" گرامر همواره یکی از چالش های زبان آموزان بوده. بعضی از زبان آموزان از گرامر متنفر هستند و بعضی ها نه. عقیده های متفاوتی در این زمینه وجود دارد. در بحث امروز سعی شده به این موضوع پرداخته بشه که واقعا چگونه باید گرامر خوند؟"
فایل صوتی این مقاله
سلام خدمت دوستان.
امروز با شما هستیم با موضوعی ترسناک… گرامر…
عجله نکنید. شاید وقتی اسم گرامر بیاد بعضیا بدشون بیاد… بعضیا هم خوششون.
نمیدونم از کدوم دسته هستید. ولی پیشنهاد میکنم یه لیوان چای بریزید و بشنید و از این مقاله لذت ببرید. چرا که حسابی قراره این مقاله طولانی باشه.
اگه دنبال این هستید که بدونید آیا نیازه که گرامر بخونید؟ آیا بدون گرامر هم میشه سلیس انگلیسی صحبت کرد؟ آیا باید از روز اول گرامر رو شروع کنیم یا بزاریمش یه زمان دیگه و… ؟ در این مقاله سعی شده به اکثر سوالات بالا با در نظر گرفتن نظر 11 کارشناس حرفه ای پاسخ داده بشه.
پس تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
دو نگرش مرسوم درباره گرامر
همواره نظرات مختلفی درباره گرامر بین زبان آموزا و مدرس ها وجود داره. ولی دو نگرش هستند که مرسوم ترین نگرش میان زبان آموزان و مدرسان هستند.
نگرش گرامری و نگرش در معرض قرار گیری.
-
نگرش گرامری: در این نگرش زبان آموز این ایده رو داره که بهتره ساختار از اول خونده بشه تا کاملا از همون ابتدا ساختار به بهترین نحو ممکن ساخته شه و به همون شکل پیشرفت داشته باشه. طرفداران این نگرش این عقیده دارند که بدون گرامر کلمات به هم ریخته و نا منظم نمایش داده میشن.
-
نگرش در معرض قرارگیری: طرفداران این نگرش بر این باورند که تاکید بر روی گرامر مانعی برای درک بهتر زبان و سرعت یادگیریه. اونها این ایده رو دارند که قواعد باید در قالب زبان یاد گرفته بشه و سعی می کنند از همون روز اول به اصطلاحات و جملات انگلیسی حمله ور شن و برای دشت اونها اقدام کنند. در این نگرش در معرض قرار گرفتن حرف اول رو می زنه.
شما از کدوم نگرش پیروی می کنید؟
تعریف گرامر
گرامر یعنی مهارت ساختاری ای که ما برای شرح دادن خودمون استفاده می کنیم که هر چه درک کنیم چجوری یک گرامر بهتر کار می کنه می تونیم اثر استفاده از زبان رو بهتر متوجه شیم. گرامر دقت ما رو در زبان بالا می بره.
چیزی که در این تعریف می تونه توجه مارو به خودش جلب کنه قسمت: هر چه بهتر درک کنیم گرامر چجوری کار می کنست.
ما نیازی نداریم بفهمیم گرامر چیه ما نیاز داریم به بهترین نحو ممکن اون رو به کار ببندیم.
یک کودک 5 ساله حتی قبل از اینکه کلمه گرامر به گوشش خورده باشه می تونه به راحتی به زبان مورد نظر صحبت کنه و هیچ مشکلی هم نداره. چون گرامر زبان رو به شکل طبیعی و ناخودآگاه به کار می گیره. پس میدونه گرامر به شکلی کار می کنه. اون بچه تو ذهنش زبان و گرامرش رو کد گشایی کرده و حالا می تونه به بهترین شکل ممکن ازش استفاده کنه.
کد گشایی:
هدف اصلی از یادگیری زبان چیه؟ ما زبان رو یاد میگیریم که باهاش ارتباط برقرار کنیم. زبان کلید و ابزار ارتباطه. ما به دنبال حل تمرین و دونستن قواعد نیستیم. گرامر در صورت استفاده از روش درست ذاتی و درونی خواهد بود.
برای بهتر متوجه شدن این موضوع بیاید به نظرات کارشناسان حرفه ای گوش بدیم و از نظراتشون برای هر چه بهتر گرامر خوندن بهره ببریم.
کارشناس اول: لوکا لامپاریلو ( زبان آموز حرفه ای و مربی زبان – قادر به مکالمه در 12 زبان مختلف )
گرامر زبان مثل کد گشایی می مونه. سوال اینجاست که چجوری این کد شکسته بشه تا به چیز قابل فهمی تبدیل شه؟
اجازه بدید براتون مثالی بزنم. به ترتیب اعداد صحیح رجوع کنیم که اصطلاحاً بهشون اعداد فیبوناچی گفته می شه.
به اعداد زیر توجه کنید:
0-1-1-2-3-5-8-13-…
به جای توضیح دادن این اعداد به شما یک راهنمایی می کنم. بین هر جفت اعداد رابطه ی مشخص و ساده ای نهفته شده. بهشون خوب نگاه کنید. متوجه شدید؟ اگه نه دوباره این کارو کنید.
آیا راه حل اون رو پیدا کردید؟ آیا حس رضایت به شما دست داد؟
حالا تصور کنید فقط به شما توضیح زیر رو می دادم:
اولین اعداد 0 و 1 هستند و هر عدد بعد جمع 2 عدد قبلیست که فرمول آن :
Fn= Fn-1+Fn-2
با مقادیر f0= 0 و f1=1
با این فرمول شما می تونید عدد رو قرار بدید و اون رو بدست بیارید. ولی قبل از گفتن این فرمول شما ایده اصلی پشت اعداد فیبوناچی رو یاد گرفتید. شما چگونگی به کار گیری این اعداد رو درک کردید و راه حل مورد نظر رو پیدا کردید. شما به ذهن اجازه دادید که الگو و رابطه میان اعداد رو درک کنه.
در خیلی جهات زبان هم به این صورت عمل می کنه. خود من به شخصه به نسبت هدفم زبان یاد میگیرم و هدف من اینه که 100% بتونم با اطمینان خاطر در زبان مورد نظر ارتباط برقرار کنم. من خیلی ساده متنی رو انتخاب می کنم که بهش علاقه دارم و به شکل ناخودآگاه گرامر رو با مشاهده زبان معمول مورد استفاده بومی زبانان بدست میارم. من بسیار آرام و آسوده به کارم یعنی نگاه کردن متون می پردازم، چرا که میدونم داخل متن، گرامری که برای ارتباط های آیندم لازم دارم موجوده، دقیقا مثل رابطه اعداد فیبو ناچی…
کارشناس دوم: اولی ریچادرز ( مربی و زبان آموز حرفه ای که قادره به 8 زبان دنیا صحبت کنه)
افسانه ای به نام گرامر
گرامر به درد بخوره؟ مشخصه که آره، ما نیاز داریم که گرامر بدونیم. پس شمایی که این مطلب رو می خونی به من از خوبی های گرامر ایمیل نزن چون که من دربارش نظر مثبت دادم.
ولی آیا نیازه که گرامر مطالعه کنیم؟
جواب من: اگه قصد دارید زبانی شروع کنید اینو باید بدونید که یادگیری گرامر اگه در اولویت قرار بگیره می تونه خطرناک باشه. من اول حرفم گفتم که گرامر خوبه حالا دارم می گم می تونه خطرناک باشه. دلیل وجود داره؟
بله در چهار گام دلیلمو می گم:
-
هر چیزی فرصتی می طلبه. به بیان دیگه وقتی برای یک چیز زمان صرف می کنید برای چیز دیگه زمان از دست می دید.
-
گرامر خیلی خیلی پیچیدست و یادگیری کامل اون به شدت زمان بره.
-
وقتی به مکالمه در زبان خارجه می پردازید فقط 20% مکالمتون شامل گرامر میشه. 80% باقی از لغات میاد.
-
بنابراین اگر شما فردی معمولی هستید که قصد دارید به زبان مورد نظر صحبت کنید. عاقلانه به نظر نمیاد که وقتتون رو برای گرامر صرف کنید چرا که درصد زیادی از زمان شما صرف چیزی میشه که به نسبت بقیه بی اهمیته.
گرامر در کل مزخرفه.
چرا؟ چون شما سالیان سال رو صرف گرامر می کنید ولی هنوز یاد نمی گیریدش. بدتر از اون اینه که هر چه بیشتر نگران گرامر بشید، بیشتر از مکالمه فراری خواهید شد. چون از اشتباه کردن می ترسید. این موضوع رو به شدت جدی بگیرید چون برای خیلی ها این موضوع اتفاق افتاده.
تمام این دردسر ها برای 20%؟
مثل یادگیری رانندگی با مطالعه ی راهنمای ماشینه یا زدن پیانو با خوندن تئوری پشتش.
شما برای یادگیری زبان باید نگران چیز های دیگه ای باشید. یکی از مهم ترین هاش؟ با انگیزه موندنه. اگه انگیزه رو از دست بدید، یادگیری شما متوقف میشه و دیگه اون موقع هیچی اهمیت نداره.
به گام های زیر نگاه کنید:
• برای بالا نگهداشتن انگیزه شما باید حس کنید که در حال پیشرفتید.
• برای حس پیشرفت باید دائما مهارت ارتباطتون رو افزایش بدید.
• برای بالا بردن مهارت ارتباط باید به 80% بپردازید نه 20%
آیا نگرش شما در برابر گرامر تغییر کرده؟ باید تغییر کنه.
باید به خودتون بگید من باید زمانم رو، برای 80% صرف کنم و اون موقع حق با شماست.
باید این نگرش رو در خودتون توسعه بدید که اگه یه مکالمه با 80% راه میوفته پس چه اهمیتی داره که اشتباه گرامری داشته باشم؟ اگر این حرفا براتون شوک آور بوده نگران نباشید. تقصیر شما نیست. تمام کتاب های درسی و دوره ها می خوان که به شما گرامر آموزش بدن. چرا؟
-
چیزیه که مردم انتظارش دارن.
-
چیزیه که نسبت به سایرین راحت تر آموزش داده میشه.
به این فکر کنید که خیلی، خیلی، خیلی سخته به کسی آموزش بدیم چجوری لغت حفظ کنه یا شریک مکالمه ای بگیره.
پس اینو به خاطر داشته باشید، اگه می خوان به شما گرامر یاد بدن، دلیل نمیشه که شما هم گرامر یاد بگیرید.
پس چیزی که شما بخواید براش زمان صرف کنید گرامر نیست. بلکه لغاته…
من حرفمو زدم… قضاوت با شما.
کارشناس سوم: آنا مریت ( استاد EFL ( آموزش انگلیسی به عنوان زبان خارجه) مقاله نویس حرفه ای در زمینه زبان آموزی که بخشی از مقالاتشون در سایت تلگراف و CNN به اشتراک گذاشته شده.)
برای شروع کننده ها، چیزی که زیادی ارزشمند نشون داده میشه گرامره. اگه زبانی رو برای مسافرت آموزش میبینید با کنار هم گذاشتن واژگان خیلی ساده کارتون راه میوفته.
من مقطعی رو چند سال گذشته در ترکیه گذروندم، با ساختار گرامری زبان ترکی به شدت مشکل داشتم. با این حال مردم همیشه مکالمات تارزانی منو متوجه می شدند. مکالماتی مثل آب لطفا. ایستگاه اتوبوس کجاست؟ این قیمتش چقدره؟
اگه هدفتون رسیدن به سلاست زبانه یا قصد دارید زبان رو به دلایل حرفه ای آموزش ببینید. باز هم به شما تازه وارد ها می گم که اول به اسم ها، افعال، واژگان دقت کنید. وقتی انبارتون پر شد و یه الگو خوب از زبان و تسلط ساختید، حالا می تونید به سراغ گرامر برید و ازش لذت ببرید.
کارشناس چهارم: لوکان کرن ( موسس سایت Leicht-Deutsch-Lernen.com )
گرامر مزخرفه.
این نظری هستش که معمولا از دانش آموزان درباره گرامر می شنوید. من به خوبی این پاسخ رو درک می کنم. وقتی که تو مدارس درس می خوندم، از گرامر حس تنفر داشتم.
در حقیقت از خود گرامر نه، بلکه از روشی که اون رو بهم درس می دادند. ما تمرین های گرامری زیادی رو حل می کردیم و وادار شده بودیم که قواعد گرامری زیادی رو حفظ کنیم که هیچی ازشون نمی فهمیدیم. خیلی ها عصبی می شدند و سر آخر کم می آوردند، چرا که قادر به درک قواعد نبودند.
هر چه بیشتر گرامر یاد می گرفتند، بیشتر گیج می شدند چرا که به ازای هر قاعده یک استثنا خاص هم وجود داشت. یادگیری زبان خارجه فراتر از یادگیری فقط گرامره.
شما در ابتدا نیاز دارید متوجه شید چی می خونید؟ چی می شنوید؟ همچنین نیاز دارید با تلفظ زبان مورد نظر آشنا باشید. پس کلی چیز پیش رو شما قرار داره که باید آموزش ببینید.
راهنمایی من به شما که از گرامر خوشتون نمیاد اینه که متمرکز بر اون نشید. این موضوع فقط شما رو خسته می کنه و احتمالا دیر یا زود تسلیم می شید. به جاش روی سایر چیزها متمرکز شید و صد البته چیزای مهم تر از گرامر رو در اولویت قرار بدید.
مثلا در داستان هایی که من در آلمانی ارائه می دم، ترجمه انگلیسی هم ارائه داده شده. با این شرایط شما می تونید داستان های من رو بخونید و بهشون گوش بدید. اگر کلمه ای بود که متوجه نمی شید می تونید یه نگاه کلی به ترجمه بندازید و با داستان پیش برید. با این وجود شما همه چیزایی که نیاز دارید رو در اختیار دارید.
ترجمه برای درک بهتر، صدای ضبط شده برای تلفظ، متن برای درک املا و پرسش و پاسخ در داستان ها که به شما امکان فعالیت متقابل میده.
اگه شما زبان خارجه ای رو به این روش تمرین کنید، نه تنها تلفظ، املا، کلمات جدید رو یاد می گیرید، بلکه گرامر رو هم ناخودآگاه آموزش می بینید. شما احساسی در خودتون پرورش می دید که به اون حس " حس صحیح بودن" می گن. در کل اگه هدفتون رسیدن به درجه سلاسته، داشتن این حس می تونه مهم تر از دونستن قواعد گرامری باشه.
اگه شما یک زبان آموز پیشرفته هستید می تونید با خوندن کتاب های مناسب سطحتون، گوش دادن به پادکست ها، دیدن فیلم ها با زیرنویس انگلیسی این حس رو در خودتون پرورش بدید. با دیدن متون قادر خواهید بود چیزهایی که بارها و بارها تکرار میشن رو ببینید و متوجه بشید چی براتون سخته و اون وقت اگه لازم بود به کتاب های گرامری رجوع کنید یا از کسی کمک بگیرید.
کارشناس پنجم: ایتن زینهو ( عضو گروه Real Life English گروهی که به مردم کمک می کنند با زندگی واقعی انگلیسی یاد بگیرند)
گرامر خیلی اهمیت داره. فقط فکر می کنم زبان آموزا زیادی روشون متمرکز هستند.
بیاید اینجوری بهش نگاه کنیم. ما چقدر به گرامر زبان خودمون فکر می کنیم؟
خیلی از مردم نمی تونند حتی گرامر زبان اولشون رو توضیح بدن ولی وقتی بحث انگلیسی میشه کلی برای این موضوع زمان صرف می کنند.
وقتی که به دنیا میایم تقریبا 2 سال به زبانمون گوش می دیم. وقتی که شروع به صحبت می کنیم کلی اشتباه می کنیم و با آزمون خطا و تقلید از دیگران اونها رو بهتر و بهتر می کنیم. وقتی بزرگتر می شیم، وارد مدرسه میشیم و خوندن و نوشتن رو یاد می گیریم و چند سال با همین روش پیش میریم تا بالاخره به گرامر می رسیم.
با این حال در آموزش زبان خارجه همون روز اول شروع به آموزش گرامر می کنند.
خیلی از مدارس فرصت شنیدن و صحبت رو به زبان آموز نمی دن، حتی بعد سالها مطالعه گرامر اگه فرصتی هم پیدا شه ازش فراری میشن.
پس من پیشنهاد می کنم که انگلیسی رو به شکلی یاد بگیرید که طبیعی باشه. باهاش خوش بگذرونید و ازش لذت ببرید. بزارید چند تا ترفند بهتون آموزش بدم:
-
هدفی بزارید که گرامر رو در قالب یاد بگیرید. به قواعدش اصلا فکر نکنید. اگه گرامر رو به روش قدیمی یاد بگیرید زمان مکالمه زیاد به گرامر فکر می کنید و در نتیجه مثل ربات صحبت می کنید. به نظر من شما به شکل طبیعی و روون بتونید صحبت کنید خیلی خیلی بیشتر مورد قبول واقع میشید تا خیلی عالی و بی نقص صحبت کنید.
-
تا می تونید به انگلیسی گوش بدید. به شیوه حرف زدن اشخاص در فیلم ها و به برنامه ها دقت کنید، سعی کنید اونها رو کپی کنید. در خوندن هم به همین شکل عمل کنید.
-
به جای یادگیری تک کلمه ها، سعی کنید اونها رو در قالب عبارات یاد بگیرید.
اینو بدونید گرامر مهمه ولی نه به اندازه سایر چیز ها، سعی کنید نگران اون نباشید. اگه از گرامر متنفر هستید سعی کنید زبان رو به شکل جذاب دنبال کنید و یادگیری قواعد رو بزارید برای سطوح پیشرفته.
کارشناس ششم: پروفسور کورنیلس کوبله ( پروفسور مطالعات آسیایی در دانشگاه ویلیام. او سابقاً ناظر تمرینی زبان چینی و مدیر موسسه خدمات خارجی زبان آفریقایی و آسیایی بود. او همچنین کتاب های زیادی درباره یادگیری زبان چینی نوشته است.)
گرامر مثل چسبیه که کلمات را کنار هم نگه می داره. ضروریه که گرامر را آموزش ببینید. اگر شما مشکل و اشتباهات گرامری داشته باشید. گاها کلامتون قابل فهم واقع نمیشه یا ممکنه چیزی را بشنوید و متوجه نشید.
با این حال بومی زبان ها مکالمه با شما رو دوست دارند و از آن لذت می برند. این مهمه که به قواعد گرامری پایبند باشید. درست مثل گرامری که بومی زبانها در جامعه مورد استفاده قرار می دن. ( که اینها می تونه قواعد داخل کتاب باشه و می تونه نباشه)
گرامر مختص یادگیری فرمولها نیست بلکه شما می خواید با شنیدن و استفاده مداوم از جملات درک کافی رو بدست بیارید.
این یعنی فهمیدن اینکه چی به نظر درست میاد و چی نه؟
دونستن قواعد خوبه ولی اجرای اونها مهمتره. چطوری این بدست میاد؟
گوش دادن… بارها و بارها به بومی زبان ها گوش بدید به علاوه اینکه بارها و بارها از گرامر در قالب های معنا دار استفاده کنید.
خیلی خلاصه: بشنوید…تکرار کنید…حفظ کنید… از گرامر جدید استفاده کنید. نه فقط به شکل تکی و بصورت جداگانه.بلکه در بخش های معنادار، قالبهای مناسب و اگر ممکن بود در اجتماع.
این تنها راهیه که شما می توانید یادگیری زبان را کار آمد، جذاب و کاربردی کنید.
کارشناس هفتم: بنی لوئیس ( زبان آموز و مربی زبان حرفه ای، نویسنده - مسلط به 7 زبان دنیا.)
برای من گرامر مثل مرتب کننده زبانه. به نظر من یک مرتب کننده بدون داشتن چیزی که مرتب بشه به درد نمی خوره. پس من به شدت پیشنهاد می کنم در سطوح پایین تا جایی که ممکنه از گرامر خوداری کنید و بر روی مکالمه حتی با اشتباهات زیاد متمرکز بشید.
وقتی که با گرامر شروع به یادگیری زبان کردم، دونستن کلی قواعد باعث می شد زیاد به زبان فکر کنم و احساس نگرانی داشته باشم، چرا که متوجه اشتباهاتی که می کردم بودم.
به هر حال وقتی به سطوح متوسط و به بالا رسیدید به شدت گرامر پیشنهاد میشه. به یک کتاب گرامر خوب رجوع کنید و شروع به مرتب سازی چیزی که تا الان یادگرفتید کنید. وقتی گرامر رو در زمان مناسب یاد بگیرید کلی Aha Moment خواهید داشت و بهتون خوش خواهد گذشت.
ماموریت غیر ممکن – عالی شدن در گرامر.
شما برای مکالمه نیازی به گرامر ندارید. همین الان با این حرف تمام مراکز آکادمیک به گریه میان. اینو بدونید با لغات کافی و آشنا بودن با اینکه اونها چجوری بیان بشن، می تونید مکالمه کنید حتی اگه عالی نباشید. وقتی به سطوح بالا رسیدید گرامر اهمیتش رو در نوشتار های رسمی و جدی نشون میده. ولی برای مکالمه و نوشتار معمولی نیازی بهش ندارید.
ما حتی تو زبان انگلیسیمون گاهی وقتا میگیم I done بدون اینکه از have استفاده کنیم. یا زمانی که قصد مکالمه به زبان پرتغالی داشته باشم سعی می کنم به جای خیلی رسمی جلوه دادن ، اون رو طبیعی جلوه بدم. من حتی قبل از تدریس انگلیسی به عنوان یه بومی زبان نمی دونستم اسم مفعول چیه.
گرامر می تونه خیلی شیرین باشه. پس زمانی بهش رجوع کنید که چیزی از زبان بدونید.
کارشناس هشتم: رتنو سوفیانیک. معلم زبان در شهر بالی و موسس انگلیسی با twitter
همه چی به سطح ربط داره. وقتی شما مبتدی هستید باید خودتون رو درگیر زبان کنید. بشنوید، بخونید، بنویسید و صحبت کنید.
گرامر جدا از زبان نیست بلکه جزئی از زبانه. اگه یک مبتدی با گرامر شروع کنه گیج میشه و زبان رو درک نمی کنه.
در معرض قرار گرفتن در زبان راهیه که میشه به تسلط گرامر رسید و بعد از اینکه به قدر کافی زبان رو درک کردید و تونستید صحبت کنید اون موقع زمان خوبی که گرامر رو به شکل جدا یاد بگیرید.
کارشناس نهم: جان فادرینگهام (نویسنده کتاب چگونه به هر زبان مسلط شویم)
اگر از اون دسته افراد هستید که گرامر رو با ترس و لرز می خونید، من خبر خوبی براتون دارم. نیازی ندارید گرامر بخونید تا گرامر رو مورد استفاده قرار بدید.
شما نیاز دارید به ذهنتون ورودی کافی که برای درک ساختار جملات بدید که این مورد با چندین و چند بار گوش دادن و خوندن رخ میده… که با تمرین کافی می تونید به الگو ها مسلط بشید. که نیاز به نوشتن و صحبت کردن زیاد داره.
بزارید یه چی رو روشن کنم. من دارم شمارو به تنبلی و مکالمه تارزانی تشویق نمی کنم یا اینکه شما باید تلاش زیادی کنید تا مهارت های زبانی خودتون رو بالا ببرید تا به درجه سلاست زبان برسید تا بتونید ساختار گرامر رو که قبلا شنیدید و خوندید رو بیان کنید.
بلکه منظورم اینه که نیازی نیست ساعتها کلتون رو بکنید تو کتاب های گرامری تا یاد بگیریدشون. مهارت درک و ارائه ساختار گرامری صحیح بسته به حافظه رویدادیه. که این حافظه با مکالمات ساخته میشه. خواندن قواعد گرامری در کتاب های درسی شاید تو ذهنتون یه سری حافظه اظهاری ایجاد کنه ( که بعضی ها اون رو کارساز می دونند) ولی هیچ چیز به جز حافظه ی رویدادی قادر به انجام مکالمات ناخودآگاه نیست.
اجازه ندید گرامر شمارو بترسونه یا اینکه اگه نتونستید چیزی رو بفهمید یا بفهمونید شما رو از تمرین کردن باز داره.
سعی کنید از زبان لذت ببرید و کم کم گرامر رو در قالب زبان یاد بگیرید.
کارشناس دهم: داناوان ناگل ( زبان آموزی حرفه ای اهل استرالیا؛ ماجراجوی بیش از 10 زبان در دنیا )
برای من انگیزه از گرامر خیلی مهم تره. یادمه به عنوان معلم انگلیسی در ترکیه مشغول تدریس بودم. شاگردایی که قرار بود به کلاسشون برم همه درسطوح پیشرفته بودند و قادر بودند که متون پیشرفته زیادی رو بخونند. وارد کلاس شدم و گفتم:
Hi Everyone, How are you doing?
به هیچ وجه شوخی نمی کنم، سی نفر در کلاس نشسته بودند و 2 یا 3 نفر فقط متوجه شدند من چی می گم و بهم پاسخ دادند.
با خوندن گرامر اونها فهم آکادمیکشون رو بالا برده بودند ولی استفاده از زبان ؟ صفر.
بیاید به زبان اول فکر کنیم. ما حداقل تا قبل از 5 سالگی گرامر نخوندیم ولی می تونستیم صحبت کنیم.
تو مدارس گرامر رو یاد گرفتیم چون میخواستیم قدرت نوشتاری و خواندنیمونو افزایش بدیم. چون قبلا صحبت کردن رو یاد گرفته بودیم.
درسته تفاوت هایی در یادگیری زبان اول و دوم وجود داره. مثلا بزرگسالان باید تفاوت بین زبان ها رو درک کنند و… که خب بعضیاشون به نفع زبان آموزی هستند و بعضی ها نه.
با همه این تفاوت ها باز هم میشه از بچه ها شبیه سازی کرد.
بچه ها طی 5 مرحله به حرف میان:
-
نا مفهوم حرف زدن
-
تک کلمه حرف زدن و اسم ها ( مثلا : ماشین، مامان، سیب و …)
-
دو یا سه جمله ساده گفتن ( مثلا من میخوام، خونه بزرگ و…)
-
جملات پیچیده تر با حروف اضافه ولی از لحاظ گرامری غلط ( مثل I goed daddy’s work یا Daddy work there)
-
جملات ساده رو از لحاظ گرامری صحیح گفتن. ( مامان، من گشنمه)
این هم در نظر بگیرید که بچه طی تمامی این مراحل قادر نبوده چیزی بخونه و تمام موارد رو فقط با شنیدن از اطرافیانش یاد میگیره. شنیدن، تکرار، شنیدن و…
خیلی خیلی کم اشتباهاتشون رو تصحیح می کنند، بیشتر خودشون اشتباهاتشون رو پیدا می کنند و اصلاح می کنند.
اونها زبان رو به شکل بخش، بخش یاد گرفتند. مثلا برای یادگیری کلمه want شنیدند I want a cookie
تمام چیزایی که در حال حاضر استفاده می کنیم رو ما قبلا شنیدیم. هیچ کدوم از مواردی که در حال حاضر تو مکالماتتون استفاده می کنید مختص شما نیستند.
همون کودک با یادگیری جمله I want a cookie می تونه از الگو مشابه استفاده کنه و هر چیزی که بخواد رو بیان کنه.
بزرگترین مشکل ما بزرگسالان اینه که حریص هستیم. می خوایم همه چی رو بدونیم. دونستن همه چی اهمیت نداره. اینکه مصدر فلان حالت چیه یا این فعل چرا اونجوری صرف شده یا …
به جای چرا این… چرا اون… می تونید جملات رو در قالب های مختلف و بخش بخش شده ببینید و ناخودآگاه ازشون استفاده کنید.
مثلا:
I had breakfast in the morning.
اگه این رو بار ها و بارها بشنوید می تونید به چندین و چند شیوه مختلف مورد استفاده قرار بدید.
I had lunch in the afternoon.
I had dinner at night.
همه از یک الگو پیروی می کنند. ما ازشون بدون اینکه بهشون فکر کنیم استفاده می کنیم. چون بار ها و بارها الگو های مشابه رو شنیدیم و اینکه چطور میشه ازشون استفاده کرد رو درک کردیم.
پس خواندن گرامر برای مکالمه اصلا نیاز نیست. شنیدن جملات به شکل بخش بخش اهمیت بیشتری دارند.
کارشناس یازدهم: استیو کافمن ( موسس سایت lingQ و زبان آموز حرفه ای که قادر هستش به 17 زبان دنیا صحبت کنه)
مدارس معمولا زیادی بر روی گرامر و تمرین ها متمرکز هستند و اون ها رو پیچیده می کنند. شما قواعد زیادی رو آموزش می بینید ولی در واقع اونها رو یاد نمی گیرید چرا که تمام این الگو ها مدت زمانی رو نیاز دارند که طی کنند تا به تحرک بیوفتند و تو ذهن قرار بگیرند.
اگه قصد دارید از روی کتابی گرامر رو آموزش ببینید، توجه داشته باشید که اون کتاب آیا بیشتر شامل متن میشه یا توضیح؟ به نظر من متن بسیار مهمه و باید کتاب شامل متون زیادی باشه.
متونی جذاب که لیست لغات هم داشته باشه. الگو هایی که در حال یادگیری هستند باید بار ها و بارها در دروس دیگه هم نشون داده و معرفی بشن.
وقتی شما در زبان مورد نظر به قدر کافی در معرضش قرار گرفته باشید و در اون مکالمه کنید به شکل غریزی این احساس به شما تحمیل خواهد شد که کدوم شیوه بیان غلطه و کدوم شیوه درست.
درست فقط از لحاظ گرامری نه!!! بلکه درست از لحاظ استفاده از کلمات.
این مورد فقط با استفاده و عادت کردن در زبان بدست میاد. وقتی که به زبان عادت کنید اون رو ناخودآگاه استفاده می کنید. وقتی که به یاد آوری قواعد متمرکز بشید دائما شک می کنید. حتی اگه حس درست یا غلط بودن داشته باشید یا حتی اگه کلامتون درست بوده باشه.
که این اصلا برای سلیس شدن در زبان مناسب نیست. پس تمرکزتون رو به فهم زبان، لغات، ورودی ها بزارید و به زبان عادت کنید.
خودم زمانی گرامر می خونم که اول چیزی از زبان فهمیده باشم در غیر این صورت گرامر فایده ای نداره. چون من از زبان هیچی نمی فهمم پس گرامر به درد من نمی خوره.
جمع بندی:
برای نوشتن این مقاله نظرات افراد بیشتری رو مورد بررسی قرار دادیم. درسته فقط به یازده تاشون اشاره کردیم ولی اکثر نظرات خارج از این نبوده.
پس جواب این سوال که آیا باید گرامر خوند یا خیر رو میشه به چند شکل مختلف مورد بررسی قرار داد. نظر شخصی من اینه که هدفتون رو مورد ارزیابی قرار بدید. برای من هدف از یادگیری زبان ارتباط داشتنه. اینکه بتونم انگلیسی رو بفهمم، بخونم، صحبت کنم و بنویسم. پس برای من و امثال من خوندن گرامر به اون صورت نیاز نیست.
ولی ممکنه بعضی ها نیاز داشته باشند به شکل آکادمیک زبان رو دنبال کنند، ممکنه یه نفر بخواد مقاله ای با نوشتار حرفه ای بنویسه. یا هدفش شرکت در آزمونی خاص باشه. تو این شرایط بهتره که گرامر خونده بشه. ولی کی؟ همونطور که در نظرات بالا مشاهده کردید. هیچ کدوم از کارشناسان با خوندن گرامر از ابتدای راه موافق نبودند. یا گفتند نخونید یا اگه گفتند بخونید، به این موضوع اشاره کردند که اول زبان رو درک کنید.
درک زبان یعنی اینکه مقداری دایره لغاتتون رو در زبان بالا ببرید، با آوا و شیوه بیان کلمات آشنا باشید و به قول داناوان ناگل الگو های بخش، بخش شده در زبان رو بدونید و به اشاره بنی لوئیس واژگانی و عباراتی که به شکل بخش بخش شده یاد گرفتید رو با گرامر مرتب کنید.
پس در وهله اول هدفتون رو مشخص کنید. زبان یعنی ارتباط داشتن. حتی اگه هدفتون قبولی در آزمون تافل یا آیلتس باشه هم نیاز دارید که زبان رو درک کنید و بتونید ازش استفاده کنید.
بعد از اینکه هدفتون رو مشخص کردید. گرامر رو در قالب جملات آموزش ببینید و وقتی به سطوح بالاتر رسیدید می تونید گرامر رو به شکل جدا و حرفه ای دنبال کنید.
یادتون باشه بدون خوندن گرامر هم می تونید به درجه سلاست در زبان برسید ولی برای تسلط کامل و حرفه ای شدن در زبان نیازه که گرامر هم بخونید.
این مقاله رو با نقل قولی از آقای کاتو لامب به پایان می رسونیم:
“زبان رو از طریق گرامر یاد نگیرید، بلکه گرامر رو از طریق زبان یاد بگیرید.”
موفق باشید.