ترجمه درس « هوش خود را برای موفقیت در زبان انگلیسی برنامه نویسی کنید»

زمانی که مشغول تدریس در تایلند بودم دانش آموزی به نام پلوی داشتم. روز اول مدرسه او در ردیف عقب نشسته بود. شانه هایش را خم کرده و سعی در این داشت که پشت سایر دانش آموزان که جلوی او بودند پنهان شود. پلوی از اول تا آخر کلاس ساکت بود.

بعد از کلاس از او پرسیدم که یک دقیقه صبر کند. می توانستم متوجه شوم که مشکلی وجود دارد و می خواستم که ببینم چگونه می توانم به او کمک کنم. به او گفتم: متوجه این شده ام که تو در کلاس پنهان می شوی، مشکلی وجود دارد؟ او گفت: من در انگلیسی خوب نیستم. پلوی نا امیدی دراز مدت خود را در انگلیسی شرح داد که شامل نمرات بد، امتحانات ضعیف و خجالت بود. به این دلایل، او اطمینان داشت که عیب از اوست و او در انگلیسی بد است.

بعد از صحبت کردن با پلوی، درباره مشکل او و اعتقادش فکر کردم. متوجه شدم که دانش آموزان دیگر در کلاس نیز احتمالا احساسی مشابه دارند. قبل از اینکه به آنان انگلیسی تدریس کنم می دانستم که باید راهی پیدا کنم که کمکی برای دوباره نویسی عقایدشان باشد. آن هفته شروع به تحقیق بیشتر درباره تکنیک های روانشناسی کردم و روشی به نام برنامه نویسی فیلمی در ذهن پیدا کردم.

هفته بعد من این تکنیک در کلاس آموزش دادم و به استفاده آن در طول ترم ادامه دادم. در کم تر از چند هفته، متوجه تغییر چشم گیری شدم. پلوی با اعتماد به نفس تر و خودمانی تر شده بود. ابتدا او به جای ردیف عقب در ردیف جلو نشست، سپس شروع به مشارکت در کلاس کرد، هم کلاسی های او نیز با گذر هفته ها با اعتماد بنفس تر می شدند. این تجربه به من قدرت روانشناسی و اهمیت اینکه خودتان را برای موفقیت برنامه نویسی کنید را نشان داد.

این فصل آخرین قدم برای دوباره نویسی اعتقادات خود در موفقیت انگلیسی است. شما یاد میگیرید که دقیقاً چگونه اعتقادات، اهداف و قله احساسات خود را برنامه نویسی کنید، شما نیاز دارید که ماشین مسابقه ای خود را برای موتور انگلیسی بدون تلاش توسعه دهید.

مشکل دانش آموزان کمبود هوش یا کمبود قدرت اراده نیست. شما در انگلیسی بد نیستید. چیزی که مردم کم دارند کنترل بر روی ذهن و احساسات است. در حقیقت شما تمامی استعداد، هوش، قدرت برای تسلط به انگلیسی در بالاترین سطح ممکن را دارید. شما خیلی ساده نیاز دارید که قدرت خود را کنترل کرده و برای تغییر احساسات، اعتقادات و اعمالی که مد نظر دارید استفاده کنید. درست همانند خیلی از انگلیسی آموزان، احتمالا شما هم از زخم انگلیسی رنج برده اید.

احتمالا شما اعتقادات محدود کننده دارید و زمان مکالمه احساس ناامیدی، نگرانی، استرس دارید و برای این کار نیاز دارید که یاد بگیرید چگونه فیلم های داخل ذهنتان را کنترل کنید. این فیلم ها برنامه هایی اند که شما برای ساختن احساسات، اعتقادات و اهداف از آنان استفاده می کنید. شما این فیلم ها را با حس های پنجگانه خود می سازید: دیدن، شنیدن، لامسه، چشایی و بویایی. حافظه و رویا های شما توسط تلفیقی از این احساسات در ذهنتان ثبت می شوند. این ها عناصری می باشند که شما با استفاده از آنها تصاویر ذهنی خود را نوشته و یا هدایت می کنید. این تصاویر سپس احساسات، افکار و اعمال شما رو می سازند.

وقتی شما می خواهید که نتایج گرفته شده از یادگیری انگلیسی را تغییر دهید شما باید خواستار تغییر دو چیز باشید: احساسی که زمان انگلیسی صحبت کردن دارید و چقدر خوب آن را حرف می زنید. به بیان دیگر شما می خواهید در هنگام صحبت کردن احساس اعتماد بنفس داشته باشید و می خواهید که ماهرانه مکالمه کنید. این فصل درباره این می باشد که چگونه تصویر های ذهنی خود را تغییر دهید تا آنها شما را طوری برنامه نویسی کنند که در زمان مکالمه، احساس قدرت و مهارت داشته باشید.

وقتی که به فیلمی که در ذهن خود ساخته اید فکر می کنید، تصور کنید که دو چیز وجود دارد که شما می توانید انتخابشان کنید: چه چیزی در تصاویر شما نهفته و آن تصویر چگونه ساخته شده است. اگر شما به شکل مستمر به خاطرات خجالت آور انگلیسی فکر کنید احساسی که دارید تغییر خواهد کرد. چگونه آن خاطره شکل گرفته است نیز اهمیت دارد. بطور مثال، احتمالاً شما زمانی را به خاطر میاورید که توسط معلمی اشتباه شما تصحیح شده است و آن خاطره برای شما موجب نگرانی درباره انگلیسی می شود. آن خاطره یک تصویر در ذهن شما است. در درون شما، شما رخ دادن اتفاق را می بینید، صدای معلم که غلط شما را تصحیح می کند را می شنوید و حس شرم و خجالت را احساس می کنید (دیدن، شنیدن، احساسات فیزیکی عام ترین و قوی ترین عناصر استفاده شده در تصاویر ذهنی هستند.)

اگر شما این تصاویر منفی را در ذهن خود بزرگ تر کنید، احساسات بد، قوی تر می شوند. یعنی اگر شما صدای معلم را بلند تر کنید، احساسات بد، بدتر خواهند شد و شما می توانید روی تاثیرات یا احساسات شرم خود بیشتر متمرکز شوید و آنان را در بدن خود سریع تر به حرکت در بیاورید، که دوباره باعث قوی تر شدن آنها می شود.

با تغییر اینکه این تصاویر ( فیلمها) چگونه در ذهنتان به نمایش در می آید می توانید قدرت آنان را تغییر دهید. به این کیفیت فیلم ها، کیفیت زیرین می گویند. آنها کیفیت های خاصی از هر حس استفاده شده از فیلم های درونی هستند. هر کدام از حس ها چندین کیفیت زیرین دارند که می توانند کنترل و تغییر پیدا کنند.

از لحاظ دیدگان به طور مثال شما می توانید رنگ یک فیلم را تغییر دهید یا به کل رنگ آن از بین ببرید و سیاه سفیدش کنید. می توانید اندازه عکس در ذهنتان را تغییر دهید بزرگ تر یا کوچکترش کنید. اگر شما تصور کنید که فیلم بر روی پرده ای در ذهنتان در حال نمایش است، می توانید فاصله تا پرده را تغییر دهید، نزدیک ترش کنید یا دور تر. می توانید روشنایی فیلم را تغییر دهید. میتوانید سرعت فیلم درونیتان را تغییر دهید و سریع ترش کنید یا به حالت عادی در بیاورید یا به حالت آهسته. می توانید زاویه دوربین فیلمتان را تغییر دهید، دید هر صحنه را عوض کنید.

فیلم های درونی دارای صدا می باشند و آنان نیز می توانند کنترل و تغییر داده شوند. شما می توانید بلندی صدای فیلمتان را کنترل کنید. ریتم آن را کنترل می کنید. می توانید آوای صدا را تغییر دهید، صدا را بالاتر یا پایین تر بیاورید.

شما همچنین میتوانید احساسات، حس های فیزیکی فیلمتان را کنترل کنید. شما درجه (سرما، گرما) ، شدت ( زیادی، کمی)، مکان حس هایتان را کنترل می کنید. شما همچنین شدت احساسات را کنترل می کنید و می توانید باعث لرزش سریع تر یا آرام ترشان در بدنتان شوید.
در اصل شما هستید که کارگردان ذهنتان می باشید. سوال اینجاست؟ آیا شما این فیلم ها را کنترل و آگاهانه کارگردانی خواهید کرد؟ یا به آنان اجازه می دهید که شما را کنترل کنند؟ یک کارگردان خوب تصاویر، زاویه دوربین، صدا ها و غیره در فیلم را کنترل می کند تا دقیقاً افکار و احساساتی که او می خواهد بینندگان تجربه کنند بسازد. به عنوان کارگردان ذهن خودتان شما نیز می توانید همین کار را انجام دهید.


شما می‌توانید کارگردان خاطرات خوب و بد زندگی خود باشید

می توانید بطور مثال، خاطرات ثبت شده خود را تغییر دهید. خاطرات، به صورت ساده فیلم های درونی می باشند که شما درباره تجربه ای که در گذشته داشته اید ساخته اید. برای اکثر مردم، این فیلم ها بدون انتخاب آگاهانه ساخته شده اند. خبر خوب اینجاست که شما می توانید این فیلم ها را دوباره کارگردانی کنید تا آنها را ضعیف تر یا قوی تر کرده و اثری که آنها بر زندگیتان گذاشته اند تغییر دهید.

بیایید حالا انجامش بدهیم. به یک خاطره خیلی شاد فکر کنید. می تواند هر چیزی باشد، هر خاطره ای که موجب شود شما بخندید.

چشمانتان را بسته، لبخند بزنید و حالا به آن خاطره فکر کنید. همانطور که به یاد می آورید، به عکس یا فیلم در ذهنتان توجه کنید. چه چیزی می بینید؟ سپس به صدایی که می شنوید دقت کنید: آیا فیلم شما صدایی دارد؟ حس آن چطور: چه حسی در این فیلم دارید؟ احساسات در کجای بدنتان می باشند؟ آیا احساس لرزش در بدنتان وجود دارد؟ یا حس شدت؟ یا حس آرامش؟ فقط به اطلاعات این فیلم درونی و شادتان توجه کنید.

حالا کارگردان این خاطره شوید. اگر شما فقط یک عکس ثابت می بینید، آن را با اضافه کردن حرکات تبدیل به یک فیلم کنید. سپس تصویر را در ذهنتان بزرگ تر و به خودتان نزدیکتر کنید. همانطور که بزرگترش می کنید، به تغییر احساساتتان توجه کنید. برای اکثر افراد بزرگ کردن فیلم قدرت احساساتشان را افزایش میدهد ( چه منفی چه مثبت!). با یک خاطره شاد، قادرید که با بزرگ کردن فیلم آن، آن را شاد ترش کنید.
درست است، شما می توانید صدا و احساساتش را نیز تغییر دهید. سعی کنید که صدا را کمی بلند تر کنید، مخصوصاً صداهای دلپذیرش را. وقتی که شما متوجه احساسات خوب شدید، محل و شکل حرکتشان را در بدنتان مشخص کنید. احساسات فیزیکی می باشند و معمولا به شکل لرزش یا انرژی در بدنتان تجربه می شوند. لرزشی که از شادی است را سریع تر کنید، و موجب شوید که در بدنتان بیشتر به حرکت در آیند. برای اکثر مردم این نیز موجب افزایش حس شادی می شود.

تبریک می گویم، شما اولین فیلم درونی خود را کارگردانی کرده اید. شما یاد گرفتید که چگونه حس شادی را با کارگردانی بهتر شدن افزایش دهید. شما می توانید از همین توانایی برای خاطرات، تفکرات و اعتقادات منفی استفاده کنید. بیایید امتحان کنیم.

تجربه منفی ای را به یاد بیاورید. احتمالا تجربه ی بدی از مدرسه است یا زمانی که تلاش کرده اید انگلیسی حرف بزنید احساس نگرانی، نا امیدی، بی حوصلگی یا خنگی کرده اید. همانطور که این تجربه بد را به یاد می آورید، دوباره به ویژگی های فیلم درونیتان توجه کنید. خاطره را در ذهنتان ببینید. به این توجه کنید که این فیلم صدا دارد یا خیر و به احساسی که در فیلم دارید توجه کنید.

ابتدا، پرده این فیلم را به خود نزدیکتر کنید، بزرگترش کنید. صدایش را زیاد تر کنید و لرزش احساس آن را سریع تر کنید. بیشتر افراد با انجام این کار احساس بدتری خواهند داشت. این چیزی نیست که شما می خواهید. پس برعکس آن را انجام دهید. پرده فیلم را به عقب تر هل دهید، فیلم را کوچکتر کنید. سپس فیلم را تاریکتر و غیر قابل دیدن کنید. این را متصور شوید که این فیلم دارای دکمه ای برای کنترل صدا می باشد. دکمه را گرفته و به پایین بچرخانید، صدا را کم تر کنید. صدا را کاملا قطع کنید. در آخر نفسی عمیق بکشید و احساسات خود را به آرامش برسانید.

با انجام این کارها، متوجه خواهید شد که احساسات منفی ضعیف تر شده یا به صورت کامل از بین می روند. شما با آگاهانه کارگردانی کردن یک خاطره ناراحت کننده را گرفته و بی قدرت کرده اید. بیشتر مردم فکر می کنند که خاطرات غیر قابل تغییر هستند، ولی شما این را ثابت کرده اید که در حقیقت کنترل کننده خاطراتتان می باشید. دقیقاً همین ماجرا برای افکارتان نیز امکان پذیر است.

شما انتخابی دارید. میتوانید آگاهانه کارگردان ذهنتان باشید یا می توانید اجازه دهید که مغزتان روانی شود. بیشتر مردم دومی را انتخاب می کنند و احساس کمبود قدرت دارند. آنها توسط افکار و خاطرات منفی و تجربیات بد کنترل شده اند. این لازم نیست. شما می توانید که مغز خود را به اجرا وا دارید، آن را کارگردانی کنید که افکار، احساسات و اعمالی که شما می خواهید را بسازند.

شما می توانید منفی ها را بی قدرت کرده و همچنین قدرت خاطرات، افکار، اعتقادات و اهداف مثبت را افزایش دهید. شما می توانید به جای کنترل شدن توسط مغزتان، مغز خود را کنترل کنید. این روند نه تنها برای خاطرات کاربرد دارد، بلکه برای اهدافی که می خواهید در آینده به دست بیاورید نیز کاربرد دارد. به هدفی بزرگ برای انگلیسی فکر کنید، به یکی از آن اهداف بزرگ و الهام بخش که زندگیتان را تغییر خواهد داد فکر کنید.

چشمان خود را ببندید و به هدفتان فکر کنید. حالا آگاهانه فیلمی برای آن هدف بسازید. شما کارگردان می باشید. خودتان را در حال قدرتمند انگلیسی صحبت کردن با دیگران تصور کنید. موقعیتی را انتخاب کنید که برای شما الهام بخش است. همانطور که به این فیلم نگاه می کنید، به صورت افرادی که به شما گوش می دهند دقت کنید. آنها را در حال لبخند زدن، متوجه شدن و لذت بردن از مکالمه انگلیسی شما ببینید. پرده فیلم خود را گرفته و به خود نزدیک کنید تا فیلم بزرگتر شود. سپس رنگ ها را زیبا تر کنید. تصویر را کمی روشن تر کنید.

همانطور که به دیدن این فیلم عالی ادامه می دهید، به موسیقی درونش توجه کنید. به حرف یکی از شنونده هایتان که می گوید: “وای، انگلیسی تو فوق العاده است! چگونه یاد گرفته اید که اینقدر خوب صحبت کنید؟” گوش کنید. صدا را زیاد کنید تا بتوانید خیلی بلند و واضح آن را بشنوید! به احساسی که به شما بابت این تعریف دست می دهد توجه کنید. شما احساس افتخار و شادی در جایی از بدنتان حس خواهید کرد. آن کجاست؟ هر جا که باشد، لرزش شادی آن را سریع تر و قوی تر کنید و سپس به جاهای دیگر بدنتان منتقلش کنید. احساس عالی ای است!

شما همین حالا فیلم قدرتی انگلیسی خود را ساختید، و شما ستاره آن فیلم هستید. شما با اعتماد بنفس و توانایید. شما خوشحالید. عالی هستید، انگلیسی را بدون تلاش مکالمه می کنید! حس عالی ای است!

با این قدرت کارگردانی، شما شروع به برنامه نویسی مغزتان برای باور ها، احساسات و نتایج دقیقی که می خواهید می کنید. شما هر روز بر روی این فیلم قدرتی متمرکز می شوید و هر گاه که فیلم را می سازید قوی تر می شود. هر گاه که فیلمی منفی در ذهنتان ایجاد شد، از توانایی کارگردانی خود استفاده کرده تا آن را کوچک تر و ضعیف کنید. روز به روز با تسلط آگاهانه بر ذهنتان، شما زندگیتان را کاملا تغییر می دهید.

بله این نیاز به تمرین روزانه دارد. آن فیلم های قدیمی طی سالیان سال ساخته شده اند، پس شما نیاز دارید که آگاهانه فیلم های قدرت خود را هر روز بسازید. با انجام این کار شما قدم به قدم خود را برای موفقیت انگلیسی دوباره نویسی می کنید.

یک روش قدرتمند و بخصوص برای دوباره سازی فیلم ها استفاده از روش جابه جایی می باشد. روش جا به جایی یک روش کلاسیک از موفقیت رواشناسی و NLP است. روش جا به جایی روشی است که فوراً و خود به خود فیلم درونی منفی را به فیلم قدرتی تغییر می دهد تا شما احساس عالی بودن کنید. بطور مثال، اگر شما وقتی به انگلیسی صحبت می کنید حس نگرانی دارید، می توانید به ذهنتان آموزش دهید که خود به خود هر زمان که صحبت کردید حس نگرانیتان تبدیل به حس قدرت و اعتماد بنفس شود. شما باید روزانه با تکنیک جا به جایی تمرین کنید، ولی زمانی که ذهنتان عمیقاً برنامه نویسی شد دیگر نیازی به فکر کردن به آن ندارید. هر گاه که نیاز به انگلیسی صحبت کردن داشتید، شما ناخودآگاه احساس قدرت و اعتماد بنفس خواهید کرد.

اینها قدم هایی اند که برای تکنیک جا به جایی نیاز دارید:

  1. احساس و عملی که می خواهید تغییر دهید را شناسایی کنید. شاید احساس نگرانی کردن در زمان مکالمه باشد. ابتدا فیلمی از موقعیت منفی بسازید. ببینید، بشنوید و حس کنید که چه اتفاقی در فیلم منفی رخ می دهد.

  2. بعد از آن فیلمی قدرتمند خواهید ساخت که هدف شما را نشان دهد، چیزی که میخواهید حس کنید یا انجام دهید. می توانید به طور مثال، از فیلم قدرتی در مثال قبل استفاده کنید… فیلمی از خودتان که با قدرت و با حس عالی در حال صحبت کردن هستید.

  3. از تکنیک جا به جایی برای ارتباط دادن میان این دو فیلم و ساختن یک تغییر خود به خودی از فیلم منفی به فیلم قدرتی استفاده کنید. اساساً شما در حال آنکراژ کردن فیلم قدرتتان بر موقعیت قدیمی منفی هستید.

اینگونه به صورت ویژه می توانید تکنیک جا به جایی را انجام دهید:

چشمان خود را ببندید و با درست کردن تصویری بزرگ از موقعیت منفی ای که می خواهید تغییر دهید شروع کنید. واضح آن را ببینید. سپس تصور کنید که مربعی کوچک سیاه در گوشه تصویر وجود دارد. آن مربع کوچک فیلم قدرتی شما می باشد. پس شما فیلم منفی را بر روی پرده جلوی خود دارید و در گوشه پرده مربعی کوچک که شامل فیلم قدرتی است وجود دارد.

سپس بگویید بووووووم! و تصور کنید که آن مربع کوچک منفجر شده و تبدیل به پرده بزرگ فیلم شده است. وقتی که منفجر شد، کاملاً فیلم منفی را نابود کرده و جایگزین آن شده است. حالا شما فیلم قدرتی خود را جلوی خود می بینید. بزرگ، روشن و رنگارنگ است. صدا و احساسی عالی دارد. به فیلم توجه کنید و اجازه دهید آن احساسات مثبت قوی تر شوند.

مطمئن شوید که کلمه بووووم را قوی و بلند و سرشار از هیجان گفته باشید. قله احساسات را به یاد آورید و از حالت بدن قوی ای هم استفاده کنید تا احساسات مثبت را افزایش دهید. شما در حال ساختن یک ارتباط، یک آنکراژ میان کلمه، حالت بدن و فیلم قدرتی هستید.

سپس چشمان خود را برای تنظیم مجدد لحظه ای باز کنید. بعد چشمان خود را ببندید و تمامی مراحل جا به جایی را تکرار کنید. هر بار باعث شوید که انفجار سریع تر رخ دهد. فیلم قدرتی منفجر شده و تصویر سابق را نابود می سازد. بلند بوووم را فریاد بزنید و قله احساسات فیلم قدرتی خود را حتی قوی تر سازید. سپس چشمان خود را برای لحظه ای باز کنید، تنظیم مجدد، چشمان بسته و دوباره تکرار کنید. به تکرار کردن این مراحل دوباره و دوباره ادامه دهید. هر روز، این کار را ده بار یا بیشتر تمرین کنید. این کار را روزانه انجام دهید. شاید 30 روز یا بیشتر طول بکشد که عکس العملی خودکار بسازید. وقتی که ساخته شد، شما متوجه نتیجه ای خارق العاده خواهید شد. وقتی که در موقعیت مکالمه انگلیسی قرار می گیرید، ممکن است لحظه ای کوتاه حس نگرانی کنید، سپس ناگهان، احساس بهتری خواهید داشت—حسی قوی تر، با آرامش بیشتر و اعتماد بنفسی بیشتر. این به صورت خود به خود و بدون تلاش رخ خواهد داد. این نتیجه تکنیک جا به جایی است.

این را عادتی روزانه کنید. شما میتوانید از تکنیک جا به جایی هر روز صبح که بیدار می شوید استفاده کنید، زمان زیادی نمی برد. در این چند دقیقه ای تکنیک را انجام می دهید شما در حال برنامه نویسی ضمیر ناخودآگاه خود برای موفقیت هستید. شما فیلم های منفی قدیمی را تغییر می دهید. شما باور ها و احساسات قدرتمند بیشتری در انگلیسی توسعه می دهید. شما کنترل را به دست می گیرید و کارگردان مغز خودتان می شوید.

شما حالا همه ابزار لازم برای توسعه یک روان موفق و قدرتمند را دارید. شما می دانید که چگونه قله احساسات بسازید و به انگلیسی آن را ربط دهید. شما اهمیت باور ها را می دانید و راه تغییر آن با الگو برداری را بلدید. شما می دانید که چگونه از حرکات بدن برای ساختن احساسات و بالا بردن حافظه استفاده کنید. شما با قدرت انگیزه بخشی اهداف بزرگ آشنا هستید و می دانید که چگونه دلیل های عمیق خود را برای یادگیری انگلیسی پیدا کنید. و می دانید که چگونه با استفاده از فیلم های درونی بصورت آگاهانه ذهن خود را برای موفقیت کارگردانی کنید.
در جاده تسلط بر انگلیسی، شما به دو چیز نیاز دارید: سوختی قوی و خودرویی قدرتمند: روحیه نیرومند و روشی عالی. حالا شما می دانید که چگونه سوخت اعلاء مورد نیاز خود را بسازید.

در بخش بعدی، شما یاد میگیرید که با آن سوخت چه کار کنید—روش های یادگیری انگلیسی ویژه که شما برای قدرتمند انگلیسی صحبت کردن به آن نیاز دارید. وقت آن رسیده که با موتور انگلیسی بدون تلاش آشنا شوید.

======================
این تاپیک مربوط به درس «هوش خود را برای موفقیت در زبان انگلیسی برنامه نویسی کنید» در اپلیکیشن زبانشناس است (دوره «کتاب گویا»، فصل «درس ۷»)

10 پسندیده

خیلی ممنون از اینکه این درس رو ترجمه فرمودین.

یکخورده این درس طولانی بود گفتم یه خلاصه ی کوتاهی ازش بگم.

در این درس آقای ای جی هوگ داره سعی میکنه یک تکنیکی به شما یاد بده که خاطرات خوبتون رو قویتر و خاطرات بدتون رو ضعیفتر کنین. یا حتی خاطرات بد رو با تغییراتی به خاطرات خوب تبدیل کنین. و دلیل این کار هم این هست که این خاطرات و تصورات ذهنی هستن که عقاید ما رو تشکیل میدن. مثلا اگر یک نفر تو زندگی تمام خاطرات بدش نتوانستن باشه، مثلا هی بابا و مامانش و یا اطرافیانش بهش میگن تو نمیتونی، تو ضعیف هستی و …، طبیعی هست که این خاطرات قوی و قویتر میشن و واقعا فرد به این باور میرسه که در زندگی هیچ کاری نمیتونه انجام بده.

حالا آقای ای جی هوگ در اینجا میگه این تصویرها و خاطرات (فیلم های ذهنی) رو با تکنیکی که در طول این فصل گفته تغییر بدیم. مثلا اگر همین فرد فوق که مثال زدم فقط در حد تعداد انگشتان خاطره از کار مهمی داره که با موفقیت انجام داده، میشه این خاطرات رو در ذهن با تکنیک های فوق پر رنگ و پر رنگ تر کرد. تا اعتقادی که شکل گرفته کمرنگ و کمرنگتر بشه.

از این نوع تکنیک ها در کلاسهای روانشناسی زیاد شنیدم که آقای ای جی هوگ به خوبی اونها رو برای یادگیری زبان انگلیسی مورد استفاده قرار میده.

10 پسندیده

سلام صبحتون بخیروشادی :rose::cherry_blossom::bouquet::tulip::blossom::sunflower::hibiscus:عالی تر از عالی :rose::cherry_blossom::bouquet::tulip::blossom::sunflower::hibiscus:

2 پسندیده