در طول اولین شغل معلیم در کره، با کارمندی کار می کردم که اسم او سئو بود. سئو در بخش فروش مدرسه کار می کرد. کار او این بود که والدین را راضی کند که دانش آموزان را در مدرسه ثبت نام کنند. سئو شخصی پر انرژی و با محبت بود. او نیز مصمم به پیشرفت انگلیسی خود بود که وضعیت جالبی هم نداشت.
از آنجایی که سئو در مدرسه زبان انگلیسی کار می کرد که بیش از 20 بومی زبان در آنجا مشغول کار بودند، استراتژی او این بود که هر فرصتی به دست آورد با ما تمرین انگلیسی کند. هر روز سئو به سراغ یکی از معلمان می رفت. وقتی یکی را میدید، آنها را به گوشه ای می برد و تا می توانست با انگلیسی ناقص خود با آنها مکالمه می کرد. او همچنین به اصطلاحات علاقه خاصی داشت و تمام تلاش خود را می کرد در این مکالمات از آنها استفاده کند.
در سالی که در کره بودم دفعات زیادی توسط سئو به گوشه کشیده شدم. با اینکه او شخص محترمی بود، خیلی سریعا از رو به رو شدن با او فراری شده بودم. سایر معلم ها هم این حس مشابه را داشتند. هر زمانی که سئو را می دیدیم، راهمان را کج می کردیم. هیچ کس نمیخواست که با او حرف بزند.
چه اتفاقی داشت رخ می داد؟ آیا ما با او بد بودیم ؟ حقیقت اینجاست که ما از سئو دوری میکردیم چون او سعی داشت از ما به عنوان معلمان انگلیسی رایگان استفاده می کرد. به جای ارتباط برقرار کردن با ما به عنوان یک دوست از ما استفاده می کرد تا انگلیسی تمرین کند. از ما می خواست که اشتباهاتش را تصحیح کنیم. می خواست که تایید کنیم که او از اصطلاحات درست استفاده می کند یا نه. درباره تلفظش کمک می خواست. مکالمه با سئو خیلی سریع حس تدریس در یک کلاس انگلیسی را داشت تا بحث و گفتگو با یک دوست.
صرفاً با استفاده کردن از ما برای فرصت های تمرینی اش سئو احتمال دوستی واقعی با ما را از دست داد. ما حس کردیم که او سعی در استفاده از ما را دارد. مکالمات با او غیر طبیعی و رنج آور بود چرا که تمرکز او فقط زبان انگلیسی بود تا یک بحث و گفتگو واقعی.
متاسفانه سئو تنها نیست. خیلی از دانش آموزان سعی در تمرین انگلیسی دارند. چون تمرکز اصلیشان تمرین است، این دانش آموزان به شدت به دنبال یک شریک برای مکالمه هستند. با اصرار داشتن از دیگران برای تصحیح مشکلاتشان یا گرفتن راهنمایی های انگلیسی، بیشتر این دانش آموزان بومی زبانانی که شاید دوست داشتن با آنها چت کنند را هم از خود می رهانند.
به این دلیل است که شما نباید انگلیسی را با بومی زبان ها تمرین کنید. به جای تمرین کردن، خیلی ساده تمرکز خود را بر روی دوست واقعی بودن بگذارید. ارتباط برقرار کنید، بدون تمرکز به زبان انگلیسی. علایق خود را با آنها در میان بگذارید. از آنها سوال بپرسید و به جوابشان گوش دهید. قدردانی و درک خود را به آنها نشان دهید. به بیان دیگر با آنها همانند دوست خود که به زبان بومی شما صحبت می کند برخورد کنید.
یکی از بهترین راه ها این است که افرادی را ملاقات کنید که لذتی مشابه شما دارند. بطور مثال؛ اگر شما عاشق فیلم هستید، به انجمن های آنلاین مختص عاشقان فیلم بروید.در انجمن جهانی طرفداران فیلم و موزیسین مورد علاقه خود عضو شوید. با افرادی که تفریح مشابه شما را دنبال می کنند ارتباط برقرار کنید.
وقتی که با آنها ارتباط برقرار می کنید درباره لذت متقابل خود صحبت کنید. هیچوقت از آنها نخواهید که انگلیسی شما را تصحیح کنند. از آنها بابت انگلیسی خود معذرت نخواهید. از آنها هیچ راهنمایی ای نگیرید. آنها معلم انگلیسی شما نیستند، آنها دوستانتان هسند. شما با چت کردن با آنها بیشتر یاد خواهید گرفت تا اینکه آنها را تبدیل به معلم خصوصی خود کنید.
تصحیح خطا به هر حال چیز بی خودی است
طبق تحقیقات انجام شده در کالیفرنیا جنوبی به این موضوع رسیدند که اصلاح خطا هیچ تاثیری بر مکالمه انگلیسی ندارد. به بیان دیگر، دانش آموزانی که خطا های افعالشان صحیح شده بود هیچ پیشرفتی نداشتند و کاملا شبیه به دانش آموزانی بودند که اشتباهاتشان گرفته نمی شد. نتیجه: تصحیح خطای افعال هیچ سودی ندارد.
در حقیقت از بی فایده هم بی فایده تر است. تصحیح خطا باعث می شود که شما دائم به گرامر فکر کنید و ضرر ببینید. به جای تمرکز بر ارائه دادن ایده های خود، شما زیاد از حد بر روی خود زبان متمرکز می شوید. با این کار معمولا شما به حس نگرانی می رسید، که ما می دانیم باعث کند شدن یادگیری شما و آسیب به استفاده از زبان می شود. به این دلیل است که نباید از معلم و دوست خود بخواهید که مکالمه ای شما را تصحیح کنند. این باعث اتلاف وقت شما و آنها می شود. تصحیح خطا به ارتباط شما و انگلیسی زبانان آسیب می زند و آنها را از شما دور می کند، درست همانند سئو که معلم ها را در مدرسه اذیت می کرد.
با اینکه تحقیقات کاملاً شفاف است، حقیقت برای بیشتر زبان آموزان تلخ است. شما هیچ سودی از لحاظ مکالمه در تصحیح خطا بدست نمی آورید ( این را در نظر داشته باشید که نوشتن کاملا متفاوت است چون که نوشتن یک روند آهسته است که می توان هوشیارانه انجام گیرد). پس به جای درخواست تصحیح خطا ها، از بقیه بخواهید که از تصحیح اشتباهات شما خوداری کنند. اگر به شخصی بابت مکالمه پول می پردازید، از آنها بخواهید که اشتباهاتتان را نگویند. اگر متوجه اشتباهی شدند، از آنها بخواهید که خیلی ساده، ایده مورد بحث را با انگلیسی صحیح دوباره بیان کنند. با شنیدن ایده دوباره گفته شده به شکل درست، شما به صورت ناخودآگاه بدون فکر کردن هوشمندانه به انگلیسی یاد میگیرید که پیشرفت کنید.
بیشتر زمان مکالمه را به گوش دادن اختصاص دهید
وقتی که به مکالمات فکر می کنید، بیشتر زبان آموزان به مکالمه تمرکز دارند. نگران درست صحبت کردن هستند. نگران یاد آوری لغاتشان هستند. از اشتباهات می ترسند. بنا به تجربه من، بیشتر انگلیسی آموزان ۹۰ درصد انرژی خود را بر مکالمه می گذارند.
ولی قدرت واقعی یک مکالمه از گوش دادن می آید نه صحبت کردن. به این فکر کنید. وقتی که شما با یک بومی زبان صحبت می کنید فرصتی بزرگ در اختیار دارید. چون آنها بومی زبان هستند، آنها به صورت خودکار بهترین منبع انگلیسی مکالمه ای اند. به صورت طبیعی از عبارات مرسوم، اصطلاحات و گرامر استفاده می کنند. اگر در هنگام مکالمه با یک بومی زبان بیشتر زمان خود را به مکالمه بپردازید این فرصت عالی را از دست خواهید داد. وقتی که با یک بومی زبان صحبت می کنید، دقیقاً چگونه می توانید چیزی یاد بگیرید؟ احتمالا کمی تمرین می کنید، ولی چیز جدیدی یاد نخواهید گرفت.
به بیان دیگر وقتی که به یک بومی زبان گوش می دهید شما ثروتی بزرگ از یادگیری به دست می آورید. به تلفظ بومی واقعی گوش خواهید داد. عبارات طبیعی یاد خواهید گرفت. کلمات جدید یاد خواهید گرفت. اصطلاحات جدید یاد خواهید گرفت. در حقیقت، بیشتر منفعت ناشی از زمانی است که شما گوش می دهید.
خبر خوبی است، چون بیشتر مردم عاشق حرف زدن هستند. نیازی نیست از صحبت با بومی زبان ها بترسید چرا که بسیار ساده است. تنها چیزی که نیاز دارید این است که از آنها سوالهای زیاد بپرسید. از زندگیشان بپرسید. درباره کار یا مدرسه بپرسید، از خانواده آنها بپرسید. از علایق و تفریحاتشان بپرسید. از تجربیات گذشته آنها بپرسید.
سپس گوش بدهید. با دقت گوش دهید. وقتی در حال صحبت هستند به چشمانشان و سایر قسمت های صورتشان توجه کنید. سعی کنید تا جایی ممکن است حرفایشان را متوجه شوید. اگر چیزی متوجه نشدید از آنها برای شفاف شدن موضوع بیشتر سوال کنید.
وقتی هدف شما بیشتر گوش دادن باشد تا صحبت کردن، بیشتر انگلیسی یاد خواهید گرفت و همچنین دوستی بهتر خواهید شد. همه افرادی که خوب گوش می دهند را دوست دارند. منفعتی که از گوش دادن به شما می رسد این است که می توانید آرام باشید. نیازی نیست که برای مکالمه حس فشار داشته باشید. با چند سوال ساده تمام بحث و گفتگویی که نیاز دارید را درک خواهید کرد.
بازگویی داستان های کوتاه
ما درباره گفت و گو های طبیعی و چگونگی رسیدن به آنها بحث کردیم. در این بخش آخر به شما آموزش می دهم که چگونه مکالمه تمرین کنید و تلفظ خود را توسعه دهید. با اینکه اکثر زمان خود را به گوش دادن اختصاص می دهید، دانش آموزان سطح پیشرفته می توانند کمی از تمرین روزانه صحبت کردن منفعت ببرند.
تمرین صحبت کردن فقط برای دانش آموزان سطح پیشرفته ای پیشنهاد می شود که همین حالا قادر به مکالمه بدون تلاش اند. در این سطح شما قادر خواهید بود که بر روی تلفظ و سرعت مکالمه خود کار کنید.
یکی از راه های ساده برای تمرین مکالمه بازگویی داستان های کوتاه است. همانطور که از اسم آن پیداست، شما از همان داستان هایی که در قانون هفتم به آن اشاره شد استفاده می کنید: گوش بدهید و به سوالات داستان های کوتاه پاسخ دهید. به گوش دادن به داستان های کوتاه هر روز ادامه دهید. به فریاد زدن به جواب ها ادامه می دهید. سپس این گام بعدی را اضافه می کنید. بعد اینکه گوش دادن به داستان تمام شد فایل صوتی را متوقف کنید. جلوی آیینه بایستید، خود را به حالت قله احساسی برسانید بپرید، فریاد بزنید، لبخند بزنید و پر انرژی شوید.
وقتی که احساس عالی بودن کردید، داستان کوتاهی که تازه شنیدید را بازگو کنید. سعی در دقیق گفتن داستان، کلمه به کلمه نکنید. سعی نکنید که کلمه به کلمه را حفظ کنید. به جای آن سعی کنید تا جایی که ممکن است سریعاٌ داستان را با کلمات خودتان بگویید. حتی اگر می خواهید می توانید داستان را تغییر دهید.
مهم ترین نکته این است که این کار را سریعاً انجام دهید. تلاش کنید سریع باشد؛ با صدایی بلند و پر انرژی داستان را جلوی آیینه بگویید. این فقط چند دقیقه وقت شما را می گیرد. وقتی که تمام شد، استراحتی کوتاه کنید و دوباره این روند را پیش بگیرید. سعی کنید دفعه بعد داستان را سریع تر از قبل بگویید.
هدف از سریع تعریف کردن داستان این است که قسمت انالیز کننده مغز ( سمت چپ مغز) خود را غیر فعال کنید. با سریع حرف زدن، مجبورید که طبیعی و به صورت حسی حرف بزنید. اگر این کار را روزانه انجام دهید، روان شدن شما در مکالمه قوت می گیرد. بدون هیچ تلاشی سریعتر صحبت خواهید کرد. انگلیسی آسان تر و آسان تر به بیرون از دهانتان جاری خواهد شد. در این مرحله شما آماده گام آخر هستید : تلفظ
بازگویی تلفظ
در ابتدای این درس، تکنیک فیلم را توضیح دادم و به شما روشی آموزش دادم که تلفظ خود را بهتر کنید. شما می توانید از همان تکنیک برای بازگویی داستان های کوتاه استفاده کنید.
ابتدا، مراحلی که در پاراگراف قبلی بیان شد را تکرار کنید. چند بار سعی کنید سریع داستان را تعریف کنید، وقتی که این کار برای شما ساده شد، حالا نوبت کار بر روی تلفظ است.
یک جمله از داستان کوتاه را بگذارید و فایل را متوقف کنید. وقتی که جمله در حال پخش است به دقت گوش دهید. به خصوص به ریتم و آوا تمرکز کنید. به توقف های گوینده توجه کنید. به بالا رفتن و پایین آمدن صدای گوینده توجه کنید. به اینکه کی صدای او بلند تر می شود و کی صدای او نرم تر، توجه کنید.
سپس جمله مشابه را بگویید و صدای گوینده را دقیقاً کپی کنید. دوباره، تصور کنید که بازیگری هستید که می خواهید صدای گوینده را دقیقاً کپی کند. از صدایشان استفاده کنید. از احساساتشان استفاده کنید. حتی از صورت و بدنشان آنگونه که تصور می کنید هستند استفاده کنید. سعی کنید وقتی که صحبت می کنید همانند آن شخص شوید.
سپس جمله بعدی را شروع کرده و فایل را متوقف کنید، تمام روند را تکرار کنید. این روش را تا اتمام داستان کوتاه ادامه دهید. مطمئن شوید که دقیقاً سوالات و جواب ها را هم تقلید کنید.
بهتر است از گوینده ای استفاده کنید که دوستش دارید. با استفاده از این روش گفته شده در این فصل شما مکالمه خود را به سطحی پیشرفته و تقریباً به سطح بومی زبانان می رسانید.
======================
این تاپیک مربوط به درس «چرا نباید گفتگو به زبان انگلیسی را تمرین کنید» در اپلیکیشن زبانشناس است (دوره «کتاب گویا»، فصل «درس ۱۹»)