سلام به همه دوستان.
خیلی از دوستان که سطح انگلیسی ضعیفی برخوردارند یا اصلا با انگلیسی آشنا نیستند، مطمئناً براشون سوال شده که چطوری باید زبان بخونن. مشخصاً شروع زبان یکی از سخت ترین مسیر های یادگیری زبانه.
اگه بخوایم زبان رو به سه مرحله تقسیم کنیم. عبور از مرحله ابتدایی یکی از چالش برانگیز ترین مراحل یادگیری زبانه. صد البته تو همه چیز این موضوع صادقه.
برای پاسخ به این سوال مرسوم، مقداری تحقیق انجام دادم و از سه زبان آموز حرفه ای الهام گرفتم. در ادامه از سخنان و شیوه حرکت این سه نفر در مسیر “صفر بودن به سمت آشنایی با زبان” بهره خواهیم برد و در آخر یک جمع بندی ارائه میدیم که این سخنان رو باز تر کنیم. پس تا پایان مقاله همراه ما باشید.
زبان آموزان حرفه ای چجوری از صفر به آشنایی با زبان می رسند؟
روشی که معمولاً اولی ریچارد برای شروع زبان پیش می گیره
معمولا چون سطح من صفره، پس گوش دادن به زبانی غریبه برام تقریباً یه چیز گنگ میشه. چرا که هیچی ازش نمی دونم. برای همین من از کتاب های درسی (textbook) که دارای دیالوگ های زیادی هستند، استفاده می کنم.
در سطح شروع کننده شما نیاز دارید در مسیرتون اولویت بندی داشته باشید. چون صفر هستید پس واژگان مهم ترین اولویتیه که باید برای ابتدای کار داشته باشید.
من خودم کتاب های درسی که دارای دیالوگ های زیادی هستند، می خونم و این کار رو زیاد انجام میدم. هر واژه ای برام نا آشنا باشه رو زیرش خط می کشم و معنیه اون رو در میارم. برای افزایش دایره لغاتم از فلش کارت ها با تکنیک SRS استفاده می کنم و در جاهایی که فرصت مرور داشته باشم کلمات رو مرور می کنم.
سوال اینجاست که چه کلماتی رو باید به لایتنر SRS اضافه کرد؟ کلماتی که از اهمیت بیشتری برخورد دار هستند. مشخصاً پیدا کردن این کلمات کار سختی نیست. شما نیاز ندارید در ابتدا راه، تمامی لغاتی که بلد نیستید رو یاد بگیرید. فقط بر روی واژگان مرسوم متمرکز شید.
مثلا اگه تو دیالوگ های درس، 15 واژه باشه که من بلد نباشم یه تعداد از اینا که برای من مرسوم تر اند و اهمیت بیشتری دارند رو گلچین می کنم و به لاینتر SRS اضافه می کنم. مثلاً کلمه He و She از کلمه ای مثله Bus و Taxi اهمیت بیشتری دارند. پس فقط کلمات مهم رو به لاینتر SRS اضافه می کنم، چرا که بدون دونستن He و She مکالمه غیر ممکنه.
بعد از دو ماه تمرین بر لغاتم، شروع می کنم به مکالمه کردن. از بین 4 تا 6 نفر، کسی رو پیدا می کنم که بشه باهاش راحت مکالمه داشت. هفته ای دو یا سه بار با هم دیدار می کنیم و مکالمه می کنیم. ایشون در بهتر مکالمه کردن به من کمک می کنند و شیوه بیان کلمات رو بهم یاد میدن. از کلماتی که یاد گرفتم ، در این مکالمات استفاده می کنم گاهی پیش میاد نتونم چیزی رو بیان کنم، پس از زبان مادری خودم کمک می گیرم.
روشی که معمولاً استیو کافمن برای شروع زبان پیش می گیره
میشه از کتاب های درسی خود آموز که دو زبانه باشند، برای ماه های ابتدایی استفاده کرد. توجه داشته باشید که این کتاب ها باید دارای محتوای ساده باشند. نیازی ندارید به توضیحات زیاد داخل کتاب ها توجه کنید. فقط به مکالمات و دیالوگ های داخلش گوش بدید و سعی کنید اونها رو متوجه شید.
گوش دادن زیاد، به من خیلی کمک می کنه. این اجازه رو به من میده که به صورت گسترده با واژگان تماس داشته باشم و اون ها رو بهتر درک کنم.
در سطح ابتدایی نیازی به توضیحات اضافی، برای چگونه تلفظ کردن لغات یا اینکه زبانمون رو در کجای دهان بچرخونیم که فلان صدا به وجود بیاد و… ندارید.
خیلی از کاربرها از من می پرسند که آیا لینک (همین زبان شناس خودمون) برای سطوح صفر مناسبه یا خیر؟ چرا که خیلی از کاربران با سطوح متوسط و پیشرفته از امکانات لینک راضی تر هستند.
پیشنهاد من برای دوستانی که سطح صفر هستند، اینه که داستان هایی رو انتخاب کنند که مدت زمان، مثلا 30 ثانیه داشته باشند. چرا که هم کوتاه هستند و گوش دادن و خوندن اونها ساده تره.
پیشنهاد دیگه من اینه که داستان هایی رو انتخاب کنید که قبلا اونها رو به زبان دیگه ای خونده باشید. مثلا اوایل من برای یادگیری زبان یونانی از داستان " او (مونث) چه کسی هست" استفاده می کردم. این داستان به شکل سریالی پیش میره و ایده اون از زبان روسی میاد. من این رو به زبان های مختلف برگردوندم و ازشون برای یادگیری استفاده می کنم. هر فایل زیر 1 دقیقه هستش و تمامی این دروس ادامه ماجرا رو نشون میدن. پس درسته که هر درس خیلی کوتاهه ولی ادامه داره و این به داستان جذابیت میده. البته از داستان اول که شروع می کنیم تا داستان پایانی به مرور سخت تر و سخت تر میشه. من حدود یک تا دو ماه به این صورت کار می کنم تا فهم شنیداری و دایره لغاتم رو بالا ببرم و هیچ نیازی نمی بینم که صحبت کنم.
پیشنهاد لوکا لامپاریلو برای شروع زبان
در وهله اول باید انگیزه ای بالا داشته باشیم و بدونیم که چرا می خوایم زبان رو یاد بگیریم. این انگیزه و هدف باید روشن باشند.
اولین راهنمایی که می تونم برای سطوح صفر داشته باشم، اینه که آروم، آروم پیش برند. هر سطح از زبان، سختی های خودش رو داره که باید طی بشه. بعضی ها روزانه ساعت های زیادی رو به خودشون فشار میارن و در آخر از زبان زده می شن.
چون شروع یادگیری زبان بسیار سخته، برای اینکه کم نیارید و زود خسته نشید، باید آروم، آروم پیش برید. می تونید از یه کتاب دو زبانه استفاده کنید. انتظارارو از خودتون پایین بیارید، چرا که زباه بیگانه اسمش روشه، بیگانست.
90% افراد در سطوح ابتدایی کم میارند و بیخیال یادگیری میشن. چون انگیزه و هدف روشنی نداشتند.
پس هدف و انگیزه بالا در ابتدای کار؛ نیازه. بعد از اون کم کم پیش رفتن و هر روز تمرین کردن. یادگیری زبان باید مثله قطره قطره ریختن آب به یه سطل باشه.
در ابتدا باید به ذهن فرصت بدید تا با زبان کم کم ارتباط برقرار کنه. وقتی ذهن با زبان تماس کافی پیدا کرد، راه پیشرو بسیار هموار خواهد شد.
جمع بندی
خیلی خب، با صحبت چند تا از بزرگان یادگیری زبان، همراه شدیم. حالا وقتشه یه جمع بندی کلی داشته باشیم تا این موضوع رو بیشتر باز کنیم.
هر سه زبان آموز کتاب های خیلی خیلی ساده شده و بعضاً دو زبانه رو پیشنهاد دادند. یا حتی اگه دو زبانه نبوده باشه. خوندن ترجمه اون رو مورد استفاده قرار می دن. به مرور که ذهنشون به زبان عادت کرد، مقدار استفاده از ترجمه رو در اون زبان پایین میارند.
هر سه زبان آموز چند ماه اول رو به استفاده از این شرایط می پردازند و هر سه روزانه تمرین می کنند.
هر سه به دیالوگ ها پرداختند چرا که یادگیری تک لغت به تنهایی کار ساز نیست. حتی اولی ریچارد که از تکنیک SRS برای حفظ لغات استفاده می کنه. یه زمانی رو در روز برای خوندن و دیدن اون لغات در قالب یه دیالوگ درسی وقت میزاره.
هر سه آروم آروم پیش میرن و حداقل دو ماه صحبت نمی کنند.
هر سه تمرکزشون بر روی افزایش لغات بوده، نه گرامر، نه تلفظ، نه هیچ تکنیک خاصی، فقط آشنایی با لغات و عبارات.
هر سه همونطور که می دونید از اهداف و انگیزه بالایی برای یادگرفتن زبان برخوردار هستند.
برای استفاده از زبانشناس در سطوح خیلی پایین دو تا کار میشه کرد. 1. برید کتاب های درسی که مختص یادگیری لغات در دیالوگ های مختلف هستند، تهیه کنید و دایره لغات رو در حدی که بشه واژگان دروس ابتدایی زبانشناس رو فهمید، بالا ببرید. 2. اینه که از همین دروس با این تفاوت که از ترجمه ها به شکل بهینه استفاده کنید، بهره ببرید. همه واژگان رو وارد لاینتر SRS نکنید، واژگانی که مهم تر هستند رو فقط وارد اونا کنید. چون شما شروع کننده هستید قاعدتا مجبورید همه چی رو وارد لاینتر کنید که این اصلا خوب نیست و مطمئناً نمی تونید همشو بخونید. پس واژگانی رو به لاینتر اضافه کنید که از همه مهم تر باشند.
به ذهن وقت بدید و هر درس رو بارها و بارها گوش بدید. صبور باشید، از خودتون انتظارارو پایین بیارید و تلاش کنید. مطمئن باشید با عبور از این مرحله یادگیری زبان، برای شما ساده تر خواهد شد.
خود من همین دوره رو طی کردم و درک می کنم خیلی از شما در سطح ابتدایی چه سختی هایی می کشید. ولی توجه داشته باشید که میشه این سختی ها رو پایین آورد. کافیه فاکتور لذت رو وارد منبعی که استفاده می کنید بیارید. من یادمه از بازی های کامپیوتری و تصاویر برای عبور از این مرحله استفاده کردم.
این مرحله برای من به یکی از کم استرس و بی دردسر ترین مراحل یادگیری تبدیل شد. فقط از یادگیریم لذت بردم و صد البته این پروسه برای من یک دوره ی طولانی 2 ماهه بود.
امیدوارم بشه به شکل گسترده تر به این موضوع در آینده بپردازیم. ایشالا در روز های آتی مطالب بیشتری درباره سطوح شروع کننده خواهیم نوشت.
پس مطالب رو دنبال کنید.
موفق باشید