فایل صوتی این مقاله
سلام
حالتون چطوره؟
موضوع امروز شروع کردن از خودمونه.
چرا باید از خودمون شروع کنیم؟
جواب سوال " از کجا شروع کنم؟ " چیه؟
از خودمون…
از خودمون شروع کنیم و به موفقیت برسیم. فرقی نمی کنه تو چی باشه ؟ ما اول از همه باید از خودمون شروع کنیم.
منظورم رو در این مقاله میرسونم. پس با ما همراه باشید.
شک همراه همیشگی ما
“شک” احساسیه که همیشه و هر روز در وجودمون رخ میده. دارید تو خیابون راه می رید، از داخل مغازه بو پیراشکی تازه میاد. با خودتون میگید: برم یکی بخرم یا نه؟ احتمال شک داشتن شما بسته به پولیه که تو جیبتون دارید. هر چه پولتون کمتر باشه، بیشتر به این موضوع شک می کنید که آیا باید پیراشکی بخرم یا نه؟ این که یه موضوع سادست. هزاران دلیل دیگه برای شکاک بودن وجود داره.
بعضیاشون خوب هستند و بعضیاشون نه…
پس قدم اول شناخت این احساسه. باید قبولش داشت و گاهی وقتا ازش رد شد یا باهاش کنار اومد.
حالا سوال اینجاست: " متضاد کلمه شک چیه؟ "
اطمینان…
بر میگردیم به مثال پیراشکی. هر چه پول بیشتری داشته باشید، احتمال خرید پیراشکی در شما افزایش پیدا می کنه و اگه این پول اونقدر زیاد و اضافه باشه شما با اطمینان بیشتری به مغازه میرید و یه پیراشکی می خرید.
حالا بازم سوال:
آیا آدمای موفق، آدمای شکاکی هستند؟ یا مطمئن؟ اگه آدم های مطمئنی هستند، از چه چیزی اطمینان دارند؟ یه آدم موفق به خودش یک اطمینان فرضی میده، که آره! در آینده من قراره در این تجارت، در این حرفه موفق بشم، و با این اطمینان شروع به کار می کنه و تمام تلاشش رو برای موفقیت انجام میده.
کسایی که انگلیسی رو شروع می کنند به دو دسته تقسیم میشن.
-
کسایی که شروع می کنند و جا می زنند.
-
کسایی که شروع می کنند و تا آخر ادامه میدن.
تفاوت اصلی میان این دو دسته، نه استعداده، نه منبعی که استفاده می کنند، نه اجتماعشونه و نه هیچ چیز دیگه.
به جز… اطمینان داشتن از رسیدن به موفقیت فرضیشون.
کسی که موفق میشه هدفی داره، از منبع درست استفاده می کنه، نسبت به بقیه یا استعدادش بالاتره یا پایین تره، ممکنه با یه گروهی بپره که کمکش کنند یا شایدم نه…
ولی چیزی که شخص موفق رو به موفقیت رسونده، اطمینان و اعتماد بنفس ناشی از اطمینانه.
شخص موفق در یادگیری زبان انگلیسی با این فرضیه شروع می کنه که " من در آینده موفق میشم، من در آینده به زبان انگلیسی مکالمه می کنم. " تو این جملات فقط و فقط اطمینان حس میشه. و اطمینان یعنی 100% یعنی حتما…
فرضیه قبل از وقوع.
همونطور که بهش اشاره کردیم. شخص موفق فرض میگیره که در آینده موفق میشه. هنوز چیزی رخ نداده ولی این اطمینان رو در خودش ایجاد میکنه که با تلاش و کوشش کافی به اون درجه میرسه. و این اطمینان اون شخص رو تا رسیدن به موفقیت سرحال و با قدرت نگه میداره.
فرضیه قبل از وقوع اصلا چیه؟
این فرضیه بین فروشنده ها و افرادی که متخصص معامله هستند زیاد استفاده میشه. اونها کار رو تموم شده می بینند و با قاطعیت صحبت می کنند.
بیاید به تبلیغات روی بیاریم. تو تبلیغات چی میبینید؟ چه جمله هایی می شنوید؟
آیا می شنوید " دوست داری آبمیوه خسرو بخوری؟ اگه بخوری پر انرژی میشیا" " میشه از ما کرم حلزون بخرید؟ برای پوستتون خوبه " “با قرص های چاقی و لاغری ما دروغ نباشه بدنتون رو میاد” “با منابع انگلیسی که ما ارائه میدیم، ایشالا که موفق میشید”
اینارو می شنوید؟ یا " با خوردن آبمیوه خسرو ویتامین های C، E، A و B رو به بدنتون اضافه کنید" “با استفاده از کرم حلزون پوستتون اونقدر نرم میشه که میتونید شبا بدون پهن کردن رخت خواب بخوابید” “با خوردن قرص های ما دیگه نیازی به باشگاه رفتن ندارید” " با منبعی که ما ارائه میدیم شما ظرف دو ماه آینده به تسلط انگلیسی می رسید"
معلومه که دومی رو می شنوید. آنچنان تبلیغات با قاطعیت برخورد میکنه که کسی جرات نداره نخره. حالا یه سریا خلاقند و راحت تر جنساشون رو می فروشند و یه سریا هم گلابی و کم و بیش جنساشون رو می فروشند.
ولی تو تمام تبلیغات قاطعیت موج میزنه. مشخصه که تو اون آبمیوه جز مخلوط آب و اسانس چیزی پیدا نمیشه.
مشخصه که کرم حلزون هیچ خاصیتی در نرم کردن پوست نداره .
مشخصه که قرص های چاقی و لاغری، بدن شمارو بدون باشگاه به حد ایده آل نمی رسونند.
مشخصه که منابع مزخرف تو تبلیغات دو ماهه مارو به تسلط نمی رسونند.
ولی با این حال خیلیا جنسای این تبلیغات رو می خرند.
به این میگن الگو زبانی قاطع. که خب خیلیم خوب جواب میده. حالا این چه ربطی به شروع زبان انگلیسی داره؟ اجازه بدید. هنوز کلی چیز دیگه مونده که باید با هم مرورشون کنیم.
کلمات شک و شبهه، و کلمات قاطع
ما به عنوان انسان، عادت داریم به دنبال کاری بریم که از موفقیت در اون اطمینان داشته باشیم. طبیعتمون اینه. دوست نداریم وقتمون رو برای کارای بیخود هدر بدیم و به قول خودمون هر چه سریعتر بهتر.
واسه همینه که اولین سوالی که تو ذهنمون میاد از کجا شروع کردنه. کسی دوست نداره شروع کنه ولی تهش به اون نتیجه دلخواهش نرسه.
پس در وهله اول باید اون اطمینان در ما ایجاد بشه.
یا یه نفر باید بیاد مارو قانع کنه یا خودمون باید دست به کار بشیم و خودمون رو قانع کنیم.
قانع کردن دو جوره:
-
با اجبار
-
با صحبت کردن و آرامش
با اجبار یعنی اینکه مثلا بچتون اگه درس نمی خونه تنبیهش کنید و به زور وادار به درس خوندن بشه. خب مشخصه تو این حالت شما یک قدم هم پیش نخواهید برد چرا که بچه اصلا دوست نداره درس بخونه و همچین موردی نمیتونه راه حل خوبی باشه.
راه حل دوم اینه که با صحبت کردن قانعشون کنید.و تو این حالت شما دو جور می تونید باهاشون صحبت کنید.
-
استفاده از کلمات شک و شبهه
-
استفاده از کلمات قاطع
کلمات شک و شبهه مثل اگه، شاید، ممکنه، ایشالا و… هستند. ایشالا ( البته از نوع الکیش )…
کلمه ای که خیلی از ماها ازش استفاده می کنیم. درسته؟ چند دفعه شده که از این کلمه استفاده کنید و به اون کاری که قولش رو دادید بپردازید؟ تقریبا زیر ده درصد.
یادمه تو دانشگاه استاد حسابرسیم یه خاطره ای در این باره گفته بود.
گفتش یه کمپانی چینی میخواستش یه ایده رو در شرکتشون پیاده کنه و یه چند ساعتی درباره ایده با مدیر شرکت صحبت کردند.
مدیر شرکت از کلمه ایشالا استفاده کرد.
شخصی که برای کمپانی چینی کار می کرد گفت: یعنی نمی خواید این کارو انجام بدید؟
حتی اون شخص چینی هم می دونست کلمه ایشالا یعنی نمیخوام انجام بدم و یک واژه شک و شبهه مرسوم میان ایرانی هاست.
حالا برگردیم به مثال بچه. گفتیم اگه بخواید با بچه صحبت کنید، دو جور میشه اینکارو انجام داد.
حالت اول اینه که بگید: اگه درساتو بخونی می تونی با پلی استیشن بازی کنی.
حالت دوم اینه: بعد از اینکه درساتو خوندی می تونی با پلی استیشن بازی کنی.
در حالت اول شما به بچه قاطعیت منتقل نمی کنید. میگید اگه بخونی این کارو میزارم بکنی و ممکنه انجام بدید، ممکنه نه. در نتیجه تاثیرش روی بچه پایین تر از حالت دومه.
تو حالت دوم دارید می گید صد در صد بعد از اینکه درساتو خوندی میزارم بازی کنی. پس در نتیجه بچه احساس امنیت میکنه و برای پلی استیشن هم شده باشه، درساشو می خونه.
مثالی دیگه بخوایم بزنیم تخفیف گرفتن از فروشنده هاست.
تو حالت اول می تونید بگید: تخفیف نداره؟ می تونم تخفیف داشته باشم؟
تو این حالت شما شک دارید و انتخاب رو کاملا به فروشنده میدید.
و اما در حالت دوم میشه گفت: این جنسی که خریدم چقد قراره براش تخفیف بگیرم؟
تو این حالت شما از “فرضیه قبل از وقوع” استفاده کردید و فرض می گیرید که فروشنده قراره بهتون تخفیف بده و با قاطعیت ازش تخفیف می خواید. در نتیجه نفوذ در این شیوه بیان خیلی بالاست.
یه مثال دیگه، تو مصاحبه شغلی:
حالت اول: اگه منو استخدام کنید، من براتون سخت کار میکنم.
حالت دوم: بعد از اینکه منو استخدام کردید و تلاشمو دیدید، مطمئنم خوشنود میشید.
در تمامی حالات دوم، شما باید گفتاری دوستانه داشته باشید و با رویی باز با طرف مقابل برخورد کنید. نباید لحنتون تند یا رئیس وار باشه. باید با لبخند و با رویی باز باهاشون برخورد کنید تا نفوذ رو به حداکثر برسونید.
حالا می رسیم به ربط این موضوع به خودمون و شروعمون در زبان انگلیسی.
برای شروع شما نیاز دارید که منبع مناسب خودتون پیدا کنید، برنامه درستی داشته باشید،انگیزه و هدفتون رو مشخص کنید و از همه مهم تر خودتون رو قانع کنید که موفق خواهید شد.
شما نیاز دارید که قانع باشید، چرا که یادگیری زبان در یک روز، یک هفته یا یک ماه رخ نمیده بلکه نیازه 6 تا 1 سال یا بعضاً بیشتر وقت بزارید.
شما نیاز دارید قانع باشید تا بتونید در تمام مسیر به خوبی پیشرفت کنید و رو به جلو حرکت کنید.
دقیقا مثل کم کردن وزنه. شما می دونید اضافه وزن برای شما مناسب نیست. می دونید که باید غذای سالم میل کنید ولی چرا این کارو نمی کنید؟ چون قانع نشدید.
پس اگه خودتون رو بتونید 100% قانع کنید مطمئن باشید، هم وزنتون رو میارید پایین و هم سالم تر از همیشه زندگی خواهید کرد.
برای شروع با خودتون رو راست باشید. به خودتون نگید " اگه 1 سال انگلیسی بخونم، به تسلط انگلیسی میرسم" بگید بعد از اینکه یک یا دو سال تلاش کردم به مهارت مکالمه انگلیسی دست پیدا میکنم"
اگه کسی بهتون گفت تلاشتون خیلی خوبه و در آینده موفق میشید. نگید ایشالا. بگید حتما…
شما نیاز دارید تا ذهنتون رو برای موفقیت برنامه نویسی کنید و به خودتون اعتماد بنفس وارد کنید. چرا که اعتماد بنفس = با موفقیته.
باید برای یادگیری زبان اعتماد بنفس داشت. باید فرضیه قبل از وقوع رو در خودتون پرورش بدید تا بتونید به هدفتون برسید.
پس از خودتون شروع کنید. از این به بعد به جای استفاده از کلمات اگه، ایشالا، شاید، ممکنه و… از کلمات قاطع مثل بعد از، وقتی، حتما استفاده کنید.
اگه اینکارو انجام بدید تضمین میکنم تا آخر عمرتون انگلیسی می خونید و به هیچ وجه کنار نمی کشید.
پس شروع واقعی زمانی رخ میده که قانع باشید موفق خواهید شد. امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید.
موفق باشید.