شاید عنوان این مقاله در نگاه اول شوخی به نظر برسه. اما طبق بررسیهای علمی و عملی، فراموشی لغات انگلیسی نهتنها برای یادگیری اونها بد نیست، بلکه اصلا جزئی از فرایند یادگیری هست. در این مقاله این موضوع رو به دقت برای شما شرح میدم.
فایل صوتی این مقاله
چندی پیش ایمیلی دریافت کردم که یکی از دوستان از من سوالی درباره فراموشی پرسیده بود و می گفت که لغات رو همیشه فراموش می کنه و حافظه ضعیفی داره.
من به ایشون یه سری راهنمایی کردم چرا که میدونستم فراموشی جزئی از روند یادگیریه. که ایشون خیالشون راحت تر شد و به زبان آموزیشون ادامه دادند.
دیروز با خودم داشتم فکر می کردم که چطوره کمی بیشتر در این باره تحقیق کنم و مقاله ای درباره این موضوع بنویسم و راه حلی پیدا کنیم که مغز بهتر با لغات ارتباط برقرار کنه.
پس تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
منحنی فراموشی
قبل از اینکه برسیم به بحث اصلی، بیاید یکم درباره ساختار ذهنمون اطلاعات کسب کنیم. یه ذهن چجوری یه چیز رو به خاطر می سپاره و چجوری اون رو فراموش میکنه؟ به منحنی زیر توجه کنید:
همونطور که در تصویر مشاهده می کنید. ذهن در روز اول 100% اطلاعات رو در اختیار داره و هر چه روز ها می گذرند منحنی به سمته پایین سقوط می کنه (قرمز کمرنگ) ولی اگه اطلاعات مرور شن (خط چین ها) دوباره اطلاعات رو به بالا حرکت می کنند و یک روند افزایشی رو به خودشون می گیرن ( خطوط قرمز پررنگ که با گذر زمان و مرور دوباره و دوباره به سمت بالا حرکت می کنند).
خیلی ساده با دونستن این موضوع می تونیم خودمون رو قانع کنیم که فراموشی لغات، عبارات و هر اطلاعاتی یک روند خاص خودش رو می طلبه.
ذهن دائماً در پاکسازی اطلاعاتیه که احساس می کنه، بهشون نیاز نداریم و خب چیز بدی نیست. چرا که تصور کنید ما همه اطلاعاتی که به دست می آوردیم رو به خاطر می سپردیم، چقدر می تونست وحشتناک و گیج کننده باشه…
پس این روند ذهن کاملا طبیعیه. پس ذهن اطلاعاتی رو جذب می کنه که به نظر با اهمیت بیان.
متاسفانه بعضی از زبان آموزان این موضوع رو نمی دونند خودشون رو دائما مورد سرزنش قرار میدن که استعداد ندارند، حافظشون ضعیفه و از این قبیل صحبت ها که معمولا درست نیست.
سه مرحله به خاطر سپردن اطلاعات توسط ذهنمان
ذهن ما برای به خاطر سپردن از سه مرحله کلی استفاده می کنه. ( که ما مثال یادگیری لغات رو مورد نظر قرار می دیم).
-
رمزگشایی: در وهله اول ذهن، وقتی کلمه رو دریافت می کنه یا صدای اون کلمه رو میشنوه شروع می کنه به ساخت مفهومی برای اون کلمه. ممکنه این مفهوم یک حدس باشه، یا از دیکشنری لغتی رو دیده باشید و مستقیماً به مغز اطلاعات بدید تا راحت تر متوجه بشه.
-
ذخیره سازی: برای ذخیره سازی لغات باید اطلاعات در حافظه بلند مدت برن که در ادامه به انواع حافظه ها خواهیم پرداخت. وقتی ذهن مفهومی برای یک کلمه، عبارت یا هر اطلاعاتی رو ساخت، درست مثله یک شرکت تولیدی، اونها رو در انبار ( حافظه خودش) ذخیره می کنه که بعد ها اون رو مورد استفاده قرار بده.
-
بازیابی: حالا که ذهن، مفهوم کلمه رو درک کرده و اون رو در حافظه بلند مدت ذخیره کرده، باید توانایی بازیابی برای استفاده از لغات رو هم بسازه. مثلا در زمان مکالمه شما نیاز دارید که کلمه ای رو به یاد بیارید تا بتونید ازش استفاده کنید. یا هر فعالیت دیگه ای که بشه مثال زد.
اگه لغتی فراموش بشه، مشخصاً لغت در این سه مرحله به مشکل برخورده و یه جای کار میلنگیده.
انواع حافظه
ما چندین نوع مختلف از حافظه ها رو در اختیار داریم سه تا از رایج ترین حافظه ها بلند مدت، کوتاه مدت و حسی هستند.
حافظه بلند مدت: به حافظه ای گفته میشه که اطلاعات رو برای استفاده طولانی و درازمدت ذخیره کنه و ما زبان آموزا با این حافظه زیاد سر و کار داریم.
حافظه کوتاه مدت: به حافظه ای گفته میشه که کارهای سطحی رو با اون انجام میدیم و معمولا موقت هستند. مثلا حساب کتاب یا به خاطر آوردن پسوورد یا کد یا شماره تلفن و…
حافظه حسی: اینگونه حافظه شامل به خاطر سپردن حس های مختلفه. مثل بو یه گل خاص یا حس کردن یه جسم یا شنیدن یه آوا و…
حالا که انواع حافظه ها رو می دونیم و کمی هم با ساختار مغزمون آشنا شدیم، حالا وقتشه که از عضله به عنوان یک استعاره برای مغز استفاده کنیم. یعنی چی؟
فرض بگیرید می خواید جسمی رو بلند کنید ولی قادر نیستید چون سنگینه و زورتون بهش نمیرسه. میرید و عضلاتتون رو تمرین مداوم میدید و اونها رو قوی میکنید و سپس دوباره امتحان می کنید. حالا وزنه رو می تونید بلند کنید.
مغز هم به همین شکله، ذهن ما شامل شبکه های عظیم از رشته های عصبیه. شاید میلیون ها شبکه عصبی در ذهن ما وجود داشته باشه. ما وقتی که اقدام به یادگیری هر چیزی کنیم این شبکه ها دائماً خودشون رو بروز رسانی و تغییر میدن. برای تقویت ذهن هم نیازه روزانه و به شکل مداوم تمرین کنیم.
با این هشت فاکتور میتونید ذهنتون رو جوری تمرین بدید که لغات و عبارات رو بهتر یاد بگیره.
1.علاقه
برای بالا بردن مهارت در هر چیزی از جمله تقویت ذهن نیاز داریم به موضوعی که می پردازیم علاقه نشون بدیم. چرا که وقتی به موضوعی علاقه داشته باشید، دائماً خودتون رو یاد آور میشید که چرا من در حال یادگیری این لغت یا این واژه یا در کل زبان انگلیسی هستم؟ داشتن علاقه از جهات مختلف می تونه به شما در یادگیری لغات کمک کنه:
- تجربه که از روی علاقه باشه، تبدیل به یک تجربه و خاطره ای عالی خواهد شد.
- علاقه سرعت بخش فوق العاده ای در روند یادگیریه.
- دانشمندان به این موضوع تاکید دارند حافظه، زمانی تحریک میشه که همراه با یک احساس باشه.
2.توجه
ما در عصری زندگی می کنیم که انجام چند کار بصورت همزمان برای ما امری عادی شده. مثلا آهنگی رو پخش می کنیم و هم زمان تلگرام چک می کنیم یا فیلمی می بینم و همزمان با کسی در حال چت کردن هستیم.
حالا سوال اینجاست: آیا اون آهنگی که گوش میدید رو واقعا متوجه میشید؟ فیلمی که دیدید چطور ؟
مشخصاً جواب نه هستش یا اگرم بگیم آره نمیتونیم ادعا کنیم که در این موضوع تمرکز بالایی داشتیم.
برای تحریک حافظه و ذهنمون نیاز به تمرکز داریم. پس اگه قرار انگلیسی بخونید و لغت یاد بگیرید، خواهشاً اینترنتتون رو خاموش کنید و با تمرکز بالا به یادگیری بپردازید.
تمرکز خصوصاً در مقاطع ابتدایی از اهمیت بالایی برخورداره. می تونید انجام دو کار بصورت همزمان رو به تفریحی عالی تبدیل کنید. مثلا همزمان یک کتاب بخونید و هم بهش گوش بدید که خب زبانشناس این امکان رو برای شما فراهم کرده. وقتی به مطلبی گوش میدید و متن رو دنبال می کنید، اون صوت باعث میشه که تمرکزتون بر متن از بین نره، برعکس این موضوع هم صادقه، وقتی متنی رو دنبال کنید بهتر گوش خواهید داد.
3.فهم
یکی از تاکیدات زبانشناسان حرفه ای، اینه که مطلبی رو بخونید و گوش بدید که درصد بالاییش رو متوجه بشید. چرا که اگر مطلب کلی رو بفهمید، جزئیات رو درک خواهید کرد. مثلا اگه جمله ای رو متوجه شید، می تونید معنی تک تک کلمات رو هم بفهمید. پس همیشه تصویر بزرگ رو در نظر بگیرید. آیا کل موضوع رو می فهمید ؟
4.ایجاد ارتباط
همونطور که قبل تر به این موضوع اشاره کردم، ذهن از میلیون ها شبکه عصبی تشکیل شده که دائماً در حال بروز رسانی و تغییر هستند. برای درک بهتر اطلاعات جدید، بهتره اونها رو با اطلاعات گذشتمون مطابقت بدیم. تصویر سازی روشی عالی برای ارتباط دادن اینها با هم هستش.
ذهن از موارد زیادی برای درک اطلاعات استفاده می کنه مثلاً رنگ ها، اشکال و…
اگه مثالی بخوایم بزنیم میتونیم از یادآوری اسم اشخاص استفاده کنیم. مثلاً اسم یه نفر آقای X هستش. برای یادآوری این اسم کافیه یک خصوصیت از چهره این شخص رو به خاطر بسپارید و اون رو با اسمش ارتباط بدید. مثلا اگه اون شخص بینی بزرگی داره می تونید تو ذهنتون اون رو X دماغ گنده ذخیره کنید. شاید مسخره باشه یا شاید بی ادبی ولی به شدت کار ساز و علمیه.
5.ثبات
بارها و بارها این سوال رو از آدمای با تجربه می پرسن. اگه شما 5 سال تمرین بدنسازی داشته باشید، یک آماتور اولین سوالی که از شما می پرسه اینه: چند ماهه می تونم مثله شما بشم؟ یا چجوری سریع مثله شما بشم؟
در زبان آموزی و هر مهارت دیگه این موضوع صادقه. شما هر مهارتی رو که بخواید درش استاد بشید باید مداوم تمرین کنید و اینجا به هیچ عنوان سرعت مفهومی نداره.
در روز 100 لغت حفظ کردن هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. پس سعی کنید آهسته و پیوسته پیش برید.
یکی از راه های مفید برای یادگیری لغات استفاده از تکنیک SRS هستش. این تکنیک به شکله که لغات و عبارات رو در فواصل زمانی متفاوت به شما نشون میده و ذهن رو تحریک می کنه اونها رو به یاد بیاره. کافیه به منحنی فراموشی رجوع کنید. با مرور دوباره و دوباره اطلاعات در روز های بعد( با فواصل زمانی مختلف) میبینید که درصد فراموشی کم تر و کم تر میشه.
6.زمینه
زمینه پادشاه زبان آموزی و واژگانه. اگه قصد دارید، لغتی رو یاد بگیرید، نیاز دارید که در قالب یک مطلب یاد بگیرید. این مطلب میتونه یک جمله کوتاه، یک عبارت، یک داستان، در مکالمه، در شنیدن حرفی، در خواندن چیزی و… باشه.
به بچه ها دقت کنید اونها کلمات رو از پدر، مادر، بازی ها، کتاب ها، کارتون ها و… یاد گرفتند.
ممکنه شما لغتی رو شنیده باشید و احساس کنید که اون رو می دونید و وقتی در زمینه ای خاص اون رو مورد استفاده قرار میدید، می تونید تضمین کننده یادگیری اون واژه یا عبارت باشید.
مثلا من واژه Creepy رو با معنی “مزخرف” یاد گرفته بودم و خب مشخصاً همچین معنی ای نمیداد. تو چت با یه خارجی اون رو اشتباه استفاده کردم و بعد متوجه شدم که معنیش چیه و تا اخر عمر فراموشش نخواهم کرد.
7.زمینه های چندگانه
بحث زمینه رو در مورد 6 به پایان رسوندیم ولی در مورد هفت به این موضوع می پردازیم که شما نباید به یک جمله یا یک داستان بسنده کنید. بهترین روش برای چندگانه کردن زمینه اینه که گسترده خوانی و گسترده شنوی داشته باشید. وقتی کتاب های زیادی بخونید لغات رو در قالب های مختلف در شرایط متفاوت با معانی مختلف خواهید دید و دائماً به ذهن اطلاعات میدید. که این بازهم بر میگرده به فاکتور 4 که یعنی ایجاد ارتباط میان اطلاعات گذشته و اطلاعات حال.
8.انعطاف.
برای یادگیری لغات نیاز به انعطاف دارید. این انعطاف میتونه در برنامه شما باشه یا در تکنیکی که استفاده می کنیدو …
مثلا اگه عادت دارید از لاینتر استفاده کنید، نیازه که گاهی روشتون رو تغییر بدید تا از حالت روتین و بی حس بیرون بیاد.
پس انعطاف پذیر باشید و به ذهن برای بهتر درک کردن لغات کمک کنید.
موفق باشید