فایل صوتی مقاله
با سلام خدمت دوستان عزیز
همونطور که می دونید کتاب یکی از مهم ترین ابزار های یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبان دیگه ایه. همه می دونیم کتاب خونی چقدر مفید و موثر هستش. می دونیم کتاب می تونه عامل سرگرمی، درک بهتر از زندگی، یادگیری مهارتی خاص، تصویر سازی بهتر و تغییر دیدگاه به نسبت محیط اطرافمون باشه. هزاران دلیل دیگه هم وجود داره که میشه مثال زد. ولی از اونجایی که محیط اینجا، محیط زبان آموزیه پس از اهمیت کتاب خوانی در زبان صحبت خواهیم کرد.
تو مقالات مختلف در سایت و همینطور تالار درباره اهمیت کتاب خوندن به شکل گسترده صحبت کردیم. با این حال در این تاپیک قصد داریم به این موضوع با دیدگاهی دیگه نگاه کنیم و سر آخر راهی برای بهتر کتاب خوندن معرفی کنیم. پس با ما همراه باشید.
چرا باید برای یادگیری بهتر زبان انگلیسی، کتاب خوند؟
دلایل بسیاری برای این موضوع وجود داره، ولی هیچکس نمیتونه اهمیت کتاب خوندن در افزایش لغات رو رد کنه. همه ما از فیلتر های مختلف زبان فارسی عبور کردیم تا به دایره لغاتی وسیع از این زبان رسیدیم. هزاران مطالب گوناگون، چندین کتاب درسی مختلف رو خوندیم و بدون اینکه متوجه بشیم، لغت جذب کردیم.
در زبان انگلیسی هم به همین صورته، ما باید در زمینه های مختلف مطلب و کتاب بخونیم تا بتونیم با لغات گوناگون آشنا بشیم. البته از اهمیت کتاب ها برای درک بهتر فرهنگ بومی زبانان انگلیسی هم نباید عبور کرد. چرا که فرهنگ با زبان رابطه مستقیم دارند. این فرهنگ می تونه درباره غذا، لباس، اخلاق، مکانها، هنر، صنایع دستی، رسم و رسوم و… باشه.
پس در وهله اول باید بدونیم چرا قرار کتاب بخونیم؟ آیا فقط کتاب بخونم چون میخوام انگلیسیم خوب شه؟ پس اهمیت و هدفی که در کتاب نهفته شده چی؟ اون لذتی که داخل کتابه یا اون پیامی که قراره از کتاب به دست بیارید، چی میشه؟
همیشه به این موضوع تاکید داشته باشید، " من کتاب رو برای خودش می خونم نه یادگیری زبان"
برای این نقل قول دلیل های زیادی وجود داره ولی مهمترینش همین موضوع لذت بردن از مطلبه. چون شما هدفتون لذت بردنه، یاد می گیرید از داستان، مطلب داخل کتاب برای خودتون تصویر سازی کنید. اون حرفی که داخل کتاب زده میشه رو بازبینی کنید ، حسش کنید و این حس لذت واقعی کتاب خونی رو بهتون تحمیل می کنه و خب صد البته به شکل غیر مستقیم انگلیسی رو بهتر یاد می گیرید.
پیام این قسمت : کتاب رو به عشقه خودش بخونید نه زبان.
چه نوع کتابی بخونیم؟
سوالی که بار ها و بارها پرسیده میشه و هیچوقت جوابی مناسب براش ارائه نمیشه. چرا؟
چون ما میلیون ها نفریم و میلیون ها سلیقه متفاوت داریم. بیاید به این قضیه خیلی باز تر نگاه کنیم.
یکی عاشق کتاب عاشقانه هستش… درست؟ میاد به من میگه یه کتاب رومانتیک بهم معرفی کن. میگم برو کتاب the tenant of wildfell hall رو بخون.
میره می خونه و خوشش نمیاد. دلیلش چیه؟ مگه ایشون به کتاب عاشقانه علاقه نداشتند؟
جوابش خیلی سادست. حتی تو یه موضوع خاص هم باید ریز تر شد. اگه به من باشه، تو تک تک موضوعات به دنبال علایقم میرم. اگه کتاب عاشقانه مد نظرمه به این شکل بهش نگاه می کنم:
- ژانرش چیه؟ خب مشخصه عاشقانه…
- نویسندش کیه؟ مثلا Anne Brote خب می بینم اوکی از این نویسنده و قلمش خیلی خوشم میاد.
- شخصیت های داستان چجورین؟ داستان حول محور کیه؟ یه خانوم داستان رو به عنوان شخص سوم تعریف می کنه؟ یا داستان یه داستان کلیه که یه راوی اونو میخونه؟
- آیا داستان رو یه محور پیش میره و قابل پیش بینیه؟ یا دائم اتفاقای جدید توش میوفته؟
- اگه فایل صوتی داره؟ کی اونو می خونه؟ آیا از صدای آقا یا خانوم گوینده خوشم میاد؟
- آیا لغات نا آشنا داخل کتاب خیلی اند؟
و… خب اینجا باز کلی تفاوت میان افراد پیدا میشه که حتی اگه ژانر عاشقانه دوست داشته باشن هم با من متفاوت خواهند بود. یا حتی اگه کتاب داستان نمی خونید تو هر موضوعی همین ماجرا صادقه. مثلا اگه کتاب آموزش طراحی می خونید از کی باشه؟ از آموزش هاش خوشتون میاد؟ و…
هدف این قسمت: درون گرا باشید، و ببینید خودتون چی می خواید؟
هر روز کتابت رو باز کن.
یکی از اهمیت هایی که میشه برای کتاب خونی در نظر گرفت، همین موضوع هر روز خوندنشه. یه کتاب رو اگه هفته ای یه بار بخونید فایده ی آنچنانی ای درش وجود نخواهد داشت. پس اول کتابی که دوستش دارید رو پیدا کنید و همیشه براش زمانی در نظر بگیرید.
مثلا می گید: “نیم ساعت شبا کتاب می خونم”. خیلی هم عالی.
معمولا شبا قبل خواب زمان خیلی خوبی برای کتاب خوندنه. ولی به شرطها و شروطه ها…
اگه قصد دارید قبل خواب کتاب بخونید، پس خواهشا دقیقه نود این کارو نکنید. به بیان دیگه منظورم اینه اینقدر بیدار واینستید که چشاتون موقع کتاب خوندن بسته باشه. مدیریت زمان داشته باشید و نیم ساعت انرژی قبل خوابتون رو صرف کتاب خونی کنید. یعنی قبل اینه کاملا خسته شید برید تو رخت خواب و شروع به کتاب خونی کنید. پس انرژی اینجا اهمیت پیدا میکنه. شما باید متمرکز باشید و خوب کتاب بخونید. نه اینکه خسته و مونده برید سراغ کتاب، و گوینده واسه هوا آواز بخونه و شما هم در حال رویا پردازی باشید.
هدف این قسمت: زمان مطالعه آگاه و با انرژی باشید.
کجا کتاب بخونم؟
معمولا اسمه جا برای کتاب خونی میاد همه مستقیماً یاد کتابخونه میوفتند. ولی بزارید اینجوری بگیم.
شرایط بدنی برای خوندن کتاب از اهمیت بسیاری برخورداره، چرا؟ خیلی ساده چون وضعیت بدنتون، میزان راحتی شما رو برای خوندن کتاب مشخص می کنه.
اگه روی صندلی بشینید و سرتون پایین باشه و کتاب بخونید، قاعدتا انرژی شما زودتر خالی میشه و در نتیجه زود تر خسته خواهید شد.
بهترین حالت برای کتاب خونی اینه که دراز بکشید. اگه خونه اید روی مبل یا تخت خوابتون دراز بکشید و در شرایط کاملا راحت قرار بگیرید. خیلی آروم و آهسته به کتاب خوندنتون بپردازید. یادتون باشه، هر چه راحت تر باشید، انرژی کمتری صرف خواهید کرد و در نتیجه آگاه تر خواهید بود.
هدف این قسمت: ذخیره انرژی برای آگاهی بیشتر در کتاب خوانی.
چند صفحه کتاب بخونیم؟
مثلا شب در نظر گرفتید که نیم ساعت کتاب بخونید. به شما پیشنهاد میشه تعداد صفحاتی که در روز می خواید بخونید هم در نظر بگیرید. مثلا می گید 15 صفحه.
این باعث میشه تعداد صفحات و زمان تعیین شده باهم ایجاد مغایرت کنند. ممکنه شما تو نیم ساعت، بیشتر از 15 صفحه بخونید که یعنی صفحات بیشتر در زمان کمتر که مشخصاً خیلی خوبه یا برعکس، تو نیم ساعت هنوز نتونستید 15 صفحه رو تموم کنید که باز مجبورید بیشتر بخونید، در این صورت زمان مطالعه بیشتر از صفحاته که باز چیز خوبیه.
این روند برای شما عادتی ایجاد می کنه که به روند خوندتون محدود نشید و در دراز مدت این عادت شما رو تبدیل به یه کتابخون حرفه ای میکنه.
هدف این قسمت: ایجاد مغایرت در محدودیت و پرتاب یک تیر و زدن دو نشان.
یک مداد یا هایلاتر داشته باشید
مشخصاً وقتی کتابی می خونید به واژه هایی بر خواهید خورد که اونها رو متوجه نمی شید. در نظر داشته باشید، که کتابی که مطالعه می کنید باید مناسبه شما باشند، نباید تعداد لغاتی که براتون نا آشنا هستند، زیاد باشند. اگه لغات خیلی زیاد باشند، شما هدف لذت بردن رو تحت شعاع قرار میدید و انگار دارید درس می خونید تا کتاب. پس اول کتابی رو انتخاب کنید که براتون مناسب باشه. مناسب یعنی اگه یه صفحه رو دل بخواهی باز کردید تو اون صفحه از 20 لغت نا آشنا بیشتر نداشته باشید.
حالا می رسیم به هایلایت یا مداد. در زبانشناس اگه کتابی بخونیم به راحتی می تونیم هایلایت کنیم و ازش به نحو احسنت استفاده کنیم. پس اگه کتابی در زبانشناس می خونید هم به این شکل عمل کنید تا بازدهی بهتری به دست بیارید.
از اونجایی که گفتیم هدف کتاب خوندن، لذت بردنه… پس امشب که 15 صفحه کتاب می خونم به این شکل عمل می کنم که بدون توقف به راهم ادامه بدم.
- تمام پونزده صفحه رو بدون توقف می خونم و هر واژه ای که بلد نبودم رو هایلایت یا با مداد علامت گذاری میکنم. این کار هم تو نرم افزار زبانشناس ممکنه، هم تو کتاب های چاپی و هم تو کتاب های الکترونیکی با فرمت های مختلف، کافیه بطور مثال از نرم افزاری مثله icecream reader استفاده کنید:
پس بدون توقف کلمات رو هایلایت کنید و از کتابتون لذت ببرید.
- 15 صفحه از کتابی که خوندید تموم شده و حالا بر می گردیم به لغات هایلایتی. از یه دیکشنری آنلاین برای افزایش سرعت استفاده می کنیم. اگه تو زبانشناسید که خیلی سادست، اگه تو کتاب چاپیه زیر هر کدوم از لغات رو خط بکشید یا با هایلایتر رنگیش کنید و بعد با یه فلش معنیه اون کلمه رو در گوشه از کتابتون بنویسید، اگه اون کتاب الکترونیکیه می تونید با نرم افزار Icecream reader بر روی هایلات هاتون نکته نویسی کنید. توجه داشته باشید این نکته نویسی بهتره با نهایت اطلاعات موجود باشه، یعنی هم معنی رو بنویسید و هم یک مثال برای بهتر فهمیدنش بزنید.
- در جلسه بعد ( نیم ساعت شب بعد) اول واژگان گذشته رو مرور کنید بعد برید سراغ 15 صفحه بعد ( اگه 15 صفحه انتخاب کردید). به یاد داشته باشید هم اون واژه رو در مثال کتاب بخونید و هم با مثال خودتون. اینجوری یاد می گیرید واژگان رو در قالب های متفاوت متوجه شید. وقتی مرور تموم شد برید سراغ ادامه کتاب و به همین روند تا آخر کتاب ادامه بدید.
ضمنا اگه امشب واژه ای هایلایت کردید و نکته ای نوشتید لازم نیست تا آخرین صفحه کتاب مرورش کنید. دو شب برای مرورش بزارید و رد شید.
هدف این قسمت: خوندن کتاب رو از یادگیری لغات جدا کنید
گلچین کردن واژگان
حالا که کتاب تموم شده و از کتاب نهایت لذت رو بردید و خب صد البته چندین بار واژگان رو مرور کردید، می رسیم به گلچین کردن واژگانی که بیشتر از همه به دردتون می خورند.
اگه تو زبانشناس هستید، می تونید اونهارو به لاینتر فعالانه اضافه کنید و از تکنیک SRS برای مرور استفاده کنید. اگه نه می تونید در یه دفترچه یاداشت اضافشون کنید. توجه کنید لغاتی رو بردارید که بیشتر به کارتون میان. پس واژگانی که حس می کنید به دردتون می خورن و صد البته دوست دارید، یاد بگیریدشون رو وارد دفترچه کنید.
این دفترچه نویسی رو تو سه یا چهار روز انجام بدید که تبدیل به یه کار خسته کننده نشه.
هر از چند گاهی به دفترچتون برگردید و به مرور کلمات بپردازید.
رسیدیم به پایان این مقاله. کتاب خونی چیزیه که متاسفانه خیلی از ماها ازش برخوردار نیستیم. کتاب نخوندن تبدیل به یه فرهنگ غلط شده. هر کی کتاب می خونه بهش توهین می کنند. بیاید تغییر نگرش بدید و از این ابزار عالی برای زندگیمون بهتر بهره ببریم.
امیدوارم این روش پیشنهادی برای شما مناسب باشه. شما می تونید این روش رو به روش خودتون بروز رسانی کنید. استفاده از این روش یک اجبار نیست. یه زبان آموز باید یاد بگیره انعطاف پذیر باشه و زبان رو به روش خودش یاد بگیره. امیدوارم این مطلب براتون مناسب و آموزنده بوده باشه.
موفق باشید