یکی از اولین اهداف انگلیسی بدون تلاش این بوده که به شما صحبت کردن و فهمیدن انگلیسی را سریع، درست و خودکار آموزش دهد. قسمت “خودکار” قسمتی است که این روش را از سایرین متفاوت می کند و خودکار بودن از فکر کردن در انگلیسی به وجود می آید.
وقتی که شما به انگلیسی فکر می کنید، دیگر ترجمه نمیکنید. دیگر به گرامر و تلفظ فکر نمی کنید. انگلیسی جزئی از شماست. درست همانند زبان مادری خودتان.
در این مرحله شما انگلیسی بدون تلاش را کسب کرده اید. شما بدون هیچ استرسی سریعاً متوجه می شوید،. چون شما به انگلیسی فکر می کنید، کلمات سریع و آسان از دهانتان جاری می شوند. شما گرامر درست را بدون فکر کردن به قواعد گرامری استفاده می کنید. اگر کسی از شما پرسید چگونه این کار را می کنید، احتمالاً میگویید “نمی دانم، فقط می دانم چه چیزی به نظر صحیح می آید.”
سرعت مشهود ترین تغییر در این مرحله است. شما قادرید که سریعاً متوجه شوید و سریعاً واکنش نشان دهید. دو دلی از بین می رود. تقلا، استرس، شک و شبهه، گیجی، همه و همه از بین می روند. شما همانند یک بازیکن فوتبال حرفه ای هستید که با قدرت و ظرافت کار می کند.
تا به اینجا در جاده تسلط شما انگلیسی بدون تلاش را یاد گرفته اید. فقط یک قانون دیگر وجود دارد و من بهترین را برای شما در آخر کنار گذاشته ام.
قانون هفتم روشی است که تمرین سرعت به شما میدهد. خوب این قانون چیست؟ داستان های گوش بده - پاسخ بده. این قانون هفتم و پایانی انگلیسی بدون تلاش است. با این داستان ها یاد بگیرید که به انگلیسی فکر کنید.
داستان های گوش بده - پاسخ بده یا داستان هایی که من گاهی داستان های کوتاه خطابشان می کنم چه داستان هایی اند؟
زمانی که به مدرسه های انگلیسی می رفتید را بیاد دارید؟ احتمالا شما با گوش دادن و تکرار کردن قواعد آموزش دیده بودید. وقتی که معلم می گوید بعد از من تکرار کنید Hi, How are you? و همه با هم تکرار می کنند Hi, How are you? و سپس معلم ادامه می دهد I’m fine, and you? سپس همه کلاس با هم می گویند I’m fine, and you? این روش گوش دادن و تکرار کردن است. این یک روشی قدیمی برای یادگیریست، ولی قوی نیست.
چرا؟ وقتی که شما گوش می دهید و تکرار می کنید، نیازی به فکر کردن به انگلیسی ندارید. شما اصلاً نیازی به فکر کردن ندارید. شما فقط چیزی که معلم می گوید را تکرار می کنید. حتی نیازی به فهمیدن اینکه او چه می گوید ندارید ولی با این حال شما گفته او را تکرار می کنید. این تمرینی بدون دخالت ذهن با کمترین منفعت است.
حالا بعضی وقتها، بعد از اینکه کمی در کلاس های سنتی گوش دادید و تکرار کردید، معلم شروع به سوال پرسیدن می کند که شما می توانید با واکنش هایی که یاد گرفته اید به آنها پاسخ دهید. بطور مثال، به جای تکرار کردن معلم از شما می پرسد How are you? شما می گویید I’m fine, and you? که این حالت کمی بهتر است چون شما حداقل به جای تکرار عباراتی که امکان دارد متوجه شوید یا نشوید مشغول پاسخ دادن به سوالات هستید.
مشکل اینجاست که اینها پاسخ های از قبل پیش بینی شده اند. وقتی که معلم می پرسد how are you? شما همیشه می گویید I’m fine and you شما می دانید که معلم قرار است چه بگوید و می دانید که شما قرار است چه بگویید. مکالمات واقعی غیر قابل پیش بینی هستند. شما هرگز نمیدانید چهکار قرار است رخ دهد، شما باید برای همه چیز آماده باشید. داستان های گوش بده - پاسخ بده خیلی قوی تر هستند.
احتمالاً اولین سوالی که برای شما پیش می آید این است: چرا داستان ها؟ در قانون پنجم من به شما درباره داستان های دیدگاه گفتم. در قانون ششم شما را تشویق به خواندن و شنیدن منابع معتبر مخصوصاً داستان ها کردم. حالا به شما می گویم که کلید انگلیسی خودکار داستان های گوش بده - پاسخ بده است.
داستان ها به طور شگفت آوری قدرتمند اند چرا که آنها روشی ایده آل برای تحویل اطلاعات به مغز هستند. انسان ها هزاران سال پیش حتی قبل از اختراع خط از داستانها برای آموزش و یادگیری استفاده می کردند. چه چیزی موجب شده داستان ها اینقدر قوی باشند؟
داستان ها احساسی هستند. ما عاشق قهرمان ها هستیم و از انسان های شرور متنفریم، و این مهم است. چرا که احساسات خالق خاطرات قدرتمند اند. به همین دلیل است که از هزاران سال قبل، ادیان از داستان ها برای تدریس اصولشان استفاده می کنند. آنها می توانستند مستقیماً اصولشان را آموزش دهند، ولی می دانستند که داستان ها عقیده ای عمیقتر و قوی تر می سازند. و وقتی که داستانی طراحی شود که عجیب، خنده دار یا به شدت احساسی باشد، ساده تر به خاطر سپرده می شود. به همین دلیل است که داستان های گوش بده - پاسخ بده از شخصیت های عجیب و وقایع اغراق آمیز ساخته شده است. کدام ساده تر به خاطر سپرده می شوند: یک شخص معمولی با موئی قهوه ای یا یک شخص که یک متر قد دارد و موهایش سبز است. اگر شما آنها را در مهمانی ای ملاقات کنید کدام را بعد از یک سال به یاد خواهید آورد؟ معمولا کسی که عادی نیست.
در کنار عجیب، خنده دار بودن، یا اغراق آمیز بودن، داستان های گوش بده - پاسخ بده از تکنیکی که “داستان را بپرس” نام دارد استفاده میکند. لطفاً این را به یا داشته باشید، نگفتم تعریف یک داستان، گفتم پرسیدن یک داستان. این تکنیکی است که توسط بلین ری ساخته شده است. معلم با پرسیدن چندین سوال خیلی ساده و آسان داستانی را می سازد. چرا؟
چون سوال ها شما را تمرین می دهند که سریع متوجه شوید و واکنش نشان دهید. یک داستان گوش بده – پاسخ بده غیر فعال نیست. شما باید دائماً متوجه انبوهی از سوالات بی پایان شوید و خیلی سریع به آنها پاسخ دهید. معلم خیلی آهسته با اضافه کردن اطلاعات بیشتر داستان را می سازد.
یک بعد مهم از این داستان ها این است که سوالات همیشه آسان و جواب های شما همیشه کوتاه است. در بیشتر اوقات شما به گروه کوچکی از کلمات پاسخ خواهید داد. تمرکز این داستان ها سرعت است، نه طول پاسخ ها. به یاد داشته باشید برای به دست آوردن بالاترین سطح از مکالمه انگلیسی شما نیاز دارید سریع باشید. شما باید فوراً متوجه داستان شوید و به آن واکنش نشان دهید.
وقتی به داستان گوش می دهید، معلم از شما گاهی سوالی می پرسد که شما جواب آن را نمی دانید. وقتی این اتفاق افتاد شما باید سریعاً پاسخی را حدس و فریاد بزنید.
پس این روندی از سوالات و پاسخ های بدون توقف است. در طول این روند، شما قسمت تحلیلی و آهستهی مغز خود را خاموش میکنید. چون سوالات زیادند و شما نیاز دارید سریعاً به آنها پاسخ دهید. زمانی برای فکر کردن به گرامر، واژگان یا چیز دیگری ندارید. از این طریق است که داستان های گوش بده – پاسخ بده سرعت شما را تمرین می دهند.
وقتی که شما از این داستان ها استفاده می کنید، به خود آموزش می دهید که سریع متوجه شوید و سریع واکنش نشان دهید. شما باید سریع و خودکار بدون اینکه فکری اضافی داشته باشید صحبت کنید. “معنی آن چه بود؟” .به این دلیل است که این داستان ها بسیار قدرتمند اند. شما یاد میگیرید که به انگلیسی فکر کنید و بدون ترجمه کردن سریع صحبت کنید.
داستان های کوتاه چگونه کار می کنند؟
اجازه دهید برای شما نمونه ای ساده و بسیار آسان از داستان های کوتاه را مثال بزنم، فقط در چند جمله کوتاه.
حالا فرض کنید که داستانی کوتاه درباره میمون دارید. داستان های گوش بده-پاسخ بده اینگونه کار می کنند. به عنوان معلم از شما می پرسم:
Class, there was a monkey. Was there a monkey?
شما فریاد می زنید
Yes!
شما میتوانید اینگونه نیز فریاد بزنید
Yes there was a monkey!
ولی جواب تک کلمه ای نیز کافی است.
سپس می گویم
Was there a moneky or was there a girl?
شما سریعاً فریاد می زنید
A monkey…A monkey.
و دوباره میگویم
Ah so there was a monkey?
دوباره شما فریاد می زنید
Yes, a monkey.
می گویم
Ah, I see there was a monkey. What was his name?
اینجاست که شما اسم او را نمی دانید پس سریعاً حدس میزنید جان یا جیم یا هر چیز دیگری، شما اسمی را حدس زده و تا می توانید سریع فریاد بزنید.
می گویم:
His name was Reggie. Was Reggie a monkey or was Reggie a girl?
و دوباره شما فریاد می زنید
A monkey.
این روند به مدت بیست دقیقه یا بیشتر ادامه پیدا میکند و آهسته این داستان ساخته می شود. من به پرسیدن سوال های بیشتر ادامه می دهم و چون شما دائماً در حال پاسخ به سوالات هستید یاد می گیرید که به انگلیسی فکر کنید. یاد میگیرید که واکنش نشان دهید، تا سریع و سریعتر به انگلیسی پاسخ دهید. مشخصاً این مثالی بسیار ساده است. داستان های کوتاه من طولانی تر و جالب تر هستند و سوالاتی بیشتر در آنها وجود دارد. ( شما می توانید یک نمونه ساده و رایگان را دانلود کنید که شامل داستان گوش بده-پاسخ بده نیز می شود http://EffortlessEnglishClub.com/point-of-view-grammar)
و وقتی که شما از این داستان ها استفاده می کنید، به تدریج خود را تمرین می دهید که به انگلیسی فکر کنید.
داستان های گوش بده-پاسخ بده نوعی از تمرین دادن مغز بصورت فعال است. چرا که آنها داستان اند، شما می توانید اتفاقاتی که در آن رخ می دهد را تصور کنید. شما عبارات، گرامر و واژگان را در حالتی مفهومی یاد می گیرید. چون داستان ها عجیب و خنده دارند، انگلیسی استفاده شده در آنها را به مدت طولانی تری به یاد خواهید داشت. چون دائماً در حال پاسخ دادن به سوالات هستید، یاد میگیرید که به انگلیسی فکر کنید و سریع و سریع تر واکنش نشان دهید.
در حقیقت، یک داستان گوش بده-پاسخ بده خوب، تمامی عناصر سیستم انگلیسی بدون تلاش را ماهرانه تلفیق کرده و به ابزاری برای یادگیری قدرتمند تبدیل ساخته است. من ابزاری بهتر از این، برای پیشرفت سریع انگلیسی گفتاری نمی شناسم.
دانستن فرهنگ چگونه به شما کمک می کند روان تر صحبت کنید.
وقتی که داستان های کوتاه را می سازم، سعی می کنم آنها را خنده دار و عجیب بسازم تا به یاد داشتن شان آسان شود. همچنین سعی می کنم که فرهنگ آمریکایی را نشان دهم. در پایان این فصل به طور مثال شما تمرینی خواهید دید.
چرا این کار را انجام می دهم؟ تحقیقات نشان داده اند که شما یک زبان را اگر بتوانید با شناخت فرهنگ آن کشور شروع کنید سریع تر یاد خواهید گرفت. بطور مثال بنا بر گفتهی دکتر استفن کرشن که مخالف اعتقاد عمومی مردم است، حتی مردمی که انگلیسی را به عنوان یک بالغ یاد می گیرند هم می توانند یک لهجه عالی بسازند. چیزی که آنها را از این قافله عقب نگه داشته، عاجز بودن از ساختن صدا های جدید نیست، بلکه ارتباطشان با کشورشان و فرهنگشان است. وقتی کودکی به آمریکا می آید و انگلیسی یاد می گیرد، می خواهد که خود را تطبیق دهد، پس او همه کار انجام می دهد تا بتواند همانند آمریکایی های بالغ شود. به بیان دیگر، آنها هویت ایجاده شده دارند و سعی می کنند که بیشتر با فرهنگ بومی ارتباط عمیق ایجاد کنند.
ولی راه هایی وجود دارد که به این منظور برسیم. بهترین راه برای انجام این کار این است که شما انگلیسی را از طریق قسمتی از فرهنگ آمریکایی یاد بگیرید که خیلی دوست دارید ( می تواند بریتانیایی، استرالیایی نیز باشد اگر انگلیسی را در آن یاد بگیرید و خود را در آن غرق کنید. می تواند هر چیزی باشد، موسیقی، فیلم، غذا، هنر های رزمی یا هر چیز دیگر که برای شما جذاب باشد. مخصوصاً اگر شما چیزی را در فرهنگی منحصر به فرد بیابید، مثلاً فوتبال آمریکایی.
یک مورد مهم تر این است که شما با بومی زبانانی که همان مورد مشابه را دوست دارند ارتباط برقرار کنید و علایق خودتان را با آنها به اشتراک بگزارید. امتحان کنید و ببینید. این به شما کمک می کند که روان تر صحبت کنید و همچنین به تلفظ شما نیز کمک خواهد کرد.
حرکات و داستان های کوتاه
من اهمیت حرکت داشتن را در فصول ابتدایی بیان کردم. روش “واکنش تمام بدنی” دکتر جمز اشر تاکید بر ارتباط میان حرکات و یادگیری دارد. روش “واکنش تماماً بدنی داستانی” آقای بلین ری، حرکات را با داستان ها مرتبط ساخته است. انگلیسی بدون تلاش از هر دو سیستم استفاده می کند.
وقتی که در کلاسی تدریس می کنم یکی از چیز هایی که به دانش آموزانم می گویم این است که نیاز دارند به داستان های کوتاه با فعالیت تماماً بدنی گوش دهند. بیشتر قدرت داستان های کوتاه از این می آید که پاسخ های شما چقدر قدرتمند باشد.
در هر داستان کوتاه شما به سه گونه جملات گوش می دهید. شما باید به هر کدام از این جملات به شیوه ای خاص گوش دهید. اولین قسمت از جملات یک شرح از داستان است. شرح دادن سوال نیست ولی شما با گفتن آاااااا به آن واکنش می دهید. به یاد داشته باشید حرکات و احساسات با شدت بیشتر، قوی تر هستند. پس نگویید آاه. فریاد بزنید و بدنتان را همزمان حرکت دهید. وانمود کنید که صحبت های گوینده مهم ترین و جالب ترین اطلاعاتی است که شما تا به حال شنیده اید. سرتان را به نشانه تایید تکان دهید و همزمان که واکنش نشان می دهید لبخند بزنید.
دومین نوع از جملات سوالی است که شما جواب آن را می دانید. وقتی که این گونه جملات را می شنوید، تا می توانید جواب را بلند فریاد بزنید و همزمان با این کار از ژست های مختلف استفاده کنید که نشان دهد شما واقعاً هیجان زده اید. اغراق بورزید. دستانتان را همزمان که می گویید بله به بالا ببرید.
سومین نوع از جملات که در داستان های کوتاه می شنوید سوالاتی اند که شما جواب آن را نمی دانید. همانطور که قبلا به آن اشاره کردم در این شرایط کار شما این است که یک حدس را تا جای ممکن سریعاً فریاد بزنید. همانند نوع اول و دوم حدس خود را فریاد بزنید و از ژست های اغراق آمیز استفاده کنید.
تلفیق سرعت، فریاد، حرکت جمله را در حافظه شما هک می کند. به جای فقط صدا، شما صدا، حرکت و احساسات را با هم درک می کنید. نیاز به تکرار کمتری برای حفظ کردن دارید. همچنین با اینکار شما ارتباطی میان انگلیسی صحبت کردن با احساس شوق ایجاد می کنید، چرا که همزمان شما یک آنکراژ مثبت می سازید.
استرسی در داستان های کوتاه وجود ندارد چون همه می توانند بگوید بله یا خیر. به این دلیل است که سوالات طراحی شده بسیار آسان هستند. این تمرین حفظ کردن نیست، تمرین واکنش نشان دادن است. شما قسمت تجزیه تحلیل کردن را کامل حذف می کنید و مستقیم به سراغ سریع پاسخ دادن می روید.
تمرینی دیگر که در کلاس هایم انجام می دهم بازگو کردن داستان هاست. وقتی که دانش آموزان به یک داستان دوباره گوش می دهند آن را خوب می شناسند، سپس برای یکی از دوستان خود بازگو می کنند. آنها می ایستند و از کله بدن خود با ژشت های قوی استفاده می کنند و داستان را با صدایی بلند و پر از شوق می گویند. ایده اصلی این است که داستان را تا می توانند سریع بگویند و به سرعت متمرکز باشند نه به دقت.
شما نیز این کارا انجام می دهید. وقتی که به سوال و جواب ها مسلط شدید فایل صوتی داستان کوتاه را قطع کنید و با حسی قدرتمند داستان را با صدای بلند سرعت زیاد بازگو کنید. این را تبدیل به یک بازی کنید و به دنبال سرعت باشید. مشکلی با اشتباه کردن نیست و حتی می توانید اطلاعات داستان را تغییر دهید. فقط صحبت کردن را تا جایی که می توانید تمرین کنید.
نکته اینجاست که بهترین بازده یادگیری زمانی رخ می دهد که شما در بهترین حالت خود، فعال و درگیر با موضوع باشید. درس های زنده من همانند کنسرت های راک هستند و همه انرژی عظیمی دارند. برای ایجاد این حس در خانه آهنگ مورد علاقه خود را پخش کنید، درها را ببندید تا کسی شما را نبیند. حالا قبل از گوش دادن به داستان های کوتاه شروع به پریدن به این ور و آن ور کنید تا پر انرژی شوید. به داستان های کوتاه گوش دهید، همانطور که داستان های کوتاه را انجام می دهید هیجان زده شوید، از خود بی خود شوید. جواب ها را فریاد بزنید و در آخر با بازگویی سریع داستان را به اتمام برسانید. به یاد داشته باشید که هر چه واکنش های شما قوی تر باشد و هر چه انرژی که استفاده می کنید بیشتر باشد، یادگیری شما عمیق تر خواهد بود.
تمرین
این داستانی کوتاه بدون سوال و پیشرفته است. کلمات پر رنگ شده کلماتی اند که من قبلاً در یکی از همایش هایم آموزش داده ام. بخشی از متن را برای شما قرار دادم تا ایده ای به شما بدهم.
برای نسخه کاملاً صوتی از این درس که شامل سوالات است به لینک زیر مراجعه کنید
داستان کوتاه گوش بده-پاسخ بده : مسابقه
======================
این تاپیک مربوط به درس «هفتمین قاعده: انگلیسی را با قصه های جذاب یاد بگیرید» در اپلیکیشن زبانشناس است (دوره «کتاب گویا»، فصل «درس ۱۵»)