یادگیری زبان همانند عاشق شدن است. شما وقتی عاشق شخصی می شوید، تمرکز و زمان خود را صرف آن شخص خواهید کرد. در مقاله امروز به بررسی اینکه چقدر این موضوع برای زبان صادق است خواهیم پرداخت.
طراحی تصاویر: خانوم @m-m96
رنگ آمیزی و طراحی دیجیتال: @kambiz_mbi
متن: @kambiz_mbi
ضبط صدا و میکس: @kambiz_mbi
فایل صوتی این مقاله
https://zabanshenas.com/uploads/Articles/In%20Love%20With%20Language.mp3
برای دانلود فایل صوتی این مقاله اینجا کلیک کنید.
عشق…
یه کلمه سه حرفی که یک غریزه جدانشدنی بین ما موجودات زندست.
عشق آغاز و پایان داره…
عشق مثل بوم رنگی ای میمونه که به دنیای سیاه و سفید ما روح و رنگ میبخشه…
عشق انواع داره: عشق به همسر، عشق به دوست، عشق به خانواده، عشق به گیاهان و حیوانات و حتی عشق به زبان.
حتما شنیدید که قوی ترین احساس در زندگی عشقه. عشق میتونه فرهاد رو وادار کنه تا به خاطر شیرین کوه بکنه و شاید بهتره ما فرهاد رو امروز الگوی خودمون قرار بدیم و عاشق بشیم.
حداقل عاشق زبان.
چرا باید عاشق زبان بود؟
چجوری باید عاشقش شد؟
و چطور این کوه عظیم رو با نیروی عشقمون فتح کنیم؟
امروز در چند گام کوتاه یاد خواهیم گرفت که چطور زبان یاد بگیریم و تا ابد عاشقش بمونیم. پس با ما تا پایان این مقاله همراه باشید.
گام اول: عشق در نگاه اول
صبح روز سه شنبه بود. تازه کلاس زبانم تموم شده بود. تو کلاس در کتاب American English File درباره گروه Coldplay بحث شده بود. برای همین به کافی نت رفتم تا کمی دربارشون تحقیق کنم. با تفاسیر داخل کتاب به نظر گروه جالبی میومدن. اولین آهنگی که ازشون به چشمم خورد اهنگ Yellow بود. هدست کامپیوتر رو گذاشتم رو گوشام و بهش گوش دادم. چشمامو بستم تا بهتر با آهنگ ارتباط بگیرم. یادمه آهنگ رو سه بار تکرار کردم و بعدش آهنگ و متنش رو ریختم تو گوشیم و با هندزفری تو مسیر خونه بهش گوش دادم.
اونقدر اون آهنگ رو تکرار کردم تا اینکه یه جورایی حفظ شدم و تو خونه با آهنگ میخوندم.
دقیقا یادمه همون لحظه به خودم گفتم، من باید این زبان رو یاد بگیرم.
عشق من به زبان انگلیسی در یک نگاه با یک آهنگ انگلیسی ایجاد شد.
هر چند اون موقع مسیرم اشتباه بود، واسه همین موفق نشدم به این احساس متعهد بمونم.
وقتی کسی عاشق میشه، باید بخشی از زندگیش رو براش بزاره، دیگه این زندگی یک شریک داره و حالا دنیا در دو قاب دیده میشه.
عشق نه آسونه نه سخت، بلکه یک چالشه.
این چالش در هر صورت تو رو قوی میکنه چه شکست بخوری چه پیروز باشی.
من اون دوره شکست خوردم و متوجه شدم که این راه درستی نیست و ازش یاد گرفتم. و بعدها بهش برگشتم و این بار بیشتر پیشرفت کردم و حالا از دیدن دنیام در دو قاب لذت میبرم.
گام دوم: ایمان و اعتقاد
ایمان به عشق، اون رو قوی تر میکنه. کسی که عاشق باشه، تا جایی که میتونه برای عشقش زمان صرف میکنه. به صداش گوش میده، افکارش رو میخونه و تو چشماش بهش لبخند میزنه.
یک عاشق برای بهتر شناختن معشوقش، با دقت بهش نگاه میکنه، نزدیکش میشه، احساسش میکنه و آروم آروم اون رو بهتر میشناسه.
اگه به معشوقت اعتماد نداشته باشی، رابطتتون از هم میپاشه. نمیتونی همیشه بابت همه چی مورد پرسش و پاسخ قرارش بدی. تو اونجایی تا باهاش لحظه های قشنگی بسازی.
تو زبان هم همینطوره. وقتی عاشق زبان شدی، تمام وقتی که بتونی رو براش صرف میکنی، به آوا و کلماتش گوش میدی، متنش رو میخونی و ازش لذت میبری.
تو همه این کارارو با دقت و تمرکز انجام میدی چون معشوقت اگه توجه کافی ای بهش نشه، مطمئن باش بهش بر میخوره. وقتی براش زمان و تمرکز کافی میزاری، اهسته و آهسته اون رو بهتر میشناسی.
تو حق نداری بابت ساختارش اون رو مورد بررسی و پرسش و پاسخ قرار بدی، تو فقط اونجایی که ازش لذت ببری و لحظه های قشنگ رو باهاش به ثبت برسونی.
گام سوم: هدف
عشق مثل یک سفره و یک سفر نیازمند برنامه ریزی و هدفه.
وقتی پا تو این جاده میزاری، ماجراجوییت شروع میشه، ولی هیچ تضمینی برای به مقصد رسیدن نخواهی داشت مگر اینکه بدونی چرا عاشقی؟ و ازت خودت بپرسی:
این عشق قراره تو رو به کجا برسونه؟
چرا با همید؟
به احساساتت اجازه بده راهنماییت کنن و جواب این چرا هارو بهت بدن.
وقتی عاشق واقعی زبان باشی، اهدافت شرکت تو آزمونها و شغل و… نیست. این اهداف مثل این میمونه که با یه شخص به خاطر پول و امتیازاتش وارد رابطه بشی و این کار اسمش عشق نیست.
تو احساس رو خرج معشوقت میکنی و اون بهت آینده رو هدیه میده.
گام چهارم: عشق یک طرفه
عشق یک طرفه یک درد بزرگه ولی برای زبان نه. شما باید زبان رو دوست داشته باشید ولی زبان به شما اهمیتی نمیده. زبان مثل شخصیت سامانتا در فیلم سینمایی Her میمونه.
تو اون فیلم، سامانتا که یک سیستم عامل کامپیوتره معشوق هزاران مرد تو دنیاست، همشون رو به یه شکل میدید و به همشون اجازه میداد عاشقش بشن. زبان، برای ما نقش سامانتا رو بازی میکنه.
شما حق حسادت ندارید، فقط می تونید از بودن باهاش لذت ببرید. خبر خوب اینجاست که این رابطه هیچوقت براتون دردسر ساز نخواهد شد. شما حسادت نمی کنید، حرص نمیخورید و با تمام وجودتون زبان رو دوست خواهید داشت.
از زبان برای ارتباط داشتن با دنیا استفاده می کنید و شاید هم با این معشوقه، یک معشوق دیگه پیدا کردید.
زبان رو جلوتون تصور کنید. بهتون خیره شده و شما فرصت دارید که با آغوش باز قبولش کنید. وقتی عاشق شدید، مثل یک عشق واقعی براش وقت میزارید، بهش متعهد میشید، براش هدف تعیین میکنید و اون شما رو به مقصودتون میرسونه و این داستان رومانتیک پایان شیرینی به خودش میبینه.
آیا حاضرید این پایان شیرین رو برای داستانتون بنویسید؟
پاسخ با شما…
موفق باشید.
با تشکر از مژده خانوم بابت طراحی های قشنگشون. حتماً از تشویق ها و انرژیتون ایشون رو بی بهره نکنید
برای توضیحات درباره طراحی و ایده ها به این پست مراجعه کنید.
یازده موضوع پرطرفدار تالار زبانشناس:
-
دانلود کتاب ترجمه شده «یاد بگیرید همانند یک بومی زبان، انگلیسی صحبت کنید»
-
3 ذهنیت که انگیزه شما را برای یادگیری انگلیسی دو چندان می کند
-
بحث و گفت گو «چگونه از زمان مرده برای یادگیری انگلیسی استفاده کنیم؟»
-
آنالیز کامل و دانلود دورههای انگلیسی Effortless English + راهنمای استفاده
-
«5 افسانه که در یادگیری زبان انگلیسی و هر زبان دیگه ای وجود دارند»
-
یالا صحبت کن! «چگونه اعتماد بنفسمان را در مکالمه انگلیسی با این چند تکنیک ساده بالا ببریم»
-
10 فاکتور پیشنهادی برای یادگیری موثر در زبان انگلیسی توسط لوکا لامپارلو
آیا به گروه زبانشناس علاقه دارید؟ پس سری به لینک های زیر بزنید: