زمانی که شرکتها و سازمانها با مشکلاتی مثل کاهش درآمد و مشکلات اقتصادی مواجه میشوند، یکی از راهحلهایی که برای کاهش هزینههای خود دارند، تعدیل نیرو است. اما تعدیل نیرو به انگلیسی چند معادل دارد و چطور از آنها استفاده کنیم؟
تعدیل نیرو به انگلیسی
تعدیل نیرو زمانی اتفاق میافتد که یک سازمان برای کاهش هزینهها مجبور میشود تعدادی از نیروهای خود را از کار بیکار کند. تعدیل نیرو بهخاطر مشکلاتی است که ناخواسته برای یک مجموعه پیش میآید و به این معنا نیست که خطایی از نیروی کار سر زده یا بازدهی لازم را نداشته است. به همین دلیل معادل انگلیسی آن با معادل فعلهایی مثل اخراج کردن و بیرون کردن متفاوت است.
برای تعدیل نیرو به انگلیسی از فعل lay off استفاده میکنند. این فعل دقیقا معادل تعدیل نیرو است که ممکن است دائمی یا موقتی باشد.
مثال:
100,000 federal workers will be laid off to reduce the deficit.
صدهزار نیروی کار فدرال برای کاهش کسری، تعدیل نیرو میشوند.
They did not sell a single car for a month and had to lay off workers.
آنها به مدت یک ماه حتی یک ماشین هم نفروختند و مجبور شدند کارگران را کنار بگذارند.
She was laid off along with many others when the company moved to California.
هنگامی که شرکت به کالیفرنیا نقل مکان کرد، او به همراه بسیاری دیگر، کنار گذاشته شد.
He was laid off last week.
او هفته گذشته تعدیل شد.
این عبارت دو کلمهای به سه شکل استفاده میشود یکی به صورت lay off و در قالب فعل که میتوانید آن را در زمانهای مختلف صرف کنید. مثال:
The company has laid off 30 per cent of its staff.
این شرکت ۳۰ درصد از کارمندان خود را اخراج کرده است.
در این مثال، فعل جمله در زمان حال کامل یا Present Perfect صرف شده است.
دومی به صورت laid off که میتوانید آن را با فعل get استفاده کنید. مثال:
Getting laid off happens when your employer needs to let go of team members, usually because of hard economic times.
تعدیل نیرو شدن هنگامی اتفاق میافتد که کارفرمای شما معمولاً به دلیل شرایط سخت اقتصادی، اعضای تیم را اخراج کند.
و سومین حالت به صورت layoff و در قالب اسم که سرهم نوشته میشود و بهمعنای تعدیل نیرو است. مثال:
The recent economic crisis has led to massive layoffs.
بحران اقتصادی اخیر منجر به تعدیل نیروی گسترده شده است.
چند فعل مشابه برای lay off
اخراج کردن از کار چند فعل دیگر هم در زبان انگلیسی دارد؛ البته دلایل هرکدام ممکن است متفاوت باشد. یکی از معادلها کلمهی fire است. این کلمه در زبان غیررسمی استفاده میشود و informal است. مثال:
I had to fire men who’ve been with me for years.
من مجبور شدم نیروهایی را که سالها با من بودهاند اخراج کنم.
کلمهی دیگری که در انگلیسی معنی اخراج کردن میدهد فعل dismiss است. البته در مورد این فعل، معمولا اشتباهی که از طرف نیروی کار سر زده، باعث اخراج او میشود. مثال:
He has been dismissed from his job for incompetence.
او به دلیل بیکفایتی از کار خود اخراج شده است.
شماره | انگلیسی | فارسی | لینک تاپیک |
---|---|---|---|
1 | Go Viral | حسابی پخش شده | کلیک کنید |
2 | bumper to bumper | سپر به سپر | کلیک کنید |
3 | Someone with more bark than bite | کسی که بیشتر حرف میزنه تا عمل کنه | کلیک کنید |
4 | Fair-weather Friend | رفیق حزب باد | کلیک کنید |
5 | Flake | شخصی که عقب میندازه همه چیو | کلیک کنید |
6 | zonked | حسابی خسته شده | کلیک کنید |
7 | Nature’s call | دستشویی رفتن | کلیک کنید |
8 | Achy | کم و بیش درد کردن قسمتی از بدن | کلیک کنید |
9 | Excruciating | به شدت درد آور | کلیک کنید |
10 | to fill someone’s shoes | جور کسی را کشیدن | کلیک کنید |
11 | let your hair down | یکم به خودت حال بده | کلیک کنید |
12 | paint the town red | حسابی بترکون | کلیک کنید |
13 | Throw a party | مهمونی گرفتن | کلیک کنید |
14 | Beat around the bush | حاشیه رفتن | کلیک کنید |
15 | The straw that breaks the camel’s back | کاسه صبر لبریز شدن | کلیک کنید |
16 | Your wish is my command | تو جون بخواه | کلیک کنید |
17 | As fit as a fiddle | کیفش کوکه | کلیک کنید |
18 | witling | بی نمک | کلیک کنید |
19 | Blessing in disguise | توفیق اجباری | کلیک کنید |
20 | be laid off | تعدیل نیرو شدن | کلیک کنید |
شما هم اصطلاحی بلدید که دوست دارید آموزش داده شه؟ به ما پیام خصوصی بدید تا بررسی کنیم و براتون کلیپشو بسازیم.
لینک این ویدئو در آپارات
لینک این ویدئو در اینستاگرام
لینک این ویدئو در یوتیوب
لینک این ویدئو در تلگرام
برای حمایت از ما کلیپ هارو در شبکه های اجتماعی به اشتراک بزارید و مارو دنبال کنید.