوند مختلف در زبان انگلیسی، دارای معنای یکسان باشند. مثلا پیشوندهای un، in و non همگی معنای مشابهی دارند و کلمات مخالف میسازند. همچنین پیشوندهای mis و ir هم بهمعنای «اشتباه و نادرست» است و هر دو معنای مشابهی دارند اما هر کدام برای دستهی خاصی از کلمات مورد استفاده قرار میگیرند.
۲. گاهی با اضافه کردن پیشوندها، یک حرف در کلمه دو بار تکرار میشود و اشکالی ندارد. مثلا پیشوند im را اگر به کلمهای که با m شروع میشود اضافه کنید، حرف m دو بار تکرار میشود مثلا immeasurable. یا اینکه با اضافه کردن پیشوند un به کلمههایی که با n شروع میشوند مثلا unnoticeable.
۳. وقتی یک پیشوند به کلمهای اضافه میکنید، نوشتار قسمت اصلی کلمه تغییری نمیکند. مثلا با اضافه کردن un به happy هیچ تغییری در کلمهی happy ایجاد نمیشود. این نکته در مورد تمام کلماتی که پیشوند دارند صادق است.
۴. دقت کنید که برخی کلمهها در انگلیسی، اجزایی شبیه پیشوندها دارند و ممکن است آن را با پیشوند اشتباه بگیرید اما هر جزئی که شبیه پیشوند باشد لزوما پیشوند نیست. مثلا کلمهی uncle را در نظر بگیرید. گرچه un یک پیشوند پرکاربرد در انگلیسی است ولی در این کلمه، un بخشی از خود کلمه است و پیشوند نیست.
پسوندها
پسوند یک حرف یا مجموعهای از حروف است که در انتهای یک کلمه قرار میگیرد. معمولا پسوندها نقش کلمه در جمله را نشان میدهند. مثلا اضافه کردن ion به فعل act از این کلمه یک اسم میسازد. علاوه بر این با پسوندها میتوانیم زمان افعال را تشخیص دهیم یا بفهمیم که کلمات، جمع هستند یا مفرد.
رایجترین انواع پسوندها در زبان انگلیسی عبارتاند از:
-er, -s, -es, -ed, -ing and -ly.
در مورد پسوندها این نکات را به خاطر بسپارید:
۱. بعضی از پسوندها بیش از یک معنی دارند. مثلا پسوند er به معنای کسی است که کاری را انجام میدهد مثلا teacher کسی است که آموزش میدهد. اما er برای ساخت صفت تفضیلی هم استفاده میشود مثلا strong و stronger بهمعنی قوی و قویتر.
۲. وقتی یک پسوند به کلمهای اضافه میشود، ممکن است نوشتار آن تغییر کند. مثلا فرض کنید که میخواهید پسوند ness را به کلمهی crazy اضافه کنید در این صورت باید حرف y را تغییر دهید و کلمهی جدید بهصورت craziness نوشته میشود. این قانون برای بسیاری از کلمههای پایه وجود دارد.مثلا کلمههایی که با e بدون صدا تمام میشوند و بعد از آن، پسوند با حرف صدادار شروع میشود، حرف e را حذف میکنیم. مثلا فعلهای write و make را در نظر بگیرید که با اضافه کردن ing به صورت writing و making نوشته میشوند.
البته در بعضی کلمات، ممکن است هیچ تغییر یایجاد نشود. مثلا در کلمهی usable یا اضافه کردن able یه use، حرف e حذف شده ولی در کلمههای changeable و loveable، حرف e حذف نمیشود.
نکتهی دیگری که در مورد پیشوندها و پسوندها باید بدانید این است که همهی آنها لزوما با تمام کلمهها قابل استفاده نیستند. مثلا پسوند ful را میتوانید در کلمههای beautiful و helpful استفاده کنید ولی نمیتوانید کلمهی loveful را از آن بسازید. با تکرار و تمرین زیاد و خواندن متنها میتوانید این قوانین را کمکم یاد بگیرید.
بهترین راه برای یادگیری لغات انگلیسی با تکنیک ریشه یابی
بهترین راه برای یادگیری این پسوندها و پیشوندها، استفاده از فلشکارد یا تکنیک لایتنر است. در اپلیکیشن زبانشناس میتوانید آنها را به لایتنر اضافه کنید و آن قدر تکرار کنید که ملکهی ذهن شما شود.
روش دوم این است که یک صفحه از کتاب یا یک سایت خبری را باز کنید و دنبال کلمههایی بگردید که دارای پیشوند و پسوند هستند و سعی کنید که ریشهی کلمه را پیدا کنید. اگر معنی کلمه را نمیدانید سعی کنید با کمک همین پسوندها و پیشوندها و پیدا کردن ریشه، معنی آن را حدس بزنید.
یاد گرفتن ریشه کلمات در انگلیسی نهتنها دامنهی لغات شما را گسترش میدهد بلکه میتواند کاری کند که کلمات انگلیسی به چشم شما آشناتر شوند و با دیدن کلمههای جدید متعدد در یک متن، وحشتزده نشوید.
لیست کامل ریشه کلمات انگلیسی
ریشههای رایج زبان انگلیسی برگرفته از زبان لاتین
ریشه لاتین | معنی | مثال |
---|---|---|
ambi | هر دو | ambiguous, ambidextrous |
aqua | آب | aquarium, aquamarine |
aud | شنیدن | audience, audition |
bene | خوب | benefactor, benevolent |
cent | صد | century, percent |
circum | اطراف | circumference, circumstance |
contra/counter | برخلاف، ضد | contradict, encounter |
dict | گفتن | dictation, dictator |
duc/duct | هدایت و رهبری کردن | conduct, induce |
fac | انجام دادن، درست کردن | factory, manufacture |
form | شکل | conform, reform |
fort | قدرت | fortitude, fortress |
fract | شکستن | fracture, fraction |
ject | انداختن | projection, rejection |
jud | قضاوت کردن | judicial, prejudice |
mal | بد | malevolent, malefactor |
mater | مادر | material, maternity |
mit | فرستادن | transmit, admit |
mort | مرگ | mortal, mortician |
multi | چند، زیاد | multimedia, multiple |
pater | پدر | paternal, paternity |
port | حمل کردن | portable, transportation |
rupt | شکستن | bankrupt, disruption |
scrib/scribe | نوشتن | inscription, prescribe |
sect/sec | بریدن | bisect, section |
sent | احساس کردن، فرستادن | consent, resent |
spect | نگاه کردن، بررسی کردن | inspection, spectator |
struct | ساختن | destruction, restructure |
vid/vis | دیدن | video, televise |
voc | صدا، تماس گرفتن | vocalize, advocate |
ریشههای رایج زبان انگلیسی برگرفته از زبان یونانی
ریشه یونانی | معنی | مثال |
---|---|---|
anthropo | انسان، بشر، انسانیت | anthropologist, philanthropy |
auto | خود | autobiography, automobile |
bio | زندگی | biology, biography |
chron | زمان | chronological, chronic |
dyna | قدرت | dynamic, dynamite |
dys | بد، سخت، بدشناسی | dysfunctional, dyslexic |
gram | نوشته | epigram, telegram |
graph | نوشتن | graphic, phonograph |
hetero | متفاوت | heteronym, heterogeneous |
homo | یکسان | homonym, homogenous |
hydr | آب | hydration, dehydrate |
hypo | زیر، پایین | hypothermia, hypothetical |
logy | مطالعهی چیزی، …شناسی | biology, psychology |
meter/metr | اندازهگیری | thermometer, perimeter |
micro | کوچک | microbe, microscope |
mis/miso | تنفر | misanthrope, misogyny |
mono | یک | monologue, monotonous |
morph | فرم، شکل | morphology, morphing |
nym | نام | antonym, synonym |
phil | عشق | philanthropist, philosophy |
phobia | ترس | claustrophobia, phobic |
phon | صدا | phone, symphony |
photo/phos | نور | photograph, phosphorous |
pseudo | اشتباه | pseudonym, pseudoscience |
psycho | روح، روان | psychology, psychic |
scope | وسیلهای برای دیدن | microscope, telescope |
techno | هنر، علم، مهارت | technique, technological |
tele | دور | television, telephone |
therm | حرارت، گرما | thermal, thermometer |
پیشوندهای رایج در زبان انگلیسی
پیشوند | معنی | مثال |
---|---|---|
anti- | برخلاف، ضد | anticlimax |
de- | مخالف | devalue |
dis- | مخالف، متضاد | discover |
en-, em- | منجر شدن به | enact, empower |
fore- | قبل، جلو | foreshadow, forearm |
in-, im- | داخل | income, impulse |
in-, im-, il-, ir- | غیر | indirect, immoral, illiterate, irreverent |
inter- | بین، میان | interrupt |
mid- | وسط، میانه | midfield |
mis- | اشتباها | misspell |
non- | غیر | nonviolent |
over- | زیاد، بیش از حد | overeat |
pre- | قبل | preview |
re- | دوباره | rewrite |
semi- | نیمه، نصفه | semifinal |
sub- | زیر | subway |
super- | بالا، فراتر | superhuman |
trans- | از وسط، در میان | transmit |
un- | غیر | unusual |
under- | پایین، دست کم | underestimate |
پسوندهای رایج در زبان انگلیسی
پسوند | معنی | مثال |
---|---|---|
-able, -ible | بودن، توانایی داشتن | affordable, sensible |
-al, -ial | داشتن ویژگیهای چیزی | universal, facial |
-ed | زمان گذشته، صفت | the dog walked, |
the walked dog | ||
-en | ساخته شده از چیزی | golden |
-er, -or | کسی که کاری انجام میدهد | teacher, professor |
-er | بیشتر | taller |
-est | بیشترین | tallest |
-ful | پر از، سرشار از | helpful |
-ic | ویژگیهای چیزی را داشتن | poetic |
-ing | اسم فاعلی | sleeping |
-ion, -tion, -ation, | ||
-tion | انجام دادن، فرایند | submission, motion, |
relation, edition | ||
-ity, -ty | وضعیت، حالت | activity, society |
-ive, -ative, | ||
-itive | حالت صفت یک اسم | active, comparative, |
sensitive | ||
-less | بدون | hopeless |
-ly | حالت یک چیز، قیدساز | lovely |
-ment | بودن، انجام دادن | contentment |
-ness | شرایط و وضعیت | openness |
-ous, -eous, -ious | داشتن ویژگی | riotous, courageous, |
gracious | ||
-s, -es | علامت جمع | trains, trenches |
-y | داشتن یک ویژگی | gloomy |