ساعت چهار و نیم
کیه؟
باهات (با تو)
این موقع اینجا چکار میکنی؟
به کمکت نیاز دارم
لطفا بلند شو
تو دیشب به دیدن یه مرد رفتی
گفت:
فارسی جز زبانهای ضمیر اندازه. لازم نیست هر بار فاعل رو هم ذکر کنید.
پس من و تو میتونیم بهش کمک کنیم؟
با اندامی زیبا
دخترها رو بازی بده
و تو اونو دوست داری.
استفان در جواب دادن درنگ کرد (فورا جواب نداد)
آنا چند ثانیه (دو سه ثانیه منتظر شد)
با خودش فکر کرد: او نمیدونه.
آیا قبل از اینکه آنا و حسن به این کشور بیان، رفتی دیدنشون؟
استفان به او نگاه کرد
مکث رو هم باید ترجمه کنید. توی فارسی “ار” نداریم
برگرده پیش من
اما تو از کجا اینو میدونی؟
سپس گفت
چرا میپرسی؟
این چیه؟ آیا میدونی؟
او به کیف دستی و سپس به آنا نگاه کرد
تو سارا رو دوست نداری، درسته؟ (مگر نه؟)
میتونی داستانت رو برای قاضی تعریف کنی