مکالمه با اعتماد بنفس هم آرزوست. چه کسی دوست ندارد که سینه سپر کند و با هر کسی که دوست داشته باشد، با لبخند و اعتماد بنفس مکالمه زبان انگلیسی کند؟ در مقاله امروز به بحث این موضوع خواهیم پرداخت.
فایل صوتی این مقاله
https://zabanshenas.com/uploads/Articles/speak-foreign-language-confidently.mp3
برای دانلود فایل صوتی اینجا کلیک کنید
سلام به همه دوستان.
خیلی وقت بود همراه شما دوستان نبودیم. امروز قراره درباره موضوع مهمی صحبت کنیم. این موضوع چیزی نیست جز اعتماد بنفس. اجازه بدید براتون با یه سوال اهمیت اعتماد بنفس رو در یادگیری زبان باز کنم:
وقتی که شخصی بهتون میگه « من انگلیسی ( یا هر زبان دیگه ای) رو بلدم.» شما نا خودآگاه ازشون چه سوالی می کنید؟
اگه شما هم مثل عموم مردم باشید، میگید: میتونی انگلیسی صحبت کنی؟
صحبت کردن چیزیه که خیلی ها دنبالشن. مهارت مکالمه مدرکیه برای اینکه به دیگران اطمینان بدید اون زبان رو بلدید. بیاید رک باشیم، کسی نمیاد میزان دایره لغات شمارو اندازه بگیره، یا بگه بیا این خودکار برام بنویس ببینم چند مرده هلاجی!!!
حالا چرا اصلا مکالمه؟
پاسخ خیلی سادست. زبان ابزاریه برای ارتباط، و ارتباط داشتن با استفاده از مکالمه ممکنه.
اینکه یه نفرو میبینیم که یه زبان رو خیلی فوق العاده صحبت می کنه و ما هم هیچی ازش نمیفهمیم، خیلی جذاب و خفنه. قبول دارید؟
کلا اون شخص برامون تبدیل به یه آدم… یه آدم… به قول خارجیا cool میشه.
و کیه که دوست نداشته Cool باشه؟
شوخی به کنار، اکثر زبان آموزان در ماجراجویی زبانیشون میخوان که زبان رو ساده، روون و صد البته با اعتماد بنفس صحبت کنن. اما یه « ولی » خیلی بزرگ اینجاست. اونم اینه که اعتماد بنفس خریدنی نیست. مثلا بگیم خب برم تو گوگل پلی مثل اپلیکیشن زبانشناس یا زیبوک دانلودش کنم و بعدشم یه پول اندکی بدم و بووم بخرمش. نه… همچین خبرایی نیست.
اعتماد بنفس مثل شجاعت میمونه. تا به حال کسی رو دیدید که با پول شجاع بشه؟ یا با خوندن کتاب های شجاعت، دست به کارای ریسکی بزنه؟
نه!!! شجاعت با عمل ساخته میشه و با تکرار نگه داشته میشه. یه نفر از ارتفاع بترسه، شما اگه بهترین راهنمایی رو هم بهش بدید، همچنان اون شخص وقتی میره طبقه دوم خونشون تا رو بالکن پرده نصب کنه، پاهاش رو زمین قفل میشه و این وظیفه رو به والدین محول خواهد کرد.
اشاره مستقیم نمیکنم ----> @kambiz_mbi
دقیقاً این موضوع برای اعتماد به نفس هم صادقه. شما اعتماد بنفس رو کم کم خواهید ساخت و با تکرار نگهش خواهید داشت.
چطور؟ امروز با هم دیگه تو این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم، که آقا، خانوم چطور ما برای مکالمه انگلیسی، اعتماد بنفسمون رو افزایش بدیم.
تجربه شخصی.
یه روز تو خونه نشسته بودم و با خودم داشتم چیزایی که یاد گرفتمو ارزیابی میکردم. سی هفته از مطالعه ی انگلیسی قدرت که یکی از مجموعه های خوب و پرطرفدار زبانشناس بود، می گذشت.
بعد از نیم ساعت ارزیابی با خودم گفتم: من اینهمه وقت گذاشتم ولی واقعاً نمیتونم مکالمه کنم.( چرا؟ اینجا کلیک کنید) اونجا بود که دو تا چیز به ذهنم رسید.
-
اولی این بود که من به کل اون منبع رو بد مطالعه کردم و باید برگردم عقب.
-
دومی این بود که مگه بدون مکالمه آدم مکالمش خوب میشه ؟
مشخصاً انتخاب من دومین مورد بود. یعنی مکالمه، بدون در نظر گرفتن اینکه چطور به نظر میرسه. آیا اون دوره مکالمه من عالی بود؟ رک باشیم هنوزم نیست.
آیا دایره لغات داشتم در حد المپیک؟ نه، هنوزم ندارم.
آیا پیچیده ترین قواعد گرامری رو یاد گرفتم؟ والا من سادشم حالیم نمیشه، چه برسه پیچیده.
کاری که از اون روز انجام دادم، فقط و فقط تلاش برای رسوندن حرفام بود. یعنی اگه به یه موضوعی گوش میدادم، سعی میکردم دربارش صحبت کنم. اگه کسی بهم پیشنهاد اسکایپ میداد، سریعاً قبول میکردم و صد البته بهم پیشنهاد تدریس و مربیگری شد که اونم پذیرفتم که باز هم جا داره از آقای مصطفی محمدرضایی بابت این پیشرفت تشکر فراوان کنم.
همه این حرفا رو زدم تا به این نتیجه و پیام زیر برسم:
اعتماد بنفس، کلید موفقیت شما در مکالمه زبان انگلیسیه.
آیا لغت مهم نیس؟ بله هست.
آیا گرامر مهم نیست؟ بله هست.
آیا تلفظ، فهم شنیداری، خواندنی، نوشتاری، گفتاری مهم نیس؟ بله همه و همه مهم هستند.
اما… سوال:
آیا شما 10 هزار لغت بلد باشید ولی نتونید دهانتون رو برای صحبت کردن باز کنید، میتونید خودتون رو زبان آموز موفق بدونید؟
آیا بهترین گرامر، بدون اعتماد بنفس جواب میده؟
آیا تلفظ، درک شنیداری، خواندنی، نوشتاری و گفتاری بدون اینکه سینه سپر کنید و با روی باز با یه نفر صحبت کنید، به دردتون میخوره؟ نه… نه… نه.
دقیقاً موفقیت من در زبان انگلیسی از زمانی شروع شد که به خودم این باور رو دادم، که باید جلوی یه نفر با لبخند و روی باز صحبت کنم. اون موقع بود که واقعاً مکالمه من پیشرفت کرد و رضایتم از پروسه یادگیریم بالا رفت.
اینا همه گفته شد. پس حالا وقتشه شما هم سینه سپر کنید و سرتون رو بالا بگیرید، چون قراره بهتون نکاتی گفته شه که در آینده می تونه زبان انگلیسیتون رو نجات بده. پس شروع می کنیم:
هر روز خدا، یاد بگیرید.
تصور کنید قراره همین فردا وارد کلاسی بشید و اونجا تدریس کنید اما نه تجربه تدریس دارید و نه دانشی. صفره صفر…
وارد کلاس میشید، میزتون گوشه ی کلاس کنار وایت بورده. به سمتش میرید و کیفتون رو میزارید رو میز. آروم کیفتون رو باز می کنید و وسایلتون رو بیرون میارید. سرتون رو حالا بالا میگیرید و میبینید دریایی از دانشجو جلوتون نشسته. 40 تا 50 نفر به شما دارن نگاه می کنند. چه حسی بهتون دست میده؟
جلوی اون همه دانشجو که خیره به شما نشستند تا شما چیزی بگید، اما شما چی بلدید که ارائه بدید؟
به جای اینکه شما کنترل کننده ی احساساتتون باشید، احساسات، شما رو کنترل میکنند. آدرنالین خونتون میره بالا، ضربان قلب میره بالا، کم کم عرق می کنید، میخواید حرف بزنید ولی نمیشه. چون اصلا نمی دونید چی بگید.
آیا اون لحظه می تونید احساس اعتماد بنفس داشته باشید؟
بعیده! احتمالاً به جای اعتماد بنفس، احساس ترس به شما دست خواهد داد و این احساس روی عملکرد شما تاثیر منفی خواهد گذاشت.
اما چرا؟ دلیل این موضوع چی بوده؟
آیا به خاطر اینه که شما استعدادی در تدریس ندارید؟ یا به خاطر اینه که در کل شما آدم با اعتماد بنفسی نیستید؟
هیچکدوم. فقط یک چیز این وسط گم شده و اون « دانش » هستش.
بیاید یکم داستان رو اکشن کنیم. اون لحظه که دارید شر، شر عرق میریزید و میبینید چند نفر دارن به قیافه شما میخندن و شما قلبتون داره از سینتون میزنه بیرون، من با ساعت برنارد پیدام میشه. ساعتشو یادتونه؟
همون ساعتی که وقتی دکمشو میزد زمان می ایستاد.
دکمه ی ساعت رو می زنم و همه چی متوقف میشه. میام بالا سر شما و 5 سال تجربه تدریس و دانش رو برای مغزتون دانلود می کنم. بارگذاری میشه، و بعد از خروج از کلاس دوباره دکمه ساعت رو میزنم.
حالا چی؟ احساس بهتری دارید، مگه نه؟
اخماتون میره تو هم و همه رو به باز کردن جزوه هاشون دعوت میکنید و تهدیدشون میکنید که پایان ترم همه میوفتن. اینجا شهرام، بهرام نداریم.
پس دانش و تجربه ناخودآگاه اعتماد به نفس شما رو بالا خواهد برد. هر چه دانش و تجربه بالا تر باشه، مشخصاً اعتماد بنفس شما بالاتر خواهد رفت.
هدف از گفتن این داستان خیالی اینه که بدونید، اعتماد بنفس غالباً از دو جا میاد:
- دانش ( از مطالعات قبلی)
- تجربه ( از مهارات گذشته)
اگه هر کدوم از این دو تا رو نداشته باشید، مشخصاً احتمال اینکه اعتماد بنفس بالایی داشته باشید خیلی کمه.
موضوع تدریسی که بهش پرداختیم دقیقاً برای یادگیری زبان هم صادقه. اگه شما هیچی از زبانی که قصد مکالمه دارید ندونید، معلومه که اون رو با اعتماد بنفس صحبت نخواهید کرد. تمام.
پس اولین گام شما برای تقویت اعتماد بنفستون اینه که روزانه زمانی رو صرف یادگیری زبان کنید.
البته این به این مفهوم نیست که حتماً باید فوق العاده بشید تا برید با یه نفر مکالمه کنید. بلکه یعنی هر چه تجربه بیشتری در زبان بدست بیارید بهتره.
روی درک شنیداریتون کار کنید.
رک باشیم. میخواید اعتماد بنفس داشته باشید، باید مهارت شنیداری خوبی داشته باشید. چرا؟
شاید بپرسید مگه مهارت شنیداری با مکالمه فرق نداره؟
بله فرق داره، اما این دو مهاراتی هستند که همزمان در مکالمات استفاده خواهند شد.
مکالمات غالباً شامل تبادل اطلاعات هستند. کلمه و جمله گفته میشه و کلمه و جمله شنیده میشه. اینجوری نیست که شما حرف بزنید و شخص مقابل نیز همزمان حرف بزنه. معمولاً اینطوریه که یکی حرف میزنه و دیگری میشنوه و بعداً برعکس میشه.
اگه مکالمه رو زنجیره ای از بیان گفتارها بدونیم، مهارت شنیداری سازنده و شکل دهنده این زنجیره خواهند بود. بطور مثال با دوستی صحبت می کنید و ایشون از شما سوالی می کنند. در چه حالتی شما اعتماد بنفس بالایی خواهید داشت؟
سادست، با فهم و درک اینکه طرف مقابل به شما چی گفته می تونید یک جواب مناسب و با اعتماد بنفس بدید. اگه گوش ندید یا بنا به دلایلی نفهمید طرف چی میگه، ممکنه جوابی که میدید، شامل اعتماد بنفس کافی نباشه.
پس به عنوان یک زبان آموز که میخواد با اعتماد بنفس مکالمه کنه، نیاز دارید که دائماً روی مهارت شنیداریتون تمرکز کنید و سعی کنید متوجه شید بومی زبانا چی بهتون میگن.
اگه مهارت شنیداری رو از اول و اغلب تمرین بدید، کمتر دچار اشتباه خواهید شد. اشتباه کردن اجتناب ناپذیره و اگه ازشون یاد بگیرید هیچ اشکالی نداره، اما با تقویت مهارت شنیداری میتونید درصد این اشتباهات رو کمتر کنید و زمان مکالمه احساس بهتری داشته باشید.
روی تلفظتون کار کنید.
درک شنیداری خیلی مهمه، چون کمک میکنه بفهمید مردم چی بهتون میگن. ولی اون روی سکه هم باید در نظر گرفت.
آیا اگه شخص مقابل حرفتون رو نفهمه، میشه اون مکالمه رو موفق دونست؟
مشخصاً خیر. همونطور که شما دوست دارید حرف طرف مقابل رو متوجه شید، اون شخص هم از این قاعده مستثنا نیست. اگه این وسط طرف حرف شمارو متوجه نشه، احساس خوبی بهتون دست نمیده.
اگه هم کلمه ای رو بد تلفظ کنید، یا جمله ای رو خارج از آوا بگید، بومی زبان در مکالمه با شما تقلا خواهد کرد، سرعت مکالمه آروم میشه، حرفاتون رو بد متوجه میشن و حتی شاید تصادفی کلمه ای رو خیلی بد برداشت کنن و بهشون بر بخوره.
پس برای فرار از این مشکل شما نیاز دارید که برای تلفظ اولویت قائل بشید. وقتی کلمه یا عبارتی رو شنیدید، سعی کنید دقیقاً تکرارش کنید. ببینید یک بومی زبان دقیقاً چطور یک جمله رو ادا میکنه، کی میره بالا کی میاد پایین، کی توقف داره و کی ادامه میده؟ آیا شما مثل بومی زبان ها جمله رو ادا می کنید؟ یا مشکل دارید؟
احتمال اینکه نداشته باشید بسیار اندکه، ولی با این حال خوبه که تمرین کنید. بهترین راه برای تقویت تلفظ صحبت با بومی زبان ها و دریافت بازخورد از اوناست. اگه نه میتونید از شخصی استفاده کنید که تلفظ خوبی داره. بازخورد کمک بسیاری در بهتر شدن شما خواهد کرد. اگه بازم نشد، میتونید خودتون بازخورد دهنده خودتون باشید. صداتون رو ضبط کنید و با بومی زبان مقایسه کنید، بعد ببینید مشکلات چیه و اصلاحشون کنید.
به مرور با تمرین، شما یه سری عادت های فیزیکی در عضلات صورت، گردن، و سینه برای تولید صداهای مختلف ایجاد خواهید کرد که می تونه به شما در افزایش اعتماد بنفستون کمک بسیاری کنه.
موفقیت رو قبل از اینکه رخ بده، تصور کنید.
تا به اینجا ما مهارات و دانش زبانی که مارو به اعتماد بنفس بیشتر میرسونن مورد بررسی قرار دادیم. حالا وقتشه به چیزی بپردازیم که ممکنه از یک شخص به شخص دیگه متفاوت باشه. چیزی که کاملا ممکنه برای هر شخص، خاص باشه.
بیاید درباره ذهنیت صحبت کنیم.
ذهنیت شما، تاثیر مستقیم بر روی عملکرد شما در شرایطی خاص داره. شرایط خاصی که ما مد نظرمونه مکالمه با یک شخص دیگست.
البته، قبل از اینکه درباره شرایط خاصمون صحبت کنیم اجازه بدید درباره قدرت ذهن و تصور کردن باهاتون داستانی رو از آقا جو گابریل ( منبع در آخر داستان ) در میون بزاریم:
" وقتی به شدت چاق بودم، سال های زیادی را برای کم کردن وزنم رژیم گرفتم. ولی مهم نبود که چقدر سخت تلاش می کردم، همچنان وزنم بالا می رفت. ورزش کردن هم به من کمک بسیاری نکرد، و حتی با اینکه روزانه یک ساعت دوچرخه سواری می کردم، نمی تونستم وزنمو تکون بدم. من بیش از 400 پوند وزن داشتم ، از خودم خسته شده بودم و خالی از راه حل بودم.
با خودم گفتم که آیا باید موفقیت را در تصور کردن پیدا کنم؟ تصور کردن تکنیکی روانشناسی ایه که ورزشکاران، بازیگران و مردم عادی ای مثل من و شما برای آرامش، بهبود عملکرد، و دستیابی به اهداف شغلی و شخصی استفاده می کنند. من از قدرت تصور برای مشکلاتی مثل سیگار و سر درد استفاده کرده بودم. پس تصمیم گرفتم که برای کاهش وزن هم ازش بهره ببرم.
عجیب بود، قدرت تصور به شدت درست کار کرد. به نظر می رسید از وقتی که این تمرین هارو شروع کرده بودم، یک تغییر بزرگ در من رخ داده بود. دیگه مثل گذشته گرسنه نبودم. ذهنم منو به غذاهای سالم دعوت می کرد، و شروع به فعالیت بیشتر کردم. من انرژی بیشتر و اشتهای کمتری داشتم.
بعد از دو سال 220 پوند (حدود 91 کیلوگرم)، بدون اینکه کیفیت و کمیت غذا را تحت شعاع قرار بدم کم کردم و بدون اینکه خودم را وادار به ورزش کنم. در حقیقت 75 پوند (34 کیلوگرم) اولیه را بدون اینکه ورزشی انجام دهم، کم کردم. انگار که بدنم خودش می خواست لاغر بشه، و به من کمک می کرد که وزن کم کنم."
داستان بسیار تاثیر گذار و الهام بخشی برای اثبات قدرت تصور و ذهن شماست. اما ذهن تنها برای کاهش وزن قابل استفاده نیست. همونطور که ایشون به این موضوع اشاره کردند، بسیاری از ورزشکاران، بازیگران و مردم از این تکنیک ها استفاده میکنند. فرقی نداره چه موردی، هر جا که نیاز به موفقیت دارید شما نیازه که خودتون رو در اون شرایط تصور کنید. در موقعیت آقای جو گابریل، ایشون با تصور خودشون در آینده بار بزرگی از دوششون به نام استرس رو برداشتند. استرس همونطور که ممکنه خیلیاتون بدونید یکی از عاملین اصلی برای کاهش عملکرد فیزیکی و روانی یک شخصه. یکی از کارهایی که استرس با بدن می کنه افزایش هورمون کورتیزوله، که احتمالاً برای آقای جو گابریل یکی از اصلی ترین دلایل تغییر نکردن وزنشون، افزایش این هورمون بوده. اگه خیلی دوست دارید درباره کاهش وزن و هورمون ها و سیستم متابولیسم و کاتابولیسم بدن بدونید، پیشنهاد میشه کلیپ کوتاه پایین رو که از پادکست جو روگان هستش ببینید. مهمان برنامه آقای پیتر آتیا متخصص افزایش طول عمر هستند:
داشتن ذهنی آسوده و عاری از استرس میتونه به شما در بهبود عملکردتون کمک بسیاری کنه.
بر میگردیم به شرایط ویژمون یعنی مکالمه با یک شخص. از هر کسی درباره مکالمه با افراد بپرسید، بهتون جواب های مختلفی خواهند داد. یکی ممکنه مکالمه با خارجی ها رو یک تفریح بدونه و لذتبخش و دیگری ممکنه اون مفید ولی در عین حال چالش برانگیز باشه و برای برخی وحشتناک و پر استرس باشه.
هر شخص که در این سه گروه قرار داشته باشه دارای سه ذهنیت مختلفه. ذهنیت مثبت، خنثی و منفی.
اگه شما دارای ذهنیت مثبتید که خوش به حالتون، چون شما از همه سریع تر موفق خواهید شد. فقط در نظر داشته باشید که همیشه افکار مثبت رو ضمیمه تجربیاتتون کنید.
در مثال بالا که خودمون رو به عنوان یک مدرس توصیف کردیم، اگه ما تجربه ای نداشته باشیم پس هیچ چیز مثبتی رو نمیتونیم بهش ضمیمه کنیم. اگه شما یک زبان آموز هستید و کلا با کسی صحبت نکردید یا مثلا یک یا دو بار صحبت کردید. پس احتمالاً افکارتون نمیتونه چیز خوشایندی باشه، چون تجربه کافی ای نداشتید و احتمالاً از تجربیاتتون چیزای ترسناک به خاطر میارید، که خب متاسفانه تلاش دوباره رو سخت میکنه.
اما اگه خیلی دوست دارید که مکالمه زبانتون خوب شه، پس باید در نظر داشته باشید که بار ها و بارها نیاز به انگلیسی صحبت کردن دارید.
پس با این اوصاف نیاز به راهی دارید که بار ها و بارها شما رو وادار به مکالمه و تمرین کنه و اون روشی نیست جز تصور کردن.
به بیان ساده، این تکنیک یعنی اینکه خودتون رو در حال انجام کاری تصور کنید. به عنوان انسان ما این کار رو به شکل غریزی انجام میدیم. اگه تا به حال احساس خستگی و نگرانی داشتید حتما به شکل غریزی به نتایج ضعیف، اشتباهات، خنده های دیگران و خجالت فکر می کردید که بسیار تصورات ضعیفی هستند.
اما تصور کردن میتونه مثبت هم باشه. اگه از اون دسته افرادید که مکالمه زبان براتون فعالیتی نگران کنندست مطمئن باشید با این تکنیک نتایج فوق العاده مثبتی خواهید گرفت.
پس اعتماد بنفستون رو با این گام های ساده برگردونید:
- تو جایی ساکت بشینید.
- و چشمانتون رو ببندید.
- موقعیتی که دوست دارید درش انگلیسی صحبت کنید رو متصور شید. تصور خالی نه! بلکه دقیقاً شرایط رو حس کنید، دقیقاً همه چی رو ببینید. محیط، شخص، حالت ها، صداها و همه چی.
حالا سعی کنید تصویری کاملا واضح به شکل زیر بسازید:
- شریک مکالمه ایتون رو در حال لبخند، خنده تصور کنید و فرض کنید طرف با شما داره خوش میگذرونه.
- خودتون رو در مکالمه ای عمیق و جالب تصور کنید که در حال ساعت ها صحبت بدون مشکل هستید.
- این تصور رو داشته باشید که با شخص مقابل وارد یک رابطه بسیار، بسیار دوستانه شدید، فقط و فقط بخاطر اینکه تصمیم گرفتید، بحث رو با اون شخص باز کنید و مکالمه کنید.
با این تکنیک، هزارتا راه برای تصور اینکه همه چیز چطوری قراره پیش بره، خواهید داشت. پس اغلب به این امر بپردازید و ازش لذت ببرید. سعی کنید افکار منفی رو از خودتون دور کنید و به افکار مثبت فکر کنید.
تمرین… تمرین… تمرین – زود باش مکالمه کن!!!
آخرین مورد، ساده ترین مورده. چرا؟
برای مکالمه زبان انگلیسی با اعتماد بنفس بالا، نیاز دارید تا جایی که می تونید تمرین مکالمه کنید.
همونطور که در مثال ابتدای این مقاله ( تدریس در کلاس ) بهش اشاره کردیم، یکی از مهم ترین اصول برای داشتن اعتماد بنفس تجربست. اینکه بدونید، چی چطور کار میکنه و چطور انجام میشه بهتون کمک میکنه تا اونها رو با موفقیت انجام بدید.
پس هر وقت و هر کجا که تونستید، تمرین مکالمه کنید. اگه نمی دونید کجا کسی رو پیدا کنید می تونید یه مدرس رو از آی تاکی استخدام کنید (اگه وضعتون توپه). اگه نه می تونید از اپلیکیشن های بسیار که تو اینترنت پره، شانستون رو برای مکالمه امتحان کنید. البته دوستان چت کردن رو مکالمه ندونید(چرا؟ اینجا کلیک کنید)، چون خیلیا هستند که تو اپلیکیشنها به دنبال چت کردن هستند. ولی انصافا چت کردن آنچنان کمکی به شما نخواهد کرد. اگه دوستش دارید، مشکلی نیست ولی انتظار زیادی نداشته باشید.
راه های دیگه هم هست. مثل ضبط صدا و ارسالش تو تالار زبانشناس. همین حالا یه صدا ضبط کنید و برای سایر کاربران تو چالش let’s talk ارسال کنید. بزارید همه صدای شمارو بشنون.
چرا برای دیگران بفرستید؟
چون مردم اشتباهات شمارو میبینن و به شما کمک خواهد کرد با مشکلاتتون کنار بیاید.
یه راه دیگه استخدام مربی غیر بومی هستش. یک شخص که سطح زبانیش خوبه و قادر به مکالمست رو پیدا کنید و باهاش چند بار در هفته مکالمه کنید.
گاهی وقتا برخی هزینه ها میتونه، سرمایه های خوبی برای آینده شما باشن. پس هیچوقت فرصت هارو از دست ندید. از هر فرصتی برای مکالمه استفاده کنید.
دوستانی هم در تالار زبانشناس هستند که می تونید اونها رو استخدام کنید و باهاشون مکالمه کنید.
جمع بندی
خیلی خب اینم پایان مقالست. الان دیگه همه دوست دارن زبان رو روون مثل بلبل صحبت کنند. البته روون بودن برای خیلیا مفاهیم مختلفی داره. ولی به هر حال میشه برای همه “مکالمه با اعتماد بنفس” رو مشترک دونست.
این افراد می تونند زبان رو خوب، واضح و بدون نگرانی و خستگی صحبت کنند.
گفتنش آسونه ولی انجامش نیاز به زحمت و تلاش مستمر داره. اعتماد بنفس خریدنی نیست اما میشه اون رو کم کم ساخت. فقط کافیه دست به کار بشید و آستین بالا بزنید.
خیلی خلاصه به مرور مطالب امروز می پردازیم. چطور اعتماد بنفستون رو بالا ببرید؟
- هر روز یاد بگیرید
- توانایی درک شنیداریتون رو بالا ببرید
- تلفظتون رو بهتر کنید
- موفقیت های آیندتون رو تصور کنید.
- تا می تونید مکالمه کنید.
اینا رو انجام بدید و اعتماد بنفس بگیرید. اینارو هر روز انجام بدید و اعتماد بنفس رو تا ابد پیش خودتون نگه دارید.
موفق باشید.
یازده موضوع پرطرفدار تالار زبانشناس:
-
دانلود کتاب ترجمه شده «یاد بگیرید همانند یک بومی زبان، انگلیسی صحبت کنید»
-
3 ذهنیت که انگیزه شما را برای یادگیری انگلیسی دو چندان می کند
-
بحث و گفت گو «چگونه از زمان مرده برای یادگیری انگلیسی استفاده کنیم؟»
-
آنالیز کامل و دانلود دوره‌های انگلیسی Effortless English + راهنمای استفاده
-
«5 افسانه که در یادگیری زبان انگلیسی و هر زبان دیگه ای وجود دارند»
-
یالا صحبت کن! «چگونه اعتماد بنفسمان را در مکالمه انگلیسی با این چند تکنیک ساده بالا ببریم»
-
10 فاکتور پیشنهادی برای یادگیری موثر در زبان انگلیسی توسط لوکا لامپارلو
آیا به گروه زبانشناس علاقه دارید؟ پس سری به لینک های زیر بزنید:
-
برای دسترسی به تمامی مقالات و پروژه های تهیه شده توسط گروه زبانشناس اینجا کلیک کنید.
-
برای عضویت در کانال تلگرامی گروه زبانشناس اینجا کلیک کنید تا از پروژه و مقالات آتی آگاه بشید.
آیا قصد یادگیری زبان دارید؟
برای یادگیری از طریق دوره های زبان انگلیسی با سطوح مختلف اینجا کلیک کنید. (اپلیکیشن زبانشناس)
برای یادگیری از طریق کتاب ها با سطوح مختلف اینجا کلیک کنید. (اپلیکیشن زیبوک)
