اولین گام مهم برای هر شخص، در یادگیری یک زبان جدید، این است که استایل یادگیری خود را شناسایی کند. این استایل ها، راهنمای خوبی برای تحریک نقاط کلیدی مغز، در یادگیریِ موثر می باشد. هر شخص، با دانستن این که ذهنشان، از کدام نوع پیروی می کند، می توانند پتانسیل نهایی برای نگهداشتن دانش خود را پیدا کند. با شناسایی استایل های یادگیری، یک دانش آموز قادر خواهد بود که اطلاعات را بهتر به خاطر آورد.
7 استایل مختلف برای یادگیری وجود دارد که عبارتند از : کیهانی، شنیداری، زبانی، بدنی، محاسباتی، میان فردی و درون فردی.
یادگیرنده های کیهانی با استفاده از تصاویر و فهم دیداری، بهتر آموزش می بینند.
یادگیرنده های شنیداری، ترجیح می دهند که با صدا ها و موسیقی ها آموزش ببینند.
یادگیرنده های زبانی، از استفاده لغات در زمینه های نوشتاری و گفتاری لذت می برند.
یادگیرنده های بدنی از بدنشان برای یادگیری بهتر استفاده می کنند که عموماً با استفاده از دستان و احساس لامسه نشات می گیرد.
یادگیرنده های محاسباتی، در سیستم های منطقی و ادراکی بازده خوبی دارند.
یادگیرنده های اجتماعی یا میان فردی از یادگیری در میان گروه یا با افرادی دیگر لذت می برند.
و در آخر یادگیرنده های درون فردی از روش های خودآموز برای یادگیری استفاده می کنند.
بسیار با اهمیت است که بدانیم در کدام استایل یادگیری قرار داریم، تا بتوانیم حداکثر بازده را از زمان مطالعه دریافت کنیم. این موضوع تضمین دهنده آن است که به شکل مناسب و موثر، مطالعه انجام شود.
در یادگیری زبان جدید، بسیار مرسوم است که از مسیر خارج شده و احساس بی انگیزگی کنید. داشتن اهداف دست یافتنی بسیار اهمیت دارد، چرا که یک شخص باید در تکاپو برای ایجاد علاقه در یادگیری باشد و تمرکز خود را از دست ندهد. از داشتن اهداف مبهم خودداری کنید. چرا که در رسیدن به نتایج ملموس، شکست خواهید خورد.
علاوه بر آن، نداشتن اهداف مشخص، سبب بی انگیزگی زبان آموز می شود، زیرا وی مقصد مشخصی را روبه روی خود نخواهد دید.
این امر موجب می شود که شخص احساس کند که شکست خورده است. از این رو از ادامه راه مأیوس می شود. اهدافی مانند " رسیدن به سلاست زبان" یا " قادر به مکالمه بودن با یک بومی زبان" از جمله ی این اهداف محسوب می شوند.
چقدر سلیس بودن ملاک است؟
چه نوع مکالمه ای برای آن شخص اهمیت دارد؟
اگر اینگونه سوالات در ذهن شما ایجاد شد، پس آن هدف غیر قابل دسترسی است.
مثالی برای یک هدف محکم و درست را می توان به شکل زیر بیان کرد:
قادر به روخوانی The Hail Mary Prayer ( نوعی نیایش مسیحی) به زبان اسپانیایی بودن.
مثالی دیگر را می توان نوشتن کامل اسم و آدرس به الفبای کره ای نامید و…
این اهداف دارای خروجی ملموس و قابل اجرا هستند. بنابراین به راحتی یک زبان آموز را ترغیب می کند تا برای دستیابی به آنها تلاش کند.
خیلی مهم است که زبان آموز از شر کلمه “سلاست” در دایره لغات خود، خلاص شود. در ظاهر، این مورد با هدف این کتاب رابطه عکس دارد، اما لازم است که در یادگیری هر زبانی، این موضوع پیاده شود. یک شخص هیچ گاه نمی تواند، کاملا در یک زبان خارجه به مانند زبان مادری خود سلیس شود، تمام!!!
مگر اینکه آن شخص در کشوری زندگی کند که زبان مورد نظر، مشابه زبان او باشد. دلیل این موضوع این است که زبان، فرار، زنده و منعطف است و ساختار نامحدودی دارد. سلیس ماندن در یک زبان ممکن است، بسیار دشوار باشد، مخصوصاً اگر استفاده شما از زبان مورد نظر، کم باشد. بدیهی است، ساختار هر زبانی، ممکن است دچار تغییراتی شود که یک غیر بومی زبان، قادر نباشد به راحتی با آن کنار بیاید. قبول کردن و احترام گذاشتن به این حقیقت که یک شخص نمی تواند همانند یک بومی زبان، تمام و کمال در زبان مورد نظر سلیس شود، بسیار اهمیت دارد. این حقیقت، زبان آموز را قادر می سازد که به پروسه یادگیری همچنان ادامه دهد. یا بهتر است که زبان اموزان در یادگیری به نگرش عملکردی روی بیاورند و اجازه دهند که زبان، آنها را مشتاق نگه دارد. از این رو شخص کمتر دچار یأس شده و از ادامه مسیر دلسرد نخواهد شد.
یادگیری زبان، نیاز به تلاش بسیار دارد. این کار تعهدی جدی را از سوی زبان آموز، می طلبد، قبل از اینکه قادر باشد، دستاورد خود را برداشت کند. شخصی که در حال یادگیری زبان است، باید تمام تلاشش حتی بیشتر از حد توانش را به کار بگیرد، حتی اگر هدفشان، صحبت کردن در سطوح ابتدایی زبان باشد. که این نشان دهنده این است که در این فرایند، به سخت کوشی زیاد، حفظ کردن های دائمی، تمرین و استفاده کاربردی از زبان، نیاز است. صبر و یادگیری زبان با هم ارتباط مستقیم دارند، همانطور که در یادگیری اکثر موضوعات، این موضوع صادق است.
تنها ابر انسان ها باید انتظار پیشرفت یک روزِ داشته باشند. بدون سخت کوشی مداوم، نباید انتظار توانایی مکالمه زبان را طی چند سال داشته باشند. این موضوع نیازمند مطالعه چند ساعته زبان به صورت روزانه است. اگر شخص زبان آموز مهارت هایی که از کتاب ها آموزش دیده به عمل نرساند، دانش او به مرور کاهش می یابد و شکوفا نخواهد شد. بیرون رفتن از محدوده راحتی و ابتکار عمل را به دست گرفتن، بهترین راه برای رسیدن به سلاست زبان است.
یکی از هزاران مزایای زندگی در عصر اینترنت این است که با فشار دادن یک دکمه، می توانیم اطلاعات زیادی کسب کنیم. برخی از افراد، از این امکانات، استفاده خوبی می برند. اما کسانی که قصد یادگیری زبان جدید را دارند باید کمی محتاط تر برخورد کنند. به جای افزایش هزینه ها برای کتاب های درسی و مربی ها، می توان از منابع رایگان یا ارزان قیمت، موجود در اینترنت بهره برد. اینترنت مرکزی حاوی سایت های بزرگی است که دوره ها و منابع بسیاری را برای یادگیری زبان، به قیمت های اندک یا کاملا رایگان ارائه می دهند. همچنین اپلیکیشن های بسیاری خوبی وجود دارد که می تواند یادگیری را به موضوعی سرگرم کننده تبدیل کند و فرایند حفظ کردن را آسان نماید.
همچنین اینترنت، مرکزی عالی برای ارتباط داشتن با دیگران است. بعضی از سایت ها، شما را به بومی زبان هایی متصل می کنند که می توانید از آنها به عنوان یک مربی آنلاین که قادر است به شما تدریس کند و یا بازخورد دهد، بهره ببرید. بعضی اوقات بومی زبان ها به دنبال یادگیری زبانی دیگر هستند. که این موضوع نشان دهنده این است که زبان آموزان می توانند گاهی نقش مدرس را هم ایفا کنند. از این رو با وجود منابع رایگان و ارزان قیمت، هیچ بهانه ای برای زبان آموز وجود ندارد. فقط نیاز است که به دنبال آنها بروید و حداکثر استفاده را از آنها را ببرید.
پ.ن: برای دانلود منابع رایگان می توانید به بخش منابع زبانشناس مراجعه کنید. اگر قصد دارید از فعالیت های گروهی زبانشناس با خبر شوید و برخی منابع که کاربران زبانشناس آماده می کنند را دانلود کنید در این کانال تلگرام عضو شوید.
یادگیری زبان، نیازمند تکرار های مکرر و سرمایه گذاری ثابت است. در یادگیری زبان جدید، هر شخص لازم است، برنامه روزانه ای ترتیب دهد و به آن پایبند باشد. با متعهد کردن خود نسبت به برنامه مورد نظر، می توانید کیفیت روند یادگیری خود را بالا برده و سرعت آن را افزایش دهید. البته (برنامه ریزی) آنقدر ساده نیست که بگوییم، یک ساعت در روز را برای واژگان و گرامر اختصاص دهیم. بلکه یک زبان آموز باید با توجه به میزان زمان مطالعه خود، فشرده یا عدم فشردگی برنامه خود را تنظیم نماید. و این بازه زمانی که هر شخص برای مرور زبان اختصاص می دهد، باید منعطف بوده و به صورت عمیق انجام شود.به عبارت دیگر، به جای صرف فقط یک ساعت، مرور درس های سابق، بهتر است، 4 ساعت را به یادگیری شدید، اختصاص دهید. از معایب برنامه های ساده که طی چندین سال در جلسات مطالعاتی خود برداشت کرده اید، خلاص شوید. از این رو با انجام مستمر و مداوم یک برنامه مطالعاتی به مدت چند هفته، می توان به نتایج بهتری در بازه زمانی کوتاه دست یابید.
بدیهی است که یادگیری هر زبانی بدون داشتن دلیل، امری کمیاب است. خصوصا که همه می دانیم یادگیری هر زبان، چقدر دشوار است. بنابراین، اغلب یک دلیل محکم، برای این کار وجود دارد. ممکن است دلیل شغلی، داشتن معشوقه و یا حتی مورد خیلی ساده مثل دیدن فیلم باشد. تمام این موارد می توانند، محرک یادگیری هر زبانی، غیر از زبان مادری باشد. چرا که می تواند در زمان هایی که زبان آموز به مشکلی برمیخورد به او انگیزه دهد.
از این رو بازبینی اهداف و مجسم کردن آنها، این امکان را می دهد تا زبان آموز، تا رسیدن به هدف اصلی خود، به مسیرش ادامه دهد. بنابراین داشتن انگیزه به اندازه تلاش، اهمیت دارد. بی انگیزگی، تمام نیرو و زمان را در یادگیری زبان بی حاصل می کند. زیرا همانند هر موقعیتی، وقتی که نتایج حاصل از سختکوشی بسیار، آشکار نشود، دلسرد شدن بسیار راحت است. بنابراین یکی از مهمترین مزایای بازبینی اهداف این است که پیوسته فرد را از دلایل اقداماتش از ابتدا تا رسیدن به مقصود اصلی؛ آگاه می سازد. این تقویت انگیزه به هر زبان آموزی کمک خواهد کرد که سخت تر تلاش کند تا به سلاست زبان دست یابد.
تحقیقات علمی ثابت کرده که نوشتن با استفاده از دست، باعث پیشرفت حافظه بلند مدت می شود. این مورد در مقایسه با تایپ کردن با کامپیوتر که در عصر دیجیتالی امروزه یک تمرین مرسوم، محسوب می شود، قرار دارد. دلیل این موضوع این است که عمل نوشتن، نیاز به فکر کردن ریزبینانه دارد. مغز با هر چیزی که دانش آموز به شکل متمرکز می نویسد، به فعالیت وا داشته می شود. تلاش برای نوشتن یاداشت ها با استفاده از دست، به مغز سیگنال هایی را ارسال می کند که نشان دهنده اهمیت به خاطر سپاری نوشته ها است.
اما برعکس این موضوع، در تایپ کردن با کامپیوتر رخ می دهد، زیرا قسمت هایی از مغز برای تایپ کردن ، بدون فعالیت باقی می ماند و این با سیستم حافظه جور در نمی آید. همین امر باعث می شود که روند یادگیری آرام تر شود. نوشتن با دست، زبان آموز را وادار می کند که اطلاعات را مورد بررسی قرار داده و بهتر متوجه شود. این فعالیت، سلول هایی در مغز را که مسئول بررسی اطلاعات ورودی به حافظه است را فعال می کند. کلمات نوشته شده، محرک شناخت اطلاعات مهم است که برای یادگیری یک زبان، بسیار حیاتی است. در نتیجه دانش آموز، اطلاعات را بهتر به خاطر می سپارد. و فرآیند یادگیری آنها، بسیار آسان تر و موثر تر واقع می شود.
استفاده از فلش کارت ها، ابزاری بسیار ارزان و موثر، برای ثبت اطلاعات در ذهن شماست. مرور روزانه فلش کارت ها به شخص اجازه می دهد که سریعاً دروس را مرور کرده و کمی از اطلاعات آن را به خاطر بسپارد. وقتی شخص، بسته ای از فلش کارت ها را مورد مطالعه قرار می دهد، وارد پروسه ای به نام به خاطر آوری فعالانه می شود. این امر زمانی رخ می دهد که دانش آموز سعی می کند، جوابی که پشت فلش کارت یاداشت شده را به خاطر آورد. به خاطر آوری فعالانه، مغز را وادار می کند که اطلاعات را ذخیره و در صورت نیاز به یاد آورد. تکرار های مکرر فلش کارت ها به ماندگاری اطلاعات در حافظه بلند مدت نیز کمک می کند.
این موضوع در یادگیری زبان نیز به شدت کمک کننده است. چرا که یادگیری واژگان و گرامر تبدیل به موردی ذاتی خواهد شد. از این رو اطلاعات مورد نظر در ذهن دانش آموز در طولانی مدت ذخیره شده و شخص قادر خواهد بود تا با کمترین تلاش آنها را بازیابی کند. این امر موجب می شود که فرد با کمترین میزان مکث های عجیب، مکالمات طبیعی را داشته باشد. یک روش موثر که یک زبان آموز نیاز دارد تا در استفاده از فلش کارت ها به خاطر بسپارد، این است که: فلش کارت هایی که به تسلط آنها رسیده را حذف کند. این کار موجب صرفه جویی در زمان مرور فلش کارت هاست. زیرا به جای مرور یک به یک، به نقطه ضعف هایی که دانش آموز با آن سر و کار دارد می پردازد. فلش کارت ها روشی بسیار مناسب و موثر برای یادگیری اند.
سرنخ های بصری راهی موثر برای بهبود ارتباط و پروسه یادگیری است. ارتباط میان واژگان و اشیا ملموس، فرایند حفظ کردن و به خاطرآوری را ساده می کند. برای مثال می توان تصاویر، ویدئوها، ساختار های گرافیکی و موارد مشابه را نام برد. یک تمرین بسیار ساده که هر زبان آموزی می تواند انجام دهد، این است که اشیاء داخل اتاق را به زبان مورد نظر شناسایی کند و یاد بگیرد. سپس می توانند بر روی هر شی برچسبی که کلمه ی مربوطه روی آن نوشته شده را بزنند.
این سرنخ های بصری به زبان آموز این امکان را می دهد که هر گاه آن شی را ببیند، واژه مورد نظر را به خاطر آورد. هر شی ء که به شکل موفقیت آمیز وارد حافظه شود، برچسب ضمیمه شده آن را می تواند بر دارد. این فعالیت کوچک می توانند روند یادگیری را بامزه و جالب کند. همچنین این فعالیت روشی بسیار موثر، برای تقویت مهارت زبان آموز، به منظور بخاطر آوری و حفظ لغات است. این مورد برای همه نوع یادگیرنده ها مفید است، به خصوص یادگیرنده های بصری.
آنها با مغزی تهی از قابلیت ارتباط، متولد می شوند. این نیروی متقابلی است که یک شخص باید برای یادگیری زبان جدید داشته باشد. این عطش و کنجکاویِ درون یک کودک است که زبان آموز باید برای یادگیری یک زبان جدید، آن را شبیه سازی کند. با تطبیق این نگرش، یک زبان آموز می تواند، خود را غرق در تجربه یادگیری هر زبانی کند. این نحوه غوطه وری در زبان، برای هر زبان آموز که قصد سلیس شدن را دارد، بسیار حیاتی است.
هیچ فردی نباید از اشتباه کردن بترسد بلکه باید آنها را به آغوش بگیرد. همه ی افراد، در بخشی از زندگی خود دچار اشتباه شده اند و این موضوع کاملاً طبیعیست. قبول اشتباهات، نشان از این دارد که یادگیری در حال رخ دادن است. این موضوع به خصوص برای زبان آموزان صادق است. هر شخص قطعاً در پروسه یادگیری زبان، صد ها یا حتی هزاران اشتباه خواهد داشت. و این نشان دهنده آن است که آنها در حال تمرین و استفاده از زبان مورد نظر هستند. و این امر آنها را به سلاست زبان، نزدیک می سازد تا اینکه اطلاعات را به صورت غیر فعال به مغز خود وارد کنند.
باید توجه داشت که ریشه اصلی یادگیری زبان، ارتباط داشتن است. این ریشه، باید آنقدر کافی باشد که اطلاعات حیاتی را نشان دهد، مخصوصاً اگر زبان آموز در سطح مبتدی قرار دارد. هیچ مانعی در تلاش برای عالی شدن وجود ندارد، ولی شخص باید به خاطر داشته باشد، که عالی شدن ضرورتی ندارد. موضوعی که اهمیت دارد، این است که فرد قادر به برقراری ارتباط به شکل کاملا موثر و قابل فهم باشد. حتی اگر شخص در فرایند یادگیری، هزاران اشتباه را تجربه کرده باشد.
چگونه صحبت کردن تنها چیزی نیست که یک زبان آموز نیاز دارد بر روی آن متمرکز شود. بُعد دیگری که حائز اهمیت است، بُعد شنیداریست. با توسعه مهارت شنیداری، زبان آموزان می توانند الگو ها را در زبان شناسایی کنند. این امر موجب پیشرفت گرامر و ساختار جملات آنها در هنگام مکالمه است. تنها درک زبان و توانایی نوشتن به آن زبان کافی نیست. هر چقدر میزان تمرینات شنیداری زبان آموز بیشتر باشد، بهتر می تواند با زبان مورد نظر ارتباط برقرار کرده و در نتیجه بهتر الگو سازی کند.
با شنیدن مداوم و مستمر در زبان، ساختاری در ذهن ایجاد می شود تا شخص زبان جدید را آموزش ببیند. این امر می تواند در فهم زبان جدید، بسیار کمک کننده باشد. زیرا این بافت، می تواند با شنیدن به زبان مورد نظر پرورش یابد و رشد کند. این همان روشی است که کودکان زبان اول خود را به کمک آن آموزش می بینند. استفاده از زبان، همیشه گامی مهم برای رسیدن به سلاست زبانی است. ولی مهارت شنیداری، به روند آن سرعت می بخشد و در طولانی مدت به زبان آموز منفعت بسیاری را می رساند.
شاید کم اهمیت به نظر آید، اما خواندن کتاب های کودکانه به زبان جدید، روشی عالی برای تقویت مهارت خواندن انتقادی است. لغات و گرامر استفاده شده در این کتاب ها، اغلب واضح و ساده هستند. بنابراین این قبیل کتاب ها، درحالی که ساده اند ولی برای زبان آموز بسیار مفیدند. ترتیب این داستان ها به این صورت است که به زبان اموز اجازه می دهد تا از قالب متن، استفاده کند تا مفهوم لغات خاصی را حدس بزند. همچنین واژگان موجود در این کتاب ها به صورت گسترده در اکثر دیگر کتاب ها تکرار می شود که به ماندگاری در حافظه کمک بسیاری می کند.
خواندن مطالب کودکانه راهی عالی برای تقویت و رشد فهم در زبان مورد نظر است. این کتاب ها معمولا شامل مثال های استفاده شده از الگو های جملات ساده و ساختار های زمانی است. همانطور که در گذشته به آن اشاره کردیم، پایه یادگیری زبان، توانایی برقراری ارتباط است. زبان آموز با خواندن و فهمیدن کتاب های کودکان، قادر است که دقیقا این عمل را انجام دهد. از این رو، زبان آموز می تواند، در مسیر یادگیری زبان، کم کم به متون سخت تر برای تقویت مهارت خود مراجعه کند.
تماشای برنامه های تلویزیونی و دیدن فیلم ها به زبان مورد نظر، تمرین بسیار خوبی، برای تقویت مهارت شنیداریست. همچنین روزنامه ها، کتاب ها و مجلات، منابعی فوق العاده برای تقویت مهارت خواندنی هستند.
استفاده از رسانه خارجی به فرد اجازه می دهد تا از منابع لذت برده و روند یادگیری را جذاب کند. این امر موجب می شود تا زبان آموزان متوجه شوند که بومی زبان ها چگونه از زبان، در مکالمات و شرایط غیر رسمی استفاده می کنند. این امر به آنها آموزش می دهد که به روشی طبیعی تر، مکالمه کنند . استفاده از رسانه، به زبان آموز اجازه می دهد تا در شرایطی قرار گیرد که برای یادگیری زبان بسیار هیجان زده باقی بماند. آنها باید در نظر داشته باشند که هنگام تماشای تلویزیون و فیلم ها، زیرنویس زبان بومی خود را خاموش کنند.البته اگر از زیرنویس زبان مورد نظر، استفاده شود بسیار مفید خواهد بود.
لازم به ذکر است گرچه این موارد، روش های بسیار عالی برای یادگیری هر زبانی هستند اما هیچگاه نمی توانند به جای منابع اصلی یادگیری زبان، جایگزین شوند. این رسانه ها، بیشتر حکم مکمل را دارند.
یکی از مواردی که می تواند تمرین مناسبی برای مهارت شنیداری باشد، گوش دادن به شبکه های رادیویی زبان مورد نظر است. رادیو، اغلب موسیقی هایی را از سراسر کشور مورد نظر، پخش می کند که می تواند زبان آموز را غرق در فرهنگ کشور مورد نظر کند.
این موسیقی ها، واژگان و اصطلاحات زبانی را در قالب آوا و ریتم خاصی ارائه می دهند که به حافظه، کمک بسیاری می کند. از این رو زبان اموز می تواند، واژگان و نکات گرامری خوبی را دشت کند که کمک مناسبی برای آوا و لهجه مکالمه ای است.
همچنین گاهی، آگهی های بازرگانی در شبکه های رادیو پخش می شود که دانش آموز می تواند از آنها بهره تجاری ببرد. این آگهی ها عبارات و واژگان جدیدی را معرفی می کنند و درک شنیداری زبان آموز را به چالش می کشند. اما یک راه برای لذت بردن بیشتر از تبلیغات رادیو، این است که از آنها بازی بسازید. اکثر تبلیغات معرف شِی ای خاص هستند که در خانه یافت می شود. اگر یک شخص متوجه آگهی بازرگانی نشد، می تواند تلاش کند تا آن محصول را حدس بزند. بعد ها وقتی که آگهی آن محصول دوباره پخش شد، زبان آموز می تواند برند آن محصول را جستجو کرده و به دنبال واژه نا مفهوم بگردد. گوش دادن به رادیو بسیار جالب و آموزنده است. لذا برای درک شنیداری بهتر پیشنهاد می شود.
یکی از موقعیت های خوب برای یادگیری هر زبان جدید، موقعیتی است که در آن احوال پرسی عمومی انجام میگیرد. زیرا این عبارات در مکالمات روزمره، استفاده می شوند، بنابراین زبان آموز قادر است آنها را بیشتر مورد تمرین قرار دهد. زبان آموز باید به جای حفظ کردن، تمرین کند ، چرا که برای عمیق خواندن حفظ کردن کافی نیست. این کلمات ساده، حرکتی رو به جلو در انجام مکالمات هستند و استفاده بسیار کاربردی ای دارند. مغز انسان، معمولا اقدامات با اهمیت را که تجربه اجتماعی خوبی داشته باشند، در حافظه، ذخیره می کند. زیرا آن وقایع با احساس رقم خورده اند از این رو بهتر به خاطر سپرده می شوند. اینگونه تمرینات، احساس خوبی را به زبان اموز می دهد که ارتباط عمیق تری را در مکالماتش برقرار کند. این ارتباطات می تواند با بومی زبانانی باشد که قادر هستند بازخورد بی وقفه بدهند. زبان آموز قادر است که گرامر، تلفظ، آوای کلامی را بطوری که به بهتر شدن او کمک کند، تصحیح کند. از این رو تمرین عبارات پر کاربرد مکالمه ای می تواند زبان آموز را چند گام جلو تر ببرد و آنها را در یادگیری زبان سرزنده تر کند. مخصوصاً وقتی یک زبان اموز در سطح مبتدی قرار دارد.
تصحیح ایرادات خود، برای سلیس صحبت کردن در زبان مورد نظر، امری بسیار حیاتی است، مخصوصاً اگر زبان آموز به صورت مستقل آموزش می بیند و فرصت شرکت در کلاس های گروهی را ندارد. فرد با شنیدن صدای خود، می تواند بر روی تولید صدا ها و آواهایی متمرکز شود که نیاز دارد در آنها پیشرفت و تصحیح شود. این روش برای شخصی که تمایل دارد زبان های آوایی همچون چینی مندریانی یا تایلندی را آموزش ببیند، بسیار مناسب است. زیرا این زبان ها بر روی عمق صداها، به منظور فهماندن معانی مختلف کلمات، متکی هستند.
بنابراین، تمرین و تصحیح اشتباهاتمان، برای بهتر صبحت کردن به زبان مورد نظر، بسیار لازم است. یک ترفند عالی برای تطبیق این روش با برنامه یک زبان آموز، تقلید بومی زبان هاست. یک زبان آموز میتواند صدا های ضبط شده بومی زبان ها را مورد استفاده قرار دهد تا قادر باشد صدا های ضبط شده خود را با آنها مقایسه کند. این روشی، بسیار موثر و در عین حال ارزان، برای تقویت مهارت مکالمه ای است.
زبان، تنها ابزاری برای ارتباط نیست، بلکه قلب فرهنگی یک کشور است. مطمئناً جزئیاتی وجود دارد که هر زبان آموز تا زمانی که سال ها در کشور مورد نظر زندگی نکند، موفق به درک آنها نخواهد شد و حتی ممکن است شخص، بعد از گذشت سالها، همچنان با آنها مشکل داشته باشد. نمونه آن، اصطلاحات خیابانی و کلماتیست که در مقصود و موارد خاصی، کاربرد دارند. یک زبان آموز برای ادامه یادگیری به روشی موثر، باید مشتاق به قبول این حقیقت باشد که کلمات و عباراتی وجود دارد که آنها به سادگی نمی توانند به مفهوم ان دست یابند.
عبارات، اصطلاحات خیابانی، اصطلاحات عمومی تنوع بسیاری دارند. این تنوع ها موجب دشواری در امر یادگیری شده و حتی ممکن است برای یک بومی زبان نیز، تسلط به آنها غیر ممکن باشد. همچنین تفاوت های خاصی در این واژگان و اصطلاحات وجود دارد که تنها بومی زبان هایی که در آن فرهنگ بزرگ شده اند، قادر به درک آن خواهند بود. این موضوع پیوست موضوع پیشین درباره انتخاب هدف درباره رسیدن به سلاست زبانیست، که سلیس شدن در زبان یک هدف اشتباه است. بنابراین حائز اهمیت است که بخاطر داشته باشید، این امر (سلاست زبان) به طور قطع، شدنی نیست. و هر زبان آموز باید در شرایط سخت پروسه یادگیری زبان، آن را در ذهن خود مرور کند.