10 فاکتور پیشنهادی برای یادگیری موثر در زبان انگلیسی توسط لوکا لامپارلو

سلام خدمت دوستان عزیز و زبان آموزان پر انرژی.

امروز با شما هستیم با راهنمایی یکی دیگه از چند زبانه های دنیا. این بار از ایتالیا، لوکا لامپارلو.
ایشون قادرند به ده زبان صحبت کنند و سنشون هم پایینه و مطمئنا در آینده زبان های بیشتری رو اضافه خواهند کرد.

این مطلب ایشون برای زبان آموزا خیلی مفید و حیاتیه. مخصوصا کسائی که قصد دارند تازه شروع کنند.

البته اینم باید در نظر داشته باشید برای برنامه ریزی درست نیاز دارید این عناصر رو در نظر بگیرید.

این شما و این ده عنصر معرفی شده توسط لوکا:

1.نظم

نظم یا پیوستگی یکی از عناصر مهم در یادگیری زبان هستند. همه ما می دونیم برای پیشرفت نیاز داریم دوباره و دوباره یه کار رو انجام بدیم و یه برنامه روزانه برای اون فعالیت درست کنیم. از دو وجهه این موضوع خیلی با اهمیته:

اول اینکه وقتی هر روز به انگلیسی گوش بدید و باهاش کار کنید، کم کم به ذهنتون می فهمونید، یادگیری انگلیسی چیز مهمیه و نیاز داره نسبت به سایر چیز ها بهش اولویت ببخشه.
تو این حالت، ذهن مثله یه نوزاد می مونه که باید همیشه بهش غذا بدید تا قوی تر بشه و رشد کنه. غذای مغز تو این موضوع زبان انگلیسیه. پس هر روز نیازه به مغزتون غذا (زبان انگلیسی) بدید تا ماهر تر شه.

دوم اینکه تمرین روزانه راهی عالی برای بهتر شدن در هر چیزیه. یادگیری زبان چیزی نیست که به یک باره رخ بده، نیاز به تمرین منظم داره.
بطور مثال یک سطل رو در نظر بگیرید که زیر یه شیر آب قرار داره. این شیر آب، قطره قطره درون سطل آب میریزه. مشخصا از هر کسی بپرسید، کی این سطل پر خواهد شد؟ بهتون میگه نمیدونم ولی مطمئناً خیلی طول می کشه. این پیش بینی معمولا غلطه و خیلی زودتر از اون چیزی به نظر می رسه اون سطح پر میشه، چون ایده قطره قطره ریختن آب در اون سطل به دلیل نظم داشتن و دائمی بودنش خیلی سریع رخ میده.
این دقیقا همون روشیه که ما زبان اولمون رو یاد گرفتیم. هر روز به این سطل یادگیریمون قطره قطره اطلاعات ریختیم تا اینکه این سطل رو کم کم پر کردیم.
دقیقا ایده زبان آموزی هم باید با این روش پیش بره. ما خودمون یه مثلی داریم که میگه قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود.
زبان آموزان موفق، ممکنه استراتژی و روش های مختلفی برای یادگیری پیش بگیرند، ولی در این یه مورد همگی یکسان عمل می کنند، هر روز و پیوسته رو زبان مورد نظر کار می کنند.
ممکنه این وسط یه اتفاقی بیوفته که این نظم رو بخواد بهم بزنه، برای حفظ این نظم در شرایط غیر منتظره مثله مریض شدن یا انبوه کار یا هر چیز دیگه ما نیاز به فاکتور دوم یعنی مدیریت زمان داریم که بهش در ادامه خواهیم پرداخت.
پس آروم و پیوسته پیش برید و هر روز با نظمی همیشگی زبان بخونید.

2.مدیریت زمان

«کسی که بخواد کاری رو حتما انجام بده، هر چند غیر ممکن ولی راهی پیدا می کنه. باقی افراد دنبال بهونه واسه رد اون کار می گردند.»

آخه من وقت ندارم

چند بار شده این بهونه رو بشنوید؟

“وقت” چیزی نیست که شما داشته باشید یا نداشته باشیدش. وقت چیزیه که اگه شما بخواید، می سازید یا به چیزی اختصاص می دید. اگه واقعا بخواید.

یکم بهش فکر کنید. به چیزی که خیلی دوستش دارید فک کنید. آیا هر روز برای انجام اون کار وقت نمی زارید؟ مهم نیست چقدر سرتون شلوغ باشه، شما همیشه یه زمان رو برای انجام اون کار اختصاص می دید. این کار می تونه: باشگاه رفتن، دویدن، گوش دادن به موسیقی، دیدن فیلم یا هر چیز دیگه ای باشه.

هممون اشخاصی رو می شناسیم که یه زمانی رو حتما برای رفتن به باشگاه اختصاص میدن. مثلا بلافاصله کارشون تموم میشه، میرن باشگاه.
اونها اینو جزء برنامشون قرار دادن. جزئی از برنامه روزانشون شده. نیازی به تصمیم گیری دربارش ندارن چون میدونن بعد کار باید برن باشگاه.
پس ما هم برای یادگیری زبان، در ابتدا باید برنامه ای بریزیم. اولش ممکنه یکمی سخت باشه ولی وقتی با برنامه پیش برید؛ کم کم بعد یکی، دو هفته رو روال میوفتید و اون کار براتون یه عادت میشه.
شاید بپرسید بهترین زمان در روز برای یادگیری انگلیسی چه وقتیه؟
برای جواب دادن به این سوال نیازه که سطح انرژی روحی و جسمی خودتون رو در نظر بگیرید.

ما در طول روز بار ها پیش میاد که انرژیمون بالا و پایین میشه. بعضی ها صبحا انرژی زیاد دارند و شب انرژیشون افت می کنه. بعضی ها برعکس این موضوع براشون رخ میده. پس اگه یه برنامه یادگیری خاص رو دنبال نکنید و به با این نگرش که هر زمان وقت شد زبان بخونید، امکان داره زمانی رو انتخاب کنید که انرژی روحی و جسمی شما در شرایط ضعیفی قرار گرفته باشند.

اگه طی شرایط روحی و جسمی ضعیف، زبان بخونید، اون لذت یادگیری کم کم جاشو به خستگیه ناشی از یادگیری میده و با این نگرش که من خسته ام و امروز نمی خوام زبان بخونم، به یادگیری امروزتون پایان می دید و کم کم در شیب منفی قرار می گیرید که باعث میشه بیخیال یادگیری زبان بشید.

اجازه ندید این اتفاق براتون رخ بده. برای این کار نیازه یه زمان در روز رو پیدا کنید که در بهترین شرایط روحی و جسمی قرار دارید.

بخوایم خلاصه بخش مدیریت زمان رو شرح بدیم در سه مورد زیر میشه بیانشون کرد:

  • قبل از یادگیری برنامه ریزی کنید
  • یک عادت روزانه ایجاد کنید و با نظم پیش برید
  • برنامتون رو بر پایه ی دوره ای از روز قرار بدید که در بهترین شرایط روحی و جسمی قرار دارید.

اگه این مطلب رو خوندید و متوجه شدید که در گذشته برای نظم و مدیریت زمان تقلا می کردید. پس این مفهوم رو می رسونه که شما فاقد انگیزه بودید که در بخش سوم به این موضوع می پردازیم.

3.انگیزه

این فاکتور یکی از مهم ترین فاکتور ها برای یادگیری هر چیزیه.

اگه یه شروع کننده هستید، مشخصاً انگیزه بالایی برای یادگیری دارید. چون همه چیز برای شما تازست و مطالب رو یکی بعد از دیگری سریع یاد می گیرید. مشکل اینجاست بعد از کمی کسب تجربه این روند آروم و آروم تر میشه و اگه انگیزه کافی نداشته باشید، ممکنه بیخیال یادگیری زبان شید.

مهم نیست از بهترین روش برای یادگیری استفاده کنید یا از بدترین. بدون انگیزه پیشروی غیر ممکنه.

مردی رو در نظر بگیرید که می خواد ماشینی گرون بخره، تمام پولش تا قرون آخر صرف خرید یه فراری میکنه. بعد از چند دور چرخیدن با ماشین متوجه میشه که سوخت ماشین رو به اتمامه. و کم کم ماشین از حرکت می ایسته. حالا مرد مونده و یه ماشین عالی که کاملا بدون سوخت بی مصرفه.

برای یادگیری زبان هم همین موضوع صادقه، شما تمام پول تو حسابتون ( تمرکزتون) رو صرف بهترین ماشین (بهترین روش) کنید ولی سوختی (انگیزه ای) براش تهیه نکنید، اون ماشین از حرکت خواهد ایستاد.

برای اینکه ماشینتون تو این مسیر توقف نکنه نیاز دارید هدفی والا داشته باشید و از فاکتور بعدی یعنی لذت پیروی کنید.

4.لذت

طبیعت آدمی به این شکله که ما برای کاری زمان صرف می کنیم که ازش لذت ببریم. با این وجود خیلی از زبان آموزا راهی رو انتخاب می کنند که براشون به شدت عذاب آور و در عین حال حوصله سر بره.

متاسفانه زبان آموزان، زبان رو موضوعی می دونن که باید در اون رقابت کنن و نمره بگیرن.

این صحیح نیست.

در زندگی واقعی زبان چیزیه که باید استفاده شه، یادگیری اون به زبان آموز باید اجازه بده تا با سایر مردم ارتباط برقرار کنه و از این موضوع لذت ببره. پس خودتون رو برای یادگیری زبان زور نکنید. نیازی به تقلا کردن نیست.

لذت برای هر شخص متفاوته. ممکنه روشی که من فکر می کنم حوصله سر بر هستش، برای شما لذت بخش باشه. پس در نظر داشته باشید، اگه کسی معتقده منبعی براش موفقیت آمیز بوده و اونو مسلط کرده، تضمینی بر این نیست که برای شما هم استفاده از اون منبع مناسب باشه.

مثلا اگه کسی عاشق ترجمه کردنه تا الگو های داخل جملات رو بفهمه و از این کار لذت می بره، این دلیل اون نمیشه که شما هم لذت ببرید. اونو امتحان می کنید و می بینید واقعا برای شما عذاب آوره. پس به یاد داشته باشید، اگه از روشی لذت نمی برید، مطمئناً با اون روش تا ابد ادامه نخواهید داد.

5.تنوع

«نادانی یعنی کاری را دوباره و دوباره انجام دادن و انتظار نتیجه ای متفاوت گرفت را داشتن “آلبرت انیشتن”»

یادگیری زبان رو با حمله کردن به یه قصر مقایسه کنید. شما طی هر حمله فقط و فقط به در اصلی قصر، حمله کنید. چه اتفاقی رخ میده؟

به مرور مردم داخل قصر حملات شما رو پیش بینی می کنند و راهی راحت تر برای شکست شما پیدا می کنند. پس برای موفقیت در این جنگ نیاز دارید از قسمت های مختلف به قصر حمله کنید.

تنوع در یادگیری از دو جهت عمده، بسیار با اهمیته: 1.شما زبان رو در تمام وجهه ها یاد می گیرید 2.زبان از حالت حوصله سر بری بیرون میاد.

ما در زبان چهار مهارت رو در نظر می گیریم « خواندن، نوشتن، مکالمه، شنیدن»

برای تنوع دادن به یکی از این مهارت ها بطور مثال مکالمه ما می تونیم چند تا کار کنیم.
مکالمه به طور کلی یعنی صحبت کردن با یه شخص دیگه. آیا مکالمه به همین یه مورد خلاصه میشه؟

نه!!! شما همچنین می تونید با خودتون صحبت کنید یا می تونید صداتون رو برای کسی ضبط کنید و…

اینها فعالیت های متنوعی هستند و اهداف مختلفی رو دنبال می کنند.

  • مکالمه با یه شخص به شما کمک میکنه تا فعالانه ارتباط برقرار کنید و توانایی زبانشناسیتون رو افزایش بدید.
  • با خودتون صحبت کردن به شما این امکان رو میده که صدا و آوا های زبان رو تمرین کنید و با ساختار اونها آشنا بشید. این ساختار به شما در مکالمات آتی کمک زیادی خواهد کرد.
  • ضبط صدا بسیار مفیده، چرا که تمرین می کنید به دیگران، بدون استرس ناشی از کمبود زمان در مکالمه، اطلاعات انتقال بدید. بنا به تحقیقات انجام شده این تمرین برای به یاد داشتن لغات بسیار موثر خواهد بود.

به این کار میگن ایجاد تنوع و در ایجاد تنوع هیچ محدودیتی وجود نداره. شما می تونید برای هر مهارت چندین تنوع ایجاد کنید و اطمینان حاصل کنید که این تنوع ها برای شما لذت بخش باشند. ذهن شما نیاز به طراوت داره، پس بهش تازگی و طراوت تزریق کنید.

6.نگرش

اگر با کسی یا چیزی خوب برخورد کنید، اون شخص یا اون چیز باهاتون خوب رفتار خواهد کرد. این قانون کنش و واکنشه. دید ما نسبت به هر چیزی، نگرش ما نسبت اون رو می سازه.

یه تجربه تلخ در گذشته از دو شیوه میشه بهش نگاه کرد، یکی اینکه بگیم این تجربه تلخ بوده و من بد شانسم یا اون تجربه تلخ رو به عنوان یک موضوع آموزنده در نظر بگیرید.

نگرش باید عاری از افکار منفی باشه تا مارو بتونه به بهترین نحو ممکن در مسیر یادگیری همراهی کنه.

نگرش یادگیری زبان شامل چهار ستون عمده میشه:

1. علاقه

اگه فاکتور علاقه رو در نگرشتون پیاده کنید:

  • زمان بیشتری برای یادگیری صرف خواهید کرد: علاقه نوعی اجبار مثبت تلقی میشه. این اجبار به شما امکان میده که درباره زبان یا فرهنگ حول محورش اطلاعات جذب کنید. چون شما عاشق این کار هستید، پس زمان و انرژی زیادی برای بیشتر دونستن درباره اون موضوع صرف خواهید کرد. این اجبار مثبت پادزهری برای بی حوصلگیه و به شما این امکان رو میده که در دوره های بیشتری بدون توقف مشغول یادگیری بشید.
  • تمرکز بیشتر: وقتی به چیزی علاقه داشته باشید، بیشتر بهش تمرکز می کنید. چرا که تمرکز نداشتن در کاری و تسلیم شدن در اون موجب میشه شما کاری رو تا آخر پیش نبرید.
  • اطلاعات جدید رو بهتر حفظ می کنید: اطلاعاتی که مورد علاقه شما باشند، برای ذهن شما، از اولویت حفظ شدن بیشتری برخوردار هستند. این دلیلیه که شما تمامی قسمت های سریال مورد علاقتون رو حفظید ولی یادتون نمیاد، دیشب شام چی خوردید. اگه شما زبان رو در نگرش “علاقه” جای بدید، راه ورود این اطلاعات به حافظه بلند مدتون رو هموار خواهید کرد.

2.کنجکاوی

کنجکاوی موجب توجه بیشتر به یه موضوع میشه. علاقه به شکل اجتناب ناپذیری زاینده کنجکاویه. که باعث میشه بخوایم درباره یه موضوع بیشتر بدونیم.

وقتی کنجکاوی رو در نگرشتون توسعه بدید:

به دنبال اطلاعات بیشتری خواهید رفت: یه ذهنه کنجکاو همیشه تشنه اطلاعاته. زبان مرکزی از اطلاعاته که ممکنه، ذهن خیلیاشو ندونه و اینجاست که ذهن خلاق می تونه با خیال راحت تو این مرکز بچرخه و با مواردی که دوست داره ارتباط برقرار کنه. بطور مثال اگه به کلمه ای نا آشنا بر بخورید، برای اینکه به ذهن کنجکاوتون بیشتر اطلاعات بدید باید علاوه بر ترجمه فارسی، مثال های گوناگون براش بزنید. این کار باعث میشه ذهنتون در مقابل زبان باز تر عمل کنه و ارتباط بیشتری باهاش برقرار کنه.
سوالات بیشتری می پرسید: این سوالات می تونن از خودتون یا از اشخاص دیگه پرسیده بشن. وقتی از خودتون سوال می کنید، به ذهن اجازه می دید بر زبان، ارتباطات حول محورش، ایده هاش، شک و شبهه ها و… متمرکز شه. باعث میشه ذهن به دنبال الگو های زبانشناسی بره و هر چیزی که در روز به دست آورده رو ثبت، و نام گذاری کنه. با این کار شما درک خودتون رو از زبان بیشتر می کنید. با پرسیدن از دیگر افراد هم می تونید به داناییتون اضافه کنید، وقتی با یک بومی زبان صحبت می کنید، مهارت فرهنگی، اجتماعی و زبانشناسی اونها رو به نوعی جذب می کنید، وقتی از طرف مقابل درباره موضوعاتی سوال می پرسید همونطور که خودتون در حال جذب اطلاعات هستید به اون شخص هم اجازه می دید درباره شما بیشتر بدونه که این حالت یه حالته برد-برد محسوب میشه.

3.روشن فکری

برای روشن فکر بودن در نگرش نیاز به دو نوع تمرین دارید:

یافتن فرصت: کسی که روشن فکر باشه، دائما به سراغ فرصت های جدید میره. اگه فرصت جدید پیدا نشه، ذهنه روشن راهی برای ایجاد فرصتی تازه پیدا می کنه که قبلاً وجود نداشته.
از نتایج، باید بهره برد: تونی رابینتز میگه چیزی به اسمه موفقیت یا شکست وجود نداره، فقط نتایج هستند که به دست میان. این ذهنیته که باید یه زبان اموز برای موفقیت تو خودش ایجاد کنه. اگه تلاش کردید که با یک بومی زبان صحبت کنید و اون تلاش بد پیش رفت، این یه شکست نیست، فقط یک نتیجست و شما موظف هستید ازش یاد بگیرید و ادامه بدید.

4.قدرت تصور

تصور باید در نگرش شما وجود داشته باشه. شما باید قادر باشید که هر گاه اقدام به مطالعه یا گوش دادن به انگلیسی می کنید خودتون رو در آینده، موفق تصور کنید. این تصور به شما قابلیتی می ده که با قدرت بیشتری به راهتون ادامه بدید. سعی کنید این تصورات رو گسترده کنید.
مثلا هر موقع در حال خوندن هستید، خودتون رو در آینده به عنوان شخصی مسلط متصور شید، فرض کنید با شهروندان انگلیسی زبان در حال صحبت کردنید، خودتون رو در حال پیشرفت و جلوروی ببینید.

با گذر زمان این تصورات به شما نیرویی تزریق می کنند که تبدیل به انگیزه ی بیشتر برای موفقیت شما می شن. به این صورت که، اگه خودتون رو شخصی موفق تصور کنید، راهتون رو برای رسیدن به اون هدف می بینید و روزی به اون جایگاه خواهید رسید.

7.فعال بودن

انگلیسی چیزی نیست که بهتون آموزش بدن. چیزیه که شما باید یاد بگیرید. شما تو کلاس های زبان شرکت می کنید و این انتظار رو دارید که معلم زبان به شما اموزش انگلیسی بده. اگه معلم شخصی صادق باشه، بهتون میگه: من معلم هستم و باید بگم شما 95% راهو باید خودتون برید و 5% باقی با منه که باید شما رو تحریک کنم و راهنمایی های لازم رو بهتون بدم.

اگه زبان آموز فعالی باشید. فقط به کلاس متکی نمی شید و اینو می دونید که یادگیری اصلی بیرون از کلاس رخ میده. با یه مثال میشه تفاوت زبان آموز فعال و غیر فعال رو راحت متوجه شد:

زبان آموز غیر فعال فقط به کلاس متکیه، منتظره راهنماییش کنن، بهش درس بدن، منابع رو بهش معرفی کنن و تمامی لقمه هارو براش آماده کنند که در این صورت این زبان آموز بعد سال ها تلاش برای انگلیسی هنوز که هنوزه نمیتونه پیشرفتی داشته باشه.

ولی برعکس زبان آموز فعال، چه تو کلاس شرکت کنه چه نه، خودش کتابی که می خواد بخونه و بهش علاقه داره رو انتخاب می کنه، منبعی که برای خودش مناسبه و می خواد باهاش کار کنه رو انتخاب می کنه، مشکلی داشته باشه دنبال راه حلش می ره، دائما به دنبال زبانه و ارتش تک نفره ایه که تا آخر این مبارزه می جنگه.

زبان آموز غیر فعال از داشتن مکالمه فراریه ولی زبان آموز فعال از هر فرصتی برای استفاده از زبان استفاده می کنه.

یا شاید زبان آموز غیرفعال مکالمه ای رو ترتیب بده ولی سوالات زیادی نمی پرسه و علاقه ای به فهمیدن کلمات و جملات نا آشنا نداره. ولی زبان آموز فعال تو مکالمه دائم در حال جنب وجوشه و دائم سوال می پرسه دائم فعالانه عمل می کنه. کنجکاوه و کلمات جدید رو به خاطر می سپاره. اونها از تمام فرصت هایی که بدست میارن برای یادگیری نکات جدید استفاده می کنن.

پس فعال، کنجکاو و مثبت اندیش باشید.

8.تکرار

برای تسلط پیدا کردن به هر چیزی از جمله زبان نیاز دارید به قدر کافی اون رو تکرار کنید. حافظه انسان یه چیز جادوئی نیست که با یه پلک به هم زدن اطلاعات رو جذب کنه. نیاز به تکرار داره.

ذهن انسان دقیقا مثله یه ماشین تولیدی عمل می کنه. باید اجزا خام رو به این ماشین بدیم، و کم کم این اجزا از مراحلی عبور کنند تا سر آخر تبدیل به محصول بشن.

در زبان برای فهمیدن یه عبارت یا یک کلمه نیاز دارید با اون در جاهای مختلف رو به رو بشید، وقتی رو به رو شدید باید تکرارش کنید و زیاد ازش استفاده کنید تا بخشی از حافظه بلند مدتتون بشه.

ولی تکرار داریم تا تکرار.

به زبان آموزی فکر کنید که می خواد لیستی از لغات رو حفظ کنه، هر روز این کارو دوباره و دوباره انجام میده. بعد یه مدت شاید به حافظه بلند مدتش بره ولی چقدر انرژی مصرف می کنه؟ مشخصاً انرژی زیادی میطلبه. اینجاست که باید رابطه سرمایه گذاری و بازده اون رو در نظر بگیرید. شما دارید برای یادگیری لغات زمان و انرژی صرف می کنید و در آخر بازده ای ضعیف و کم اثر به دست میارید.
این کار متاسفانه مفید نیست،، بنا به دلایل زیادی که یکیش حوصله سر بر بودنشه. حفظ کردن از روی لیست لغات به شدت خسته کنندست و شما لغاتی رو یاد می گیرید که در جاهای مختلف اونا رو ندیدید و هدف حفظ کردن این لغات به هیچ وجه مربوط به ارتباط داشتن نیست.

دیدن لغات در جاهای مختلف یکی از پر اهمیت ترین موارد در یادگیری زبانه. لغات بدون زمینه به راحتی گم میشن و شما رو گیج می کنند. اگه شما لغات رو دوباره و دوباره به تنهایی بدون هیچ زمینه ای برای خودتون تکرار کنید ذهن شما به مرور بر روی تک کلمه متمرکز میشه و زمان ساختن یک پیام به شدت هنگ می کنه.

اگر قراره کلمه یا عبارتی تکرار بشه باید برای شخصی دیگر تکرار شه و در غالب یک مکالمه باشه. زبان ابزاریه برای ارتباط داشتن و باید یاد بگیریم از ابتدا برای بهتر شدن ازش استفاده کنیم. در استفاده از زبان، باید تنوع هم رعایت شه و به ذهن اجازه داده شه تا با تکرار به بهترین نحو ارتباط برقرار کنه.

بومی زبان ها با ارتباط داشتن در زمینه های مختلف با زبان و استفاده از اون، زبان رو به شکل طبیعی و بدون دردسر یاد گرفتند. اونها از زبان به شکل متنوع، در قالب های مختلف و با تکرار های زیاد استفاده کردند.

پس برای قوی تر کردن تکرار هاتون بهشون تنوع بدید، از کلمات و عبارات استفاده کنید و در جاهای مختلف اونها رو مرور کنید.

9.منابع

3 فاکتور برای انتخاب منابع مهم اند. کیفیت، کمیت، طبیعت.

کیفیت

برای تعریف این فاکتور نیازه که ویژگی های محتوا، قابل حمل بودن و شکل ظاهری اون در نظر گرفته بشه.

  • محتوا: منبع باید جالب، قابل فهم و به شکل تدریجی از پایین به بالا ساخته شده باشه. اگر از مواد خوشتون نیاد یا نتونید بفهمید که داخلش چی می گن، هیچی به جز خستگی و نا امیدی به دست نخواهید آورد. محتوا باید از آسون شروع شه و به سخت برسه. هیچ قسمت زبان جدا نیست و همه قسمتهاش به هم پیوسته اند، پس در نظر داشته باشید که منبعی رو انتخاب کنید که شامل این موارد بشن.
  • قابل حمل بودن: سعی کنید منبعی رو انتخاب کنید که قابل حمل باشه. تکنولوژی این قابلیت رو داده که تمامی منابع رو تلفن همراهمون بتونیم قرار بدیم.
  • شکل ظاهری: عکس، فونت، شکل کلی منبع، داستان های داخلش و… از اهمیت بالایی برخوردارند، چرا که برای جذابیت منبع نیاز داریم با چشممون اونهارو قضاوت کنیم. پس اگه یه منبع به چشم ما مناسب بیاد، اون منبع،می تونه منبع مناسبی برای ما باشه.

کمیت:

در دنیای امروز پیدا کردن منابع خیلی سادست. طوری که اگه بخوایم اونارو با 20 سال قبل مقایسه کنیم به شدت تفاوت رو حس می کنیم. ولی این حجم از منابع گاهی گمراه کننده هستند. برای انتخاب یک منبع همونطور که قبلا گفته شده نیاز دارید، منبع رو بر حسب نیاز خودتون انتخاب کنید. و پیشنهاد میشه منابع رو انباشت نکنید، سعی کنید یک منبع اصلی رو انتخاب کنید و در کنارش یه منبع فرعی رو پیش بگیرید تا بتونید تمرکزتون رو به بهترین نحو بر روی اونها پیاده کنید. بعد از اتمام این منابع می تونید منبعی دیگه انتخاب کنید. با این کار شما بهترین نتیجه رو خواهید گرفت چرا که هم در اون تکرار رو رعایت خواهید کرد و هم تنوع خواهید داشت.

طبیعت:

هر چه پیشرفت می کنید و رو به جلوتر می رید، نوع منبعی که برای شما مناسب هستند هم تغییر خواهند کرد.

مثلا ابتدای راه، شما از کتاب های داستان ساده (داستان های کودکانه) برای افزایش دایره لغاتتون استفاده کردید، وقتی جلوتر میرید، این کتاب ها برای شما ساده می شن، پس ممکنه به سراغ فیلم ها، برنامه های تلویزیونی و پادکست های مختلف برید تا عبارات جدید رو از اون طریق یاد بگیرید.

بومی زبان ها منبعی دیگه برای پیشرفت زبان شما هستند. البته این هم در نظر داشته باشید که نمیشه از مردم به عنوان یه کتاب یا منبع به شکل مستقیم استفاده کرد. ولی می تونید با مکالمه داشتن با اونها سطح زبانتون رو پیشرفت بدید.

پس یادتون باشه هر چه بیشتر رشد کنید، باید منابعی که انتخاب می کنید، هم با شما تغییر کنند و رشد داشته باشند.

10.اهداف روشن

داشتن هدف یا اهدافی روشن و قدرتمند به ما کمک می کنند تا به زبان آموزی موفق تبدیل بشیم. حتی اگه هنوز شروع نکردید، باید بدونید که به کجا می خواید برید و چرا می خواید به اون درجه برسید؟
زبان دوم مثله خوراک و مسکن نیست که بهش نیاز داشته باشید. نه!!! شما نیازی به زبان دومتون ندارید. باید خودتون این نیاز رو تعیین کنید و در مسیر به اون توجه کنید.

برای داشتن هدف یا اهدافی روشن باید سه گام بلند برداریم:

  1. با هدفی استوار شروع کنیم
    2.با توجه به دلایلی که دارید، هدفی روشن تعیین کنید
  2. برای رسیدن به هدفتون زمان تعیین کنید

دو نوع هدف وجود دارند: اهداف مبهم و اهداف روشن.

اهدافتون رو مبهم انتخاب نکنید. زبان رو به خاطر اینکه به نظر باحال میاد یا بخواید به کسی پزش رو بدید یا واسه سرگرمی، یاد نگیرید.

از اونجایی که هدفی ندارید ،نمی دونید مقصد نهاییتون کجاست خیلی دیر یا زود بیخیال ادامه راه می شید. برای پیدا کردن هدفی استوار نیاز دارید که جرقه ای رو حس کنید.
مثلا دوست دارید انگلیسی یاد بگیرید، چون به یه شهر انگلیسی زبان رفتید و از شهرش خوشتون اومده. یا با کسی تو اینترنت صحبت کردید که انگلیسی صحبت می کرده و ازش خوشتون اومده. شاید تجربه ای عالی با اون زبان داشتید. یا شغلی منتظرتونه، یا جایی عکسی از کشوری دیدید و دوست دارید خارج از کشور زندگی کنید یا عاشق مهارتی شدید و می خواید چیز جدیدی یاد بگیرید و…

حتی اگه جرقه ای در شما زده نشده به دنبالش بگردید و پیداش کنید. این موضوع خیلی اهمیت داره، چرا که جاده و مقصد راهتون رو به شما نشون میده.

وقتی هدفی استوار داشته باشید می تونید هدفی روشن بسازید. این هدف روشن می تونه روون شدن در انگلیسی و زندگی در کشوری انگلیسی زبان باشه. برای روشن تر کردن این هدف نیاز دارید بدونید اصلا روون شدن در انگلیسی یعنی چی؟!

وقتی هدفی روشن داشته باشید بهتون اجازه می ده که زمانتون رو به بهترین نحو ممکن مدیریت کنید و روزانه برنامه ای برای یادگیری بسازید.


تمامی این ده فاکتور برای یادگیری زبان اهمیت زیادی دارند، اگه یکی از این فاکتور ها رعایت نشه، یادگیری زبان براتون پیچیده تر از قبل خواهد شد. نیازی به تسلط و حرفه ای عمل کردن در این ده فاکتور ندارید. کافیه فقط رعایتشون کنید تا بهترین عملکرد رو در زبان داشته باشید.

موفق باشید

94 پسندیده

نظم و مدیریت زمان تقریبا از یه نوع هستن. کسایی که یک مقداری تایمشون شلوغه، من پیشنهاد میکنم روزی دوبار زبان بخونن. یک بار صبح دقیقا بعد از خواب. به مدت ۱۵ الی ۳۰ دقیقه. و یکبار هم شب قبل خواب باز هم به مدت ۱۵ - ۳۰ دقیقه. این عادت رو که داشته باشین روزی نیم ساعت تا یک ساعت میشه زبان انگلیسی خوند. و زنجیرتون حفظ میشه. از طرف دیگه صبح چون در سطح بالایی از آمادگی قرار داریم خیلی خوب یاد میگیریم. شب هم اگه انگلیسی گوش بدیم، باعث میشه تا حدودی تا وقتی که به خواب میریم یه مقداری به انگلیسی فکر کنیم و حتی شب، خواب انگلیسی ببینیم که خیلی خوبه :blush::wink:

41 پسندیده

کامل خوندم قطعا به مقالات شما کمتر از عالی نمیشه گفت. پس واقعا تشکر بابت مطالب مهم و صد البته وقتی که بابت تهیه این مقالات میذارید . چون ما مخاطبین ممکنه در عرض 5 دقیقه این مقالات رو بخونیم ولی قطعا میدونیم که زمان زیادی رو از شما گرفته . پس جا داره یه تشکر ویژه ویژه از شما انجام بدم :dizzy::dizzy::dizzy::star2::star2::star2:
و اما راجب فاکتورهای گفته شده من خودم تجربش کردم چه بحث مدیریت زمان و چه بحث انتخاب منابع و …
چه خوب نظرات اقای لوکا رو بیان کردین .
امیدوارم یه روزیم ما بچه های زبانشناس چند زبانه بشیم بیان راجبمون مقاله بنویسن آمین :joy::blush:

28 پسندیده

سلام ابتدا یه خدا قوت ویژه خدمت شما بابت این مقالات نابتون…بنظرم این ازاون دسته مطالبیه که لازمه بارها وبارهاخونده بشه…بعدشم یه تشکر ویژه تر خدمت شما بخاطر این قدرت نفوذ کلامتون که باعث شده ما هر روز دلگرم تر ومصمم تر ازقبل باشیم وقدمهای محکمتری رو برای رسیدن به هدفمون برداریم…سپاسگزارم ازشما :pray:

13 پسندیده

سلام
انصافا مقاله خیلی پربار و جذابی بود :clap::clap::clap:
بعضی از مقاله هاتون ازجمله همین :point_up_2: واقعا باعث میشه آدم خودشو بزاره زیر ذره بین و خودشو نقد کنه تا کامل متوجه بشه کجا داره کم میذاره و
کدوم قسمت مسیرو داره اشتباه میره
و حتی باعث میشه تشخیص بدیم واقعا داریم یادمیگیریم یا توهم یادگیری زدیم …

خیلی ممنون بخاطر اینهمه راهنمایی های عالیتون :rose:
واقعا خسته نباشین :rose::blush:

14 پسندیده

سلام.خسته نباشین!خیلی پرباره مقالتون.واسه درک دقیقش باید بازم بخونمش.حتی باید نت برداری کنم ازش :smiley:
خیلی خیلی ممنون

12 پسندیده

داداش منم هنوز وقت نکردم بخونم، میخوام سر فرصت بخونم
بازم دمت گرم بابت مقاله

10 پسندیده

آقا کامبیز ممنون مثل همیشه عالی بود . :clap: :clap:
به قول مژده جان این نکته ها باعث میشه ادم خودش و مقایسه کنه که کجای مسیر قرار داره و تا الان درست پیش اومده یا نه و برای ادامه ی مسیرم راهنمای خوبی داشته باشه.
:slightly_smiling_face:

13 پسندیده

کامل خوندمش .خیلی خوب بود.ممنون کامبیز

6 پسندیده

درود دوستان
واقعا مطالب مفیدی قرار میدی کامبیز خان .انگیزه میدی با این مطالب مفید :slight_smile:
Good luck :+1:

6 پسندیده

خیلی مفید بود. ممنون

6 پسندیده

واقعا این مقاله یک نسخه ی کامل برای همه ی کساییه که میخوان زبان آموزی رو شروع کنن
هیچ چیزی کم و کسر نداره
اینو میشه به جای همه ی اون تگ ها که درست کردیم استفاده کرد

8 پسندیده

ی مجموعه کامل از نکات روانشناسی که قبل از استارت زدن هر کاری از جمله زبان لازمه بدونیم بود. این نکاتی که این جا گفته شد واقعا ضروری اند و انجام دادنشون باعث جهش در یادگیری میشه…
ممنون آقا کامبیز :rose:

7 پسندیده

سلام به همه دیروز و امروز یکم سرم شلوغ بود ببخشید نشد به اینجا سر بزنم و جواب محبتاتون رو بدم.

این یه مورد واسه من خیلی پیش اومده مخصوصا که شبا داستان می خونم خواب کارکتر های داخلشو می بینم :joy:

مرسی از لطفت و ایشالا :joy:

به به مرسی چه کامنت انرژی زا و عالی ای :rose:

مرسی مژده خانومه عزیز ایشالا مقاله براتون مناسب بوده باشه :grin:

خواهش می کنم ، حتما نوت برداری کنید این فاکتور ها عالی هستند. :rose::wink:

خواهش می کنم :rose:

خواهش می کنم موفق باشید :rose:

خوشحال کنندست که انگیزه دهندست :grin:

چاکریم آقا رضا :grin::rose:

آره به شکل کلی به نکاتی که لازمه می پردازه و صد البته من 16 ساعت رو ویدئو و ویرایشش کار کردم باید همه از اینا استفاده کنن :joy:

خواهش می کنم. امیدوارم مثمر ثمر واقع شده باشه. :rose:

9 پسندیده

سپاس فراوان

8 پسندیده

ممنون و موفق باشید خانوم قربانی بزرگوار :rose:

5 پسندیده

عااالی بود این قسمت متن

7 پسندیده

ممنون از زحماتتون مطلب جامع و کاملی بود که تو خیلی جاها کاربرد داره.

5 پسندیده

Hello My Friend. I’m grateful to share this post. I’m in begining of this way. I have chosen my goals and manage my daily time and I’m going to do it every day and I’m intending to share my habit’s page in this site. I have many motivation and I want to achieve my goals. I thank God for creating this feeling into me. I like this feeling and I like to improve my English Language. Thank you Mr Kambiz and everyone. :grinning:

9 پسندیده

واقعا فاکتورهای جالب و عالی هستند ممنون:rose::rose:

5 پسندیده