مهم ترین تکنیک کتاب اثر مرکب: جدول برنامه ریزی دارن هاردی

در این تایپک قصد دارم مهم ترین تکنیک و مبحث کتاب اثر مرکب را بررسی کنم و در پایان مقاله،چند نکته و ابهام را در خصوص کتاب دارن هاردی مطرح کنم و خوشحال می شم نظر دوستان را در مورد این مسائل بدونم…

مقدمه:

حتما اکثر شما این کتاب را مطالعه کردین و یا دست کم نگاهی هر چند گذرا بهش انداختین. اول بگم که هدف من نقد کتاب اثر مرکب نیست و بعد از 5 بار خوندن این اثر به مسائلی برخورد کردم که اینجا مطرح می کنم واگر کسی نظری داشت بیان کنه. آقا فرزاد زحمت کشید و چکیده هر فصل و آنچه نیاز بود در تایپک جداگانه ای گفت پس من دیگه وارد این قسمت نمیشم . از نظر من هدف اصلی این کتاب چیزی نیست جز یاد دادن برنامه ریزی برای موفقیت در زندگی و برای این منظور ابزار و راهکارهایی را ارائه داده؛ ولی به عقیده من پرسش نامه های پایانی این کتاب به همراه تکنیک "weekly rhythm register " مهمترین بخش این کتاب که در نهایت به شما هدف گذاری و راه رسیدن به موفقیت را یاد می ده. در ادامه این بحث به همین بخش از کتاب می پردازم و اینکه به نظرم چه مسائلی باید در به کار بردن این تکنیک حل بشه تا به درک روشنی از موضوع برسیم.
سوال هایی که در ادامه می خوام بررسی کنم به قرار زیر:

  1. هدف گذاری درست باید به چه صورتی باشه؟
  2. چند هدف باید انتخاب کنیم؟
  3. چه رفتار و عادتی برای رسیدن به اهداف انجام بدیم؟
  4. چگونه این عادت ها را در برنامه روتین روزانه قرار بدیم؟
  5. چه تعداد عادت برای هر هدف در نظر بگیریم؟
  6. اولویت با کدام اهداف باشد؟
  7. اهداف کوتاه مدت، بلند مدت و بسیار بلند مدت (تا پایان عمر) چگونه در برنامه ریزی هفتگی ، ماهانه و سالانه قرار می گیرند؟

مرحله اول: هدف گذاری و طریقه شناسایی آن

برای انتخاب اهداف اصلی شما باید همه جنبه های زندگی را در نظر بگیرین.در نمودار زیر این جنبه ها مشخص شده که شما باید برای هر یک از آن ها 8 هدف مهم و اصلی که برای شما اولویت دارن را مشخص کنین.نمودار چرخ زندگی یا موفقیت کارنیل، برای هدف گذاری خیلی به کار میاد.

در فاز بعدی باید یک جدول از 8 هدف معین شده در هر زمینه از زندگی داشته باشین مثلا در زمینه سبک زندگی، می تونین یادگیری زبان انگلیسی یا چند زبانه شدن را قرار بدین. پس تا اینجا شما 8 جدول دارین که هر کدوم دارای 8 هدف. حالا ار بین تمام اهدافی که تعیین کردیم، 10 مورد از مهم ترین اهداف را گزینش می کنیم به طوریکه ویژگی های زیر را داشته باشند:

  1. باید صریح باشند؛ یعنی مثلا نگویید هدف من این است که بدهی نداشته باشم باید بگویید هدف من این است که 10 میلیون تومان بدهی کمتر داشته باشم تا ماه آینده

  2. قابل اندازه گیری باشند؛این مورد خیلی مهم است چون اگر شما معیاری نداشته باشین، نمی تونین با گذشته مقایسه کنین و ارزیابی داشته باشین. مثلا نگویید ورزش می کنم تا تناسب اندام داشته باشم، بگویید ورزش می کنم تا 10 کیلو لاغر شوم یا 3 کیلو حجم عظلانی داشته باشم یا…

  3. مرتبط باشند؛ باید اهداف شما مربوط به مسیر رسیدن به جنبه های زندگی شما باشند و فقط توسط خود شما انتخاب شده باشند نه جامعه یا خانواده…

  4. دستیافتنی باشند؛ رویایی هدف گذاری نکنید به طوریکه دستیابی به آن غیر ممکن باشد

  5. حساسیت زمانی داشته باشند؛ این مورد بسیار مهم است. اگر زمان تعیین نکنید، انگیزه ای برای ادامه نخواهید داشت مثلا بگویید من انگلیسی قدرت را در مدت 3 ماه به پایان می رسانم یا …

  6. متعادل باشند؛ حتما این مورد را رعایت کنید. اهداف انتخابی شما باید همه جنبه ها و عرصه های زندگی را در بر بگیرند تا شما را به کامیابی و خوشبختی که بالاترین هدف است برسانند.

تا اینجا شما جدولی از 10 هدف برتر به همراه تاریخ معین شده، در اختیار دارین که شرایط 6 گانه را کسب کردند.

مرحله دوم: ایجاد عادت، متناسب با هدف

حالا در این مرحله باید بر اساس هدف هایی که در مرحله قبل تعیین کردین، عادت هایی در زندگی ایجاد کنین تا شما را به اون اهداف نردیک کنه و در نهایت به اون اهداف برسونه. اما چطوری باید این کار انجام بدین؟

مراحل ایجاد عادت:

فرض کنین هدف شما کسب درآمد 100 میلیون تومانی در سال 98 باشد.

  1. توصیف کلی از اینکه به چه کسی باید تبدیل شوم

  2. عادت ها یا رفتار های جدیدی که باید شروع کنم

  3. عادت های سالم فعلی که باید گسترش بدهم

  4. عادت ها و رفتار های بدی که باید متوقف یا جایگزین کنم

  5. سه تغییر بزرگ را انتخاب کنم و تعیین کنم که چطور در برنامه روزانه یا هفتگی من پیاده می شوند

برای نمونه یک برنامه که به این شکل تنظیم شده، در شکل زیر آوردم

همین مراحل را برای تمام اهدافتون انجام بدین…

مرحله سوم: برگه ثبت ریتم رفتار های هفتگی

خب رسیدیم به مهمترین بخش این پروسه و اون ثبت رفتارهای هفتگی؛ دلیل انجام این کار، تبدیل رفتار به عادت(تحقیقات نشون میده که اگر یک رفتار را به مدت 300 روز ادامه دهید، تبدیل به عادت شده و ملکه ذهن شما خواهد شد)
اگر شما از رفتار های کوچک شروع کنین و در مسیر اهدافتون به عادت تبدیل کنین، نتایج بزرگی در بلند مدت به ارمغان میاره.

شما باید 3 تغییر بزرگ در مرحله قبل که برای هدفتون انتخاب کردین را در برنامه هفتگی قرار بدین و برای تمام اهدافتون این کار انجام بدین نسبت به اولویت.

توضیح جدول ریتم هفتگی:

  • ستون اول ازسمت چپ: رفتار هایی که قرار در طول هفته برای نیل به اهدافتون انجام بدین

  • ستون دوم تا هشتم از سمت چپ: روز های هفته

  • ستون نهم ازسمت چپ: تعداد روز هایی که انجام دادین یک رفتار

  • ستون دهم ازسمت چپ: تعداد روز هایی که قرار بود در طول هفته انجام بدین

  • ستون یازدهم ازسمت چپ: اختلاف تعدادی که انجام دادین و تعدادی که قرار بود انجام بدین

در نهایت در پایان هفته می تونین ارزیابی کنین و اینکه تا چه حد در انجام رفتار ها موفق عمل کردین و برای هفته بعد برنامه ریزی بهتری انجام بدین و تلاش بیشتری بکنین

شش اشتباه رایج در اعمال قانون پارتو یا 20/80 که 90 درصد انسان ها انجام می دهند

لازم دیدم که این بخش اضافه کنم چون بر خلاف شهرت این قانون در دنیا و قدرتی که داره، خیلیا هنوز معنی دقیقش نمی دونن و با فرمول ریاضی اشتباه گرفتنش. پس در این قسمت می خوام شش اشتباه یا تفسیر غلط از قانون پارتو را بنویسم که از نظر من برای پاسخ به سوالات انتهای مقاله، الزامیه (اگر قصد دارین برای هر چیزی در زندگیتون برنامه ریزی کنین باید این قسمت مطالعه کنین چون قانون پارتو در همه زمینه ها کاربرد داره و شما را به هدف می رسونه، اگر درست تفسیر بشه)

  • قانون 80/20 به این معنی که همه کار های غیر ضروری و کم ارزش را نادیده بگیریم

این حرف درست نیست. بعضی از کارها هستن که ارزش کمی دارن ولی باید انجام بشن مثل رانندگی، پرداخت قبوض ماهیانه و… پس تصور اینکه کار های کم ارزش را هرگز انجام ندیم اشتباه.قانون پارتو یعنی زمان بیشتری روی وظایف مهم بزاریم و زمان کمتری روی وظایف کم ارزش و هیچ زمانی برای کار های بی ارزش نزاریم.

  • باید دقیقا نسبت 80/20 رعایت بشه

این تفسیر هم اشتباه و لزومی نداره شما نسبت 80/20 را رعایت کنید. درواقه منظور قانون پارتو اینه که کار های کم باید به نتایج زیاد منجر بشه حالا ممکن شما 10 وظیفه در لیست کاریتون داشته باشین که 5 عدد از اونها 80 درصد نتایج یا 70 درصد نتایج به دنبال داره خب همونا را انجام بدین؛ لزومی نداره بگین چون 20 درصد پس باید فقط 2 وظیفه انتخاب کنم. پس تنها کاری که باید انجام بدین انتخاب وظایفی که شما را به نتیجه بیشتری میرسونه

  • در قانون پارتو باید جمع 80 و 20 نتیجه دهد 100

باور کنید قانون پارتو فرمول ریاضی نیست. وقتی این قانون توسط یک فرد ایتالیایی بیان شد، منظورش این نبود که مانند فرمول ریاضی دو درصد را با هم جمع کنه تا به 100 برسه، این نسبت می تونه 80/30 یا 70/20 یا هر نسبت دیگه ای باشه چون هدف این قانون بیان نسبت ریاضی نیست بلکه می خواد بیان کنه که کار های کمتری وجود دارن که نتایج بیشتری به دنبال دارن پس به همونا بچسبین

  • قانون 20/80 باعث میشه تنبل بشیم

قانون 20/80 باعث میشه موثر باشین. این قانون به شما مدیریت زمان یاد میده و کمک می کنه انرژی محدودی که دارین بیشتر صرف 30 درصد کاری کنین که 90 درصد نتایج به دنبال داره. پس به کمک این قانون موثر زندگی کنین

  • قانون 20/80 فقط مختص مسائل اقتصادی و مالی

این درست که این قانون توسط ویلفردو پارتو معرفی شده و از مشاهدات این فرد درباره مسائل مالی و اقتصادی نشات گرفته، ولی این قانون در همه زمینه ها و موارد پاسخگو و به نوعی قانون طبیعت محسوب میشه چون منابع ثروت در این دنیا محدود و شما نمی تونین توقع داشته باشین با 100 درصد کارها به 100 درصد نتایج برسین. عمر و زمان انسان محدود، انرژی انسان محدود و…

  • قانون 20/80 نگرش به کار ها را به ما تحمیل می کند

بعضی انسان ها مقاومت بسیاری در برابر این قانون می کنن و اعتقاد دارن باید همه کار ها را انجام بدن؛ قدرت انتخاب ازبین کارها و تصمیم گیری ندارن. اما باید توجه کنین که وقتی شما در برابر این قانون مقاومت می کنین، درواقع دارین انتخاب می کنین که علیه وظایف مهم و موثرتون اقدام کنین و زمان کافی برای اون اهداف نزارین در حالی که اگر درست انتخاب کنین می تونین موثر زندگی کنین

سخن پایانی: موثر باشین و موثر زندگی کنین چون زمان و انرژی شما در این دنیا، محدود. :wink:

جمع بندی و نتیجه گیری

روش های زیادی در خصوص مدیریت زمان وجود داره مثل: تکنیک پومودورو، تکنیک ساندی، بولت ژورنال یا … ولی این بستگی به شما داره که با کدوم روش راحترین و باید همونو پیاده کنین. البته به نظر من بهترین راهکار از ترکیب چند روش بوجود میاد.

به نظر من روش دارن هاردی برای ثبت رفتار ها و تبدیل کردنشون به عادت ، خیلی روش مناسب و کارامدی که می تونه شما را به هدفتون برسونه. امیدوارم در ادامه زندگی و در مسیر رسیدن به اهدافتون موفق باشین.

فقط یادتون باشه خیلی درگیر روش ها نشین و سعش کنین پیادش کنین؛ چون این شما هستین که تصمیم می گیرین کدوم روش براتون مناسب.

بخش پایانی: سوالات اساسی من بعد از مطالعه کتاب اثر مرکب

بعد از مطالعه چند باره این کتاب سوالاتی برام بوجود اومده که دوست داشتم دوستانی که این کتاب مطالعه کردن، پاسخ بدن و نظرشون اعلام کنن. اگرچه من برای دارن هاردی پیام دادم ولی به خاطر مشغله کاری زیادی که داره، هنوز فرصت نکرده پاسخ بده و بعید هرگز فرصت کنه…

سوالات:

  1. به نظر شما ریتم برنامه های هفتگی به همین تعداد که در جدول اومده محدود می شه؟ یعنی مثلا شما اگر 5 هدف داشته باشین و برای هر کدوم 3 رفتار در نظر بگیرین این جدول پر می شه و به طور مثال برای 5 هدف بعدیتون جایی نمی مونه

  2. به نظر شما تنها مجازیم برای هرهدف، فقط 3 رفتار شاخص تعیین کنیم؟ نمی شود مثلا برای هدف کاهش وزن 8 رفتار تعیین کرد

  3. به نظر شما می شود 10 هدف برترمون را در طول هفته برنامه ریزی کنیم و داخل روتین هفتگی بزاریم؟ آیا باتوجه به 24 ساعت شبانه روز این کار امکان پذیر؟

  4. بعضی از اهداف باید هر روز انجام شوند و مدت آن ها تا پایان عمر است؛ به طور مثال مطالعه زبان یا ورزش. به نظر شما چطور با حفظ رفتار های همیشگی، رفتار های جدید را در داخل برنامه قرار دهیم و درگیر محدودیت زمانی روزانه نشویم

پاسخ سوالات از دیدگاه خودم

  1. به نظر شما ریتم برنامه های هفتگی به همین تعداد که در جدول اومده محدود می شه؟ یعنی مثلا شما اگر 5 هدف داشته باشین و برای هر کدوم 3 رفتار در نظر بگیرین این جدول پر می شه و به طور مثال برای 5 هدف بعدیتون جایی نمی مونه

پاسخ: خیر به این تعداد محدود نمیشه و شما فقط دارین از دارن هاردی و این کتاب ایده می گیرین ولی دقت کنین طبق قانون پارتو که در همین مقاله گفتم، کار های مهم را مکتوب کنین مثلا 3 یا 4 یا 5 یا … کار برای هر هدف می تونه مناسب باشه این بستگی به شما داره که چند کار مهم دارین.

  1. به نظر شما تنها مجازیم برای هرهدف، فقط 3 رفتار شاخص تعیین کنیم؟ نمی شود مثلا برای هدف کاهش وزن 8 رفتار تعیین کرد

پاسخ: در بخش قانون پارتو در مورد این سوال صحبت کردم. شما می تونین هر تعداد که لازم تعریف کنین ولی دقت کنین که مهم ترین وظایف انتخاب کنین حالا هر تعداد که هست.

  1. به نظر شما می شود 10 هدف برترمون را در طول هفته برنامه ریزی کنیم و داخل روتین هفتگی بزاریم؟ آیا باتوجه به 24 ساعت شبانه روز این کار امکان پذیر؟

پاسخ: اگر واقعا 10 هدف برتر و خیلی مهم دارین، بله می شود انجام داد ولی سعی کنین از بین همون اهداف 3 یا 4 هدف برتر انتخاب کنین و بیشترین زمان وز و هفته و ماه به اونها اختصاص بدین و بقیه زمان برای اهداف دیگه صرف بشه برای فهم بیشتر به اشتبه رایج در اعمال قانون پارتو در همین مقاله مراجعه کنید

  1. بعضی از اهداف باید هر روز انجام شوند و مدت آن ها تا پایان عمر است؛ به طور مثال مطالعه زبان یا ورزش. به نظر شما چطور با حفظ رفتار های همیشگی، رفتار های جدید را در داخل برنامه قرار دهیم و درگیر محدودیت زمانی روزانه نشویم

پاسخ: بله این درست ولی طبق حرفی که در قانون پارتو زدم، شما محدودیت در انتخاب هدف ندارین بلکه باید مهم ترین اهداف انتخاب کنین حالا هر تعداد که شد. ولی اگر تعداد کتر باشد برای تمرکز انسان بهتر است پس همیشه 3 هدف و 3 کار برند داشته باشین برای هفته، ماه و سال و اطمینان حاصل کنین که بیشترین تایم شما صرف این 3 هدف می شه البته فراموش نکنین که بقیه اهداف هم باید به صورت موازی با این 3 هدف جلو بره ولی 20 درصد از زمانتون به اون اهداف اختصاص پیدا کنه.


توجه: برای پاسخ به این سوالات مطالعات زیادی از گذشته داشتم و کتاب های زیادی در مورد مدیریت زمان و موفقیت مطالعه کردم (هنوزم مطالعه می کنم) دو قانون بسیار مهم در مورد برنامه ریزی وجود داره که همه منتور ها در زمینه موفقیت تاکید زیادی روش دارن.

  1. " قانون پارتو " (البته باید به روش درست تفسیر و اعمال بشه)

  2. " قانون انتخاب 3 چیز " که از مهمترین قوانین بیان شده در کتاب های مدیریت زمان؛ دلیل اینکه به طور مرتب بیان میشه که 3 هدف برتر یا 3 انتخاب از هر چیز داشته باشین، تمرکز و انرژی حداکثری روی اون 3 هدف که سرعت رسیدن شما به اهداف تا 5 برابر بهبود می بخشه. برای مطالعه بیشتر در مورد این قانون به این کتاب مراجعه کنید.

پایان :pray:t2::wink:




پست های دیگر من در تالار زبان شناس:

معرفی سریال: Breaking Bad؛ داستان یک معلم ساده شیمی که به یک هیولا بدل گشت

معرفی سریال: The Vampire Diaries؛ آیا راه گریزی می توان یافت؛ نه آنان فنا ناپذیرند

معرفی سریال: The Crown؛ ظهور ملکه الیزابت در انگلستان

44 پسندیده

عرض سلام به همه ی زبانشناسی های محترم
آقای @linus_comex تبریک میگم مقاله ی منسجم و عالی ارائه فرمودید. حاوی نکات ارزشمند و همراه با جملات پرسش برانگیز و قابل تامل

از اونجا که ذهن انسان ناخودآگاه در مسیر هدف قدم می گذارد چه بهتر که اهداف ما عالی و مسیر ما صحیح باشند. نکات مقاله ی شما به این صورت برای خودم تحلیل میکنم:

۱. برای اهداف باید کمیت تعین کرد به فرض مثال هدف پولدار شدن هست باید تعین کرد چه میزان و چه زمانی؟
۲. هدف منطقی باشد.
۳. هدف شفاف باشد، همراه با چرایی؟

مهمترین نکته ی هدف گذاری که باعث ایجاد اعتماد بنفس میشه و ما رو از ادامه ی مسیر باز نداره و خسته نکنه؛ حرکت پیوسته و آهسته هست. قدم به قدم، هدف بعد از هدف
لذا در مورد سوال تون اینکه بیش از سه هدف تعیین شود کلا برای کارهای بزرگ عدد سه عدد مقدس آفرینش هست و مادر ترزا هم اشاره به این نکته کرده اند. وقتی ترافیک اهداف باشه ذهن ناخودآگاه آشفته از انجام دادن میشه و در این صورت هیچ هدفی انجام نمی شود.

11 پسندیده

به انگلیسی به این اهداف، اهداف هوشمند یا SMART میگن که مخفف specific، measurable، achievable، relevant، و time-bound هست. مولفه های خیلی خوبی برای تعیین اهداف به شمار میاد.

19 پسندیده

سلام. لطف شما را می رسونه، وظیفه بود.
با تمام نکاتی که در مورد مقاله ارائه دادین، موافقم به جز تعداد اهداف… البته اگر منظورتون تعداد رفتار برای هر هدف باشه، بله دارن گفته باید 3 تا از مهمترین هاش انتخاب بشه ولی در مورد اهداف گفته 10 عدد باشه.
اگر فقط 3هدف در نظر بگیرین زندگی متعادلی نخواهید داشت و در بعضی جنبه های زندگی همیشه ضعیف می مونید. برای همین دارن هاردی گفته 10 هدف را به گونه ای انتخاب کنین که همه جوانب زندگیتون را در بر بگیره و مانند ورزشکاری نباشین که فقط بازوهای بزرگی داره و پاهای استخوانی

ممنون که نظرتون گفتین ولی اگر امکان داره تمام سوالات پایان مقاله را پاسخ بدین دوست دارم بدونم نظر شما چیه

6 پسندیده

بله. ممنون که به این نکته هم اشاره کردین.

4 پسندیده

ممنون از مقااتون
کلا برداشت من از کتاب اینه که جوهره ی کتاب توصیه به توجه به کارهای به ظاهر ناچیزه که اگه کمی ریاضی رو به کار ببریم این کارهای به ظاهر کوچک در طول زمان تاثیرات بزرگی را خلق می کنند (اثر مرکب). و اینکه در رسیدن به اهداف باید آهسته و پیوسته حرکت کرد.
در مورد سوالتون هم چون جداول در زیبوک قابل خواندن نبود نمیتونم نظری بدهم ولی شاید اینطور بشه گفت که نیاز به حساسیت زیاد نیست که مثلا اهداف فقط باید سه تا باشن نه کمتر و نه بیشتر.
باز هم ممنونم

9 پسندیده

من مد نظر سه هدف بزرگ و مهم هست. اما در واقع ما یک هدف کلی و آن زندگی خوب و احساس خوب از داشتن زندگی خوب رو داریم. که برای آن مطابق جدول وقتی تمام جنبه ها رو لحاظ کنیم به زیر مجموعه ای از اهداف ریز و درشت تقسیم می شود که بعضی از آنها تبدیل به عادت روزانه خواهند شد.

خیلی دقیق متوجه منظور این سوال نشدم ولی برای جدول من وجود یک ستون دیگر رو احساس میکنم تحت ارزیابی روزانه و یا امتیاز روزانه، گاها کاری که میبایست رو انجام میدهیم اما کیفیت لازم رو نداشته باشه.

قطعا میشه ولی صرفا جهت انسجام فکر کنم عدد ۳ منظور شده

بسته به اهداف داره و اینکه مطابق نمودار چرخ زندگی خیلی از اهداف تنها اندک زمانی نیاز دارند.
من فعلا در برنامه روزانه ام ۷ هدف اصلی گنجانده شده که اگر بخواهم مطابق نمودار بنویسم خیلی بیشتر میشه

همان جمله ی قبل رو میتونم بگم :ذهن انسان ناخودآگاه در مسیر هدف قدم می گذارد . من یک ویدئو در خصوص نحوه کار ذهن برای ایجاد عادت یا ترک عادت رو به اشتراک می گذارم . جهت رفتارهای جدید بستگی به انعطاف پذیری شخصیت ما داره.

9 پسندیده

سلام دوستان عزیز. اینجا می خوام ابهام دیگه ای را مطرح کنم که فکر می کنم برای شما هم جالب باشه. جواب سوالات انتهای مقاله را به زودی خواهم داد اگر دوست داشتید مشارکت کنین… :pray:t2::wink:
حالا بریم سراغ سوال :point_left:

با قانون پارتو که حتما آشنایی دارین بله؟ این قانون میگه که 80 درصد نتایج فقط ناشی از 20 درصد انتخاب یا کارهایی که انجام میدین و واقعا درست؛ کافیه به برنامه روزانه یا هفتگی یا ماهانه خودتون نگاه کنین و یک لیست از کار هایی که انجام میدین آماده کنین شاید لیست بلند بالایی باشه و به طور مثال در 30 روز 100 کار انجام بدین ولی اگر دقت کنین 3 کار اصلی در لیست پیدا می کنین که نتایج حاصل از اون تقریبا بقیه کار ها را پوشش می ده وارزش وقت گذاشتن داره.

  • دلیل اینکه هاردی در کتاب اثر مرکب گفته برای هر هدف 3 اقدام یا رفتار بنویسین همین قانون

  • اما آیا این فقط عقیده دارن هاردی؟ نه. به عقیده برایان تریسی ، آنتونی رابینز یا خیلی از افراد متخصص در این حوزه، باید 3 هدف اصلی مثلا در سال تعریف کنین و بعد تقسیم کنین به زیر اهداف ماهانه و هفتگی و … و باید قانون 3 عدد از هر هدف یا اقدام یا زیر هدف را رعایت کنین و این کلید تمرکز ذهن و موفقیت

حالا سوالی که پیش میاد چیه؟؟:thinking:

خب حال فرض کنین من 3 هدف انتخاب کردم که برای من اولویت داره و 3 عرصه از زندگی من در چرخ زندگی را پوشش میده

فرض کنین یکی از این اهداف خواندن زبان انگلیسی باشه یا رسیدن به سلاست در زبان؛ خب من طبق برنامه پیش می رم و به هدف می رسم ؛ حالا برای سال آینده می خوام 3 هدف دیگه را انتخاب کنم که مهمتر ولی از طرفی چون زبان هرگز پایان نداره پس اونم باید باشه حتما چون نمیشه رها کرد برای یک سال و به امید این بود که دستاورد های گذشته از دست نمی ره. پس میشه 4 هدف برای سال آینده و همینطور پیش برین برای سال های بعد مرتب اهداف زیاد می شه چون شما باید ضمن حفظ دستاورد های گذشته، اونها را توسعه بدین مثلا برای سال بعدش هدف بزرگتری برای مطالعه و سلاست در زبان انگلیسی بزارین.

اما چه مشکلی پیش میاد اگر فقط 3 هدف انتخاب کنین؟ :thinking:

شما اگر فقط 3 جنبه از زندگیت را هر سال در نظر بگیری و بقیه را رها کنی که دوباره در اون زمینه ها ضعیف می شی وعادات بد پیدا می کنی و شدنی نیست. به علاوه موردی که باید در نظر بگیرین، غیر قابل پیشبینی بودن یک سال با جزییات که این یعنی ممکن اهداف میان مدا و کوتاه مدت به روتین هفتگی شما اضافه بشه که علاوه بر اهداف سالانه باید رسیدگی بشن پس بازم اهداف از عدد 3 تجاوز می کنند؛ حالا این یعنی قانون پارتو نقض میشه؟؟

نظر من: منظور از انتخاب 3 هدف اصلی برای سال ماه و یا هفته، اینه که شما بیشترین زمان روتین هفتگی، روزانه و ماهانه خودتون را روی اونها تمرکز کنین و بقیه اهداف میان مدت و کوتاه مدت و بلند مدت را هم همزمان باید جلو ببرید ولی تمرکز و وقت اصلی باید روی اون سه مورد باشه .

مثال:

3 هدف اصلی سال 98

  • کاهش وزن
  • سلاست در زبان انگلیسی :point_left: 80 درصد زمان شما این 3 مورد
  • درامد 100 میلیونی

اهداف فرعی

  • ورزش کردن
  • برای کنکور ارشد خواندن :point_left: 20 درصد از زمان شما باید به این موارد اختصاص یابد
  • مقاله نوشتن

و نکته دیگه اینکه به نظر من اگر 3 اولویت شما و یا یکی از اولویت ها (می تونه 3هدف اصلی در ماه و یا هفته باشه) می تونه با اهداف سالانه جابه جا بشه و وقت بیشتر روی اونها گذاشت چون اولویتش در اون مقطع زمانی بیشتر به طور مثال 3 ماه مونده به کنکور، تصمیم میگیرین شرکت کنین و برنامه ریزی می کنین برای کنکور پس اهداف اصلی شما در سه ماه و 12 هفته آینده به جای مطالعه زبان انگلیسی، میشه مطالعه کنکور و باید 80 درصد وقتتون روی این مورد بره و بعد از کنکور می تونین برای بقیه سال همون اولویت سالانه را دنبال کنین اینطوری قابلیت تطبیق پذیری بالایی دارین و از نظر من غیر از این هم شدنی نیست

حالا نظر شما چیه؟

4 پسندیده

سلام آقا صادق گرامی. واقعا جا داره بابت این مقاله کامل بهتون تبریک بگم. دست مریزاد.

اینکه دست نوشت خودتونه واقعا مقاله رو جذاب و خواندنی کرده. ماشالا بهتون :tulip::tulip::tulip:

4 پسندیده

سلام کامبیز جان خیلی ممنون که انرژی مثبت می دی. خیلی راه دارم که به امثال شما در این تالار برسم.
من فقط پست های شما و برخی دوستان را دنبال کردم و سبک ها را یاد گرفتم :point_left: رفتارهای کوچک در مدت زمان طولانی تبدیل به عادت شده و شمارا به نتایج بزرگ می رساند. دقیقا روش من در طول 6 ماه مطالعه مقالات زبان شناس…

4 پسندیده

مخلصم. خوشحالم که مفید واقع شده.

و خوشحال میشم مقالات بیشتری از شما بخونم. چون قلم خوبی دارید و مشخصه عمیق کار می کنید. به مرور با نوشتن های بیشتر میتونید بهتر بشید.

کمک خواستید می تونید رو من حساب کنید.

3 پسندیده

حتما از کمکتون استفاده می کنم. کامبیز جان اگر دوست داشتی سوالات پست آخر و یا انتهای مقاله را پاسخ بده خوشحال می شم نظرت بدونم.

خوشحال می شم نظرت در مورد پست های دیگه ای هم که کار کردم بدونم. مخلص تو صادق :heart::pray:t2:

3 پسندیده

این فرض و نتیجه گیری درست نیست. مثلا فرض کنید من یکی از اهدافم اینه رانندگی یاد بگیرم. وقتی طی یک سال این کار رو کردم. از سال بعد دیگه لازم نیست این هدف رو داشته باشم. چون هر از چند گاهی که رانندگی میکنم خودش یعنی تمرین و باعث میشه از یادم نره.

مگر اینکه پس یادگیری رانندگی قصد داشته باشم که راننده فرمول یک بشم که اون بحثش جدا هست.

نکته دوم اینکه به این جور موارد نباید به دید صفر و یک نگاه کرد. یعنی اون ۲۰ درصد قانون پارتو وحی منزل نیست. برای یکی شاید ۳۰ درصد باشه برای یکی دیگه ده درصد. اینها ساده سازی شدن که منظور اصلی رو برسونن.

3 پسندیده

سلام. برای نقض حرف من اصلا مثال خوبی نزدی چون رانندگی یک مهارت نه یک دانش یعنی شما با سعی و خطا هم می تونی رانندگی معمولی و حتی تکنیک های حرفه ای اون را هم یاد بگیری ولی زبان دانش و اگر تمرین و تکرار نشه فراموش میشه بر عکس مهارت که هرگز فراموش نمیشه …
و در ضمن وقتی میگی هر از چند گاهی رانندگی می کنم خب یعنی اینم جزو اهدافت ولی نمی نویسی فقط همین تو داری به صورت روتین روزانه یا هفتگی انجامش میدی چون برای کارهات بهش نیاز داری…
قرار نیست هر کاری در زندگی انجام میدیم به صورت هدف یادداشت کنیم. مثلا فرض کن به خاطر نیازت هفته ای دو بار می ری خرید ولی اینو به عنوان هدف یادداشت نمی کنی چرا؟ چون این امور شروط اهداف اسمارت که در مقاله ذکر کردم ندارن؛ یعنی نمی تونی چرایی براشون پیدا کنی و دستاوردی براشون در نظر بگیری پس جزو روتین زندگی هر شخصی هستند.

شما نمی تونی بگی من هفته ای پنج بار رانندگی می کنم تا در ماه بیست بار بشه و بعد از یک سال 240 بار رانندگی کرده باشم، خب که چی تو فقط سطح مهارت رانندگیت حفظ کردی همین و هیچ کار مفبد دیگه ای نکردی…

تفاوت مهارت و دانش از زمین تا آسمون حسین جان.
در مورد قانون پارتو هم اگر متن من کامل بخونی هیچ جا نقض نکردم که چون چهار هدف شده، پس دیگه پارتو نداریم بلکه به صورت سوال مطرح کردم.

ممنون که نظرت گفتی.

3 پسندیده

زبان هم یک مهارت هست. رانندگی هم اگر تمرین نشود فراموش میشه.

2 پسندیده

بله اگر از دیدگاه دیگه نگاه کنیم هر ویژگی از انسان به جز غرایز طبیعی، یک مهارت محسوب میشه ولی باید توجه کنیم که زمان بازیابی هر مهارت با دیگری متفاوت؛ مثلا اگر شما به مدت 2 سال رانندگی و زبان را بزارین کنار و تصمیم بگیرین در سال سوم این دو کار انجام بدین، زمان بازیابی مهارت رانندگی بسیار کوتاه تر از زبان انگلیسی و نکته دیگه اینکه هر کاری ما در زندگی به صورت روتین انجام می دیم مثل رانندگی، برنامه محسوب میشه و یک نوع عادت ولی هر کاری که شما در زندگی انجام میدین را روی کاغذ میارین؟ خیر چون کار بیهوده ای. حالا چرا؟؟

  • دلیل اول اینه که اهداف باید به گونه ای تعریف بشن که ویژگی های ذکر شده در مقاله همین تایپک داشته باشن و به نوعی SMART باشن؛ مثلا برای رانندگی شما می تونین برای خودتون تعریف کنین که من قرار تا سال آینده 10 تکنیک حرفه ای در رانندگی را مسط باشم پس باید به صورت ماهانه، هفتگی و روزانه تمرین کنم تا به این هدف دست پیدا کنم…

  • دلیل دوم هم اینه که شما فقط مهم ترین اهداف روی برگه می نویسین و مکتوب می کنین ولی این دلیل نمی شه بقیه کار های زندگی مطلقا انجام ندین وفقط پیگیر اهدافتون باشین بلکه نگاه درست اینه که بیشترین زمان شما باید برای پیشبرد اهداف اصلی صرف بشه و زمان کمتر به بقیه اهداف یا کار های فرعی اختصاص پیدا کنه.

3 پسندیده

دوست عزیز در مثل جای مناقشه نیست. شما فرمودید اگر به هدف سلاست در زبان رسیدم برای سال‌های بعدی هم این هدف بایستی در اهدافم باشد. و بعد نتیجه گرفتید که این اهداف همیشه بیشتر و بیشتر میشه.

بنده با مثال خیلی ساده ای گفتم خیر دلیلی وجود نداره که همان هدف رو مجدد برای سال بعد در نظر بگیریم.و خود شما هم تایید میکنید که مثلا برای بحث رانندگی چون به کار روتینی تبدیل میشه دیگه نیازی نیست در قسمت اهداف مهم زندگی خودمون بگنجونیم.

در رابطه با زبان هم همین هست. وقتی به سلاست میرسید، همون درگیری روتینی که با زبان دارید برای اینکه شما رو در همون نقطه نگهداره کمابیش کافی است.

2 پسندیده

بله کاملا درست منم با حرفاتون وافقم. ولی برخی اهداف اگر مکتوب نشن، هرگز انجام نمی گیرن برای همین همه اساتید موفقیت در دنیا تاکید دارن بنویسین اهداف تا انجام بدین وگرنه 98 درصد مردم دنیا اهدافی در ذهن دارن ولی به مرور زمان فراموش می شه و هرگز انجام نمی دن.

رانندگی چیزی که همیشه نیاز دارین ازش استفاده کنین یا در 50 درصد مواقع، ولی زبان انگلیسی خیلی اوقات نیاز نیست پس اگر مکتوب نکنین هرگز پیگیری نخواهید کرد. مقالات زیادی در این تالار کار شده که حتی افرادی که در کشور انگلیسی زبان زندگی میکنند هم لزومی نداره به مهارت در زبان برسن چون باید تمرین کنن و بخوان و از راهکار ها هر روز استفاده کنند حالا اگر شما این راه کار ها را برنامه ریزی نکنین و هر روز به کار نبندین، نهایتا 10 جمله از زبان کشور مقصد که به کار میاد یاد می گیرین.

بخش قانون پارتو در مقاله من مطالعه کنید لطفا. در اونجا توضیح دادم که شما می تونین چند هدف مهم و فرعی داشته باشین و وقتی به سلاست برسین زبان می ره جزو بخش فرعی ولی باید براش برنامه بریزین فقط زمان کمتری نسبت به سال های گذشته اختصاص بدین. اگر مکتوب نکنین به دست فراموشی سپرده خواهد شد، باور کنید برای خودم بارها در همه مسائل اتفاق افتاده. شما حتی اگر همه موارد لیست خرید مکتوب نکنید ممکن چند مورد از قلم بندازین

4 پسندیده