اگر میخواهید با مفهوم دیوونه به انگلیسی و معادلها و کاربردهای مختلف آن آشنا شوید؛ این مقاله را از دست ندهید.
یکی از واژههای پرکاربرد در مکالمات روزمره ما ایرانیها، کلمه «دیوونه» است. این کلمه که در واقع، حالت محاوره و غیررسمی واژه «دیوانه» بوده، کاربردهای مختلفی در زبان ما دارد. حال میخواهیم بدانیم که دیوونه به انگلیسی چه میشود و چه معادلهایی دارد و هر یک برای چه موقعیتی استفاده میشود.
معنای دیوونه به انگلیسی
واژه دیوانه یا دیوونه به انگلیسی، معادلهای بسیاری دارد که هریک میتواند در جایگاههای مختلفی به کار برده شود. در ادامه، برخی از واژگانی که معنای دیوانه به انگلیسی را میدهند را بیان میکنیم.
۱- mad
یکی از واژگانی که معنای دیوونه به انگلیسی را میدهد، mad است. این واژه هم معنای عصبانی را دارد و هم به شخص دیوانه، خُل، مجنون و شیفته اشاره دارد. مثال:
Her boyfriend is mad.
دوست پسرش دیوانه است.
۲- insane
از دیگر کلماتی که معنای دیوونه به انگلیسی را میرساند میتوان به insane اشاره کرد. این واژه نیز به معنای دیوانه، بیعقل، مجنون و احمقانه است. مثال:
Joe has gone insane by his friend’s driving.
جو، از رانندگی دوستش دیوانه شده بود.
۳- lunatic
لغت lunatic نیز از دیگر واژگانی است که معنای مجنون و دیوانه را میرساند. مثال:
Here is the ward of lunatic old ladies.
اینجا بند پیرزنان دیوانه است.
۴- crazy
واژهای که شاید خیلی متداول و رایج باشد و جزو اولین لغاتی است که با شنیدن عبارت دیوونه به انگلیسی به ذهنمان خطور میکند؛ crazy است که باز هم به فردی دیوانه، مجنون و شوریده حال اشاره دارد. مثال:
Mariya went crazy and assaulted a visitor.
ماریا دیوانه شد و به یک بازدیدکننده حمله کرد.
۵- nuts
اگر بخواهیم خیلی غیررسمی و خودمانی صحبت کنیم به جای دیوونه به انگلیسی میتوانیم از واژه خُل به انگلیسی نیز استفاده کنیم که معادل آن nuts است. nuts یعنی فردی که خُل، دیوانه و مجنون است. (در ادامه مقاله بیشتر در خصوص معادلهای خل به انگلیسی صحبت میکنیم.). مثال:
The way he turns on the TV as soon as he walks in drives me crazy.
اینکه به محض ورودش تلویزیون را روشن میکند، مرا دیوانه میکند.
۶- fool
واژه fool از دیگر واژگانی است که علاوه بر اشاره به فرد احمق، معنای دیوانه یا دیوونه به انگلیسی را نیز میرساند. مثال:
That damn fool waiter drives me crazy.
آن پیشخدمت لعنتی دیوانه (احمق) مرا عصبانی (دیوانه) میکند.
۷- frenetic
یکی دیگر از واژگانی که هم معنای عصبانی را میرساند و هم معنای آشفته و دیوونه به انگلیسی را، لغت frenetic است. مثال:
The frenetic pace of activity is just such a wow!
سرعت دیوانهکننده فعالیت، بسیار عالی است.
۸- Phrenetic
علاوه بر موارد فوق، Phrenetic نیز معنای آشفته، شوریده و دیوانه به انگلیسی را دارد. مثال:
Her phrenetic behavior was an insult to us.
رفتار دیوانهوار او، توهینی به ما بود.
۹- fanatic
واژه fanatic نیز به شخص متعب، خرافهپرست و دیوانه اشاره دارد. مثال:
A fitness fanatic would do anything to make his body fit.
یک دیوانه (متعصب) تناسب اندام هرکاری میکند تا بدنش را در متناسب و خوشفرم نگه دارد.
۱۰- loony
یک واژه غیررسمی و محاورهای دیگر که باز هم به دیوانه و احمق اشاره دارد؛ لغت loony است. مثال:
She was working with a bunch of loonies.
او با دستهای از دیوانهها کار میکرد.
۱۱- maniac
واژه maniac نیز از دیگر کلماتی است که معنای مجنون، شیدا، عصبانی، دیوانه یا دیوونه به انگلیسی را میرساند. علاوه بر این واژه manic نیز به معنای شیدایی و دیوانه است. مثال:
A gambling maniac would lose all his assets.
یک دیوانه قمار همه داراییهایش را از دست میدهد.
۱۲- demented
اگر باز هم میخواهید به فرد مجنون و دیوانه اشاره داشته باشید؛ میتوانید از واژه demented استفاده کنید. مثال:
Roksana is such demented that could see nothing but him.
رکسانا چنان مجنون و دیوانه است که چیزی جز او را نمیبیند.
۱۳- Cuckoo
واژه Cuckoo نیز از دیگر کلمات محاورهایست که میتوانید به عنوان معادلی برای خُل یا دیوونه به انگلیسی به کار ببرید.
People think you’re a cuckoo.
مردم فکر میکنند تو دیوونهای. (مردم فکر میکنند تو خُلی).
۱۴- mooney
از دو واژه mooney و moony نیز میتوان برای کلمه دیوونه به انگلیسی استفاده کرد. مثال:
Are you still moony over Jack?
هنوز دیوونه جکی؟
۱۵- bananas
از واژه ی bananas هم میتوان به عنوان یک صفت به معنای شیفته و دیوانه استفاده کرد.
Pete is bananas for bananas!
پیت دیوونه ی موز هست، پیت عاشق موز هست.
۱۶- gaga
به فردی که مجنون، دلشکسته و دیوانه شده نیز میتوان در محاورات انگلیسی gaga گفت. مثال:
He was shy and quiet but the women went gaga for him.
او ساکت و خجالتی بود اما تمام زنان شیفته و دیوانهاش شدند.
۱۷- luny
از دیگر واژگانی که معنای احمق، دیوانه یا دیوونه به انگلیسی را میرساند؛ لغت luny است. مثال:
She is lucky to have a luny French lover.
او خوششانس است که یک عاشق دیوونه فرانسوی دارد.
۱۸- crack-brained
به فرد دیوانه، کمعقل و یا سبک مغز میتوان hare-brained و یا mad-brained و یا crack-brained نیز گفت. مثال:
He is a crack-brained dad.
او یک پدر دیوانه و کمعقل است.
۱۹- deranged
صفت آشفته، واله و دیوانه را میتوان با deranged نیز بیان کرد.
A deranged gunman shot the innocent child.
یک مرد مسلح دیوانه به بچه بیگناه شلیک کرد.
۲۰- berserk
وقتی فردی از شدت خشم دیوانه شده و از جا در برود میتوانید به او صفت berserk را بدهید. مثال:
After she left him, he went berserk, throwing things around the apartment.
پس از اینکه ترکش کرد؛ دیوانه شد و همه چی را به اطراف پرت میکرد.
۲۱- distraught
شوریده، پریشانحال، ناراحت، مضطرب و دیوونه به انگلیسی را میتوانید با صفت distraught نیز بیان کنید. مثال:
The distraught parents are looking for a runaway teenager.
والدین نگران (پریشانحال و دیوانه) به دنبال یک نوجوان فراری هستند.
۲۲- loco
گرچه loco به نوعی گیاه گلگاوزبان و گون کتیرا اشاره دارد؛ اما برای خطاب قرار دادن فرد مجنون، خُل و دیوانه نیز کاربرد دارد. مثال:
Your brother seems to be loco.
نه نظر برادرت خُل (دیوانه) است.
۲۳- non-compos mentis
در اصطلاح مطالعاتی و روانشناختی فردی که فاقد قوه ادراک و تعقل باشد و یا فکر معلول و معیوبی داشته باشد را non-compos mentis میگویند.
A non-compos mentis is not in his right sane.
یک فرد دیوانه (معلول عقلی) عقل درستی ندارد.
۲۴- batty
از دیگر واژگانی که هم به احمق اشاره دارد و هم معنایی دیوونه به انگلیسی را میدهد batty است.
۲۵- fey
اگر فردی دیوانه باشد و روحیه خراب و آشفتهای داشته باشد میتوانید از fey برای اشاره به او استفاده کنید.
His mother was a strange fey woman.
مادرش یک زن عجیب و دیوانه بود.
۲۶- dement
اگر بخواهید به زوال عقل، جنون و دیوانگی اشاره کنید میتوانید از واژه dement استفاده کنید.
Dement does not have a cure.
جنون و زوال عقل، درمانی ندارد.
دیوانه کردن و دیوانه شدن
جدای از صفت و اسم دیوونه به انگلیسی، گاهی به افعالی نیاز داریم که معنای دیوانه شدن یا دیوانه کردن را بدهند. به همین دلیل در این بخش، برخی از این قِسم افعال را به شما معرفی میکنیم.
۱- to madden
اگر بخواهیم به دیوانه کردن اشاره کنیم میتوانیم از فعل to madden استفاده کنیم. مثال:
The noise of his car, maddened him.
صدای ماشینش، دیوونش کرد.
۲- to craze
یکی دیگر از افعالی که برای دیوانه کردن به انگلیسی کاربرد دارد، فعل to craze است که گاهی معنای فکر کسی را مختل کردن نیز میدهد. مثال:
Her son’s crying crazed me.
گریه پسرش دیوونم کرد.
۳- derange
از دیگر افعالی که به دیوانه کردن اشاره دارد، derange است. مثال:
That business last month must have deranged him a bit.
تجارت ماه گذشته، باید کمی او را عصبانی (دیوانه) کرده باشد.
۴- to enrage
اگر بخواهید با فعلی دیوانه کردن فردی از خشم و عصبانیت را بیان کنید؛ میتوانید فعل to enrage را بهکار ببرید. مثال:
These new rules enraged the students.
قوانین جدید دانشآموزان را خشمگین کرد. (از شدت خشم دیوانه کرد)
۵- drive someone crazy
یکی دیگر از افعالی که به دیوانه کردن کسی اشاره دارد، فعل to drive someone mad و یا to drive someone crazy است که یعنی کسی را عصبانی یا دیوانه کردن. مثال:
Her way of speaking drives me mad.
نحوه صحبت کردنش دیوانهام میکند.
۶- make someone mad
علاوه بر فعل to drive میتوانید از to make someone mad یا to make someone crazy نیز برای دیوانه کردن کسی استفاده کنید. مثال:
Don’t make me mad!
دیوونم نکن!
۷- go mad
اگر بخواهید به دیوانه شدن اشاره کنید؛ میتوانید از فعل to go mad استفاده نمایید. مثال:
She’ll go mad if she sees you here.
اگر اینجا ببیندت، دیوانه میشود.
۸- become crazy
از دیگر افعالی که برای عصبانی و دیوانه شدن استفاده میشود میتوان to become crazy و یا to become mad را نام برد. مثال:
Jack became crazy when he failed the exam.
جک وقتی در امتحان قبول نشد، عصبانی و دیوانه شد.
۹- go insane
یکی دیگر از افعالی که معنای دیوانه شدن یا عصبانی شدن را میدهد؛ فعل go insane است. مثال:
My mom will go insane if you bring that cat in.
اگر آن گربه را داخل بیاوری، مادرم دیوانه میشود.
۱۰- wig out
یکی از اصطلاحات محاورهای و غیر رسمی برای بیان دیوانه کردن به انگلیسی، فعل to wig out است.
۱۱- Lose someone’s marbles
اصطلاح عامیانه Lose someone’s marbles به دیوونه شدن و یا عقل از دست دادن اشاره میکند. مثال:
Have you lost your marbles?
دیوونه شدی؟ عقلت رو از دست دادی؟
۱۲- have a screw loose
اگر بخواهیم در محاوره و صحبت عامیانه به کسی بگوییم یک تختت کمه از have a screw loose استفاده میکنیم.
I think she has a screw loose.
فکر کنم یه تختش کمه!
خُل به انگلیسی
خُل که همان معانی دیوونه به انگلیسی را میدهد؛ در واقع اصطلاح عامیانه و محاوهای واژه دیوانه است. حال که با کلمات و عبارات و اصطلاحاتی که معنای دیوونه به انگلیسی را میدهد آشنا شدید؛ بد نیست که حالت عامیانهتر این واژه، یعنی خُل به انگلیسی را نیز یاد بگیرید.
۱- crackpot
فرد خُل یا دیوانه بیآزار به انگلیسی را crackpot مینامند. مثال:
He is a crackpot man.
او مردی خُل است.
۲- Nuts
دو واژه Nuts و یا nut نیز به معنای خل یا دیوونه به انگلیسی است. مثال:
That guy was all sorts of nuts.
طرف خُل خُل بود. (یارو بدجوری دیوونه بود.)
۲- Dotty
یکی دیگر از واژگانی که معنای خل به انگلیسی را میدهد، کلمه Dotty است.
۳- Flighty
از دیگر واژگانی که معنای خل و دیوونه به انگلیسی را میرساند، Flighty است.
۴- queer
واژه queer نیز یکی دیگر از لغاتی است که میتواند معنای خل به انگلیسی را تداعی کند.
۵- eccentric
میتوانید از کلمه eccentric نیز برای اشاره به خُل یا دیوونه به انگلیسی استفاده کنید.
سه کلمه Loco، Cuckoo و Loony نیز معنای خُل به انگلیسی را میرسانند.
در آمریکا به افراد خُلوچل و یا خُلوضع، wacko و یا wacky نیز میگویند. این واژهها نیز حالتی غیررسمی داشته و در محاوره کاربرد دارد.
علاوه بر این میتوانید برای اشاره به آدم خُل، لوده، دلقک و غیره نیز از واژه zany استفاده کنید.
۶-zaniness
خل بازی یا دیوونه بازی به انگلیسی را میتوان با Frivolity بیان کرد. علاوه بر آن، واژههای wackiness و zaniness نیز به خلبازی به انگلیسی اشاره دارد. مثال:
Last night was the night of our frivolity.
دیشب، شب خُل بازی (دیوونه بازی) ما بود
عبارات مرتبط با دیوونه به انگلیسی
جدای از واژه خُل و دیوونه به انگلیسی و افعالی که به دیوانه شدن و دیوانه کردن اشاره دارد؛ بد نیست برخی از واژگان و عبارات دیگری که با کلمه دیوونه به انگلیسی رابطه دارد را نیز یاد بگیرید. به عنوان مثال:
معادل تیمارستان، بیمارستان روانی و یا دیوونه خونه به انگلیسی، کلمات متفاوتی خواهد بود که برخی از آنها عبارتند از:
Bedlam
Loony bin
Nuthouse
Madhouse
Lunatic asylum
Mental hospital
مجذوب، شیفته و یا دیوونه کسی یا چیزی بودن را میتوانید با واژگانی همچون Hooked و یا Nutty بیان کرد.
علاوه بر این میتوانید دیوونه کسی یا چیزی بودن را با عبارت Crazy about sb/sth بیان کنید. این عبارت کاربرد مثبت دارد و یعنی از عشق و علاقه شدید به کسی دیوانه شدهاید. مثال:
I’m crazy about you.
من دیوانه توام. (دیوونتم)
جدای از عبارت فوق، میتوانید از اصطلاح make someone crazy نیز هم برای بیان کسی را از عشق و محبت دیوانه کردن استفاده کنید و هم برای بیان کسی را از خشم و عصبانیت دیوانه کردن. مثال:
You made me crazy.
تو مرا دیوانه کردی. (دیوونم کردی)
اگر فردی از عشق دیوانه و مجنون شده باشد میتوانیم از اصطلاح moonstruck برای دیوانه از عشق بودن استفاده کنیم. مثال:
He is a moonstruck lover.
او عاشق شیدا و دیوانهای است.
علاوه بر moonstruck، برای اشاره به دیوانه از عشق بودن به انگلیسی میتوانید از عبارت Frenzied with love نیز استفاده کنید. مثال:
Soheil couldn’t see her faults, because he is frenzied with love.
سهیل نمیتواند ایرادات او را ببیند چرا که از عشق دیوانه شده است. (دیوانهوار عاشق شده است).
اگر بخواهید به شخصی بگویید که دیوانهوار عاشقش هستید میتوانید از اصطلاح madly in love استفاده کنید. مثال:
I’m madly in love with you.
دیوونهوار عاشقتم.
برای بیان دختر یا زن دیوانه میتوانید از واژه mad و یا crazy در ابتدای girl و یا woman استفاده کنید. یعنی میتوانید دختر دیوونه به انگلیسی را crazy girl و یا mad girl بنامید.
· همچنین اگر خواهید به پسر دیوونه به انگلیسی اشاره کنید میتوانید از عبارت mad boy و یا crazy boy استفاده کنید و برای بیان مرد دیوانه میتوانید به جای واژه boy از کلمه man استفاده نمایید.
اگر بخواهید به انگلیسی بگویید «من دیوانهام» میتوانید از عبارات زیر استفاده کنید.
I’m crazy.
I’m mad.
I’m a lunatic.
I’m insane.
I’m nuts.
میتوانید I’m را با هر واژه دیگری که معنای خل یا دیوونه به انگلیسی را بدهد بهکار ببرید تا جمله من دیوانهام را به انگلیسی بیان کنید.
فردی که واله ،مجذوب و دیوانه است و با نیروهای شیطانی تسخیر شده را میتوان با possessed مشخص کرد.
She behaves like a possessed one.
او مثل یک تسخیر شده (دیوانه) رفتار میکند.
در نهایت برای بیان واژه دیوانهوار به انگلیسی میتوانید از کلماتی همچون crazily، dementedly، furiously، insanely، madly، demoniac، deranged، frenzied، lunatic، frantically و یا zany استفاده کنید.
کلام آخر
در این مقاله به توضیح جامع و کامل واژه دیوونه به انگلیسی پرداختیم و ضمن بیان واژگان و اصطلاحاتی که اشاره به این کلمه دارد؛ افعال دیوانه شدن و دیوانه کردن را نیز برای شما بیان کردیم. در کنار آن چندین معادل محاورهای و غیررسمی برای واژه خُل به انگلیسی را به شما معرفی کردیم و در نهایت برخی از عبارتی که با واژه دیوونه به انگلیسی رابطه داشت را نیز برای شما بازگو کردیم.
اگر به مقالاتی از این دست علاقه دارید با مراجعه به مقالههای « آب به انگلیسی»، «کوسه به انگلیسی»، «پست جدید به انگلیسی»، «رفیق به انگلیسی»، «مچگیری به انگلیسی»، «تولدت مبارک به انگلیسی»، «خیانت به انگلیسی»، «نوشتن آدرس به انگلیسی» و دیگر مقالات ما، میتوانید همراه با مثالهای فراوان، سطح واژگان خود را بالا ببرید.