سلام به همه دوستان.
همونطور که می دونید تمرکز اصلی اپلیکیشن زبانشناس یادگیری زبان به شکل مستقله و خب یاد گیری مستقل زبان خیلی کارا تر و مشخصاً بازده بیشتری به نسبت شرکت در کلاسها داره.
ولی شاید بعضی از شما در خونه نشستید و از تنهایی خوشتون نمیاد یا می خواید تو کلاسی شرکت کنید که یکم موتورتون بیشتر روشن شه. چند وقت پیش مقاله ای درباره اینکه چرا کلاس های زبان ما رو به موفقیت نرسوندن، نوشتم. حالا به این موضوع می پردازیم که اگه بخوایم بریم کلاس باید چیارو در نظر بگیریم و اگه این فاکتور ها در کلاس نبودند بهتره که در اونها شرکت نکنید.
این مقاله الهام گرفته شده از ویدئو ای جی هوگ با عنوان Choose An English Class Or School هستش که اگه دوست داشته باشید می تونید از یوتیوب پیداش کنید یا می تونید از طریق لینک های زیر به صورت آنلاین نگاه کنید:
https://streamable.com/v5a53
https://streamable.com/09zcr
https://streamable.com/1fukx
تعیین نگرش و هدف از حضور در کلاس:
خاطره حضور ای جی هوگ در سمینار 4 روزه تونی رابینز
من و همسرم در سمینار 4 روزه تونی رابینز شرکت کردیم. این سمینار درباره موفقیت، سلامتی، هیجان و تندرستی بود. وقتی در این سمینار شرکت کردیم، با استراتژی های جدید برای زندگی بهتر آشنا شدیم. این سمینار سرشار از هیجان، انرژی احساسی، فریاد بود.
درسته در این چهار روز با استراتژی های جدید آشنا شدیم ولی در اون 4 روز کار خاصی نکردیم، نه به سلامتیمون پرداختیم نه به شغلمون، نه به برنامه ریزی به موفقیت و هیچی. فقط در اون چهار روز داشتیم الهام می گرفتیم و از استراتژی های تونی استفاده می بردیم.
چهار روز به پایان رسید. به خونه اومدیم، حالا زمان انجام بود، حالا وقت تغییر اهداف بود، زمان اون رسیده بود که از این هیجان و اعتماد بنفس به دست اومده استفاده کنیم تا به موفقیت و آرزو هامون برسیم.
تونی رابینز این کارو برای ما نکرده بود. اون فقط راهی رو به ما نشون داد و بهمون برای اون جرکت در اون مسیر، انگیزه بخشیده بود ولی ما بودیم که باید به سمتش حرکت می کردیم و بهش می رسیدیم.
نگرش شماره 1: شما مسئول رسیدن به موفقیت هستید نه شخص دیگه
یک سالی میشه که مشغول یادگیری زبان انگلیسی هستم. قبل از این یک سال تجربیات مختلفی رو در این ماجراجویی و در این جستجو برای موفقیت طی کردم. کلاس رفتم، با معلم های مختلف صحبت کردم، با کتاب های درسی مختلف سعی کردم زبان رو یاد بگیرم. بارها و بارها شکست خوردم و دقیقا پارسال پاییز 95 متوجه شدم که این راه، راهه صحیح نیست. متوجه شدم برای موفقیت تو هر چیزی، نیاز ندارم کسی بهم بگه چیکار کنم. متوجه شدم اگه بهترین راه حل ها هم پیش روم بزارن، اگه خودم نخوام هیچ وقت به موفقیت نخواهم رسید.
دقیقاً از پاییز 95 تصمیم گرفتم رو پای خودم بایستم و برای رسیدن به موفقیت در زبان انگلیسی بجنگم. از اون روزی که این نگرش در من ایجاد شد تا الان حتی یک روز هم بدون یادگیری زبان برام نگذشته. مهم نبود مهمون داشته باشیم، مهم نبود کلاس باشم یا نه، مهم نبود شاغل بوده باشم یا نه، مهم نبود تو بیمارستان بعد عمل جراحی دستم، هنوز گیج و منگ دارو های بیهوشی بودم. حتما…حتماً به انگلیسی گوش می دادم. چرا؟ چون می دونستم موفقیت راهیه که باید شبانه روزی براش زحمت بکشی.
همه ماها تو هر قسمتی از زندگیمون به موفقیتی رسیدیم. بعضی ها در کنکور قبول شدن و به مدت یه سال، هر روز درس خوندن، بعضی ها برای رسیدن به شغل رویاهاشون ساعت ها در روز کار کردند، بعضی ها برای رسیدن به مهارتی هر روز تمرین کردند.
انگلیسی هم همینطوره. شما بدون روزانه کار کردن موفق نخواهید شد.
پس نگرش شماره یک اینه، حتی اگه به مدرسه رفتید، حتی اگه معلمی دارید که بهتون درس بده، حتی اگه اونجا بهترین جای دنیاست، بدون تلاش خارج از کلاس شما به موفقیت نخواهید رسید.
نگرش شماره 2: کار مدرسه و معلم انگیزه بخشیدن و تشویقه
معلم به شما مهارتی اضافه نخواهد کرد.
من در کلاس هنر طراحی شرکت کردم. آیا استاد طراحی به من میگه به چه شکل باید یه جسم، یه شی رو بکشم؟ آره، تقریباً میگه ولی ثانیه به ثانیه طرح رو یاد نمیده. طرحی رو میکشه و در میانش کمی بهتون توضیح درباره طرح میده. شما میرید همون طرح رو می کشید بعد بهش نشون میدید. تشویقتون می کنه. بهتون میگه رو این قسمت بیشتر کار کن. اینجا خوبه اونجا نه. خوب پیشرفت کردی، باید ادامه بدی و…
معلم ها فقط حرف میزنن. اگر شما نخواید، چیزی به شما اضافه نخواهند شد.
در تمام رشته های یادگیری “مهارت” همین موضوع صادقه. ورزش، هنر، زبان و…
معلم زبان موظفه، شما رو تشویق کنه، به شما راه درست رو نشون بده، براتون بهترین برنامه ممکن رو بنویسه، پر انرژی باشه، اون انرژی رو به شما منتقل کنه، به شما انگیزه و اعتماد بنفس بده و نگرش شما رو برای رسیدن به موفقیت تغییر بده.
نگرش دوم: معلم، یه یار در یادگیری زبانه، نه یک مدرس. چون زبان رو من باید یاد بگیرم.
نگرش شماره 3: همکلاسی ها و همراهان من در کلاس به اندازه معلم و مدرسه اهمیت دارند
دو ترم کلاس رو سپری کردم. چهره چند زبان آموز رو یادمه. هر روز گله و ناله می کردن. هر روز از اینکه نسبت به بقیه ضعیف تر هستند، گله داشتند.
جالب اینجا بود که تو خونه هیچ زحمتی نمی کشیدند. زیرآب معلم ترم دوم رو زدند و با چهره غمگین و کم انگیزشون، چهره کلاس رو خدشه دار کردند.
وجود همکلاسی های مثبت به شدت اهمیت دارند. آیا تو کلاس همگی خندان هستند و به معلم با علاقه نگاه می کنند؟ آیا دیوانه وار به دنبال یادگیری زبان هستند؟ آیا رابطه دانش آموزان فقط در کلاس خلاصه میشه یا اونقدر صمیمی هستند که بیرون از کلاس هم با هم در ارتباط باشند؟ آیا کلاس محیط رقابتیه؟ یا به هم دیگه کمک می کنند؟ آیا بچه های تو کلاس فعال هستند و دائما در حرکت و بالا بردن دستا برای پاسخ دادن هستند؟
بطور خلاصه این 3 نگرش برای رفتن به یه کلاس اهمیت بالایی دارند. اول اینکه شما می دونید مسئول یادگیری خودتون هستید. دوم می دونید اگه به کلاس برم قرار معلم منو برای بهتر شدن تشویق کنه، قرار نیست ایرادتمو چپ و راست بگیره و خجالت زدم کنه. قراره با چهره پر انرژیش منو عاشق مسیرم کنه و بهم انرژی، انگیزه و اعتماد بنفس منتقل کنه. سوم همکلاسی ها، مثله یه خونواده میشن واسه شما. مثله برادر و خواهری که دائم با شما تو مسیر در حرکت هستند. شما موفق بشید از موفقیتتون خوشحال میشن و اگه افت کردید بهتون میگن پاشو ما باهاتیم.
سوال جواب توئیتری:
سوال: میخوام ژاپنی، ایتالیایی و… یاد بگیرم، آیا میشه از سیستم Effortless English با سطحی کاملا صفر در زبان های دیگه استفاده کرد؟
جواب ای جی هوگ: سوال خوبیه، چرا که دوره های من برای افراد با سطوح متوسط ساخته شدند. مشخصه که من انگلیسی صحبت می کنم و شما باید کمی انگلیسی بلد باشید. جواب بله هستش. من خودم از این سیستم برای یادگیری اسپانیایی استفاده می کنم، یه سال تو مدارس اسپانیایی کار کردم، که خب روش های سنتی بود و هیچی یاد نگرفتم. الان با برنامه ultimate Spanish کار می کنم که موسس این برنامه اسکار از بارسلوناست. ایشون دوست بنده هستند و از سیستم ما برای آموزش اسپانیایی استفاده می کنند. همسر من برای افرادی که زبان ژاپنیشون در سطح صفر قرار داره دوره ای ساختند که می تونید تو سایت learnrealjapanese.com پیداش کنید. شما می تونید با دونستن هفت قانون سیستم ما، برنامه های خودتون رو در هر زبانی بسازید و اون زبان رو یاد بگیرید.
سوال: کجا می تونم کتاب های صوتی پیدا کنم؟
جواب: کتاب های صوتی، راهی عالی برای تقویت مهارت شنیداری هستند، بهترین حالت اینه که هم زمان هم کتاب رو بخونید و هم گوش بدید. آمازون و audible سایت های خوبی برای خرید کتاب های صوتی هستند.
سوال: آیا انیمیشن هایی مثله، Frozen برای انگلیسی خوب هستند؟
جواب: من درباره یادگیری انگلیسی با استفاده از فیلم ها زیاد صحبت کردم و در کتابم در اینباره بیشتر توضیح خواهم داد. سوال اینجاست که کدوم ژانر از فیلم ها برای یادگیری عالی هستند؟ Frozen برای یادگیری خوب نیست. چون موزیکاله و موسیقی برای یادگیری زبان مناسب نیست. چرا که تلفظ درش طبیعی نیست و از سمت دیگه، از ابیات استفاده میشه که با مکالمات عادی متفاوت هستند. بهترین ژانر برای یادگیری، فیلم های مدرن با ژانر درام یا رومانتیک کمدی هستند. اینها در فیلم مکالمات زیادی دارند، از این رو بسیار برای یادگیری عالی هستند. گفتم مدرن چون فیلم های خیلی، خیلی قدیمی از انگلیسی قدیمی استفاده می کنند و برای یادگیری مناسب نیستند. پس فیلم های به روز رو انتخاب کنید، فیلم هایی که از 1970 به این ور باشند.
خیلی خب رسیدیم به پایان این مطلب.
شرکت در کلاس ها هزینه های هنگفتی داره. چیز هایی که هزینه هنگفت دارن، باید به خوبی برای خرج پول دقت کنیم. مثل این می مونه که بخوایم یه ماشین بخریم. آیا پولمون رو راحت برای خرید یه ماشین، بدون اینکه بدونیم در چه وضعیتیه خرج می کنیم؟ مشخصه که نه.
پس بهترین کلاس رو انتخاب کنید و اگه همچین کلاسی پیدا نکردید، بزارید رک باشم، وقتتون رو برای کلاس هدر ندید.
موفق باشید.