خیلی دوست دارم بدونم شما چند بار یک داستانو میخونید بعد بیخیالش میشید میرین داستان یا سطح بدی؟؟
این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی شب دوازدهم » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « داستانهای بچگانه » فصل: « بسته ی اول »
خیلی دوست دارم بدونم شما چند بار یک داستانو میخونید بعد بیخیالش میشید میرین داستان یا سطح بدی؟؟
این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی شب دوازدهم » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « داستانهای بچگانه » فصل: « بسته ی اول »
سلام زهره جان
منم مبتدی ام و تازه ۲ماه هست شروع کردم داستان های بچگانه رو می خونم
من یه جورایی با ۵ مراحلی که تو برنامه خوندم پیش می رم:
۱.تکرار فعالانه
۲.تکنیک سایه
۳.روخوانی
۴.سخنرانی
۵.بازگویی
من چند مرحله هم اضافه کردم بهش
به این صورت که:
۱.اول چند بار صوت داستان رو گوش میدم ببینم چقدر متوجه میشم و سعی میکنم با کم و زیاد کردن سرعت کامل متوجه بشمم
۲.بعد داستان رو با متن چند بار گوش میدم و خط میبرم
۳.بعد کلماتی که بلد نیستم و معنیش رو نگاه میکنم،اوایل از دیکشنری فارسی نگاه می کردم معنیش رو ولی جدیدا اول دیکشنری انگلیسی نگاه میکنم که حدس بزنم چیه اگه نفهمیدم فارسی
۴.بعد از تکنیک تکرار فعالانه استفاده می کنم(جمله به جمله متوقف میکنم و تکرار می کنم)
۵.بعد تکنیک سایه(پشت سر گوینده تکرار می کنم)
۶.بعد هم روخوانی(با خود گوینده تکرار می کنم)
۷.بعد سخنرانی( اینطوریه که متن رو نگاه میکنی و سرتو برمیگردونی تکرار میکنی)که من معمولا به این مرحله دیگه نمیرسم و ردش میکنم به مرحله اخر میرم
۸.بعد بازگویی(که داستان رو کامل از حفظ میگم)
۹.در اخر هم داستان رو برای تقویت رایتینگ و اینکه مطمئن بشم املاش هم بلدم یه بار از حفظ مینویسم
البته بستگی به داستان داره اگه داستان آسون باشه شاید کلا هر مرحله رو ۱یا۲ بار انجام بدم،اگه سخت بیشتر یا شاید هم مرحله ای رو حذف کنم
معمولا اگه داستان برام یکم سخت باشه تا ۵۰ بار میرسه که گوش دادم
بعضی اوقات هم خودم رو میزارم جای شخصیت اصلی داستان از زبون اون تعریف میکنم داستان رو
و در کل بیشتر داستان هارو ۳۰ بار گوش دادم
ببخشید که طولانی شد
سلا عزیزم
نه خاهش میکنم عالی بود راستش من داستانا رو ۴۰ بار کمتر یا بیشتر گوش میکنم حالا یا با اون تکنیک ها یا فقط صوتی…نگران شدم گفتم نکنه زیادی گوش میدم و خیلی خنگم…گفتم بپرسم ببینم بقیه چطورن…خیالم راحت شد واقعا…راستش تصمیم داشتم ببینم اگه خیلی گوش میکنم قید زبانو بزنم با اینکه خیلی دوس دارم یاد بگیرم…ممنون از حوصله و وقتی ک واسه توضیح گذاشتی
این حرفا چیه،نه بابا خوبه تازه هر چی بریم جلو تر باید بیشتر هم گوش بدیم
خواهش میکنم
نه این کارو نکنید
اگه مطالعه ی دوره براتون آزار دهنده یا حوصله سربر شد، فقط دوره رو عوض کنید، یک دوره جذاب تر که متناسب با سطح شما باشه انتخاب کنید، شاید توصیه خوب و معقولی نباشه ولی الزامی وجود نداره که با یک دوره تا انتها پیش برید اگر ازش لذت نمیبرید
منم با اجازه یه کلوم به صحبتای خانم صالحی اضافه کنم،
نمیدونم اینو به کسایی که زبانو تازه شروع میکنن میگن یا نه، ولی سختی یادگیری زبان، یه منحنی دائماً رو به بالا نیست؛ بلکه مثل یه تپهاست؛ شروعش یه ذره سخته، یک چهارم راه آسونتر میشه، نهایت سختیش سطح متوسطهاس؛ تا intermediate تحمل کنید، از اونجا به بعد سرپائینیه؛ سرعت یادگیری بیشتر و بیشتر میشه؛ حافظهاتون تقویت میشه (با چند بار خوندن، لغات به راحتی براتون جا میافته و میتونید ازشون استفاده کنید)، قشنگیهای زبان خودشونو نشون میدن؛ فیلمهایی که دیدید، بازیهای کامپیوتری، کلیپهای خارجی که دیدید و نفهمیدید، همه واضح میشن، وقتی دوباره میبینید، از تواناییتون ذوق میکنید (شاید یه مدت دچار غرور کاذب بشید و با دیدن فیلمای سخت انرژیتون تحلیل بره )، شوق که زیاد بشه، زمان بیشتری میذارید؛ قدرت تمرکزتون بیشتر میشه؛ با دنیایی از اطلاعات جدید روبرو میشید؛ باهوشتر میشید (چون نگاه و دیدتون گسترش پیدا میکنه)
برای همهی دوستان سطوح اولیه آرزو میکنم زودتر به اون قشنگیها برسن
سلام
ببخشید دیدم بحث جالبیه گفتم منم ی چیزی از تجربه ی شخصیه خودم بگم البته نمی دونم برا همه اینجوری هست یا نه.
حرفای دوستمون آقای مشرقی خیلی خوب بود و من هم باهاشون موافقم ک ابتدای راه خیلی سخته.
اما وسطای راه هم ی مقدار کار پیچیده میشه و خیلی ها وقتی ب اون سطح میرسن دیگه انگیزشون میاد پایین و ب همون مقدار ک بلدن کفایت میکنن.
این فقط تو زبان انگلیسی نیست.
مثلا من خودم سه سال پیش تصمیم گرفتم تایپ فارسیم رو تقویت کنم، اول ک شروع کردم هر دیقه سیزده یا چهارده کلمه در دیقه تایپ میکردم. تمرین کردن برام سخت بود چون اصلا انگشتام عادت ب تایپ نداشت ولی هر روز تمرین کردم تا اینکه بعد نمیدونم دقیق شاید هفت هشت روز آمار تایپم رسید ب دیقه ای تقریبا چهل کلمه.
خب تو این سطح تایپ برام خیلی راحت بود و واقعا سریع تایپ میکردم. ولی ی مشکلی ک داشتم این بود ک میدونستم میتونم بهتر بشم ولی دیگه انگیزمو از دست دادم و همونجا دیگه تمرینو ول کردم یا خیلی نا مرتب تمرین میکردم.
تا دو سال همینجور بود ک بعد احساس کردم چهل کلمه در دیقه کمه برام و میخواستم بیشترش کنم. دوباره شروع ب تمرین کردم و این دفعه شاید بعد ی ماه تمرین تونستم ب حدود شصت کلمه در دیقه برسم.
مثال های دیگه هم بوده ک اینجوری شده ولی اگه ب مثال دقت کنید اول راه ک بودم با ی هفته تمرین پیشرفت تقریبا سی کلمه ای داشتم ولی تو سطح متوسط بعد ی ماه تمرین پیشرفت بیست کلمه ای داشتم.
از این مثال چند نتیجه میشه گرفت:
تو سطح متوسط احتمال کاهش انگیزه خیلی زیاده پس باید مراقب باشین
برای پرش از سطح متوسط ب پیشرفته دوبرابر پرش از سطح مبتدی ب متوسط تمرین نیازه چون دیگه پیشرفتتون خیلی آهسته تر میشه و ی جورایی فرسایشی میشه، شاید بعد ی مدت طولانی پیشرفت کمی رو ببینید و همینه ک خیلیا رو دلسرد نسبت ب ادامه میکنه ولی نباید ب راحتی کنار بکشیم.
ببخشید زیاد حرف زدم
سلام حسین!
راستش من با مثال تایپ موافق نیستم چون سرعت فیزیکی دست، یه محدودیتی داره؛ ولی موافقم که آدم نباید کم کار بشه؛ از توضیحاتت استفاده کردم.
اون سطحی که من میگم، اونجاییه که آدم میتونه با یه ذره دقت صوت انگلیسی گوش کنه؛ یا فیلم ببینه و بفهمه چه خبره؛ اونجا دیگه اصلن نیازی نیست دائم کتاب خونده بشه، دائم کلمه حفظ بشه؛ کلمات جدید بین کلمات قدیمی به راحتی قابل تشخیصن؛ میتونی دراز بکشی انگلیسی گوش کنی، با سرعت بیشتر یاد بگیری.
من هنوز به نظرم به سطح پیشرفته نرسیدم؛ ولی از تواناییم ذوقکُش شدم. صبح صوت انگلیسی رو میذارم، شب پلیرم رو تنظیم میکنم که نیم ساعت بعد از خوابم خاموش بشه؛ بین این مدت هیچوقت صدای انگلیسی رو قطع نمیکنم؛ وسطش شطرنج بازی میکنم، کارمو میکنم، ناهار میخورم؛ سرعتم چند برابر قبله؛ ولی موافقم آدم نباید به حد اقل قانع بشه؛ عالی گفتی
سلام رفیق
منظورم از این مثال فقط این بود ک مثلا تایپ اگه پیشرفته ترین سطحش این باشه ک در دیقه هشتاد کلمه بشه تایپ کرد من وسطش گیر کردم
با اینکه تو اون دو سال خیلی تایپ میکردم و مقاله نوشتم( بدون قصد تمرین) ولی بعد دو سال پیشرفت آن چنانی ندیدم و شاید سه چهار کلمه بهش اضافه شده بود.
منم منظورم همین سطحه
کسی ک ب این سطح میرسه میتونه فیلم ببینه و صوت های انگلیسی براش راحت تر میشه ولی دیگه رغبتی ب اینکه اونا رو تو جملات خودش یا تو نوشتار خودش بیاره نداره و حتی ی قدم جلوتر برای تقویت لیسینینگ بر نمیداره و فقط اون سطحی ک میفهمه گوش میده تازه اونم غالبا ب صورت سرسری صورت میگیره
البته واقعیتش اینه ک من بیشتر دارم از ی برهه از تمرین خودم صحبت میکنم ولی فک کنم افراد دیگه ای هم باشن ک مشکل من رو داشته باشن
پس کاملاً باهم موافقیم
اینو کارشناسا و مربیای زبان هم میگن. پیشرفت از سطح A به B سختیش تو اینه که با هجومی از لغاتی که بلد نیستیم روبرو میشیم و حسابی ازمون وقت و انرژی میگیره و استارت اسپیکینگ هم کمی ترسناک به نظر میاد ولی وقتی این مرحله رو رد کنیم شاهد پیشرفت چشمگیری میشیم و این خودش خیلی حس خوشایندی هست ولی رفتن از سطح B به سطح c چون تقریبا بیشتر لغات عمومی را بلد شدیم باید آگاهانه و ارادی دنبال لغات تخصصی تر بگردیم و پیشرفتش کندتر به نظر میاد و خیلیها خسته میشن و کنار میکشن و اینجاست که اگه یادگیری هدفمند باشه و خوندن زبان با علاقه و هدف باشه به نتیجه میرسیم و در واقع غول بازی رو شکست میدیم
من الان خودم چند ماه درگیر این غول بازی هستم.
واقعاً رسیدن به سطح پیشرفته یا C1 و C2 چالش اساسی به حساب می یاد.
.
.
دوستان
این مقاله عالی از آقا کامبیز در همین زمینه …
خودم چند ماهه دارم طبق این مقاله، رو زبانم کار می کنم.
بیست دفعه که ممکنه یه هفته طول بکشه
خوشبحال شما واقعا من حوصلم نمیشه انقدر زیاد بخونم نهایت خوندن من ده بار بوده چجوری 40 بار گوش میدید؟به منم بگید تا صبورتر بشم مثل این که دارم تند میرم جلو…و این ظاهرا شاید اشتباه باشه
سلام . مراحلی ک واسه زبان خوندن گفتین کجای اپلیکیشن توضیح داده؟
سلام این مقاله هست:
سلام بحث جالبی شد تا اینجا که من ادامه دادم فکر میکنم کنده شدن از سطح متوسط و رفتن به پیشرفته کار سختی است و باید صبور بود
بهتون اطمینان میدم سختی یادگیری زبان تا سطح متوسطه؛ نگران نباشید.
منظور حسین آقا از «پرش دوبرابر» یا منظور Lia2 و خانم ولایتی عزیز از «غول بازی» سختی چند برابر نیست؛ دارن اشاره به زمان بیشتر میکنن و به این نکته اشاره میکنن که بعد از سطح متوسط (تقریباً) خودتون استاد خودتون میشید و باید سنجیدهتر مطالعه کنید که ممکنه باعث سردرگمیتون بشه (به نظر من نگرانش نباشید، سردرگم نمیشید؛ به نوک تپه که برسید، تا ته مسیر رو میبینید، میدونید باید از چه راهی برید )
باور کنید حافظهاتون قویتر میشه؛ باورکنید سرعت یادگیریتون زیادتر میشه (معنیش این نیست که میتونید تلاش رو بذارید کنار؛ آدم دست از هر کاری بر داره، تواناییش توی اون کار رو از دست میده)
حس میکنم یه ذره این پستم متظاهرانه شد منم مث حسین آقا و خانم ولایتی سطح متوسطو دارم پشت سر میذارم، مطمئنم حرفمو تأیید میکنن، وقتی میگم تا آخر مسیر برامون روشنه (ولی به هر حال چالشهای خودمون رو داریم)
رسیدن ب سطح متوسط از سطح اسان و ساده چقدر طول میکشه؟
اگه از من میپرسید؛ اول باید بگم این یه سوال با یه جواب مشخص نیست؛ آدم تا آدم فرق میکنه.
ولی اگه مجبور باشم جواب بدم، میگم 5000تا لغت و 500تا اصطلاح (در واحد تعداد نه زمان)
البته میتونم توصیه کنم تا میتونید گوش بدید (خیلی بیشتر از خوندن) فیلمها رو بشنوید (خیلی بیشتر از خوندن زیرنویسش) به سریع فهمیدن عادت کنید (از من پرسیدی دیگه؟ )